لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۴:۲۴

قم و مشهد و حوزه‌های دینی را نمی‌توان انقلابی و غیرسکولار کرد


آیت‌الله خامنه‌ای در ۲۵ اسفند ۱۳۹۴ در دیدار با اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم در مورد انقلاب‌زدایی از حوزه علمیه قم- و کلیه حوزه‌های سراسر کشور- سخن گفت. نقش محوری حوزه‌های علمیه در انقلاب موضوع سخنرانی او بود. ادعا این بود که بدون امام، مراجع تقلید و حوزه‌ها انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ به وقوع نمی‌پیوست.

او سپس هشدار داد که عده‌ای به دنبال انقلاب‌زدایی از حوزه‌ها هستند. انقلابی بودن نظام را معلول انقلابی بودن حوزه به شمار آورد و گفت حوزه علمیه قم به عنوان مهد انقلاب باید همچون کوره آتشفشانی انرژی انقلابی به نظام تزریق کند. احساس خطر انقلاب‌زدایی از حوزه علمیه قم باید با فکر علاج همراه شود.

او گفت اینک عده‌ای در حوزه‌ها با اصل انقلاب صریحاً مخالفت می‌کنند و عده دیگری با «مبانی اعتقادی انقلاب» مخالفت می‌کنند. اما ما به دنبال «اسلام سیاسی»- به معنای سیاست‌گذاری و مدیریت جامعه توسط اسلام- بوده و هستیم. ولی از درون حوزه به دنبال نابودی این هستند. مجدداً هشدار داد:

«مسأله‌ انقلابی‌گری در حوزه‌ قم در معرض خطر است؛ این را باید توجه کنید؛ باید جزو مسائل اصلی شما باشد. باید اصحاب فکر ، فکر کنند.»

او در طول ۱۵ سال گذشته بارها از خطر سکولارشدن حوزه‌ها -به خصوص حوزه علمیه قم- سخن گفته است. بر رابطه دوسویه رژیم و حوزه‌ها تأکید کرده است. حمایت مالی دولت از حوزه بخشی از این رابطه است که به گفته او حوزه‌ها را دولتی و حکومتی نمی‌سازد. از سوی دیگر، حوزه‌ها وظیفه دارند تا با نظریه‌پردازی از جمهوری اسلامی حمایت نظری و عملی به عمل آورند (رجوع شود به مقاله‌های «ویژه‌خواری فقیهانه و سکولاریسم»، «خامنه‌ای و مسئله “سکولار” شدن هیئت‌های حسینی»).

آیت‌الله خامنه‌ای اکنون پس از گذشت نزدیک به سه سال، هشدار می‌دهد که خطر دشمن برای غیرانقلابی کردن فقط و فقط محدود به حوزه علمیه قم نیست، بلکه کل شهر قم هدف دشمن است. او در ۱۹ دی ۹۷ در دیدار با گروهی از مردم قم گفت:

«انگیزه‌هایی وجود دارد برای اینکه فضای انقلابی قم را تغییر بدهند و روحیه‌ انقلابی قم و روحیه‌ دینی قم را کمرنگ کنند؛ انگیزه‌هایی وجود دارد. از کِید دشمن در همه‌ جنبه‌ها و جوانب نباید غافل شد: از جنبه‌ اقتصادی که کید و مکر و دشمنی می‌کند، نباید از کید و مکر و دشمنی او در جنبه‌ فرهنگی غافل شد؛ مشغولند، انگیزه‌هایی دارند، عواملی را می‌فرستند؛ باید به این توجّه کرد. بزرگان قم، جوانان قم باید نگذارند تا دست‌های خائن، قم را از مرکزیّت انقلاب، از کانون انقلاب ‌بودن بیرون بیاورند و این معانی را در آن کمرنگ کنند. به هر حال قم آن سرچشمه‌ اصلی است و حوزه‌ قم آن پشتوانه‌ معنوی است برای این حرکتی که دنیا را تغییر داد، دنیا را تکان داد و همچنان این حرکت ادامه دارد و هنوز در آغاز راهیم.»

مسئله حوزه‌ها چیست؟

یک روز بعد از سخنان آیت‌الله خامنه‌ای، ابراهیم رئیسی دادستان کل دادگاه ویژه روحانیت، در ۲۰ دی در محل مدرسه علمیه نواب مشهد گفت: «سکولاریسم ارادی و اجتماعی حوزه‌های علمیه را تهدید می‌کند، به این معنا که جامعه مشغول کار خود و ما حوزوی‌ها نیز مشغول کار خود باشیم.»

اما آیت‌الله مصباح یزدی محل نزاع در مورد حوزه‌های علمیه را بهتر بقیه توضیح داده است. او در ۱۳ دی ۱۳۹۷ ضمن انتقاد از مدرسین حوزه ها به طلاب گفت:

«متأسفانه گاهی دین در موارد فردی خلاصه می‌شود. بخش اصلی دین، مسائل اجتماعی است؛ اما چرا تنها به چند آیه قرآن که متکفل بیان مسائل فردی است، اکتفا کرده‌ایم؟ آیا آیات دیگر قرآن برای ما نازل نشده است؟! عمده بحث‌های امروز حوزه، طهارت و صلات است؛ مگر چند آیه قرآن کریم در مورد شکیات نماز و نجاسات و مطهرات داریم؟ چرا به گونه‌ای رفتار می‌کنیم که گویا دین منحصر در همین‌هاست! آیا عمر انبیا و ائمه‌علیهم‌السلام به همین‌ها گذشت؟»

بدین ترتیب، روشن می‌شود که مراجع تقلید و مدرسین حوزه‌ها در سطح و خارج فقه، بیشتر به این نوع مباحث می‌پردازند. در دوران انقلاب، نیروهای انقلابی به فقها می‌تاختند و می‌گفتند آقا ۳۰ سال است در بول و غائط مانده است. یعنی، مرجع تقلید ۳۰ سال است که این نوع مباحث را درس می‌دهد و هرگز تمامشان نکرده است. می‌پرسیدند خروج حدثی از آدمی، چه ارتباطی با مبارزه با ظلم و ستم دارد که این همه وقت صرف آن می‌کنید؟ علی شریعتی بیش از همه به روحانیت و حوزه‌های غیرانقلابی می‌تاخت و آنان را به سخره می‌گرفت. می‌گفت به جای جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، شهادت، حرام بودن جمع کردن مال و طلا، و...؛ به این گونه مباحث می‌پردازند.

اینک پس از گذشت ۴۰ سال از پیروزی انقلاب، آیت‌الله مصباح یزدی به حوزه ها می‌تازد که چرا برای جمهوری اسلامی نیروسازی نکرده‌اند. او در ۱۰ دی ۹۷ به مسئولان عقیدتی سیاسی سپاه گفت:

«نیروسازی برای آینده با برنامه دقیق و صحیح صورت نگرفت. اگر هوشیارانه‌تر عمل کرده بودیم، امروز نظام ما برای اینکه کسی را برای پستی تعیین کند، این قدر در تنگنا نبود! همین امروز چند نامزد ایده‌آل برای ریاست‌جمهوری کشور سراغ دارید؟ چاره‌ای نیست که بین افراد کسی را مدنظر قرار دهیم که نسبت به دیگران بهتر باشد، نه این‌که کامل و ایده‌آل باشد. این یعنی به فکر ساختن نیروی معتقد متخصص نبوده‌ایم. یکی از عوامل ضعف ما، همین غفلت بوده است و جا دارد تا فرصت هست، این غفلت را جبران کنیم؛ البته اگر امروز شروع کنیم، ۲۰ سال دیگر نتیجه خواهد داد.»

آیت‌الله مصباح در ادامه به نکته‌ای کلیدی اشاره کرد و گفت که برای نیروسازی، «الگوی این کار نیز همین نهاد عقیدتی سیاسی در سپاه پاسداران است».

به تعبیر دیگر، جریان مسلط حوزه‌های علمیه، همان جریان سنتی است و به مباحثی می‌پردازند که به کار نظام نمی‌آید. به تعبیر دقیق‌تر، حوزه‌های علمیه در طول ۴۰ سال گذشته آن ادعای ستبر را که می‌گفت: «فقه پاسخگوی همه مسائل دنیای جدید و حکومت مدرن است»، ابطال کرده‌اند.

شهریه طلاب

آیت‌الله خامنه‌ای حوزه‌ها را دولتی-حکومتی کرده است. اولین نیاز فردی که به حوزه می‌رود تا درس‌های آنجا را -با انگیزه‌های صرفاً دینی یا دنیوی (دست‌یابی به قدرت اقتصادی و سیاسی) بخواند- نیاز مالی برای گذران زندگی است. شهریه طلاب به طور سنتی از سوی مراجع تقلید پرداخت می‌شود. شهریه‌ای که اینک طلاب از مراجع دریافت می‌کنند، به قرار زیر است:

خامنه‌ای ۵۶۰ هزار تومان
علی سیستانی ۱۴۰ هزار تومان
مکارم شیرازی ۱۴۰ هزار تومان
وحید خراسانی ۱۰۰ هزار تومان
نوری همدانی ۴۰ هزار تومان
صافی گلپایگانی ۳۰ هزار تومان
صادق حسینی شیرازی ۲۵ هزار تومان
محمد صادق روحانی ۲۰ هزار تومان
حسین مظاهری ۲۰ هزار تومان
یوسف صانعی ۱۵ هزار تومان
علوی گرگانی ۱۰ هزار تومان
محمدعلی گرامی پنج هزار تومان

جمع کل یک میلیون ۱۰۵ هزار تومان

این شهریه به حساب طلبه واریز شده و از طریق پیام تلفن همراه به او اطلاع داده می‌شود. اما در دهه‌های گذشته طلاب برای دریافت آن باید در صف می‌ایستادند تا نقداً دریافت کنند.

مسئله محل سکونت طلاب نیز از طریق حجره‌های حوزه حل می‌شود. اما هزینه درمانی اینک مسئله بسیار مهم و گرانی است. «حق بیمه طلاب و روحانیون غیر شاغل» یک فصل از بودجه دولت است که در لایحه دولت به مجلس برای سال ۱۳۹۸ با افزایش ۱۶.۴ درصدی به رقم ۳۴۵.۶ میلیارد تومان رسیده است.

همانگونه که دیده می‌شود، بیش از نیمی از شهریه طلاب از سوی آیت‌الله خامنه‌ای پرداخت می‌گردد. آیت‌الله مکارم شیرازی و آیت‌الله نوری همدانی و آیت‌الله صافی گلپایگانی نیز مراجع کاملاً درباری هستند.

طلاب از نظر مالی کاملاً وابسته به حکومت هستند. تنها مرجع تقلید مخالف، آیت‌الله صانعی است که به دستور خامنه‌ای جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به نفی مرجعیت او پرداخت. ۱۵ هزار تومان آیت‌الله صانعی پولی است که از مردم دریافت می‌شود، اما با این پول هیچ کاری نمی‌توان انجام داد. آیت‌الله روحانی و شیرازی هم موضع منتقدانه نسبت به نظام دارند.

امنیتی کردن حوزه‌ها

وابستگی مالی از یک سو، کنترل اطلاعاتی و امنیتی و سرکوب از سوی دیگر، جایی برای آزاداندیشی متکی بر استدلال‌گری باقی نمی‌گذارد.

چهار نهاد وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران ، دادگاه ویژه روحانیت و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم کنترل حوزه ها را بر عهده دارند.

کارهای اطلاعاتی و امنیتی برعهده سپاه و وزارت اطلاعات است. اما گزارش‌ها نهایتاً در اختیار دادگاه ویژه روحانیت -به ریاست ابراهیم رئیسی- برای مجازات قرار می‌گیرد.

در عین حال، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم -به ریاست محمد یزدی- کنترل مدرسین و مراجع تقلید را برعهده دارد. برخوردهای جامعه مدرسین قم با آیت‌الله شریعتمداری، آیت‌الله منتظری و آیت‌الله صانعی نمونه‌های برجسته این مدعا هستند. چندی پیش محمد یزدی نامه سرگشاده تند و تهدیدآمیزی خطاب به آیت‌الله شبیری منتشر کرد.

سپاه در حال ساختن حوزه در قم است. دانش‌آموختگان آن مدارس را باید «پاسدار طلبه» نامید.

ولی فقیه در انتظار مرگ مراجع تقلید و فقهای سالخورده است تا سلطه خود بر حوزه‌ها را به تمامت برساند. از این جهت، سن مراجع تقلید -و سلامتی و بیماری‌شان- بسیار مهم است. سن مراجع را به ترتیب طول عمر بنگرید:

صافی گلپایگانی ۱۰۰ ساله
وحید خراسانی ۹۸ ساله
نوری همدانی ۹۳ ساله
صادق روحانی ۹۳ ساله
مکارم شیرازی ۹۲ ساله
علی سیستانی ۸۸ ساله
حسین مظاهری ۸۵ ساله
جوادی آملی ۸۵ ساله
یوسف صانعی ۸۱ ساله
محمدعلی گرامی ۸۰ ساله
علوی گرگانی ۷۹ ساله
حسینی شیرازی ۷۷ ساله

آیت‌الله خامنه‌ای در ۲۹ فروردین ۹۸ به ۸۰ سالگی خواهد رسید. اینها که بمیرند، ولی فقیه حوزه‌ها را ۱۰۰ درصد تابع خود خواهد کرد.

دین و فقه حلال مشکلات نیستند

زندگی جمعی و حکمرانی سیاسی نیازمند اهداف، برنامه‌ریزی، مدیریت و قانون (حقوق) است. حوزه‌ها نمی‌توانند هیچ سخنی درباره برنامه‌ریزی -که کار علم تجربی است- و مدیریت -که محصول علم تجربی و مهارت عملی است- بگویند. احکام فقهی را هم نمی‌توان قانون به معنای مدرن کلمه نامید.

فقه برای جامعه قبیلگی ساده دوران ماقبل مدرن بوده است. به همین دلیل کتاب و سنت معتبر در اکثر مسائل مورد نیاز زندگی جمعی و حکومت سکوت کرده‌اند. احکام کیفری فقهی تنها مورد موجود است که جمهوری اسلامی آنها را به مجازات‌های کیفری تبدیل کرده است. اما آنها دقیقاً همان اموری هستند که جهان و نهادهای حقوق بشری جمهوری اسلامی را به خاطر اجرایشان محکوم به نقض سیستماتیک حقوق بشر می‌کنند. منتقدان با استناد به همان‌ها اسلام را دینی خشن، تبعیض‌آمیز، غیرعقلایی و غیراخلاقی قلمداد می‌کنند.

آنچه حوزه‌ها در طول تاریخ تولید کرده‌اند، در حال پیاده شدن است. اما حکمرانی سیاسی نیازمند هزاران امر است که در دین و فقه وجود ندارد و حوزه‌ها نمی‌کنند کاری در این زمینه انجام دهند. اگر به حکم سکولار «مستقلات عقلیه» واقعاً عمل می‌شد، اگر واقعاً ادعای «شرع موید عقلانیت و امور عقلایی است» فهمیده و عملی می‌شد، دیگر نگرانی از سکولارشدن حوزه‌ها و حکومت فاقد معنا بود.

جمهوری اسلامی مسیر معکوس را می‌خواهد طی کند. یعنی به جای کنار گذاشتن همه برساخته‌های اعراب پیش از اسلام -احکام امضایی قرآن و پیامبر- که فقط و فقط برای همان زمان تأیید شده‌اند، نه تنها آنها را تحمیل می‌کند، بلکه می‌خواهد تا حوزه‌ها با باستان‌شناسی احکام دیگری از سبک زندگی مردم جزیرة العرب قبل از اسلام را کشف کنند و نظام آنها را اجرا کنند تا حکومت سکولار نشود.

مسئله شهر قم چیست؟

بسیاری از نقاط شهر قم و مشهد به خیابان گاندی تهران تبدیل شده‌اند. خیابانی که دفتر مراجع تقلید در آن قرار دارد، مانند خیابان‌های بالای شهر تهران است. پوشش پسران و دختران مانند پوشش دختران و پسران تهران است. سبک زندگی آنان همانند سبک زندگی تهرانی‌ها شده است. اینک در فروشگاه‌های مناطق بالای شهر تهران دیده می‌شود که خانم‌های فروشنده یک روسری روی شانه خود انداخته‌اند یا همان را هم ندارند. در اتومبیل‌ها نیز این وضعیت بسیار مشهود است. رستوان‌ها، کافه‌ها، کافی‌شاپ‌ها محل سبک‌های جدید زندگی‌اند.

میشل فوکو گفته بود که دوران مدرن، دوران «خودابرازگری» است. چارلز تیلور نیز گفته است که اینک ما در دوران «خود- نمایشگری» (self- display) جهانی زندگی می‌کنیم. همه از طریق مد لباس، عینک، موسیقی، فیلم، ورزش، نوشیدنی‌ها، شبکه‌های اجتماعی، و... یک «خود- نمایشگری» جهانی می‌آفریند. هیچ کس از بیرون نمی‌تواند به فرد حکم کند که چگونه خود را بروز دهد. حتی اگر حکم کنند، افراد تسلیم آنان نمی‌شوند.

جمهوری اسلامی به رهبری ولی فقیه و زور نظامیان خواسته است تا سبک زندگی واحدی را به همه تحمیل کند. اما قم و مشهد بهترین نمادهای شکست این سیاستند. مردم -به خصوص جوان‌ها- سبک‌های زندگی بدیل را که در تعارض با سبک زندگی نظام قرار دارد، برای خود-نمایشگری انتخاب کرده‌اند.

این خود-نمایشگری عمومی است. مگر فقها و مراجع تقلید چنین نمی‌کنند؟ به مدعیان عرفان بنگرید، بیش از همه اقشار اجتماعی خود-نمایشگری کرده و همگان را به خود دعوت می‌کنند. یعنی علم و تجربه‌ای را که برای نفی خود و دنیا در برابر خدا بود، به عرصه خودنمایی تبدیل کرده‌اند. تمامی شبکه‌های اجتماعی را به کار گرفته‌اند و خود را نمایش می‌دهند و به خود می‌خوانند.

علی‌اکبر محزون، مدیرکل دفتر جمعیت نیروی کار مرکز آمار ایران، در ۲۲ دی ۹۷ گفت، طبق آمارها «پدیده‌های نوظهوری چون تجردگرایی» در خانواده‌های ایرانی در حال شکل‌گیری‌اند. براساس آخرین سرشماری، ۹ میلیون و ۷۶۹ هزار نفر از جمعیت ایران در «سن متعارف ازدواج» و «هرگز ازدواج نکرده» هستند و یک میلیون و ۸۱۰ هزار نفر از سن متعارف ازدواج عبور کرده‌اند اما هنوز به سن «تجرد قطعی» نرسیده‌اند. «به افرادی که از سن تجرد قطعی عبور کرده باشند، مجردان قطعی می‌گویند و تعداد آنها در کل کشور ۲۲۰ هزار نفر است. ۱۱ میلیون و ۸۰۰ هزار نفر مجرد هرگز ازدواج نکرده در کشور داریم که با احتساب افراد بدون همسر در اثر فوت یا طلاق، جمعیت مجردان ایران به رقم ۱۳ میلیون و ۳۲ هزار می‌رسد».

۱۳ میلیون و ۳۲ هزار مجرد درست برخلاف تأکید دائمی آیت‌الله خامنه‌ای درباره ضرورت تشکیل خانواده است. «ازدواج سفید» که مطابق همان فقه، «زنا» و در برخی موارد، «زنای محصنه» به شمار می‌رود، یک نمونه دیگر از خود-نمایشگری جهانی است. می‌گویند این بدن من است، من مالک بدن خودم هستم و هیچ یک از اعضای بدن من با بقیه اعضای آن تفاوتی ندارد. همان طور که قرار می‌گذارم با فردی غذا بخورم، قرار می‌گذارم با فردی بدون ازدواج همبستر شوم و مدتی با او زندگی کنم.

آیا مراجع تقلید، ولی فقیه و کسانی که دکان عرفان باز کرده و با آن کاسبی می‌کنند، می‌توانند از شبکه‌های اجتماعی استفاده نکنند؟ پاسخ منفی است. پس قم و مشهد را هم نمی‌توان «نجات» داد و سوار کشتی نجات‌بخش نظام کرد. شبکه‌های اجتماعی و ماهواره‌ای خنثی نبوده و نیستند. فضای مجازی به حقیقت زندگی افراد تبدیل شده و بیشترین وقت را از همه می‌گیرد.

بازاری شدن همه چیز و نیاز به عدالت اجتماعی

همانگونه که مایکل سندل به خوبی توضیح داده، فرایند بازاری کردن، همه قلمروهای زندگی ما را در بر گرفته است. هیچ چیزی باقی نمانده که قابل خرید و فروش نباشد. سندل می‌گوید بازاری کردن همه چیز فسادآفرین و در تعارض با عدالت است. فسادآفرین است، برای اینکه سرشت بسیاری از امور والا -از جمله دوستی- به این است که قابل خرید و فروش نباشند (مغازه‌های عرفان‌فروشی و مثنوی‌فروشی را هم فراموش نکنید). در تعارض با عدالت است، برای اینکه فقرا بیشترین زیان را در این فرایند دیده و نابرابری طبقاتی هرچه بیشتر گسترش خواهد یافت.

مایکل سندل باهمادگرا، یک یهودی متدین است. به نظر او، سرشت دین نیز با بازرای کردن آن تعارض دارد و این کار فسادآفرین و در تعارض با عدالت است. مگر آخوندها در طول تاریخ به نام دین از مردم پول (خمس) نگرفته و نمی‌گیرند؟ روحانیت پس از انقلاب قدرت‌های اقتصادی و سیاسی را به سلطه درآورد. بدین ترتیب، دین را به کالایی بنجل در بازار تبدیل کرد. آن سرمایه نمادین، اینک فرسایش یافته و به میزان بسیاری ارزش خود را از دست داده است (همین کار را عده‌ای با مولوی و مثنوی و عرفان کرده و می‌کنند).

به مقتضای عدالت و برای دوری از فساد، باید دین و عرفان را از حوزه دولت و بازار بیرون راند. نان خوردن از راه دین با نان خوردن از راه عرفان تفاوتی ندارد. پول گرفتن به نام دین با پول گرفتن به نام عرفان هم تفاوتی ندارد.

دین و عرفان هیچ طرح و برنامه‌ای برای یک جامعه عادلانه و فاقد تبعیض ندارند. اما عدالت به مثابه رفع کلیه اشکال تبعیض‌های قومی و دینی و جنسی و طبقاتی نیاز مبرم کنونی ماست. عدالت بدین معنا نجات‌بخش ایران و ایرانیان است، نه حمایت قم و مشهد از جمهوری اسلامی.

نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
XS
SM
MD
LG