عزتالله ضرغامی، رئيس سازمان صدا وسيمای جمهوری اسلامی ايران، روز يکشنبه با اشاره به فعاليتهای نيروی بسيج در دوره تظاهرات خيابانی معترضان به نتايج انتخابات رياست جمهوری، گفت که نيروهای بسيج مجبور بودند با چوب و باتوم در خيابان به مبارزه بپردازند.
به گزارش خبرگزاری « ايسنا»، او اشاره کرد: تصاويری که در زمان تظاهرات مخالفان از بسيج گرفته میشد آنها را به عنوان نيروهای ضد مردمی نشان میداد، ... چون افرادی با لباس بسيج و چفيه در يک طرف بودند و طرف ديگر، به ظاهر، مردم عادی قرار داشتند.
محمدعلی توفيقی، تحليلگر سياسی و روزنامه نگار در پاريس، با مهم توصيف کردن سخنان عزت الله ضرغامی به راديو فردا می گويد:
اين نخستين اعتراف رسمی و در سطح بالا به نقش نيروی بسيج در سرکوب مخالفان است.
تا قبل از اين، تنها به واژه «حضور ميليونی و آگاهانه بسيجيان» اشاره می شد و حتی در صحبت های مسئولان دولتی، اينگونه وانمود می شد که اين گروهی از مردم بودند که به بسيجيان بی دفاع و مظلوم حمله کردند و آمارهای مختلفی از تعداد کشته شدگان بسيجی منتشر شد.
اما آقای ضرغامی که در رأس صدا وسيما است، در صحبت های خود يک تصوير واضح از عملکرد ميدان دارانه بسيج و استفاده از انواع و اقسام سلاح توسط آنان ارائه کرد.
تا پيش از اين، ابهام وجود داشت و هر چه طرف مقابل ادعا می کرد توسط نيروهای بسيج، لباس شخصی ها و حتی اراذل و اوباش مورد حمله قرار گرفته است، رسانه های حکومت عکس اين را نشان می دادند. حال، گفته های آقای ضرغامی در مقايسه با عملکرد حاکميت در نشان دادن يک چهره مظلوم و پاک از بسيج، کاملا عکس آن را نشان می دهد.
چرا اين صحبت از سوی رئيس صدا و سيما مطرح شده است، در حالی که مقامهای جمهوری اسلامی تلاش می کنند عکس اين موضوع را نشان دهند؟
فکر نمی کنم هدف و عمدی پشت اين قضيه باشد. می توان اين امر را يک نوع خطای بيان آقای ضرغامی به حساب آورد وگرنه سياست رسمی حاکميت اين نيست که اعتراف و نقش بسيج را به صورت مشخص بيان کند.
عزت الله ضرغامی می گويد بسيج بعد از جريانات سال گذشته دست به بازسازی چهره خود زده است. به نظر شما، چه لزومی داشته بسيج دست به چنين اقدامی بزند، در حالی که مقام های جمهوری اسلامی ايران هميشه می گويند بسيج يک نيروی مردمی است و در ميان مردم طرفداران زيادی دارد؟
بايد گفت پس از دوران جنگ، بسيج تبديل به يک دستگاه دولت محور شده است و رفته رفته با يک سازمان دهی جديد در تمام اقشار جامعه گسترش پيدا میکند. در حال حاضر، پايگاه های بسيج که روزگاری تنها برای ثبت نام داوطلبان حضور در جبهه ها از آن استفاده می شد، به عنوان يک مکان برای ترويج اسلام فقاهتی، تبليغ ديدگاه های ايدئولوژيک حاکميت و ارائه قرائت پيشوا سالار از رهبری نظام استفاده می شود و از اين جهت حتی می توان گفت بسيج را تبديل به يک حزب تمام عيار کرده اند.
اما نياز به بازسازی چهره بسيج به عملکرد اين نيرو در وقايع اخير برمی گردد. سرکوب اعتراض ها به حدی خشن و غيرانسانی بود که تا مدت ها اين شايعه بين مردم رد و بدل می شد که برای سرکوب از نيروهای خارجی استفاده کردند.
با عملکرد اين چنينی سازمان بسيج، که زمانی برای حفظ مملکت و مقابله با دشمنان خارجی به وجود آمده بود، طبيعی است برای روحيه دادن به خود بسيجی ها که در سرکوب شهروندان از آنها استفاده شده است؛ شهروندانی که خويشاوندان و دوستان و نزديکان آنها بودند، نياز به بازسازی چهره وجود داشته باشد.
نکته مهم تر در مسئله بازسازی چهره بسيج اين است که اکنون در ميان مردم يک نگرش منفی نسبت به بسيج وجود دارد که به عملکرد منفی اين نيرو برمی گردد، چون عملا به ابزاری در دست رهبر و وسيله ای برای استبداد دينی تبديل شده است.