لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ تهران ۲۲:۴۰

گروه‌های نیابتی جمهوری اسلامی و تنگنای بقا و فنا در ستیز با آمریکا و اسرائیل


شماری از شبه‌نظامیان حوثی در نزدیکی صنعا، پایتخت یمن، ژانویه ۲۰۲۴
شماری از شبه‌نظامیان حوثی در نزدیکی صنعا، پایتخت یمن، ژانویه ۲۰۲۴

حملۀ موشکی آمریکا و بریتانیا در چارچوب ائتلاف «عملیات نگهبان رفاه» به مراکزی در کنترل حوثی‌ها در یمن و همچنین بمباران آن‌ها رویارویی شبکۀ نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی با آمریکا را وارد مرحله‌ای جدید کرده است.

البته این رویارویی غیرمستقیم و محدود بعد از شروع جنگ غزه وارد مرحلۀ بالاتری شده بود اما از چارچوب کنترل‌شده خارج نشد و به یک جنگ مستقیم و فراگیر نیز ارتقاء پیدا نکرد. اکنون اما به نظر می‌رسد درگیری در یمن و دریای سرخ سطح نزاع را افزایش داده است.

این وضعیت تازه که پیامد عملیات «طوفان الاقصی» گروه افراطی حماس (گروهی که آمریکا و اتحادیۀ اروپا آن را تروریستی می‌دانند) و پاسخ اسرائیل در قالب عملیات «شمشیرهای آهنین» است، نشانگر تغییر وضعیت امنیتی در خاورمیانه است. جمهوری اسلامی همراه با نیروهای همسو و نیابتی می‌کوشد تا موازنۀ قوا را به نفع خود تغییر دهد و دست‌کم بخشی از مناسبات قدرت تغییریافته بین اسرائیل و فلسطینی‌ها بعد از عملیات هفت اکتبر حماس را پایدار سازد.

مداخلۀ آمریکا و بریتانیا به نفع اسرائیل و ایجاد بازدارندگی در برابر حملات حزب‌الله لبنان، حشد الشعبی و انصارالله یمن باعث شد تنش بین بنیادگرایان اسلامی شیعه‌محور با آمریکا در سطحی کم‌سابقه افزایش پیدا کند.

گسترش این تنش در حدی است که ظرفیت به هم زدن صلح مسلح و مناسبات شکننده بین جمهوری اسلامی و شبکه نیروهای تحت حمایتش در منطقه با آمریکا را دارد.

از سوی دیگر، برخی جریان‌های سیاسیِ بانفوذ در اسرائیل و کشورهای غربی نیز بر تلاش‌های خود در وقوع جنگ بین ایران و آمریکا افزوده‌اند که از جملۀ آن‌ها، علاوه‌بر اظهارات تام کاتن، میچ مک‌کانل و مایک جانسون در کنگرۀ آمریکا بعد از حملۀ موشکی به یمن، می‌توان از مقالۀ نفتالی بنت، نخست‌وزیر سابق اسرائیل، یاد کرد.

نفتالی در این مقاله که در روزنامۀ وال استریت جورنال منتشر شد، نوشت آمریکا و اسرائیل باید «هدف روشن» را برای «سرنگونی رژیم شرور ایران تعیین کنند؛ این نه تنها امکان‌پذیر است که برای امنیت خاورمیانه و تمامی جهان متمدن حیاتی است».

کاسۀ صبر کشورهای غربی در مورد حرکت‌های ایذائی نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی و اخلال در ترانزیت دریایی بین‌المللی نیز در حال لبریز شدن است. سخنان گرانت شاپس، وزیر دفاع بریتانیا، در این خصوص قابل‌توجه است که به جمهوری اسلامی هشدار داد که «صبر جهان در قبال تهران رو به اتمام است».

تقریباً تردیدی وجود ندارد که جمهوری اسلامی خواستۀ غرب در ترغیب متحدان و نیروهای تحت کنترل خود به پایان حملات به مراکز وابسته به آمریکا و اسرائیل را نمی‌پذیرد زیرا عملیات و اقدامات این گروه‌ها اهرم فشار جمهوری اسلامی برای تحقق اهداف مورد نظر در عرصۀ بین‌المللی است.

البته جمهوری اسلامی در ظاهر بدون پذیرش مسئولیت و با ادعای استقلال گروه‌هایی چون حزب‌الله لبنان، حشد الشعبی و حوثی‌ها اصل درخواست غرب را بلاموضوع می‌داند. نیروهای نظامی جمهوری اسلامی اعم از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش نیز از مقابلۀ مستقیم با آمریکا و اسرائیل خودداری می‌کنند، با این حال مقامات نظامی و دیپلمات‌های جمهوری اسلامی، در برخوردی پارادوکسیکال (متناقض‌نما)، از زبان گروه‌های فوق تهدید می‌کنند. یا وقتی هشداری داده می‌شود، عملی در واکنش به آن در عراق، لبنان و یمن انجام می‌شود.

هرچند تصور وابستگی کامل و صددرصدی این گروه‌ها به جمهوری اسلامی به گونه‌ای که در همۀ امور مجری فرامین تهران باشند، درست نیست، اما واقعیت‌ها و سوابق عملکرد این گروه‌ها ادعای استقلال‌شان در تصمیم‌گیری‌های کلان را زیر سؤال می‌برد. البته نزدیک‌ترین به جمهوری اسلامی حزب‌الله لبنان است و بعد حشد الشعبی در عراق، و حوثی‌ها در دورترین نقطۀ مدار شبکه نیروهای نیابتی در همراهی با جمهوری اسلامی قرار دارند.

تصمیمات راهبردی و کلان در هماهنگی با نهاد ولایت‌ فقیه در ایران اتحاذ می‌شود. این نیروها بدون حمایت مالی، لجستیکی، اطلاعاتی، نظامی و مستشاری تهران قادر به فعالیت در سطح کنونی نیستند، اما ظاهراً در امور تاکتیکی و سازماندهی عملیات‌ها و برخی تصمیمات اجرایی استقلال عمل دارند.

این مناسبات که با پیچیدگی در عمل نیز همراه است، کار نهادهای اطلاعاتی و نظامی غرب در مستندکردن و شناسایی میزان نفوذ حکومت ایران در اقدامات گروه‌های یادشده را دشوار کرده است. برای نمونه، براساس گزارش روزنامۀ نیویورک‌تایمز، نهادهای اطلاعاتی آمریکا موردی دال بر دستور جمهوری اسلامی به حوثی‌ها برای شلیک به کشتی‌ها در دریای سرخ پیدا نکرده‌اند.

البته دور از انتظار است که چنین پیام‌ها یا دستوراتی صریح داده شوند. در عین حال هرچند ممکن است جمهوری اسلامی در اجرای عملیات یادشده مشارکت مستقیمی نداشته باشد اما تقریباً دور از باور است که حوثی‌ها بدون چراغ سبز تهران تصمیم به ورود به جنگ غزه گرفته باشند.

تداوم وضعیت یا وقوع جنگ مستقیم؟

حال این سؤال جدی مطرح است که آیا برخوردهای نظامی محدود شبکۀ نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی می‌تواند ادامه پیدا کند و یا جنگ مستقیم بین آمریکا و جمهوری اسلامی اجتناب‌ناپذیر خواهد شد؟

الگوی رفتاری تاریخی و روند حاکم بر چهار دهه مناسبات تیرۀ ایران و آمریکا تأییدکنندۀ پاسخ منفی به وقوع جنگ است، اما از آن‌جا که گذشته لزوماً تعیین‌کنندۀ آینده نیست و هرآینه ممکن است متغیرها از کنترل خارج شود و منجر به وضعیت جدید و متفاوت شود، بنابراین نمی‌توان با قطعیت در این خصوص نظر داد.

اما آن‌چه تا کنون مجال رویارویی گستردۀ حکومت ایران با آمریکا را نداده است، فقط مربوط به مصلحت‌اندیشی و مسائل موجودیتی جمهوری اسلامی نیست، بلکه گروه‌های نیابتی نیز ملاحظات خاص خودشان را دارند. در واقع ستیز با آمریکا و اسرائیل هم عامل شکل‌گیری و بقای آن‌ها است و هم می‌تواند در شرایطی باعث فنا و یا دست‌کم آغاز روند پایان گرفتن آن‌ها شود.

شبکۀ گروه‌های وابسته به نیروی قدس سپاه بر بستر گفتمان ضدآمریکایی و غرب‌ستیزی هویت خود را تعریف کرده و جذب نیرو می‌کنند. از این زاویه، آن‌ها از درگیری با آمریکا در چارچوبی کلی‌تر با غرب استقبال می‌کنند اما در عین حال متوجه مخاطرات مربوط نیز هستند که این منازعه از کنترل خارج نشود تا منجر به تهدید موجودیتی برای خود آن‌ها نشود.

تنگنای بقا و فنا

برقراری موازنه بین این دو قطب متضاد چالش دشواری است که موجودیت این گروه‌ها در آینده را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. آن‌ها به صبر استراتژیک، رویکرد غیرتعجیلی و تضعیف موقعیت جهانی غرب در رقابت با چین و روسیه دل بسته‌اند و راهکارهای کوتاه‌مدت را دنبال نمی‌کنند.

این نیروها به‌لحاظ داخلی منافعی در خصومت کنترل‌شده با آمریکا دارند. از یک طرف جذب نیرو می‌کنند، از طرف دیگر نظامی‌گری و ایجاد فضای امنیتی را در کشورهای خود ترویج می‌کنند که به‌لحاظ سیاسی به‌نفع آن‌ها تمام می‌شود. مخالفان و مردم معترض را نیز بیشتر مورد سرکوب و ترور شخصیت قرار می‌دهند.

همین عوامل باعث شده تا حشد الشعبی در حرف و موضع رسمی خواهان خروج نیروهای نظامی آمریکا از عراق و خاورمیانه بشود اما در عمل به نام خود علیه آن‌ها عملیات ایذائی انجام ندهد. علمیات‌های انجام‌شده در عراق و سوریه علیه پایگاه‌های نظامی و مراکز آمریکا توسط گروه‌های خلق‌الساعه با اسم مستعار انجام می‌شود که حالت و وضعیت محدود دارند.

حزب‌الله لبنان نیز مستقیم و به‌صورت محدود با اسرائیل درگیر شده اما هنوز اقدامی علیه اهداف آمریکا انجام نداده است.

بعد از شروع جنگ غزه و اقدامات حوثی‌ها، سطح درگیری به‌لحاظ شمار عملیات‌ها افزایش یافته، اما رویکرد دولت آمریکا نیز تهاجمی‌تر شده است. هدف قرار دادن مرگبار مراکز وابسته به حشد ‌الشعبی در عراق و تضعیف توان تسلیحاتی و راهبردی نظامی‌های همسو با حوثی‌ها در یمن اتفاق معناداری است که می‌تواند متغیر تغییردهندۀ بازی شود.

اگرچه دولت‌های آمریکا و بریتانیا اعلام کرده‌اند که هدف کنونی عملیات‌های نظامی آن‌ها تدافعی و ایجاد بازدارندگی است اما اگر آن‌گونه که وزیر دفاع بریتانیا تهدید کرده‌، این اقدامات گسترش پیدا کند، جمهوری اسلامی و متحدانش در تنگنا قرار می‌گیرند. آن‌ها در تقابل نظامی گسترده و مستقیم با آمریکا آسیب‌پذیرند و مزیت آن‌ها در عملیات نامتقارن و فرسایشی شدن درگیری‌ها است.

اما از آن‌جا که نه آمریکا و نه بریتانیا برنامه‌ای برای اشغال عراق و یمن ندارند، لذا احتمال تکرار وضعیتی شبیه افغانستان وجود ندارد. افزایش ریسک‌های محاسبه‌نشده در تقابل با آمریکا و غرب، علاوه‌بر فرسایش توان نظامی آن‌ها، سیطرۀ آن‌ها در کشور متبوع را نیز متزلزل می‌کند و برای رقبا و مخالفان فرصت می‌سازد.

ازاین زاویه، واکنش محدود نظامی دولت وابسته به حوثی‌ها در یمن در اجرای انتقام‌گیری پرهیاهوی ادعایی با توجه به دوقطبی شکنندۀ بقا و فنا در مواجهه با آمریکا قابل درک است. اگر حملات بازدارندۀ آمریکا ادامه پیدا کند، می‌توان انتظار داشت که حملات موشکی از سوی یمن کاملاً متوقف شود و یا حالت خنثی و بی‌تأثیر پیدا کند. در این مورد حشد الشعبی نیز وضعیت مشابهی دارد.

از این رو همۀ تلاش جمهوری اسلامی با استفاده از شبکۀ نیروهای نیابتی احتمالاً ایجاد فشار و عملیات آزاردهنده برای توقف جنگ در غزه با حداقل کردن میزان صدمات وارد بر این نیروها خواهد بود.

نظرات نویسندگان در یادداشت‌ها لزوماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.

XS
SM
MD
LG