موسسه تحقیقاتی «زمین» در پیوند با دانشگاه کلمبیا در ایالات متحده در گزارشی با عنوان «گزارش جهانی شادی» وضعیت خوشبختی و رضایت از زندگی را در ۱۵۶ کشور جهان بررسی کرده که در این میان رتبه ایران ۱۱۵ اعلام شده است.
بر اساس این گزارش، کشور بنگلادش در رتبه ۱۰۸، عراق ۱۰۵، سومالی ۱۰۱، پاکستان ۸۱، ترکیه ۷۷ و ترکمنستان در رتبه ۵۹ قرار دارند. اما شهروندان دانمارک، نروژ، سوئیس، هلند، سوئد و کانادا به ترتیب خوشبختترین مردم کشورهای جهان هستند.
در این جدول، استرالیا در جایگاه دهم، اسرائیل یازدهم، امارات متحده عربی چهاردهم و آمریکا در رتبه هفدهم قرار دارند. بریتانیا ۲۲، فرانسه ۲۵، آلمان ۲۶، ژاپن ۴۳ و ایتالیا در جایگاه ۴۵ قرار دارند.
رادیوفردا در گفتوگو با حسین قاضیان، جامعهشناس در واشینگتن، ابتدا پرسیده است که چرا ایرانیها در جایگاه ۱۱۵ این گزارش قرار گرفته و بسیاری از آنها شاد نیستند.
حسین قاضیان: این گزارش در واقع بین شادی و خوشبختی تفکیکی قائل شده. شادی آن احساس عاطفی زودگذری است که ما ممکن است یک روز داشته باشیم و روز دیگر زایل شود و از بین برود. ولی خوشبختی احساسی پایدار است که با مفاهیمی مثل رضایت از زندگی پیوند دارد. این گزارش عمدتا رضایت از زندگی یا خوشبختی را سنجیده است. منتها چون برای هر دوی این حالت از یک کلمه در انگلیسی استفاده میکنیم که happiness باشد گاهی اوقات جنبه شادیاش در نظر گرفته میشود و گاهی اوقات جنبه خوشبختیاش. ولی در این گزارش آن چه که سنجیده شده میزان رضایت از زندگی یا همان خوشبختی است. از این بابت باید پرسید آیا این رتبه خوشبختی در ایران چرا پایین است؟ ولی خب اگر بخواهیم به جنبه شادی بپردازیم آن موضوع بحث دیگری است که ناظر به این گزارش اخیر نیست.
این گزارش مینویسد با این که افراد فقیر زیادی هستند که به هنگام انجام نظرسنجی گفتهاند که احساس شادی میکنند، اما به طور کلی افراد فقیر در بخش سوالات کلی مربوط به زندگی ابراز نارضایتی کردند. آیا به تصور شما شادی و رضایت از زندگی با میزان ثروت بستگی مستقیم دارد؟
خود این گزارش چند متغیر را در کنار احساس رضایت از زندگی بررسی کرده که اتفاقا یکی از آنها میزان تولید ناخالص ملی کشورهاست و نشان میدهد که رابطه بین اینها وجود دارد. اما این رابطه نسبت به بعضی عناصر دیگر ضعیفتر است. مثلا به میزان انتخابهایی که در زندگی آدمها میتوانند داشته باشند و همین طور به مسئله امید به زندگی. امید به زندگی البته در اینجا متفاوت است با چیزی که ممکن است از این مفهوم از این عبارت در وهله اول به نظر بیاید. بلکه بیشتر ناظر است به میانگین طول عمر مفروض در هر جامعه. این دو تا عامل در خیلی از موارد تاثیری بیشتر از میزان تولید ناخالص ملی دارند. البته خود عامل میزان انتخابهای افراد هم به موضوع تولید ناخالص ملی کشورها ارتباط دارد که در این گزارش به رابطه درونی این دو تا متغیر اشارهای نشده. ولی بله به طور کلی میشود گفت که رابطهای هرچند ضعیف بین میزان رفاه اقتصادی یا تولید ناخالص سرانه و میزان رضایت از زندگی وجود دارد.
در بخش دیگری از این گزارش آمده دولتهایی که قصد دارند به مرور میزان پیشرفت کشور خودشان را بر اساس میزان شادی و رضایت شهروندان بسنجند رو به افزایش است. از جمله به دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا اشاره کرده که به دفتر آمار ملی کشورش دستور داده تا میزان رفاه و رضایت شهروندان بریتانیایی را بررسی و اندازهگیری کند. تا چه اندازه تصمیمهای دولتی در شادی و رضایت مردم میتواند موثر باشد؟
این تحقیق نشان میدهد که میزان رضایت از زندگی دلایل یا عناصر مولفه متعددی دارد. که بخشی از آنها در کنترل برنامهریزیهای دولتی یا برنامهریزیهای عمومی یک جامعه هست به طور کلی. مثلا یک نمونهاش همین تولید ناخالص کشورهاست. کشورهایی که تولید نسبتا خوبی دارند از رفاه اقتصادی بیشتری برخوردارند محتملا این امکان را دارد که مردمانشان احساس خوشبختی بیشتری کنند. همین طور وقتی سلامتی توی جامعه رواج پیدا میکند و طول عمر و میانگین سنی افراد بهبود پیدا میکند یا از میزان بیماریهای روانی یا عدم سلامتیهای روانی و ذهنی کاسته میشود و همین طور عوامل دیگری که سازنده احساس رضایت از زندگی است. اینها همه در کنترل و تدبیر آدمهای ادارهکننده یک جامعه است و سیاستهایی که آنها میگذارند.
برای همین موضوع رضایت از زندگی الان به مسئله سیاستگذاری اجتماعی پیوند خورده است. و سیاستگذاران اجتماعی در کشورهای مختلف تلاش میکنند با دستکاری این عوامل و بهبود عوامل سازنده رضایت از زندگی سطح رضایت از زندگی را بالا ببرند، چون در واقع غایت زندگی جمعی آدمها با هم در نسلهای موجود این است که احساس خوشبختی یا رضایت بیشتری از زندگی داشته باشند و خب برنامهریزی دولتها در این میان نقشی دارد و شاید به همین دلیل هم گاهی اوقات با تعبیر مهندسی خوشبختی یا مهندسی شادی ازش یاد میشود.
بر اساس این گزارش، کشور بنگلادش در رتبه ۱۰۸، عراق ۱۰۵، سومالی ۱۰۱، پاکستان ۸۱، ترکیه ۷۷ و ترکمنستان در رتبه ۵۹ قرار دارند. اما شهروندان دانمارک، نروژ، سوئیس، هلند، سوئد و کانادا به ترتیب خوشبختترین مردم کشورهای جهان هستند.
در این جدول، استرالیا در جایگاه دهم، اسرائیل یازدهم، امارات متحده عربی چهاردهم و آمریکا در رتبه هفدهم قرار دارند. بریتانیا ۲۲، فرانسه ۲۵، آلمان ۲۶، ژاپن ۴۳ و ایتالیا در جایگاه ۴۵ قرار دارند.
رادیوفردا در گفتوگو با حسین قاضیان، جامعهشناس در واشینگتن، ابتدا پرسیده است که چرا ایرانیها در جایگاه ۱۱۵ این گزارش قرار گرفته و بسیاری از آنها شاد نیستند.
حسین قاضیان: این گزارش در واقع بین شادی و خوشبختی تفکیکی قائل شده. شادی آن احساس عاطفی زودگذری است که ما ممکن است یک روز داشته باشیم و روز دیگر زایل شود و از بین برود. ولی خوشبختی احساسی پایدار است که با مفاهیمی مثل رضایت از زندگی پیوند دارد. این گزارش عمدتا رضایت از زندگی یا خوشبختی را سنجیده است. منتها چون برای هر دوی این حالت از یک کلمه در انگلیسی استفاده میکنیم که happiness باشد گاهی اوقات جنبه شادیاش در نظر گرفته میشود و گاهی اوقات جنبه خوشبختیاش. ولی در این گزارش آن چه که سنجیده شده میزان رضایت از زندگی یا همان خوشبختی است. از این بابت باید پرسید آیا این رتبه خوشبختی در ایران چرا پایین است؟ ولی خب اگر بخواهیم به جنبه شادی بپردازیم آن موضوع بحث دیگری است که ناظر به این گزارش اخیر نیست.
این گزارش مینویسد با این که افراد فقیر زیادی هستند که به هنگام انجام نظرسنجی گفتهاند که احساس شادی میکنند، اما به طور کلی افراد فقیر در بخش سوالات کلی مربوط به زندگی ابراز نارضایتی کردند. آیا به تصور شما شادی و رضایت از زندگی با میزان ثروت بستگی مستقیم دارد؟
خود این گزارش چند متغیر را در کنار احساس رضایت از زندگی بررسی کرده که اتفاقا یکی از آنها میزان تولید ناخالص ملی کشورهاست و نشان میدهد که رابطه بین اینها وجود دارد. اما این رابطه نسبت به بعضی عناصر دیگر ضعیفتر است. مثلا به میزان انتخابهایی که در زندگی آدمها میتوانند داشته باشند و همین طور به مسئله امید به زندگی. امید به زندگی البته در اینجا متفاوت است با چیزی که ممکن است از این مفهوم از این عبارت در وهله اول به نظر بیاید. بلکه بیشتر ناظر است به میانگین طول عمر مفروض در هر جامعه. این دو تا عامل در خیلی از موارد تاثیری بیشتر از میزان تولید ناخالص ملی دارند. البته خود عامل میزان انتخابهای افراد هم به موضوع تولید ناخالص ملی کشورها ارتباط دارد که در این گزارش به رابطه درونی این دو تا متغیر اشارهای نشده. ولی بله به طور کلی میشود گفت که رابطهای هرچند ضعیف بین میزان رفاه اقتصادی یا تولید ناخالص سرانه و میزان رضایت از زندگی وجود دارد.
در بخش دیگری از این گزارش آمده دولتهایی که قصد دارند به مرور میزان پیشرفت کشور خودشان را بر اساس میزان شادی و رضایت شهروندان بسنجند رو به افزایش است. از جمله به دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا اشاره کرده که به دفتر آمار ملی کشورش دستور داده تا میزان رفاه و رضایت شهروندان بریتانیایی را بررسی و اندازهگیری کند. تا چه اندازه تصمیمهای دولتی در شادی و رضایت مردم میتواند موثر باشد؟
این تحقیق نشان میدهد که میزان رضایت از زندگی دلایل یا عناصر مولفه متعددی دارد. که بخشی از آنها در کنترل برنامهریزیهای دولتی یا برنامهریزیهای عمومی یک جامعه هست به طور کلی. مثلا یک نمونهاش همین تولید ناخالص کشورهاست. کشورهایی که تولید نسبتا خوبی دارند از رفاه اقتصادی بیشتری برخوردارند محتملا این امکان را دارد که مردمانشان احساس خوشبختی بیشتری کنند. همین طور وقتی سلامتی توی جامعه رواج پیدا میکند و طول عمر و میانگین سنی افراد بهبود پیدا میکند یا از میزان بیماریهای روانی یا عدم سلامتیهای روانی و ذهنی کاسته میشود و همین طور عوامل دیگری که سازنده احساس رضایت از زندگی است. اینها همه در کنترل و تدبیر آدمهای ادارهکننده یک جامعه است و سیاستهایی که آنها میگذارند.
برای همین موضوع رضایت از زندگی الان به مسئله سیاستگذاری اجتماعی پیوند خورده است. و سیاستگذاران اجتماعی در کشورهای مختلف تلاش میکنند با دستکاری این عوامل و بهبود عوامل سازنده رضایت از زندگی سطح رضایت از زندگی را بالا ببرند، چون در واقع غایت زندگی جمعی آدمها با هم در نسلهای موجود این است که احساس خوشبختی یا رضایت بیشتری از زندگی داشته باشند و خب برنامهریزی دولتها در این میان نقشی دارد و شاید به همین دلیل هم گاهی اوقات با تعبیر مهندسی خوشبختی یا مهندسی شادی ازش یاد میشود.