آقایان مرحوم خلخالی و مرحوم لاجوردی دیدار داشتند. اعتراض خیلی خیلی جدی داشتند که ما چرا فائزه را اینطور بار آوردهایم که میرود این حرفها را میزند.
آقای وحید گفت شایعه بیندازیم اگر مشارکت در انتخابات بالا باشد، گوگوش و ابی و داریوش و مهستی در حسینیه ما کنسرت برگزار میکنند. آقای حجازی پرید توی حرفش که مهستی سالهاست فوت کرده.
طنزنوشتهای از جلال سعیدی: آقای وحید آمد و خبر داد در اینترنت پدیدهای به نام کلاب هاوس آمده که مردم میتوانند در آن حرف بزنند. گفتیم مردم حرفشان را سال ۵۸ زدند و حرف دیگری ندارند.
سلام سمیه، چطوری؟ این روزها همه از تو میخواهند که نروی. یعنی دیگر کار به جایی رسیده که ساسی که از همان اول هم کارش آوردن و آمدن آدمها بود، از تو میخواهد که نروی.
طنزنوشتهای از جلال سعیدی: مسئول استفتائات بیت ملاقات داشت و اولین سؤالش در مورد حجاب زنان در کارتونهای بچهها بود. پرسیدیم مثلاً چه؟ عکسی را نشان داد که حال آدم را دگرگون میکرد.
آقای وحید عکس برادران طالبان در کنار دیواری که قابعکس ما و حضرت امام قرار گرفته بود را نشانمان داد. گفتیم اشکالی ندارد. به هرحال همین که ما بالاتر از آنها هستیم، خوب است و...
از آقای ولایتی حال آقای پوتین را جویا شدیم. گفت در حال جمع کردن ماجرای این یارو ناوالنی است. گفتیم واقعاً از مرد بزرگی مثل پوتین بعید بود به اینجور آدمها اجازه بدهد نفس بکشند...
آقای محمدی گلپایگانی آمد و از شور و هیجان انقلابیای تعریف کرد که سخنان ما در مورد ممنوعیت واردات واکسن کرونا از غرب وحشی راه انداخته است.
بعد از انجام یکی از مأموریتها برادرمان شیخ حسن نصرالله گفت ما خودمان هم نمیدانستیم نیروهایمان اینهمه جا دارند. بعضی از آنها کمی اذیت شدند اما با این تدبیر کیان اسلام حفظ شد.
آقای جنتی تماس گرفت و بابت شروع مجدد بررسی افایتیپیافسیاچکیوآراس(به سرفه افتاد) یا همان لایحه پولشویی در مجمع تشخیص گله کرد.
در گزارشهای محرمانه آمده بود شایعه شده که ما به ملکوت اعلی پیوستهایم و امت شهیدپرور نگران شدهاند. خودمان هم نگران شدیم و شماره دکتر مرندی را گرفتیم و پرسیدیم حال ما چطور است؟
آقای نمکی آمده بود و بعد از خواندن شعر زیبای «تکی تو نمکی، عهه»، گزارش داد که واکسن ایرانی کرونا مشابه واکسن روسی و چینی است. گفتیم انشاءالله مردم بزنند و بره جایی که غم نباشه.
آقای طائب آمده بود از نقش مؤثر و فداکارانه سپاه در دفع ترور آقای فخریزاده میگفت. چنان با آبوتاب توضیح داد که یک لحظه فکر کردیم ایشان شهید نشده. گفتیم ولی خب، نتیجهاش چی؟
طنزنوشتهای از جلال سعیدی: امروز یک مراسم خودمانی دورهمی داشتیم با کارکنان بیت رهبری تا سالگرد پیروزی بزرگ اسلام بر مسلمین را در آبان ۹۸ جشن بگیریم و پاس بداریم.
بین اعضای بیت بحث بود که آیا ما باید یک واکنشی چیزی به پیروزی این جو بایدن نشان بدهیم یا نه. آقای حجازی متنی نوشته بود. از او پرسیدیم که خب، این نامه تبریکش کجایش است؟
حتماً آگاه هستید که اخیرا چاقوی یکی از جوانان غیور مسلمان تصادفاً به گلوی یک بهظاهر معلم فرانسوی خورده که آنطور که رسانههای دروغپرداز میگویند، تا حدودی منجر به مرگ وی شده است.
بالأخره رضایت دادیم جلسه کرونا در حضور ما برگزار شود. اول قراربود ما را در محفظه شیشهای بگذارند اما گفتیم شبیه مراسم وداع با حضرت امام در یخچال میشود و دشمنان سوءاستفاده میکنند.
آقای محمدی گلپایگانی اصرار داشت که برای مصلحت نظام هم که شده، یک بار دیگر مردم را بگریانیم. اعلام کردیم در این وضعیت قرنطینه که گریه ناقصی داریم، چه کنیم؟
سردار نقدی در یک پیشنهاد داهیانه به بسیجیانِ دستبهموس و دستبهکیبورد نظام توصیه کرده بازی نجات جرج فلوید را بسازند و در آن هی بروند جرج را از دست پلیس ظالم آمریکا نجات دهند.
این هفته در این مکان طنز و نمکی توزیع نمیشود؛ بهخصوص از وقتی که فرمانده کل سپاه تهدید کرده میخواهد کرک و پشم دشمنان نظام را به باد دهد!
بیشتر