مجید محمدی جامعهشناس ایرانی مقیم آمریکاست.
مجید محمدی: موج جديد حمايت از ولی فقيه و حمله به قدرناشناسان زمانی آغاز شد که رئيس دولت در برابر تحميل وزير اطلاعات به وی در برابر ولی فقيه ايستادگی کرد. وقتی رئيس دولتی که با توجهات خاص ولی فقيه به قدرت رسيده خود را بی نياز از ولايت می داند تکليف ديگران روشن است. ايستادگی احمدی نژاد در برابر حکم حکومتی خامنهای نيز به قدر ناشناسی تعبير شد. فراتر از مسئلهی عدم محبوبيت رهبر و دهها ميليون مخالف ولی فقيه، چرا اين بحث در رسانههای دولتی و شبه دولتی اوج گرفته است؟ چرا منصوبان خاص خامنهای تا اين حد بر قدر شناسی از رهبری تاکيد دارند؟ علی خامنهای چه دستاوردهايی در حوزهی رهبری داشته که قدرش ناشناخته مانده است؟
دومين نشست الگوی اسلامی ايرانی پيشرفت در ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۰ برگزار شد و علاوه بر نشستی در سالن همايشها، بخشی از مطالب در حضورآيت الله خامنهای ارائه شد
پرسشها قبل از آزادی دوروتی اینها بود: وی نمیتوانسته دو هفته در آسمان میان سوریه و ایران در حال پروز بوده باشد. دوروتی پروز کجاست و چه بر سر وی آمده است؟ چرا دولت سوریه خبرنگاری را که برای یک شبکهٔ تلویزیونی ایرانی کار نمیکند، در ایران ساکن نیست، با پروازی از ایران به سوریه نیامده و علاوه بر ایرانی بودن آمریکایی و کانادایی نیز هست بنا به ادعا به ایران تحویل داده است؟
سخنان محمد خاتمی در باب آشتی ميان رهبر و مخالفان و بازگشت به برنامه اصلاحات بيانگر تصور مناسب تر شدن شرايط سياسی بعد از اختلافات خامنهای احمدی نژاد است. تلاش خاتمی برای بازگشت به دوران ماقبل ۱۳۸۸ از چهار جهت بيهوده و بی ثمر است.
نهضت آزادی ايران پنج دهه فعاليت سياسی را در رژيمهای استبدادی سلطنتی و دينی پشت سر گذاشته است. ادبيات و متون بازمانده از اين فعاليتها و هزينههايی که اعضای نهضت پرداختهاند تجربهای است که به عنوان بخشی از تاريخ سياسی معاصر می تواند برای فعالان سياسی امروز درس آموز باشد. مبنای اين درس آموزی پرسشهايی از اين قبيل است: نهضت آزادی چه تحولاتی را پشت سر گذاشته است؟ چه سهمی در گفتمان سياسی معاصر ايران و تاسيس دولت دينی داشته است؟ و ميراث نهضت برای جامعهی سياسی ايران چيست؟
پس از کشته شدن اسامه بن لادن در عمليات نظامی کماندوهای آمریکايی پرسشهای زير مطرح شده است: آيا نمی بايست وی دستگير شده و طبق قانون با رعايت آيين دادرسی محاکمه می شد؟ آيا حمله آمریکا به هدفی در پاکستان- درصورت اطلاع نداشتن مقامات پاکستانی- نقض تماميت ارضی اين کشور نبوده است؟ آيا کشتن اسامه می تواند ايدئولوژی وی را از ميان بردارد يا آن را تقويت می کند؟ چگونه می توان گروههايی مثل القاعده را از ميان برد؟
حتی اگر دیکتاتورهای معروف تاریخ مثل هیتلر و موسولینی را که فاصلهٔ زمانی بسیاری با ما دارند کنار بگذاریم، در سه دههٔ گذشته بسیاری از دیکتاتورهای جهان سقوط کردهاند. در عین حال بسیاری از آنها نیز سقوط نکردند و در حالی که قدرت را در چنگ داشتند از دنیا رفتند. اما آنها که سقوط کردند و تعدادشان هم کم نیست به روشهایی متفاوت و در شرایط مختلفی از سریر قدرت به زیر کشیده شده و سرنوشتهای متفاوتی داشتهاند.
اسلامگرايی موعودگرا و آخر الزمانی- که برای رقابت با اسلامگرايی فقه گرا در دههی هشتاد خورشيدی ساخته و پرداخته شد- نتوانست همهی تبليغات حکومتی را تحت تاثير قرار داده و به سوخت اصلی ماشين تبليغاتی حکومت تبديل شود. علی رغم باور به اينکه اکنون دوران غيبت صغری است و دنيا در پيچ آخر تاريخ قرار دارد (احمدی نژاد، تابناک، ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۰) همراهان دولت احمدی نژاد نتوانستهاند از ظرفيتهای اسلامگرايی موعودگرا به خوبی بهره برداری کنند: هاله نور را از احمدی نژاد گرفتند و بسياری از روحانيون اخيرا "ظهور نزديک است" را تکذيب کردهاند.
برگزاری بیست و چهارمین نمایشگاه کتاب تهران که در سالهای دهه هشتاد محل دائمی و رونق فرهنگی، فکری و مبادلاتی خود را در دهه هفتاد تا حد زیادی از دست داده بهانه خوبی برای بررسی وضعیت صنعت نشر و کتاب و تحولات آن در ایران در دهه اخیر است.
حدود ۱۰ سال از رخدادهای ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میگذرد. در آن حوادث حدود سه هزار تن از گوشه و کنار جهان در نیویورک، ویرجینیا و پنسیلوانیا جان باختند. آن رخدادها به دو جنگ در افغانستان و عراق منجر شد و سیاست خارجی ایالات متحده را به نحوی بنیادی تغییر داد.
علی خامنهای، مسعود دهنمکی و حمید داودآبادی را از میان انبوه نمازگزاران خود (در میان آنها دهها تحصیلکرده و وزیر و وکیل سابق و روحانیون نیز به چشم میخورد) برای یک ساعت گپ و گفتوگو پس از نماز برمیگزیند و این عناصر عملیات خیابانی را که با میلیاردها تومان برای تولید ادبیات و فیلم تبلیغاتی همواره مورد نوازش قرار داده خطاب میکند که «شما دو نفر به اتاق من بروید کارتان دارم.»
باراک اوباما و سوزان رایس، نمایندهٔ ایالات متحده در سازمان ملل، از شواهدی دال بر دخالت فعالانهٔ جمهوری اسلامی ایران در سرکوب معترضان سوری سخن گفتهاند. حتی اگر در سخنان مقامات امریکایی تردیدی وجود داشته باشد (که چنین نیست، چون مشی اوباما علیرغم ناتوانی در اجرای برخی وعدههایش در سه سال گذشته دروغگویی به مردم آمریکا نبوده است)، مقامات، دستگاههای تبلیغاتی و رسانههای دولتی جمهوری اسلامی خود اصولا و به نحو راهبردی مداخله در سرکوب معترضان سوری را تایید میکنند.
روحانیت به دلیل آشنایی با فرهنگ سیاسی ایرانیان (تصور مصالحه به عنوان سازشکاری، انحصارطلبی، خود-حقپنداری، و توهم در اختیار داشتن افکار عمومی) و نیز وقوف به فقدان پایگاه اجتماعی درازمدت در میان طبقهٔ متوسط شهری از آغاز به یارگیری در میان گروههای سیاسی بلندپرواز برای حذف رقیب امروز خود پرداخت. داستان حذف و سرکوب در جمهوری اسلامی همانا داستان اتحادها و انشقاقهای مقطعی برای حذف یکبهیک رقبا بوده است.
اعلام استعفا یا عزل وزیر اطلاعات توسط احمدینژاد، مداخلهٔ خامنهای برای بازگرداندن وی، نادیده گرفته شدن حکم حکومتی خامنهای توسط تیم احمدینژاد پس از سه روز از صدور آن، و رفت و برگشتها میان دولت و منتقدان آن نقطهٔ عطفی در تنازع قدرت میان جناحهای سیاسی اقتدارگرا و درون حکومت به شمار میرود.
یک سال پیش و بعد از سرکوب جنبش اعتراضی سبز به دشواری میشد تصور کرد که روزی دو بخش اقتدارگرایان یعنی روحانیت از یک سو و نظامیگرایان از سوی دیگر یکدیگر را فتنهگر خطاب کنند. اما اکنون طرفداران دولت نسبت به زد و خوردهای خونین میان این دو جناح هشدار داده و وعده میدهند که کاخهای طرف مقابل به زودی فرو میریزد. منتقدان دولت نیز دولت را فاسد، لیبرال، دیکتاتور و تحت سلطهٔ نفوذیهای دشمن و منحرفان معرفی میکنند. نزاع بر سر چیست و چرا بالا گرفته است؟
پس از برکناری منوچهر متکی وزیر سابق امور خارجه، علی خامنهای که خود را در برابر کار انجام یافته میدید از رئیس دولت به تصریح خواسته بود که تغییرات اعضای کابینه متوقف شود. اما محمود احمدینژاد همانند انتقال سازمان حج و زیارت (به عنوان حوزهای که رهبر و دولت در آن تداخل ساختاری دارند) به میراث فرهنگی یا تعیین مشایی به عنوان معاون رئیس دولت با علم به عکسالعمل خامنهای تلاش کرد امتیازی در برابر خامنهای با سبک مدیریت خُردش کسب کند.
روزانه صدها ساعت از وقت رسانههای دولتی، دهها هزار صفحه از رسانههای مکتوب و الکترونیک و دهها هزار ساعت از وقت تریبونهای رسمی جمهوری اسلامی به روحانیون اختصاص دارد. در این ظرف بسیار بزرگ و پرهزینه چه مواد و مطالبی و با چه اهداف و مقاصدی ریخته میشود؟ روحانیون با این سرمایهٔ بزرگ ملی چه میکنند؟
با اجرای کامل قانون نظارت بر سازمان های غیردولتی، تنها نامی از این سازمانها باقی خواهد ماند. سرنوشت سوگناکی که در سه دهه گذشته برای احزاب سياسی، مطبوعات، نهادهای دانشجويی، سايتهای اينترنتی و ديگر نهادهای اجتماعی و رسانهای با نظارتهای حکومتی و فرايند صدور مجوز رقم خورد برای سازمانهای غير دولتی نيز در نظام حقوقی جمهوری اسلامی رقم می خورد. نظام حقوقی محدود کننده در کنار قوای قاهره تماميت طلب، نهادهای مدنی قلابی را با انحلال نهادهای مدنی مستقل (از طريق اعمال ماده ۴۳ اين قانون) بر خواهد کشيد. همچنان که دستگاه سرکوب احزاب و رسانهها و نهادهای دانشجويی رسمی را به زائدهای از دولت تبديل کرد و آنها را عملا در عرصه عمومی بی اعتبار ساخت سازمانهای غير دولتی را نيز به سازمان های دولت- نهاد مبدل خواهد ساخت.
پس از چند سال ادعای مدیریت جهانی توسط مقامات جمهوری اسلامی پیامدهای نگرانگننده، دوگانه و گاه طنزآلود این توهم در مواضع و تصمیمگیریها و اقدامات این مقامات ظاهر شده است.
بیشتر