فرامرز اصلانی، آهنگساز و خواننده موسیقی پاپ ایران، در گفتگو با رادیو فردا از آرزویش برای اجرای کنسرت در تخت جمشید می گوید.
آقای اصلانی، شروع می کنيم از همين آخرين آلبوم شما، «خط سوم» که حدود دو سال پيش به بازار آمد. می خواستم از شما بپرسم چرا اسم آخرين آلبومتان را خط سوم گذاشتيد؟
اسم اين آلبوم اشاره دارد به يکی از شعرها و مقاله های شمس تبريزی که می گويد « آن خطاط سه خط نوشتی» و يکی از نخستين آهنگ های اين آلبوم خط سوم نام دارد که شعرش را خودم سروده ام و می گويد که من نه پيرم نه جوانم. و اين شعر اشاره ای دارد به همان خط سوم نوشته شمس تبريزی.
کارهای شما معمولا با فاصله نسبتا زيادی منتشر می شود. برخی از علاقمندان شما سوال می کنند که چرا آقای اصلانی هر چند سال يکبار آلبوم تازه ای راهی بازار می کند؟آيا اساسا علاقمنديد که کم کار کنيد؟
ببينيد. وقتی من يک آلبوم درست می کنم تمام شعرها و آهنگ ها را با دقت انتخاب می کنم. سعی می کنم شعرهايش را خودم بنويسم يا آهنگ هايش را بسازم. قبل از ساختن زمزمه اشان می کنم. با آنها زندگی می کنم و بعد از آن ضبط شان می کنم.
اين است که ترجيح می دهم هر چند سال يک آلبوم بدهم تا اينکه هر چند ماه يک آلبوم بدهم ولی محتوياتش آن جور که در خور سليقه دوستان من است، نباشد.
می دانم که توليد و ارائه همين آلبوم خط سوم چيزی حدود هفت سال طول کشيد.
آ
يا برای شنيدن آلبوم تازه شما بايد هفت سال ديگر صبر کنيم؟
نه خير چنين چيزی نخواهد بود من الان خوشبختانه شروع به ضبط آلبوم تازه ام کرده ام. تا به حال يکی دو آهنگش را ضبط کرده ام و الان خوشبختانه به شکلی شده است که مجبور نيستی حتما يک آلبوم بدهی بيرون، می توانی آهنگ هايت را تک به تک روی اينترنت بگذاری و از اين طريق به گوش شنوندگان و علاقمندانت برسانی.
البته من ترجيح می دهم کارهايم به شکل آلبوم باشد. به اين خاطر که من يک ترتيب خاصی را برای گذاشتن ترانه هايم در آلبوم استفاده می کنم که خودشان هم با همديگر پيوستگی دارند و خيلی ها ترجيح می دهند که آن دفترچه آلبوم هم باشد و حاوی نکته و يا متن شعرها باشد. يا صحبتی که من ممکن است با شنوندگانم در ميان بگذارم.
ولی خوب. از سال گذشته که ما با داريوش عزيز گردش دور دنيا را گذاشتيم و برنامه اجرا کرديم، آن شوق و ذوقی که ما از شنوندگانمان گرفتيم و پذيريشی که از مردممان ديديم، باعث شد که کارم را سريعتر انجام بدهم.
اين چيزی که شما می گوييد و اين گلايه را بسياری از من کرده اند و من ترجيح می دهم که اين بار عرضه آلبوم تازه ام به جای هفت سال، يکسال به طول بيانجامد.
آيا اين مسئله به علت وسواس زياد شماست يا علل ديگری دارد؟
نه علت ديگری به جز مشغله ندارد. من ممکن است مسافرت بروم. کنسرت بروم و اينکه بايد شعری را که می سرايی يا می نوازی بايد زندگی کنی و درست نمی دانی که اين شعر را آن گونه که دلت می خواهد و چطور عرضه کنی.
نمی شود اسمش را وسواس گذاشت. بلکه به خاطر در نظر گرفتن سليقه کسانی است که در اين سالها به من مهر و محبت داشته اند و من به اين سليقه شان توجه می کنم و دلم می خواهد آهنگ های آلبومی که عرضه می کنم مقداری سنگين و رنگين تر باشد که بتواند ماندگار باشد و باقی بماند.
شنيدم که چند وقت پيش گفته بوديد که آرزو داريد زمانی بتوانيد در تخت جمشيد کنسرت اجرا کنيد.چرا تخت جمشيد آقای اصلانی؟
به اين دليل که ديدم يانی با کنسرتش در آکروپليس کنسرت اجرا می کند و از خودم سوال کردم که چرا ما هنرمندان ايرانی نبايد بتوانيم در تخت جمشيد خودمان يک چنين اجرايی داشته باشيم بدون اينکه با دردسری مواجه بشويم؟
کمی هم بپردازيم به مسائل مقداری خصوصی تر. شما دو دختر داريد که آنها هم کار خواندن را دنبال می کنند و در يکی از ترانه های آلبوم خط سوم هم با شما خوانده اند.
آيا دخترهای شما بيشتر کارهای فارسی را دنبال می کنند يا بيشتر انگليسی می خوانند؟
آنها چند سال پيش با همديگر يک آلبومی عرضه کردند که به زبان انگليسی بود. چون آنها در انگليس زندگی می کنند و رشد و نمو پيدا کرده آن ديار هستند.
آنها صدای خوبی داشتند و می خواستند يک کاری بکنند. به همين دليل هم اين کار را کردند و ديگر از اين حوزه موسيقی آمدند بيرون و الان ديگر اين کار خوانندگی را دنبال نمی کنند.
بله در آلبوم خط سوم در دو تا از آن آهنگ ها که يکی شان همان ترانه خط سوم بود، و در ترانه ديگری با من به عنوان صداهای دوم و سوم همراهی کردند.
شما با شهرزاد سپانلو هم يک ويديو ترانه اجرا کرديد و الان حدود دو سال هم هست که با داريوش کنسرت های دئو صدايی اجرا می کنيد.
آيا خيال داريد در اين مرحله از کارتان بيشتر پيگری کارهای دو صدايی باشيد؟
من به دنبال چيزی نمی روم. اگر کاری به سراغم بيايد من از آن استقبال می کنم.
اين بستگی دارد که ببينم آن کار ارزش توجه کردن دارد که خوشبختانه در اين دو موردی که شما ذکر کرديد چنين بوده است.
من هم برای خانم سپانلو به عنوان يک هنرمند خيلی ارزش قائلم و داريوش که هم دوستم بوده و هم با همديگردر اين راه پير شده ايم.