اعلام يکشنبه ۲۹ مرداد به عنوان عيد فطر در سال ۱۳۹۱ يک بار ديگر به عدم تسليم کامل مراجع دينی شيعه در ايران در برابر گسترش نفوذ حکومت در حوزههای دينی علی رغم اتکای همه آنها به منابع مالی حکومت و برخورداری آنها از حکومت مذهبی از يک سو و اندرکنش ميان علی خامنهای و علمای عربستان و رقابت آنها بر سر ام القرايی جهان اسلام از سوی ديگر گواهی داد.
اعلام يکشنبه به عنوان عيد توسط علی خامنهای هماهنگ با ديگر کشورهای با اکثريت مسلمان در منطقه در حالی که در سالهای پيش خامنهای اغلب روز بعد از عيد در کشورهای سنی مذهب را عيد اعلام می کرد تا حدی تعجب آور می نمود اما اعلام دوشنبه ۳۰ مرداد به عنوان عيد توسط هفت تن از مراجع شيعه يعنی علی سيستانی، حسين وحيد خراسانی، ناصر مکارم شيرازی، محمدتقی مدرسی، صادق شيرازی، شبيری زنجانی و اسحاق فياض (شيعه آنلاين، ۲۹ مرداد ۱۳۹۱) ياد آور دو دهه اختلاف حکومت ولايت فقيه و مراجع شيعه در موضوعی با ابعادی فقهی، سياسی و اجتماعی است.
آيا رويت هلال اصولا موضوعی علمی و تخصصی، مسئلهای عبادی يا موضوعی اجتماعی و سياسی است؟ رويت هلال در رابطهی ميان حکومت و نهادهای دينی چه نقشی دارد و چرا اهميت دارد؟ سابقهی موضوع چيست؟ امسال چه اتفاقی افتاده است؟
عبادی، سياسی و حيثيتی
اگر قرار بود در رويت هلال ماه مشاهدهی فردی يا نظر متخصصان نجوم ملاک باشد، موضوع اصولا به روحانيون يا گروههای روحانی رصد کننده (که بيت خامنهای ۱۵۰ تای آنها را شکل داده) ارتباطی پيدا نمی کرد و ديندارانی که ملاک رويت هلال را ديدن با چشم مسلح می دانستند (نه مشاهدهی فردی خود) به متخصصان رجوع می کردند. در اين حال اصولا رقابتی ميان روحانيون در نمی گرفت. روحانيون در بسياری از موضوعات تشخيص موضوع را به باورمندان واگذار کرده و تنها حکم فقهی صادر می کنند ("اگر ماه را ديديد فردای آن عيد است و روزه حرام") اما در اين موضوع خاص بر خلاف نظر اصولی خود عمل می کنند.
همچنين اگر تعطيلی عيد فطر در کار نبود و حکومت به روزه گرفتن يا نگرفتن شهروندان کاری نداشت، هر کس می توانست به تشخيص خود يا رهبر مذهبیاش در يک روز خاص ماه رمضان را پايان يافته تلقی کند. اما در کشوری که دين رسمی دارد، حکومت يک روز را به عنوان عيد فطر تعطيل می کند، روزه خواری در ملا عام جرم است و مجازات دارد، روزه گرفتن در عيد فطر حرام است (و حکومت به حرامها و حلالها کار دارد)، رهبر کشور نماز عيد می خواند، و مقامات و سفرا در اين روز به ديدار وی می روند اعلام رويت هلال و عيد فطر يک موضوع مربوط به رقابت بر سر اقتدار دينی و سياسی و تمايز بخشی ميان پيروان و به رخ کشيدن قدرت اجتماعی و سياسی هر يک از روحانيونی است که طرفدارانی در جامعه دارند.
از اين جهت رويت هلال ماه صرفا موضوعی عبادی برای اعلام پايان ماه رمضان نيست بلکه هم وجه حکومتی دارد (چون اين حکومت است که روز عيد فطر را اعلام و کشور را تعطيل می کند و اگر روز اعلام شده حکومت روز بعد از روز اعلام ديگر مراجع باشد روزه خواران در ملا عام را که دارند به فتوای مرجع خود عمل می کنند مجازات می کند)، هم وجه اجتماعی در سنجش پيروان هر يک از مراجع شيعه (به عنوان مثال بر اساس ميزان روزه داران روز يکشنبه می توان پيروان علی خامنهای و ديگر مراجعی مثل صافی گلپايگانی و حسين نوری همدانی را با پيروان مراجع ديگر مقايسه کرد، اگر امکان نظر سنجی وجود داشته باشد) و هم وجه بين المللی (در رقابت بر سر اين که مرکز معنوی و رهبری جهان اسلام کجاست).
تمايز يابی يا همگرايی دينی
وقتی موضوع از مشاهده فردی و نظر تخصصی فراتر رفت پای همه گونه مصلحت سنجی سياسی و اجتماعی می تواند به ميان بيايد: از تمايز يابی شيعی در برابر سنيان با اعلام روزی ديگر به عنوان عيد فطر، تا اقتضائات مربوط به حکومت که ممکن است يک سال در شرايط انزوای سياسی اقتضا کند حکومت شيعی عيد فطر را همان روزی که عربستان عيد اعلام کرده قلمداد کند تا از فاصلهها بکاهد. جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۱ در سوريه تحت حکومت علويان با حمايت از بشار اسد تقريبا در برابر دنيای عرب و کشورهای با اکثريت مسلمان (چه حکومتهای برآمده از بهار عربی، چه حکومتهای اقتدارگرای نفتی و چه ترکيهی تحت حکومت اسلامگرايان ميانه رو) قرار گرفته و همين امر بر شکاف ميان شيعه و سنی در يک سال اخير افزوده است. خامنهای در سخنرانی روز عيد فطر خود در ديدار با مسئولان نظام به اين موضوع و تلاش برای کاهش اختلافات در برابر غرب اشاره می کند: "امروز بار ديگر قدرتهای استکباری همان ابزار قديمی يعنی اختلاف بيانداز و حکومت کن را به کار گرفته اند، بنابراين دولتها و ملتهای اسلامی بويژه نخبگان سياسی و فرهنگی و روشنفکران و علمای دين بايد حقيقت و واقعيت را برای مسلمانان تبيين کنند." (تابناک، ۲۹ مرداد ۱۳۹۱)
چرا رويت هلال؟
از سوی ديگر موضوع رويت هلال از معدود موضوعاتی است که پس از تاسيس حکومت دينی برای مراجع شيعه جهت ابراز اقتدار اجتماعی خود باقی مانده است و آنها به آسانی اين ابزار را رها نمی کنند. روحانيونی که با حکومت ارتباطی نداشته باشند تنها می توانند در مسائل عبادی اظهار نظر کنند و اگر از مسائل عبادی فردی فراتر بروند سروکارشان با دستگاههای اطلاعاتی و نيروهای شبه نظامی خواهد بود. به همين دليل، علی سيستانی در پاسخ به مسيح مهاجری که اصرار دارد سيستانی در موضوع خرافات اظهار نظر کند (و او از دخالت در موضوعات ايران استنکاف می ورزد) و موضوعات اعتقادی را از موضوعات حکومتی متمايز می کند تا سيستانی را به نظر دادن تشويق کند می گويد: "شما که گفتيد سياست ما عين ديانت ما و ديانت ما عين سياست ماست چطور میتوانيد اينها را از همديگر جدا کنيد؟ همانآقای بهشتی که شما با ايشان رفيق بوديد، قانون اساسی را تدوين کرده و آن را طوری ترتيب داده که برای مرجع فقط مسائل غسل و طهارت باقی مانده و بقيه چيزها مربوط به حکومت است. بنابراين،ما چه بگوييم؟" (آیةالله سيستانی و عراق جديد، انتشارات روزنامهی جمهوری اسلامی، ۱۳۹۰)
چه آن دسته از مراجع که نظر علی خامنهای را در رويت هلال تکرار می کنند و چه آنها که نظر ديگری را ابراز می کنند هزينهها و فوائد اين امر را لحاظ می کنند. (رويت هلال هيچ ارتباطی با بيان حکم شارع ندارد که انگيزههای دينی نيز در کنار انگيزههای دنيوی در آن دخالتی داشته باشد، گرچه انگيزههای دينی نيز در بافت و سياق اجتماعی ساخته و پرداخته می شوند) علی خامنهای با در اختيار داشتن سالانه دهها ميليارد دلار و هزينه کردن بيشترين ميزان پول در نهادهای دينی در کنار استفاده از روشهای اطلاعاتی و تمسک به قوای قهريه هنوز نتوانسته همهی مراکز اقتدار دينی را صد درصد تابع حکومت سازد. شکايت سيستانی از اين جهت هم ميزان فشارها و هم امکان راههای برون رفت را نمايانگر می سازد.
کند شدن چاقوی حکم حکومتی
آن دسته از مراجع شيعهای که روزی غير از روز مورد نظر حکومت را در سالهای اخيرعيد فطر اعلام کرده و می کنند نه تنها تمايزيابی سنتی خود با علمای سنی را بارز می سازند بلکه قدمی بسيار کوچک برای اقتدار مذهبی خود در برابر حکومت نيز بر می دارند که البته پاسخ خود را از رهبر کينه توز به ازای آن دريافت کرده و خواهند کرد. البته نه تنها معترضان و عامه مردم متوجه افول اقتدار سياسی علی خامنهای و احتياط بيشتر وی در تمسک به چاقوی نهادهای امنيتی در برابر روحانيون شدهاند روحانيون نيز که در سالهای قبل از جنبش سبز با بسته شده حساب های بانکی، اختلال در سايتهای شخصی اينترنتی، جمع شدن اراذل و اوباش در برابر خانههايشان، اخلال در چاپ و توزيع رسالههای عمليه و دخالت در کار مدارس و جلسات درس و نهادهای تحت نظر تا حدی رام حکومت شده بودند پس از اين جنبش فضا را برای ابراز وجود مناسب تر ديدهاند. سفرهای خامنهای به قم نه برای ابراز وجود بلکه برای کاهش شکاف ميان حکومت و روحانيون و مدرسان صورت گرفت.
در سال ۱۳۸۸ نيز مثل ۱۳۹۱ جمعی از مراجع (منتظری، صافی گلپايگانی، سيستانی و صانعی) روز ديگری را غير از روز مورد نظر حکومت عيد فطر اعلام کردند در حالی که علی خامنهای براين اعتقاد است که وقتی حاکم شرع (ولی فقيه) روزی را عيد فطر اعلام کرد حتی مجتهدان بايد از وی اطاعت کنند چون حکم حکومتی است: " اگر حاکم شرعی حکم به ثبوت هلال کند، حکم وی حجت شرعی برای همه مکلفين است و بايد از آن پيروی کنند." (احکام رؤيت هلال، پايگاه اطلاع رسانی علی خامنهای) به نظر می آيد اين حکم حکومتی وی خريدار چندانی ندارد.
____________________________________
دیدگاه های مطرح شده در این مطلب، الزاما بازتاب دیدگاه های رادیو فردا نیست.
اعلام يکشنبه به عنوان عيد توسط علی خامنهای هماهنگ با ديگر کشورهای با اکثريت مسلمان در منطقه در حالی که در سالهای پيش خامنهای اغلب روز بعد از عيد در کشورهای سنی مذهب را عيد اعلام می کرد تا حدی تعجب آور می نمود اما اعلام دوشنبه ۳۰ مرداد به عنوان عيد توسط هفت تن از مراجع شيعه يعنی علی سيستانی، حسين وحيد خراسانی، ناصر مکارم شيرازی، محمدتقی مدرسی، صادق شيرازی، شبيری زنجانی و اسحاق فياض (شيعه آنلاين، ۲۹ مرداد ۱۳۹۱) ياد آور دو دهه اختلاف حکومت ولايت فقيه و مراجع شيعه در موضوعی با ابعادی فقهی، سياسی و اجتماعی است.
آيا رويت هلال اصولا موضوعی علمی و تخصصی، مسئلهای عبادی يا موضوعی اجتماعی و سياسی است؟ رويت هلال در رابطهی ميان حکومت و نهادهای دينی چه نقشی دارد و چرا اهميت دارد؟ سابقهی موضوع چيست؟ امسال چه اتفاقی افتاده است؟
عبادی، سياسی و حيثيتی
اگر قرار بود در رويت هلال ماه مشاهدهی فردی يا نظر متخصصان نجوم ملاک باشد، موضوع اصولا به روحانيون يا گروههای روحانی رصد کننده (که بيت خامنهای ۱۵۰ تای آنها را شکل داده) ارتباطی پيدا نمی کرد و ديندارانی که ملاک رويت هلال را ديدن با چشم مسلح می دانستند (نه مشاهدهی فردی خود) به متخصصان رجوع می کردند. در اين حال اصولا رقابتی ميان روحانيون در نمی گرفت. روحانيون در بسياری از موضوعات تشخيص موضوع را به باورمندان واگذار کرده و تنها حکم فقهی صادر می کنند ("اگر ماه را ديديد فردای آن عيد است و روزه حرام") اما در اين موضوع خاص بر خلاف نظر اصولی خود عمل می کنند.
همچنين اگر تعطيلی عيد فطر در کار نبود و حکومت به روزه گرفتن يا نگرفتن شهروندان کاری نداشت، هر کس می توانست به تشخيص خود يا رهبر مذهبیاش در يک روز خاص ماه رمضان را پايان يافته تلقی کند. اما در کشوری که دين رسمی دارد، حکومت يک روز را به عنوان عيد فطر تعطيل می کند، روزه خواری در ملا عام جرم است و مجازات دارد، روزه گرفتن در عيد فطر حرام است (و حکومت به حرامها و حلالها کار دارد)، رهبر کشور نماز عيد می خواند، و مقامات و سفرا در اين روز به ديدار وی می روند اعلام رويت هلال و عيد فطر يک موضوع مربوط به رقابت بر سر اقتدار دينی و سياسی و تمايز بخشی ميان پيروان و به رخ کشيدن قدرت اجتماعی و سياسی هر يک از روحانيونی است که طرفدارانی در جامعه دارند.
از اين جهت رويت هلال ماه صرفا موضوعی عبادی برای اعلام پايان ماه رمضان نيست بلکه هم وجه حکومتی دارد (چون اين حکومت است که روز عيد فطر را اعلام و کشور را تعطيل می کند و اگر روز اعلام شده حکومت روز بعد از روز اعلام ديگر مراجع باشد روزه خواران در ملا عام را که دارند به فتوای مرجع خود عمل می کنند مجازات می کند)، هم وجه اجتماعی در سنجش پيروان هر يک از مراجع شيعه (به عنوان مثال بر اساس ميزان روزه داران روز يکشنبه می توان پيروان علی خامنهای و ديگر مراجعی مثل صافی گلپايگانی و حسين نوری همدانی را با پيروان مراجع ديگر مقايسه کرد، اگر امکان نظر سنجی وجود داشته باشد) و هم وجه بين المللی (در رقابت بر سر اين که مرکز معنوی و رهبری جهان اسلام کجاست).
تمايز يابی يا همگرايی دينی
وقتی موضوع از مشاهده فردی و نظر تخصصی فراتر رفت پای همه گونه مصلحت سنجی سياسی و اجتماعی می تواند به ميان بيايد: از تمايز يابی شيعی در برابر سنيان با اعلام روزی ديگر به عنوان عيد فطر، تا اقتضائات مربوط به حکومت که ممکن است يک سال در شرايط انزوای سياسی اقتضا کند حکومت شيعی عيد فطر را همان روزی که عربستان عيد اعلام کرده قلمداد کند تا از فاصلهها بکاهد. جمهوری اسلامی در سال ۱۳۹۱ در سوريه تحت حکومت علويان با حمايت از بشار اسد تقريبا در برابر دنيای عرب و کشورهای با اکثريت مسلمان (چه حکومتهای برآمده از بهار عربی، چه حکومتهای اقتدارگرای نفتی و چه ترکيهی تحت حکومت اسلامگرايان ميانه رو) قرار گرفته و همين امر بر شکاف ميان شيعه و سنی در يک سال اخير افزوده است. خامنهای در سخنرانی روز عيد فطر خود در ديدار با مسئولان نظام به اين موضوع و تلاش برای کاهش اختلافات در برابر غرب اشاره می کند: "امروز بار ديگر قدرتهای استکباری همان ابزار قديمی يعنی اختلاف بيانداز و حکومت کن را به کار گرفته اند، بنابراين دولتها و ملتهای اسلامی بويژه نخبگان سياسی و فرهنگی و روشنفکران و علمای دين بايد حقيقت و واقعيت را برای مسلمانان تبيين کنند." (تابناک، ۲۹ مرداد ۱۳۹۱)
چرا رويت هلال؟
از سوی ديگر موضوع رويت هلال از معدود موضوعاتی است که پس از تاسيس حکومت دينی برای مراجع شيعه جهت ابراز اقتدار اجتماعی خود باقی مانده است و آنها به آسانی اين ابزار را رها نمی کنند. روحانيونی که با حکومت ارتباطی نداشته باشند تنها می توانند در مسائل عبادی اظهار نظر کنند و اگر از مسائل عبادی فردی فراتر بروند سروکارشان با دستگاههای اطلاعاتی و نيروهای شبه نظامی خواهد بود. به همين دليل، علی سيستانی در پاسخ به مسيح مهاجری که اصرار دارد سيستانی در موضوع خرافات اظهار نظر کند (و او از دخالت در موضوعات ايران استنکاف می ورزد) و موضوعات اعتقادی را از موضوعات حکومتی متمايز می کند تا سيستانی را به نظر دادن تشويق کند می گويد: "شما که گفتيد سياست ما عين ديانت ما و ديانت ما عين سياست ماست چطور میتوانيد اينها را از همديگر جدا کنيد؟ همانآقای بهشتی که شما با ايشان رفيق بوديد، قانون اساسی را تدوين کرده و آن را طوری ترتيب داده که برای مرجع فقط مسائل غسل و طهارت باقی مانده و بقيه چيزها مربوط به حکومت است. بنابراين،ما چه بگوييم؟" (آیةالله سيستانی و عراق جديد، انتشارات روزنامهی جمهوری اسلامی، ۱۳۹۰)
چه آن دسته از مراجع که نظر علی خامنهای را در رويت هلال تکرار می کنند و چه آنها که نظر ديگری را ابراز می کنند هزينهها و فوائد اين امر را لحاظ می کنند. (رويت هلال هيچ ارتباطی با بيان حکم شارع ندارد که انگيزههای دينی نيز در کنار انگيزههای دنيوی در آن دخالتی داشته باشد، گرچه انگيزههای دينی نيز در بافت و سياق اجتماعی ساخته و پرداخته می شوند) علی خامنهای با در اختيار داشتن سالانه دهها ميليارد دلار و هزينه کردن بيشترين ميزان پول در نهادهای دينی در کنار استفاده از روشهای اطلاعاتی و تمسک به قوای قهريه هنوز نتوانسته همهی مراکز اقتدار دينی را صد درصد تابع حکومت سازد. شکايت سيستانی از اين جهت هم ميزان فشارها و هم امکان راههای برون رفت را نمايانگر می سازد.
کند شدن چاقوی حکم حکومتی
آن دسته از مراجع شيعهای که روزی غير از روز مورد نظر حکومت را در سالهای اخيرعيد فطر اعلام کرده و می کنند نه تنها تمايزيابی سنتی خود با علمای سنی را بارز می سازند بلکه قدمی بسيار کوچک برای اقتدار مذهبی خود در برابر حکومت نيز بر می دارند که البته پاسخ خود را از رهبر کينه توز به ازای آن دريافت کرده و خواهند کرد. البته نه تنها معترضان و عامه مردم متوجه افول اقتدار سياسی علی خامنهای و احتياط بيشتر وی در تمسک به چاقوی نهادهای امنيتی در برابر روحانيون شدهاند روحانيون نيز که در سالهای قبل از جنبش سبز با بسته شده حساب های بانکی، اختلال در سايتهای شخصی اينترنتی، جمع شدن اراذل و اوباش در برابر خانههايشان، اخلال در چاپ و توزيع رسالههای عمليه و دخالت در کار مدارس و جلسات درس و نهادهای تحت نظر تا حدی رام حکومت شده بودند پس از اين جنبش فضا را برای ابراز وجود مناسب تر ديدهاند. سفرهای خامنهای به قم نه برای ابراز وجود بلکه برای کاهش شکاف ميان حکومت و روحانيون و مدرسان صورت گرفت.
در سال ۱۳۸۸ نيز مثل ۱۳۹۱ جمعی از مراجع (منتظری، صافی گلپايگانی، سيستانی و صانعی) روز ديگری را غير از روز مورد نظر حکومت عيد فطر اعلام کردند در حالی که علی خامنهای براين اعتقاد است که وقتی حاکم شرع (ولی فقيه) روزی را عيد فطر اعلام کرد حتی مجتهدان بايد از وی اطاعت کنند چون حکم حکومتی است: " اگر حاکم شرعی حکم به ثبوت هلال کند، حکم وی حجت شرعی برای همه مکلفين است و بايد از آن پيروی کنند." (احکام رؤيت هلال، پايگاه اطلاع رسانی علی خامنهای) به نظر می آيد اين حکم حکومتی وی خريدار چندانی ندارد.
____________________________________
دیدگاه های مطرح شده در این مطلب، الزاما بازتاب دیدگاه های رادیو فردا نیست.