لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۹:۴۹

چرا پروپاگاندای جمهوری اسلامی درباره قاسم سلیمانی موفق بود؟


جمهوری اسلامی تلاش می‌کند مراسم تشییع جنازه قاسم سلیمانی را به تزریق یک خون تازه به پروپاگاندای خود و مواد اولیه برای نهادهای تبلیغاتی‌اش بدل کند.

کشته شدن قاسم سلیمانی به لحاظ نظامی و سیاسی ضربه‌ای کمرشکن برای جمهوری اسلامی است اما به لحاظ تبلیغاتی فصل درو کردن کاشته‌های سابق درباره قهرمان‌سازی از او است.

جدید بودن سوژه قاسم سلیمانی برای نهادهای تبلیغاتی از این جهت مهم است که تبلیغات درباره سرداران جنگ ایران و عراق پس از ۳۰ سال ته کشیده بود و اسطوره‌سازی از قاسم سلیمانی یک آتش تهیه جدید را ایجاد می‌کند.

پروپاگاندای جمهوری اسلامی درباره قاسم سلیمانی جنبه‌های مختلفی داشته که بخش‌هایی از آن موفق بوده است.

یکی از دلایل موفقیت این پروپاگاندا کاراکتر او بود. یکی از موضوعات مسبوق به سابقه درباره محبوبیت چهره‌های سیاسی در ایران رفتار شخصی آنان است.

به طور مثال از نظر گروهی از مردم اکبر هاشمی رفسنجانی فردی مغرور و محمود احمدی‌نژاد فردی متواضع است. تأثیر این تصور در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ نیز مشهود بود. قاسم سلیمانی نیز به لحاظ رفتار شخصی در بین گروه‌هایی از مردم عادی فردی متواضع و به اصطلاح مردم‌دار جلوه می‌کرد.

عدم دخالت آشکار در سیاست

قاسم سلیمانی با وجود اینکه در موضوعات سیاست داخلی دخالت می‌کرد و ردپاهای زیادی از این دخالت وجود دارد اما هیچ‌گاه این دخالت را علنی نمی‌کرد. از این رو او در سیاست داخلی در مقابل چشم مردم نبود.

او همچنین با همه گروه‌های سیاسی ایران رابطه نزدیکی داشت و برخلاف برخی از دیگر فرماندهان سپاه، علیه اکبر هاشمی رفسنجانی و اصلاح‌طلبان سخن نمی‌گفت.

سلیمانی در عین حال در برخی از مذاکرات پشت پرده در سیاست ایران نقش داشت اما این دخالت‌ها در فضای عمومی هیچ گاه به صورت جدی مطرح نشده است و پس از مرگ او برخی از آنها مطرح شده است.

تنها موضع‌گیری صریح و علنی نامه و او و تعداد دیگری از فرماندهان سپاه پاسداران به خاتمی پس از اعتراضات سال ۷۸ بود که به نامه «سرکوب نکنی، سرکوب می‌کنیم» مشهور شده بود.

محبوبیت در میان نسل اول نیروهای سپاه

قاسم سلیمانی برای نیروهای سپاه پاسداران نمادی از نسل اول فرماندهان این نهاد است و تعداد انگشت‌شماری از این نیروها باقی مانده‌اند. در دوره جنگ ایران و عراق نیز این سابقه وجود داشته که برخی فرماندهان از فرمانده کل سپاه یعنی محسن رضایی محبوب‌تر بودند.

قاسم سلیمانی، علی فضلی و برخی دیگر از سرداران سپاه از گذشته در بدنه نیروهای سپاه پاسداران بوده‌اند. از این رو سرمایه‌گذاری در تبلیغ آنان می‌تواند در بین این نیروها و دیگر حامیان حکومت بسیار موفق باشد و اگر این سرمایه‌گذاری به طور مثال درباره دیگر فرماندهان مانند محمدرضا نقدی انجام می شد ممکن بود تا این حد تأثیر نداشته باشد.

از سوی دیگر گزارشی درباره حضور قاسم سلیمانی در سرکوب اعتراضات مردمی در ایران مطرح نشده است اما برخی از فرماندهان محبوب در سپاه از جمله علی فضلی و حسین همدانی در دوره‌هایی در سرکوب معترضان نقش جدی داشته‌اند.

یکی دیگر از جنبه‌های پروپاگاندای جمهوری اسلامی درباره قاسم سلیمانی ساختن افسانه‌هایی از او بود از جمله اینکه او در نماز جمعه ابوبکر بغدادی حضور داشته است. این افسانه‌پردازی‌ها در زمان جنگ ایران و عراق نیز سابقه داشت و روایت‌هایی از حضور او در میان نیروهای عراقی و حتی ایستادنش در صف غذای سربازان عراقی در بین نیروهای سپاه مطرح شده بود.

ادعای سلامت مالی

سلامت مالی یکی از شروط محبوب بودن افراد در ایران است. با وجود اینکه گزارش‌هایی درباره ارتباط قاسم سلیمانی با افراد متهم به فساد وجود دارد اما این گزارش‌ها به صورت گسترده بازتاب نداشته است.

به دلیل آزاد نبودن رسانه‌ها در ایران فسادهای مالی معمولاً در درگیری بین گروه‌های سیاسی افشا می‌شود. روابط خوب قاسم سلیمانی با همه جناح‌ها و همچنین جایگاه بالای او باعث شده که حاشیه‌های مربوط به حمایت او از برخی از افراد متهم به فساد در رسانه‌های داخلی و فضای مجازی به صورت گسترده مطرح نشود.

تنها در موردی خاص محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور سابق ایران، قاسم سلیمانی را متهم کرده بود که با «پادرمیانی» و «توصیه به مقامات»، باعث آزادی مهدی جهانگیری برادر اسحاق جهانگیری، معاون اول حسن روحانی، شده است. از سوی دیگر قاسم سلیمانی از حامیان علیرضا رزم حسینی، استاندار کرمان، بود که بحث‌هایی نیز درباره تابعیت دوگانه او و فساد مالیش مطرح شده است.

سلیمانی همچنین روابط بسیار نزدیکی با محمدباقر قالیباف دارد که متهم به فساد اقتصادی است و حتی خبرهایی درباره حمایت از قالیباف در انتخابات ریاست‌جمهوری ۹۲ مطرح شده بود اما علنی نشدن این موضوع باعث شده که او تحت سایه باشد و به صورت مستقیم به فساد مالی متهم نشود.

از سوی دیگر هرچند خود سپاه قدس نیز درگیر موضوعات فساد اقتصادی و مواردی مانند جعل اسکناس و قاچاق بوده و گزارش‌هایی نیز در اینباره منتشر شده اما این موضوع به صورت فراگیر در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی ایرانی بازتاب نداشته است.

مطالب رسانه‌های خارجی

مطالب رسانه‌های خارجی درباره قاسم سلیمانی می‌تواند یکی از دلایل موفقیت این پروپاگاندا باشد. یک روش مرسوم در رسانه‌های حکومتی نقل قول از رسانه‌ها و مقامات خارجی است.

تصویرسازی رسانه‌های خارجی از قاسم سلیمانی و اهمیت دادن به او، این فرصت را برای دستگاه تبلیغاتی جمهوری اسلامی فراهم کرد که اسطوره‌سازی خود از او را قابل باورتر کند.

اختلاف درباره دخالت جمهوری اسلامی در منطقه

اختلاف نظر روشنفکران و گروه‌های مرجع درباره دخالت نظامی ایران در سوریه دیگر دلیل ضربه نخوردن به چهره ساخته شده از قاسم سلیمانی است. اکثریت مخالفان حکومت، وضعیت امروز سوریه را نتیجه دخالت ایران می‌دانند و معتقدند جمهوری اسلامی و متحدانش در عراق و سوریه با اقداماتشان علیه اهل سنت عملاً به ایجاد و قدرت گرفتن داعش کمک کرده‌اند.

با این حال برخی مخالفان جمهوری اسلامی از جمله اردشیر زاهدی از حضور ایران در دیگر کشورها دفاع کرده‌اند. وجود نمونه‌های تاریخی مانند حمایت شاه از پادشاه عمان و سرکوب شورشیان ظفار از جمله دلیل دو دستگی نظرها درباره دخالت ایران در منطقه است.

وجود داعش نیز یکی از شانس‌های قاسم سلیمانی برای دیده نشدن برخی از جنبه‌های دخالت ایران در منطقه است. وجود این «اهریمن» باعث شد که طرف مقابل هر کسی که باشد در نگاه برخی قهرمان جلوه کند.

مقامات جمهوری اسلامی نیز بارها تأکید کرده‌اند که اگر در سوریه و دیگر کشورها با داعش مبارزه نکنند این مبارزه به داخل ایران کشیده خواهد شد. اتفاقاتی مانند حمله به مجلس ایران نیز باعث شد این تبلیغات بیشتر در بین گروهی از مردم جا بیفتند.

مجموع این اتفاقات باعث شده که در تبلیغات او نه به عنوان یک سردار سپاه پاسداران بلکه به عنوان یک «سردار ایرانی» مطرح شود و حتی برخی از چهره‌های فرهنگی و هنری این تبلیغ را بپذیرند.

XS
SM
MD
LG