من این هفته راجع به شکست حرف میزنم و میگویم چرا و چطور آدمهای دنیا به دو دسته تقسیم میشوند. آنهایی که شکست میخورند و آنهایی که شکست میخورند! یک فرق اساسی بین این دو دسته آدم اما وجود دارد. یک گروه شکست میخورند و ظرفیت باخت دارند برای همین بعدش گریه میکنند و گروهی اما شکست میخورند و ظرفیت باخت ندارند و برای همین بر نادانی خود پافشاری میکنند و شکست رو نمیپذیرند.
این گروه دوم دنیا را خراب کردند و میکنند! گروه اول اما میخواهند چیزی سازنده به دنیا اضافه کنند.
برای همین من در طبقهبندی ذهنی خودم آدمها را بر اساس واکنشی که به شکستهایشان دارند به دو دسته تقسیم میکنم. آدمهای واقعی و آدمهای الکی!
آدمهای الکی تولید نمیکنند بلکه مصرف میکنند. زندگی انگلگونه دارند و ایدههای آدمهای واقعی را میدزدند و با بزک کردن و ادا در آوردن یک جایی آن وسط دست و پا میزنند. تشخیص این آدمها زیاد آسان نیست و تنها وقتی لو میروند که شکست میخورند.
آدمهای واقعی به خاطر اینکه از وجودشون مایه میگذارند، وقتی شکست میخورند گریه میکنند. آدمهای الکی چون از خودشان مایه نگذاشتند، برای همین چیزی هم از دست ندادند و اصلاً از شکست خوردن ناراحت نمیشوند.
تمام آنچه ما بشریت داریم رو آدمهای واقعی ساختند، تمام آنچه ما بشریت رو به فنا داده رو آدمهای الکی!
آدمهای واقعی وقتی دروغ میگویند ناراحت میشوند و از خودشان راضی نیستند.
آدمهای الکی وقتی دروغشان میگیرد میگویند: ایول!
… و باقی داستان در برنامه این هفته.