در حالی که حدود دو هفته است بحثهایی در جریان است که نشان میدهد چالش اصلی در مذاکرات هستهای تهران و واشینگتن، شکل برنامهٔ هستهای ایران پس از دستیابی به یک توافق احتمالی است، اما دو کشور هنوز صحبتی از مانع یا چالش در مذاکرات نکردهاند.
آیا برنامهٔ هستهای تهران محدود خواهد شد و اورانیوم غنیسازیشده به خارج از مرزهای ایران منتقل خواهد شد؟ یا آنطور که در دو دههٔ اخیر پیش رفته، این برنامه بهرغم محدود شدن، همهٔ مشخصات یک چرخه کامل سوخت را خواهد داشت.
ایران و آمریکا چگونه میتوانند به یک توافق دست یابند، وقتی دربارهٔ اصلیترین موضوع، دستکم در فضای عمومی رویکرد مشترکی وجود ندارد. این موضوع را با داریِل کیمبال، مدیر اجرایی «انجمن کنترل تسلیحات» در واشینگتن در میان گذاشتیم.
آیا ما شاهد یک تغییر رویکرد در دولت آمریکا در زمینهٔ انتظارات از مذاکره با ایران هستیم؟
فکر میکنم چیزی که ما میبینیم پیامهای ضدونقیضی است که دولت ترامپ در زمینهٔ درخواستهایش از ایران میفرستد و این به روند کمکی نمیکند.
مذاکرهکنندگان ایرانی نیز گفتهاند که این مفید نیست. ترامپ از قبل از روز تحلیف، پیوسته گفته که میخواهد با ایران به توافق برسد تا از ایران مسلح به سلاح هستهای جلوگیری کند. او گفته که این جایگزین بهتری برای جنگ است، اما دربارهٔ اینکه آمریکا از این توافق چه میخواهد کمی تغییر میبینیم.
ما از استیو ویتکاف شنیدهایم که ایالات متحده ممکن است مایل به توافقی باشد که توانایی ایران برای غنیسازی را به حداکثر ۳.۶۷ درصد محدود کند، که سطح بسیار پایینی است و برای سوخت هستهای تجاری استفاده میشود، ضمن اینکه امکان بازرسیهای بسیار گستردهتر را فراهم میکند.
از سوی دیگر، ما شنیدهایم که مارکو روبیو، وزیر خارجه، و سپس ترامپ در آخر هفته گفتهاند که به چیزی کمتر از برچیدن کامل برنامهٔ هستهای ایران رضایت نخواهند داد، که به نظر من غیرواقعبینانه است. این هدفِ برخی از دولتهای جمهوریخواه از اوایل سال ۲۰۰۰ بوده است. هرگز چیزی نبوده که ایران با آن موافقت کرده باشد یا فکر میکنم با آن موافقت کند؛ و برای جلوگیری از بحران بر سر برنامه هستهای ایران ضروری نیست.
منظورتان از ضروری چیست؟ به هر حال امروز بدیهی است که طرف مقابل فکر میکند مشکل برجام، اجازه دادن برای غنیسازی ۳.۶۷ درصدی بوده است.
منظورم این است که اول از همه، برجام یک توافق مؤثر بود که توانایی ایران برای تولید مواد کافی برای فقط یک بمب هستهای را به بیش از یک سال افزایش داد. و دولت ترامپ غیرعاقلانه و بدون هیچ برنامهای، از آن توافق خارج شد و شرایط سختگیرانهتری را از طرف ایران خواستار شد. ایران آن را رد کرد و از آن زمان ظرفیت غنیسازی اورانیوم خود را افزایش داده و دسترسی آژانس به سایتها را کاهش داده است. بنابراین ما در وضعیت بدتری هستیم، زیرا دولت ترامپ برجام را رد کرد.
اگر ایران ظرفیت غنیسازی اورانیوم را نداشت، از دیدگاه عدم اشاعه ایدهآل بود، اما واقعیت موجود این نیست. ایران تقریباً بیست سال است که چنین ظرفیتی را در سطوح مختلف دارد. این گزینهای است که به عنوان عضوی از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای، تا زمانی که به تعهدات پادمانی خود عمل کند، در اختیار دارد.
لذا ایران بر داشتن مقداری قابلیت غنیسازی اورانیوم اصرار خواهد کرد. اما البته خطر این است که این میتواند در مقطعی در آینده گسترش یابد. این فناوری میتواند به صورت مخفیانه برای انباشت اورانیوم در سطح لازم برای ساخت بمب استفاده شود.
در نتیجه، این خطر وجود دارد، اما میتوان غنیسازی اورانیوم ایران را به سطوح بسیار پایین محدود کرد، بازرسیها و پادمانهای بسیار سختگیرانهتری را اعمال کرد و ایران را در توافق نگه داشت.
یعنی همان توافقی که آمریکا و متحدانش در سال ۲۰۱۵ به دست آوردند.
بله، منظورم این است که این یک توافق مؤثر بود. این توافق محدودیتهایی را در طول زمان اعمال میکرد که ارزش آن را در ده سال اول حفظ میکرد، اما دولت ترامپ نتوانست از آن استفاده کند و آن را ادامه دهد و به آن اضافه کند. در عوض، آنها کل آن را رد کردند. بنابراین اکنون ما دوباره به نقطهٔ شروع رسیدهایم. و نمیدانم که آیا این موضوع برچیدن کامل برنامه، سرآغاز صحبت است و بعد به یک مصالحه واقعگرایانه میرسند، یا اینکه خواستهای است که از آن عقب نخواهند نشست.
برچیدن. منظورتان برچیدن کل برنامه یا فقط برنامهٔ غنیسازی است؟
این چیزی است که دولت ترامپ باید روشن کند. آنها به شدت مبهم و غیردقیق صحبت کردهاند. من نمیدانم پاسخ این سوال چیست. اگر به مارکو روبیو گوش کنیم، که او کمی بیش از دونالد ترامپ در سخنانش محتاط است، میگوید ایران میتواند یک برنامهٔ هستهای غیرنظامی داشته باشد اما اجازهٔ غنیسازی نخواهد داشت. بنابراین من فرض میکنم منظور او از برچیدن، برچیدن ظرفیت غنیسازی اورانیوم ایران است.
ایران در حال حاضر دو تأسیسات غنیسازی دارد. کارگاههای تولید دارد که ماشینهای سانتریفوژ تولید میکنند. بنابراین احتمالاً همه اینها باید طبق آن طرح، برچیده شوند. اما من فکر میکنم این بسیار غیرواقعبینانه است. و اگر این چیزی است که دولت ترامپ بر آن اصرار دارد، پیشبینی میکنم که ایران آن را رد خواهد کرد و احتمالاً به بنبست منجر خواهد شد.
این میتواند منجر به اعمال مجدد تحریمهای بینالمللی از طریق مفاد قطعنامه ۲۲۳۱ شود. این به نوبه خود میتواند ایران را به خروج از پیمان انپیتی سوق دهد، دسترسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی را به حداقل برساند. این به نوبه خود میتواند منجر به نگرانیهای عمیقی شود که ایران در حال رقابت برای ساخت سلاحهای هستهای است. این میتواند منجر به حملهٔ اسرائیل به تنهایی یا حملهٔ مشترک ایالات متحده و اسرائیل شود. و در آن مرحله ما یک جنگ گستردهتر داریم و فکر میکنم عزمی در درون ایران وجود خواهد داشت که رهبری آن به هر طریقی به سمت سلاح هستهای برود. و این را هم اضافه کنم که چنین حملهای زیرساختهای هستهای ایران را به طور کامل نابود نمیکند و مطمئناً دانشی را که آنها در طول این سالها به دست آوردهاند، از بین نمیبرد.
بنابراین تنها راهحل، یک راهحل دیپلماتیک است، اما باید واقعبینانه، از نظر فنی صحیح و به اندازه کافی قوی باشد.
آقای کیمبال، به هر حال واقعیت روی زمین این است که دونالد ترامپ با این رویکرد که برجام توافق بدی بوده، از آن خارج شد و امروز هم به دنبال یک توافق جدید است. اما چگونه به نظرتان میتواند به یک موقعیت برد-برد برسد که یک توافق بهتر به دست آورد؟ آن توافق چه شرایطی میتواند داشته باشد؟
گاهی اوقات رسیدن به نتیجهای بهتر از قبل امکانپذیر نیست. اما گزینههایی وجود دارد که میتوان دنبال کرد که از برخی جهات، پیشرفتهایی نسبت به برجام محسوب میشوند. یک راه این است که اطمینان حاصل شود که بازرسیهای سختگیرانهتری در ایران انجام میشود، بررسی دقیقتری در مورد فعالیتهای احتمالی تسلیحاتی صورت گیرد، شفافیت بیشتری در مورد مکانهای تولید سانتریفوژها و فهرست موجودی قابل تأیید سانتریفوژها وجود داشته باشد.
به علاوه، این مذاکره میتواند به یک رویکرد منطقهای منجر شود که برنامه و تحقیقات انرژی هستهای آیندهٔ ایران را بهتر با برنامههای سایر کشورها ادغام کند. و همچنین میتواند ممنوعیتها و استانداردهای منطقهای برای فعالیتهای خاص وجود داشته باشد.
به عنوان مثال، هیچ کشوری در منطقه غنیسازی بالاتر از ۳.۶۷ درصد انجام ندهد، سوخت هستهای مصرفشده را که میتواند منجر به تولید پلوتونیوم شود، بازفرآوری نکند و غیره.
منظورتان از منطقه چیست؟
منظورم، منطقهٔ خاورمیانه است، منظورم همه کشورهای منطقه است و اگر با من بود شخصاً اسرائیل را هم در این موضوع لحاظ میکردم، زیرا اسرائیل یک کشور مسلح به سلاح هستهای است و اسرائیل برنامه هستهای خود را دارد.
اما نکته دیگری که میتواند در سراسر منطقه اعمال شود، پیوستن به پروتکل الحاقی است که بالاترین استاندارد برای بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی است، که عربستان سعودی در حال حاضر در برابر آن مقاومت میکند. بنابراین، راههایی وجود دارد که میتوان این را بهبود بخشید، اما به ندرت پیش میآید که یک سیاستمدار در یک مشکل بزرگ امنیت بینالمللی مانند برنامهٔ هستهای ایران، که در آن بار اول به طرز فجیعی شکست خورده، دوباره تلاش کند و شانس دومی داشته باشد.
بنابراین بسیار مهم است که دونالد ترامپ به این موضوع به شیوهای بسیار عملگرایانه نگاه کند، تشخیص دهد که دیپلماسی بهترین و در واقع تنها گزینه برای جلوگیری از یک ایران مسلح به سلاح هستهای است و هر کاری که لازم است برای رسیدن به توافق انجام دهد. و ایرانیها نیز باید بسیار عملگراتر و انعطافپذیرتر باشند و باید تشخیص دهند که دیگر هیچ شانس دومی برای هیچ یک از طرفین وجود ندارد.
آیا فکر میکنید آقای ترامپ حمایت همه طرفهای مختلف در واشینگتن را برای چنین توافقی دارد؟
کسانی هستند که بهدنبال رویکرد حداکثری هستند، اما من فکر میکنم آنها این کار را از روی منافع سیاسی انجام میدهند، نه منافع واقعی امنیت ملی ایالات متحده یا امنیت بینالمللی.
اما من فکر میکنم چون کنگره توسط جمهوریخواهان کنترل میشود، و جمهوریخواهان در کنگره عموماً مطیع ترامپ هستند، هر چه که او مذاکره کند، آنها تا حد لازم از آن حمایت خواهند کرد.
جایی که فکر میکنم خطری وجود دارد، نخستوزیر نتانیاهو است که مدام رویکردی سختگیرانه، غیرعملی و تهاجمی را دنبال کرده است. با برجام مخالفت کرده. او طرفدار حملهٔ نظامی علیه ایران بوده است. اکنون به نظر میرسد که مخالف هرگونه مذاکره است. این جایی است که مشکلات میتواند از آنجا ناشی شود، و نخستوزیر اسرائیل، به دلیل منافع سیاسی شخصی خود به جای منافع کلی اسرائیل، میتواند اقداماتی انجام دهد که در نتیجه مذاکره بین ایالات متحده و ایران را مختل کند.