لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۲:۱۹

آیا پیامبران و ائمه، معصوم و دارای «عصمت» هستند؟


نمایی عمومی از مسجد النبی در شهر مدینه عربستان
نمایی عمومی از مسجد النبی در شهر مدینه عربستان

آیا پیامبران و آن‌طور که شیعیان باور دارند امامان شیعه معصوم و دارای عصمت هستند؟ چرا پیامبران باید عصمت داشته باشند؟ اگر پیامبر فردی انسانی یا آن طور که در قرآن، کتاب مقدس مسلمانان آمده «بشر مثلکم» باشد چه‌طور باید پذیرفت که مرتکب هیچ «گناه»، خطا و اشتباه و حتا سهوی نمی‌شود؟

کسانی می‌پرسند وقتی که امکان گناه کردن را ندارید چگونه آزمون اخلاقی‌ای می‌تواند وجود داشته باشد؟

عبدالفتاح خدمتی، دین‌پژوه اهل سنت، با شرکت در تابوی این هفته بر عصمت پیامبران عمدتا با استناد به آیات قرآن تأکید می‌کند. این در حالی است که واژه «عصمت» در متن قرآن نیامده است. مجید محمدی، جامعه‌شناسی که تحصیلات حوزوی هم دارد، عصمت پیامبران را برساخته فقها و متکلمان می‌داند و باورِ مسلمانان به آن را ناشی از بی‌اطلاعی آنها از متون مذهبی خود.

آیا پیامبران و ائمه معصوم و دارای «عصمت» هستند؟
please wait

No media source currently available

0:00 0:24:52 0:00
لینک مستقیم

برنامه این هفته را با آقای خدمتی آغاز می‌کنیم و با پرسش مرکزی این برنامه که آیا آنچه که از آن به عنوان عصمت و در ترکیب‌های دیگری عصمت و طهارت پیامبران و ائمه یاد می‌شود از نظر شما وجود دارد و به‌ آن باور دارید؟

عبدالفتاح خدمتی:‌ بسم‌الله الحمدالله. در رابطه با مسأله انبیا بله. اما موضوع ائمه؛ این واژه‌ای است که نزد اهل سنت به آن مفهوم شیعه جایی از اعراب ندارد. بنابراین عصمت برای انبیا هست و بعد از انبیا برای هیچ کس دیگر نیست. قاطبه اهل سنت بر این باورند که به علت قطع وحی دیگر کسی مصون نیست و کسی نمی‌تواند ادعا کند که معصوم است و مرتکب گناه نمی‌شود بنابراین عصمت از آن انبیا بوده. آخرین پیامبر هم محمد مصطفی، صلی‌الله علیه و سلم که در مسأله تبلیغ دین و مرتکب شدن گناهان کبیره به عمد ار اینها سر نمی‌زده و اینها معصوم بودند یعنی آنچه را به آنها وحی شده به‌طور کامل رسانده‌اند و تبلیغ کرده‌‌اند و هیچ اشتباهی در آن نبوده اما در مسائل حالا فراموش‌شدنی و گناهان صغیره بله برای انبیا بوده به دلیل آیاتی که ما در قرآن داریم که اینها فراموش می‌کردند ولی سریع از طرف خداوند متذکر می‌شدند یا اینکه اگر مرتکب معصیتی می‌شدند توبه می‌کردند و سریع هم بخشوده می‌شدند. ده‌ها آیه در این زمینه داریم که اشاره می‌کند به تمام پیامبران از نوح گرفته تا سلیمان و یحیی و عیسی و موسی و آخرین‌شان هم محمد که اینها اگر مرتکب معصیتی می شدند طلب استغفار می‌کردند. بنابراین باید بگوییم که از زمان آدم عصمت یعنی اینکه اینها تمام همه امور شرعی و دینی که به‌شان محول شده به نحو احسن به ملت‌های خود رسانده‌اند.

آقای خدمتی برای اینکه بحث را بتوانیم به طور مشخص با مهمان دیگر برنامه آقای محمدی پیش ببریم، به هر حال پیامبران عصمت دارند یا ندارد؟

عبدالفتاح خدمتی:‌ ما بقیه آدم‌ها به وحی متصل نیستیم. اگر مرتکب اشتباهی شدیم کسی نیست اشتباه ما را تصحیح کند بنابراین فرق بین عامه مردم و انبیا این است که اینها از طرف خدا برگزیده شده‌‌اند و اینها از بهترین انسان‌ها بوده‌‌اند. ولی معنایش این نیست که هرگز فراموش نمی‌کردند. آن چیزی که اجماع بر آن هست این است که این بزرگان درباره رساندن مسائل عقیدتی و دینی هرگز اشتباه نمی‌کردند برای اینکه آیه شریفه قرآن این را می‌گوید مثلا خطاب به محمد در سوره نجم می‌فرماید آنچه می‌گوید از خود نمی‌گوید این وحی است که به طرف او فرستاده می‌شود. این دال بر این است که پیامبران در امور دینی و عقیدتی از خود چیزی نداشتند و هر چه می‌گفتند از طرف خدا به آنها وحی می‌شد. خیلی خب ما هم که معتقدیم خدا که دیگر اشتباه نمی‌کند. وقتی که خداوند وحی فرستاد برای کسی که او را برگزیده، بدیهی است که این اشتباه نیست و در آن خطایی جا ندارد.

بسیار خوب آقای محمدی! صحبت‌‌های آقای خدمتی را شنیدید. معتقد هستند که اشتباه جای ندارد بخصوص در جایی که مربوط می‌شود به تبلیغ دین و احکام. البته در افعال و امور عادی هم در مورد پیامبران و در نگاه شیعیان در مورد ائمه هم آمده که عصمت وجود دارد. شما دیدگاه‌تان چیست و چه پاسخی می‌توانید به این پرسش این برنامه ما بدهید؟

مجید محمدی:‌ من بیشتر در چارچوب دیدگاه‌های شیعه این بحث را به پیش می‌برم. در قسمت، یکی درون‌دینی و یکی برون‌دینی. پنج مثال را در بحث درون‌دینی من ذکر بکنم که خیلی روشن نشان می‌دهد که پیامبران هم افرادی بوده‌اند مثل افراد عادی بشر. مثال اول آیه ۱۱۰ سوره کهف است که گفته می‌شود به پیامبر «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ» به مردم بگو که من بشری هستم مثل شماها فقط تفاوت من با شما این است که به من وحی می‌شود. مثال دوم جمله علی، امام اول شیعیان در نهج‌البلاغه در خطبه ۲۱۶ که ایشان در ذیل بحث از حق والی و حق رعیت می‌گوید من خودم را برتر از آنکه اشتباه کنم و از آن ایمن باشم نمی‌‌دانم. مثال سوم نامه ۷۱ خطاب به منذر بن جارود است در نهج‌البلاغه که امام اول شیعیان می‌گوید پارسایی پدرت مرا درباره تو فریفت. ببینید ائمه هم مثل بقیه افراد بشر فریفته می‌شوند. مثال چهارم در مورد حضرت آدم است که شیعیان او را معصوم می‌دانند. آیه یازده سورهاست که گفته می‌شود «و عَصي آدَمُ رَبَّهُ فَغَوي» آدم عصیان پروردگارش را کرد پس گمراه شد. خیلی روشن است این بیان و نیازی به تفسیر هم فکر نمی‌کنم داشته باشد. البته فقها و مفسران شیعه تفسیرهای عجیب و غریبی در مورد این آیات و روایاتی که من خدمت‌تان عرض می‌کنم داده‌اند که خیلی دشوار می‌شود آنها را بر این آیات و روایات بار کرد. مثال پنجم هم ارتکاب حضرت موسی است به قتل یک قبطی که در سوره قصص آیه ۱۵ که خیلی روشن است که از موسی نقل می‌شود که من یک قبطی را در دعوایی که میان او و یکی از بنی‌اسرائیل بود کشته‌ام و خودش اعتراف می‌کند به اینکه چنین اتفاقی افتاده است. این از اقوال اما اگر برویم به شواهد خلاف در تاریخ دین رجوع بکنیم در رفتار پیامبر اسلام و ائمه شیعه شما انواع خطاها را می‌توانید ببینید. یک مورد خیلی ساده‌اش شکست پیامبر اسلام در جنگ احد است. موارد دیگری که منتقدان در میان مسلمانان هم این امور را گفته‌اند و در مورد پیامبر اسلام هم هست ازدواج‌های مکرر ایشان است تا دوازده مورد و بسیاری‌شان هم هم‌زمان بوده. ازدواج با کودکی که به سن تکلیف نرسیده در سن شش سالگی به روایت بخشی از مسلمانان - البته نه همه - ازدواج پیامبر با کسی که پسرخوانده‌اش قبلا با او ازدواج کرده بود - منظور زینب همسر مطلقه زید است- اینها همه به عنوان اشتباهات قابل طرح است.

نکاتی مطرح کردید که در حقیقت در متن سوال‌های این برنامه هم می‌گنجد. من از آقای خدمتی می‌پرسم آقای خدمتی اشارات آقای محمدی بخصوص در چند مورد باعث می‌شود که من از شما بپرسم مثلا شکست پیامبر در جنگ‌ها را چه‌طور برای مسلمانان توضیح می‌دهید وقتی که معتقد هستید پیامبر معصوم بوده و خطا و اشتباهی نمی‌کرده؟ یا همان ازدواج‌های مکرر، همزمان، ازدواج با کودکان و ازدواج‌های پیامبر اسلام به طور خاص خیلی پرسش‌برانگیز است برای کسانی که تردید می‌کنند در بحث عصمت و معصومیت. پاسخ شما به این نکات به طور خاص چیست؟

خدمتی: در رابطه با فرمایشات جناب آقای محمدی قسمت اولش را من کاملا موافقم که ایشان فرمودند ائمه معصوم نیستند. ادله مختلفی آوردند. ده‌ها دلیل دیگر هم برای این مسأله هست که حضرت علی اقرار دارد به اینکه اشتباه می‌کند و حضرت حسن را توبیخ می‌کند دال بر اینکه ایشان غیب نمی‌دانستند در نتیجه اشتباهاتی می‌کردند و مثال‌‌های دیگر اما قسمت دوم که جناب آقای محمدی به آن اشاره کردند در مورد اینکه پیامبر بشری بوده و به سوره کهف اشاره کردند تا اینجا درست است. این تکه آخر که حضرت‌عالی هم به آن اشاره کردید؛ ازدواج و شکست پیامبر در جنگ اُحد و یا ازدواج با زینب، زن پسرخواند‌ه‌اش زید اینها به دستور قرآن بوده. اگر ما قرآن را به عنوان سرمشق و دستورالعمل خود قرار دهیم اگر برگردیم به همین سوره احزاب جریان زنان پیامبر را کاملا می‌یابیم. یکی یکی این به دستور خدا بوده. حتا پایانش هم به دستور خدا بوده. یعنی آن زمان که خدا می‌گوید «لا يحِل لك النساء مِن بعد ولا أن تبدل بهن مِن أزواج» حق نداری دیگر زن بگیری و تا اینجا بس است و حتا حق نداری عوض‌شان کنی. جالب اینجاست که این آیه این قدر دقیق خطاب به پیامبر گفته شده. تمام زنان یک به یک به دستور خدا بوده. شما این زنان را تا اینجا به این عدد بسنده می‌کنی و حق نداری طلاق‌شان بدهی و زنان دیگر جایگزین کنی. اما اینکه تعداد اینها این‌قدر بوده این جزو خصوصیات پیامبر است. قرآن می‌فرماید آن زنی که آمد خود را به شما بحشید ما این را خاص برای شما قرار دادیم «مِن دون المومنین» نه بقیه مومنین. این آیات را در سوره احزاب می‌توانید بیابید. بنابراین این مسائل وحی است یعنی ماورأ‌لطبیعه است و متافیزیک است که ما نمی‌توانیم به آن دست بیابیم. موظفیم به آن ایمان بیاوریم. چون که به قرآن ایمان آورده‌ایم؛ آنچه در قرآن هست باید بپذیریم. در قرآن خداوند خطاب به پیامبر یا خطاب به امت پیامبر چنین می‌گوید که اگر این پیامبر به ما چیزی نسبت دهد مکه نگفته باشیم رگ گردن‌اش را می‌زنیم. یعنی پیامبر از خود نمی‌تواند چیزی بگوید و نسبت بدهد به وحی. بنابراین آن‌چه که به او وحی شده قطعا از طرف خداست و بدون کم و زیاد. حال مسأله اشتباهات کوچک و فراموشی را بنده هم اشاره کردم که پیامبر مثلا در نماز فراموش کرد و صحابه یادآوری کردند که شما مثلا نماز ظهر را سه‌ رکعت خواندید. آیا کم شده و ما نمی‌دانیم یا اینکه فراموش کردید؟ برای تحقیق در درست بودن این مسأله پیامبر پرسید که این ذوالیدین که این را می‌گوید آیا درست می‌گوید؟ همه عرض کردند بله درست می‌گوید شما نماز ظهر را سه رکعت خواندید. بلند شدند و یک رکعت دیگر را خواندند و جاهای دیگر که من آیه خدمت شما عرض کردم که حتا خطاب به آدم هم می‌فرماید که آدم فراموش کرد. پس فراموشی برای انبیا بوده. آن‌چیزی که قطعا بنده روی آن پافشاری کردم مسأله عصمت انبیا در موضوع تبلیغ است و این که به‌طور عمد مرتکب هیچ گناهی نمی‌شدند…

آقای خدمتی عذر می‌خواهم که صحبت‌تان را قطع می‌کنم. به هر حال پیامبران فقط با تبلیغ دین اثر نمی گذاشتند بر جامعه هدف‌شان که مسلمانان باشند و انبیا را الگوی خودشان قرار می‌دهند؛ بلکه زندگی و سبک زندگی آنها و تصمیماتی که در زندگی می‌گرفتند هم به هر حال نقش داشته در تعیین تکلیف حتا برای مسلمانان. بنابراین اینجا شاید شنوندگان ما بپرسند که چه‌طور چنین تفکیکی می‌توانید قائل باشید و نکته دیگر این‌ که اساسا واژه عصمت در قرآن استفاده نشده و معصیت نکردن هم فقط به فرشتگان نسبت داده شده. شما که در توضیحات‌تان به قرآن استناد می‌کنید این را چه‌طور توضیح می‌دهید؟

خدمتی: بله. واژه عصمت در قرآن استفاده شده خطاب به محمد صلی الله علیه و سلم آنجا که می‌گوید «والله یعصمکَ مِن الناس». خداوند از اینکه گزندی از مردم به تو برسد تو را در مصونیت قرار می‌دهد. آیات دیگری هم در قرآن داریم که اگر شما بخواهید تابع هوا و هوس خود باشید هم خود گمرا می‌شوید و هم گمراه می‌کنید پس مواظب باش و دنبال چیزی باش که به تو وحی می‌شود. «اتبع ما اوحي اليك من ربك» سؤال اینجاست که آیا قطعا پیامبری از پیامبران الهی در اشتباه و خطایی ماندند و رحلت کردند؟ خیر هرگز. اگر مرتکب اشتباهی می‌شدند تصحیح می‌شد از طرف خداوند و وحی می‌آمد و مثالش در قرآن اگر دَه جا نباشد پنج شش جا هست.

مجید محمدی: من به سه نکته اشاره بکنم برای تبین یا به یک معنا نقد سخنان آقای خدمتی. نکته اول در مورد بحث وحی که ایشان در باب معصومیت مطرح می‌کنند من معتقدم رابطه ضروری میان وحی و معصومیت وجود ندارد حتا اگر شما بتوانید چنین رابطه‌ای را هم برقرار کنید تنها انتقال پیام است یعنی اینکه پیامبر پیام‌های الهی را تغییر نداده ولی از این نمی‌شود بیرون آورد که پیامبر اسلام در زندگی اجتماعی و بشری دچار گناه و خطا و اشتباه و این امور نشده. نکته دوم خلطی میان معصومصونیت و عصمت در بحث ایشان به چشم می‌خورد ؛ خب حالا خداوند پیامبرش را حفظ کرده باشد این معنایش آن نیست که او را از گناه و خطا و اشتباه هم حفظ کرده باشد. نکته سومی که هم در صحبت‌های ایشان به چشم می‌خورد و هم در توجیهاتی که مفسران و متکلمان و فقها معمولا آورده‌اند در بحث از این آیات و روایاتی که کاملا روشن است و نشان می‌دهد که پیامبران و ائمه آدم‌های عادی هستند، می‌گویند که درست است در مواردی اینها دچار خطا و اشتباه شده‌اند اما خداوند آنها را بخشیده. بخشش نافی ارتکاب گناه نیست. شما هم اشاره کردید. من این را صریح‌تر بگویم که در متن قرآن و در متن احادیث ما نظریه‌ای به اسم نظریه معصومیت نداریم. هیچ جا پیامبر یا ائمه شیعه یا دیگر پیامبران ادعا نکردند که ما مصون و مبرا از گناه و خطا و اشتباه هستیم. اینها مطالبی است که بعدا توسط مسلمانان برساخته شده. مسلمان‌ها معمولا با تبصره‌هایی اول این نظریه معصومیت را که سوار کردنش بسیار دشوار هست ساخته‌اند و بعد با تبصره‌های متوالی تلاش کرده‌اند که این نظریه را حفظ کنند. تمام اینها به نظر من وصله پینه‌هایی است برای اینکه نظریه معصومیت را حفظ کنند.

اجازه بدهید آقای محمدی که اگر آقای خدمتی پاسخی دارند به این نکاتی که شما مطرح کردید بشنویم. بازمی‌گردیم به شما.

خدمتی: جناب محمدی بنده خدمت شما عرض کردم که آیه هست یعنی ما از خود نمی‌گوییم. قرآن از زبان آنها می‌گوید که «فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ» در دنبالش می‌گوید « فَتَابَ عَلَيْهِ» او را بخشید. یا می‌گوید من را ببخش و بخشید. می‌گوید موسی آن قبطی را کشت و آمد گفت که من به خود ستم کردم مرا ببخش و فورا بخشید. آیا پیامبر خطایی کرده که با سند صحیح ذکر شود و بخشیده نشود؟ نداریم. آن چه که قرآن خبر داده از تمام انبیا یک خطا، دو خطا بوده و طلب مغفرت کرده‌اند و بخشیده شده و این معنایش این نیست که اینها را از عصمت تبلیغ بیرون ببرد.

آقای محمدی شما در صحبت‌هایتان اشاره کردید که آن‌چه به عنوان عصمت شناخته می‌شود ـ با تأکید بر اینکه در متن قرآن نیامده - ساخته و پرداخته مسلمانان است. پرسش اینجاست که چرا مسلمانان باید بخواهند چنین چیزی را بسازند؟

محمدی: من ابتدا دو نکته را در مورد صحبت‌های آقای خدمتی عرض کنم. اول اینکه ببینید اصل این داستان که آنها بخشیده شده‌اند به معنای این است که پیامبران هم مرتکب گناه می‌شوند. یعنی در واقع اثبات شئی نفی ما عدا نمی‌کند. این تکه اولش معنایش این است که اتفاق افتاده. گناه اتفاق افتاده و بعد اینها حالا به یک معنایی بخشیده شده‌اند. ببینید معصومیت را نه به معنای طهارت یا بخشودگی بعد از ارتکاب گناه بلکه به معنای عدم ارتکاب به گناه می گیرند. بعد هم در مورد گناهان کبیره که ایشان می‌گویند ما گناه کبیره‌ای بالاتر از کشتن نفس داریم که در مورد موسی در قرآن آمده یا نه؟

اما برگردم به سوالی که شما مطرح کردید که چرا چنین حرف‌هایی زده می‌شود؛ به نظر من این برساختن نظریه معصومیت سه علت مشخص دارد. علت اول بی‌اطلاعی محض دین‌داران است. بخش قابل توجهی‌شان از متون دینی و تاریخ دین خودشان [بی اطلاع‌اند]. روحانیون در مقام آگاهی‌رسانی و افزایش اطلاعات مردم نبوده‌اند و نیستند. آنها بیشتر تبلیغ دین را می‌کنند، آگاهی نمی‌دهند. نکته دوم اینکه این گونه نظریه‌ها برای برساختن تعبد و اطاعت محض است و نکته سوم اینکه تصور ابَرمرد و فراانسان از رهبران سیاسی دادن متعلق به دوره‌ای است که بشر در حال افسانه‌پردازی بوده و داستان می‌ساخته. مبنای سیاست و دین در دوران گذشته عمدتا افسانه‌پردازی و داستان سازی بوده و هیچ ربطی به نگاه عقلانی و علمی به تجربیات بشری ندارد. اگر فرصتی به من بدهید آن بحث برون‌دینی‌‌اش را هم مطرح می‌کنم.

بله آقای محمدی. نکاتی که مطرح کردید من را به همین سؤال می‌رساند.

محمدی: پنج نکته را من خیلی مختصر می‌گویم. نکته اول اینکه معمولا مسلمانانو دین‌داران توجه نمی‌کنند که دین هم تاریخ تحول دارد و یک پدیده این‌جهانی است. همه آنچه که ما امروز به عنوان دین اسلام داریم یک‌باره و توسط پیامبر اسلام و ائمه شیعه برای شیعیان ایجاد نشده. کسانی که می‌خواسته‌اند نهاد دین را بر اساس تقدس فراعقلی تأسیس کنند نظریه عجیب و غریبی مثل نظریه معصومیت را شکل داده‌اند. بحث گناه یا خطا یا اشتباهی هم که امروز مطرح می‌شود اینها را با تصور امروزین می‌آیند و بر اسلامی که ۱۴۰۰ سال پیش مطرح بوده سوار می‌کنند. نکته دوم اینکه دین تا حدی که امروز مطرح می‌شود، در صدر اسلام چنین آسمانی و مطلق نبوده. این توهمات الهی بودن مدام در دوره‌های مختلف افزوده شده. نکته سوم اینکه ما در چارچوب مشاهدات روزمره و عقلانی و علمی ابَرانسان یا فراانسان نداریم که مبرای از خطا و گناه و سهو و اشتباه باشد. نکته چهارم اینکه اگر گفته‌های متون دینی درباره طبیعت را نگاه بکنیم، مبتنی است بر طبیعت‌شناسی دوران پیامبر و طبعا انسان‌شناسی آن دوره هم در نگاه به انسان تأثیر خودش را گذاشته. اگر به انسان‌شناسی امروز نگاه کنیم آدم‌ها را نمی‌توانیم مبرای از خطا و گناه و اشتباه بدانیم. تقریبا یک امر غیرممکن است. نکته پنجم اینکه بالاخص شیعیان فهم کاملا خلاف عرفی را از مقدسات‌شان عرضه می‌کنند. کسانی که حتا دچار سهو هم نمی‌شوند. یعنی یک نوع تقویم الکترونیکی با دستورالعمل‌های متضمن اجرای صددرصد در ذهن پیامبران و ائمه تعبیه شده بوده که آنها را حتا از سهو هم مبرا می‌دانسته. این به نظر من چندان با واقعیات هم‌خوانی ندارد.

آقای خدمتی صحبت‌های آقای محمدی را شنیدید. من در پایان برنامه از شما می‌پرسم که فکر می‌کنید در نهایت باور به اینکه پیامبران حالا در دیدگاه شما معصوم و دارای عصمت هستند چه کمکی می‌کند به مؤمنان و باورمندان به این دیدگاه؟

خدمتی: اگر بنا باشد پیامبران از خطا مصون نباشند، حرف‌هاشان فاقد اعتبار است. چه‌طور می‌شود که ما نسبت به عصمت پیامبران شک داشته باشیم و حرف‌هاشان را باور کنیم. عصمت در مسأله تبلیغ همین فایده را دارد.

آقای محمدی به عنوان آخرین پرسش این برنامه با شما این را مطرح می‌کنم. این طور که آقای خدمتی گفتند در حقیقت کارایی بحث عصمت در مورد پیامبران پذیرش صحبت‌های آنهاست و در حقیقت نوعی کمک به خود پیامبران است این بحث عصمت! من پرسشم متمرکز بر این است که چه کارکردی برای جامعه امروز مسلمانان می‌تواند داشته باشد که باور داشته باشند به اینکه پیامبر اسلام عصمت داشته، معصوم بوده و از گناه بَری بوده.

محمدی: به نظر من این نظریه معصومیت چهار کارکرد بسیار مخرب در د.ران اخیر در جوامع مسلمان دارد. کارکرد مخرب اولش اینکه در نظر گرفتن خصائص فراانسانی برای افرادی خاص مقدمه برساختن اشرافیت، جامعه طبقاتی و امتیاز ویژه برای اقشاری است که خودشان را به آنها منتسب می‌دانند. مثلا با تعلق به خانواده سادات یا رهبری موروثی. کارکرد مخرب دوم اسطوره‌سازی از رهبران دینی است برای مقدس جلوه دادن و بستن راه انتقاد و نقد از دین و رهبران دینی است. کارکرد سوم اینکه نهادهای دینی جامعه دینی را از این طریق کاملا به صورت توده‌وار و موم‌وار شکل می‌دهند؛ جامعه‌ای که به‌راحتی می‌شود آن را مهندسی کرد. نظریه‌هایی که تقدس‌ساز هستند امکان مهندسی را بالا می‌برند و کارکرد چهارم اینکه در ره‌یافتِ مداراجویانه و غیرمداراجویانه در میان اهل ادیان که هر دو وجود دارد،‌ تقدس سازی و ابرانسان‌سازی و معصومیت و طهارت‌سازی بیشتر به کار نظریه‌های غیرمداراجویانه می‌آید تا به کار نظریه‌های مداراجویانه.

بسیار سپاسگزارم. مجید محمدی و عبدالفتاح خدمتی.

تابو

تابو؛ مجموعه برنامه جدیدی است از رادیوفردا. در تابو هر هفته فهیمه خضر حیدری، با دو‌ مهمان برنامه درباره موضوعاتی که اغلب کمتر درباره‌شان بحث و گفت‌وگو کرده‌ایم، به مناظره می‌نشیند. موضوعاتی که گاه حتی ممکن است از طرح کردن‌شان هراس داشته باشیم.
تابو را هر هفته پنج‌شنبه‌ها ساعت هفت‌ونیم بعدازظهر به وقت ایران از رادیوفردا بشنوید.

XS
SM
MD
LG