لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۲:۲۱

مناقشه هسته ای؟ «گزينه ديپلماسی کارساز نيست»


نورمن پادهورتس، سردبير مجله کامنتری است. او تاکنون ۱۱ کتاب نوشته و آخرين کتاب او جنگ جهانی چهارم: پيکار طولانی با فاشيسم اسلامی نام دارد. او جنگ سرد را جنگ جهانی سوم می داند.
نورمن پادهورتس، سردبير مجله کامنتری است. او تاکنون ۱۱ کتاب نوشته و آخرين کتاب او جنگ جهانی چهارم: پيکار طولانی با فاشيسم اسلامی نام دارد. او جنگ سرد را جنگ جهانی سوم می داند.

نورمن پادهورتس، مفسر و نويسنده آمريکايی، در گفت و گو با راديو فردا می گويد: «گفت وگو در باره برنامه غنی سازی ايران و اعمال تحريم عليه اين کشور راه به جايی نخواهد برد و گزينه نظامی تنها راه حل است.»


نورمن پادهورتس، سردبير مجله کامنتری است. او تاکنون ۱۱ کتاب نوشته و آخرين کتاب او جنگ جهانی چهارم: پيکار طولانی با فاشيسم اسلامی نام دارد. او جنگ سرد را جنگ جهانی سوم می داند.


در سال ۲۰۰۴ ، جرج بوش «نشان آزادی رياست جمهوری آمريکا» را به او اعطا کرد. آقای پادهورتس سال گذشته ميلادی «نشان صهيون» را از دانشگاه «بار ايلان» اسراييل دريافت کرد.


در جريان رقابت های انتخابات رياست جمهوری و تا پيش از اعلام کناره گيری رودی جوليانی از اين رقابت ها، وی مشاور اين نامزد جمهوريخواه در امور سياست خارجی بود.


نورمن پادهورتس در گفت وگو با راديو فردا در باره ديدگاه های خود در زمينه مناقشه هسته ای ايران سخن گفته است.


رادیو فردا: سال گذشته شما گفتيد که جرج بوش به احتمال قوی به ايران حمله خواهد کرد. اما اخيرا در مقاله ای در روزنامه وال استريت جورنال نوشتيد که احتمال حمله کم شده است. آيا هنوز بر اين باوريد که جرج بوش بايد به ايران حمله کند؟


پادهورتس: به نظر من آمريکا بايد حمله کند. اکنون احتمال حمله نظامی جرج بوش به ايران قبل از پايان دوره رياست جمهوری اش، از حد نسبی هم ضعيف تر شده است.


  • به نظر من، ما فقط يک سال وقت داريم که ايران را از دسترسی به بمب هسته ای بازداريم. گزينه ديپلماتيک فقط به ايران وقت بيشتری می دهد که به نقطه بی بازگشت نزديک شود.
نورمن پادهورتس در گفت و گو با راديو فردا

از نظر سياسی، حمله نظامی به ايران، حتی قبل از انتشار آخرين گزارش اطلاعاتی آمريکا در باره برنامه هسته ای جمهوری اسلامی، هم مشکل بود. حال شرايط حمله نظامی برای جرج بوش مشکل تر شده است.


به عقيده من، جرج بوش می خواهد دست به اين کار بزند و باور هم دارد که کار درستی است. او می داند که دسترسی ايران به بمب هسته ای پیامد های کم و بيش آخرالزمانی خواهد داشت.


در حال حاضر مساله اين است که آيا جرج بوش با توجه به فشار کشورهای خارج و دولت خود، می تواند از گزينه نظامی استفاده کند يا نه؟


منظورم از گزينه نظامی بمباران هوايی است نه حمله زمينی. شايد فشارهای وارده به او انجام اين کار را برايش ناممکن سازد. به نظر من، جرج بوش بايد از گزينه نظامی استفاده کند و فکر می کنم او هم چنين خيالی دارد. ولی بايد ببينيم که او توانايی اين کا را دارد يا نه؟


آخرين گزارش اطلاعاتی آمريکا مي گويد که ايران برنامه دسترسی به سلاح هسته ای را در سال ۲۰۰۳ رها کرد. نظر شما در اين باره چيست ؟


در ابتدا بايد بگويم که ايران برنامه دسترسی به سلاح هسته ای خود را رها نکرده است. گزارش اطلاعاتی آمريکا اين تصور را القا کرد.


اگر به درستی به گزارش نگاه کنيد، خواهيد ديد که ايران برنامه خود را رها نکرده، آنچه ايران در سال ۲۰۰۳ کنار گذاشت، آسان ترين بخش کار برای ساختن سلاح های هسته ای بود. يعنی تبديل به سلاح کردن اورانيوم غنی شده.


سخت ترين بخش کار، غنی سازی اورانيوم يا توليد پلوتونيوم است. ايران با سرپيچی از خواسته های شورای امنيت، کماکان برنامه غنی سازی اورانيوم را ادامه می دهد.


جرج بوش و کاندوليزا رايس گفته اند که گزينه ديپلماتيک را بر گزينه نظامی ترجيح می دهند. فکر نمی کنيد که گزينه ديپلماتيک بهترين گزينه باشد ؟


فکر نمی کنم گزينه ديپلماسی کارساز باشد. زمان کافی صرف گفت و گوهای ديپلماتيک شده است.


چهارسال است که گفت و گوها ادامه دارد. چند سال ديگر بايد صرف اين گزينه شود؟ تا به حال سه تحريم عليه ايران اعمال شده و يکی ديگر هم در راه است.


نه تنها هيچ کدام نتيجه ای نداده، بلکه به ايران فرصت داده برنامه هسته ای خود را دنبال کند. ادامه گفت و گوهای ديپلماتيک نمی تواند جمهوری اسلامی را از ادامه برنامه غنی سازی اش بازدارد.


توقف غنی سازی اورانيوم يکی ازخواسته های اصلی شورای امنيت است. غنی سازی يکی از مولفه های اصلی برنامه هسته ای ايران برای ساختن سلاح هسته ای است. جمهوری اسلامی گفته که غنی سازی را به رغم هر اقدامی که عليه آن صورت گيرد، متوقف نخواهد کرد و من اين را باورمی کنم.


با اين اوصاف، فکر مي کنيد ايران به نقطه بی بازگشت هسته ای نزديک شده است ؟


حتی به گفته رييس آژانس بين المللی انرژی اتمی، محمد البرادعی، ايران به فوت و فن ساختن بمب هسته ای بسيار نزديک شده است و آنچه که مانده استفاده عملی از اين مهارت فنی است.


حتی آخرين گزارش اطلاعاتی امريکا می گويد ايران هر آن که بخواهد، می تواند برنامه هسته ای خود را مخفيانه دنبال کند.


  • اگر آمريکا نتواند همه تاسيسات ايران را هدف قرار دهد، لااقل می تواند روند پيشرفت هسته ای اين کشور را ۵ تا ۱۰ سال کند سازد. در عرض اين مدت هر نوع اتفاقی ممکن است رخ دهد. کسی چه می داند؟ رژيم حمهوری اسلامی ممکن است سرنگون شود. امکان دارد رويای استواری سيستم دموکراسی در ايران با تغيير رژيم فعلی به حقيقت بپيوندد.
نورمن پادهورتس

همين گزارش می گويد ايران ممکن است در سال ۲۰۱۰ ميلادی از نقطه بی بازگشت رد شود و بمب هسته ای بسازد، يعنی دو سال ديگر.


ساير سازمان های اطلاعاتی از جمله اسراييل بر اين باورند که نقطه بی بازگشت، سال ۲۰۰۹ ميلادی است.


به نظر من، ما فقط يک سال وقت داريم که ايران را از دسترسی به بمب هسته ای بازداريم. گزينه ديپلماتيک فقط به ايران وقت بيشتری می دهد که به نقطه بی بازگشت نزديک شود.


اخيرا ايران برای شفافيت برنامه هسته ای خود، همکاری تنگاتنگی با آژانس بين المللی انرژی اتمی داشته. آيا صحه گذاشتن به اين گام مثبت می تواند ايران را تشويق کند که تن به بازرسی های گسترده تر بدهد و حتی پروتکل الحاقی را امضا کند؟


فکر نمی کنم فعاليت های ايران به طور کامل شفاف شود. اين يک تاکتيک برای وقت کشی بيشتر است.


آقای احمدی نژاد و ديگر مقامات ايران بارها گفته اند که که برنامه غنی سازی اورانيوم را تعطيل نخواهد کرد.


البته گفته اند که نمی خواهند بمب هسته ای بسازند. محال است که آژانس بين المللی انرژی اتمی بتواند و يا به آن اجازه داده شود که تمام برنامه هسته ای ايران را که بخشی از آن مخفی است، راستی آزمايی کند.يا اينکه ديپلماسی و تحريم بتواند ايران را از جست و جو برای ساختن سلا ح هسته ای باز دارد.


در حالی که شما تاکيد مي کند ايران به دنبال سلاح هسته ای است، رهبران جمهوری اسلامی مي گويند که سلاح هسته ای در دکترين دفاعی آنها جايی ندارد. نظر شما چيست ؟


ايران به دنبال سلاح هسته است زيرا با اين توانايی جمهوری اسلامی می تواند به جاه طلبی های خود دست يابد، مانند برتری طلبی در خليج فارس. جمهوری اسلامی می خواهد اسراييل را از نقشه دنيا محو کند.


داشتن سلاح هسته ای به جمهوری اسلامی اجازه خواهد داد که کشورهای اروپا را مرعوب کند. البته حالا هم مرعوب شده اند. دسترسی ايران به سلاح هسته ای نفوذ آمريکا را در منطقه چنان کاهش خواهد داد که اين کشور قادر نخواهد بود جلو برتری طلبی ايران را بگيرد و بالاخره ايران کشورهای عربی منطقه را مرعوب و تحقير خواهد کرد.


همه اينها اهداف ايران است که آشکارا بيان شده. نمی توان تصور کرد که ايران وسيله رسيدن به اهداف خود، يعنی دسترسی به سلاح هسته ای، را رها کند.


آن طور که شما اصرار می کنيد ايران می خواهد سلاح هسته ای داشته باشد. حالا فرض کنيم که جمهوری اسلامی به چند سلاح هسته ای دست يابد. آيا چنين امری واقعا می تواند امنيت منطقه و توازن نيرو ها را به هم زند ؟


ايران يک تهديد برای منطقه خواهد بود. زيرا برخی از رهبرانش، از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی، گفته اند که ايران حمله اتمی را تحمل خواهد کرد به شرطی که اسراييل را از نقشه دنيا محو کنند.


آنها گفته اند که ايران کشور بزرگی است و دارالسلام است. به شرطی که اسلام پايدار بماند، که به گفته آنها خواهد ماند، ايران ريسک حمله اتمی را قبول خواهد کرد.


به نظر من، اگر ايران به بمب هسته ای دست يابد، يک جنگ اتمی با اسراييل اجتناب ناپذير خواهد بود. زيرا اسراييل نمی تواند آرام بنشيند و اجازه دهد کشوری ديگری اول حمله کند و آن را از نقشه دنيا محو کند.


اسراييل مجبور خواهد شد به حمله پيشگيرانه دست بزند و ايران هم که از اين نيت آگاه است، سعی خواهد کرد مقابله به مثل کند.


به هر صورت، من فکر نمی کنم که از جنگ هسته ای بتوان اجتناب کرد. اگر چنين حادثه ای رخ دهد کشورهای ديگری هم وارد درگيری خواهند شد.


آنتونی کوردزمن وابسته به مرکز مطالعات استراتژيک و بين الملل در واشينگتن، در این زمینه می گويد که يک جنگ هسته ای در منطقه به مرگ ۱۰ ميليون نفر می انجامد و بسياری از کشورها قادر نخواهند بود به عنوان يک جامعه ماندگار به حيات خود ادامه دهند.


اين يک سناريو واقع گرايانه است، حتی اگر ايران تنها يک بمب هسته ای داشته باشد.


  • از نظر سياسی، حمله نظامی به ايران، حتی قبل از انتشار آخرين گزارش اطلاعاتی آمريکا در باره برنامه هسته ای جمهوری اسلامی، هم مشکل بود. حال شرايط حمله نظامی برای جرج بوش مشکل تر شده است.
نورمن پادهورتس

شما در مورد اسراييل صحبت کرديد. اسرائيل از نظر نظامی قوی ترين کشور خاورميانه است و حتی فکر ضربه دوم هسته ای را هم کرده است. نظر شما چيست ؟


من به اين سوال جواب دادم. آيت الله خامنه ای و اخيرا آقای رفسنجانی و آقای احمدی نژاد گفته اند که در صورت وارد کردن ضربه اول هسته ای به اسراييل و نابود کردن اين کشور، نگران ضربه دوم هسته ای نيستند.


اين مقامات گفته اند که پی آمد های ضربه اول هسته ای را تحمل خواهند کرد، زيرا ايران کشور پهناوری است و خطر مرگ را از سر خواهد گذراند. به باور آنها قلمرو اسلام پابرجا خواهد ماند و در منطقه کشوری به نام اسراييل وجود نخواهد داشت. اين نظر آنهاست نه نظر من.


به نظر شما، حمله نظامی احتمالی به ايران ميتواند تاسيسات پراکنده ايران را از بين ببرد ؟


اگر آمريکا نتواند همه تاسيسات ايران را هدف قرار دهد، لااقل می تواند روند پيشرفت هسته ای اين کشور را ۵ تا ۱۰ سال کند سازد. در عرض اين مدت هر نوع اتفاقی ممکن است رخ دهد.


کسی چه می داند؟ رژيم حمهوری اسلامی ممکن است سرنگون شود. امکان دارد رويای استواری سيستم دموکراسی در ايران با تغيير رژيم فعلی به حقيقت بپيوندد.


من از اين پيامدها آگاه نيستم، ولی آنچه مسلم است تاسيسات هسته ای روی زمين منهدم خواهد شد و حتی امکان دارد دامنه حملات به تاسيسات زير زمين هم برسد به شرطی که اطلاعات لازم در مورد اين تاسيسات در دست باشد.


کمترين نتيجه حمله اين خواهد بود که پيشرفت هسته ای کند خواهد شد و اين فرصت کافی به آمريکا خواهد داد تا راه های ديگری را پيدا کند و ايران را از دسترسی به سلاح هسته ای محروم کند.


بمباران ايران می تواند نتيجه معکوس داشته باشد. به احتمال قوی ايران عکس العمل نشان خواهد داد. حتی ممکن است برنامه هسته ای اش را با سرعت بيشتر دنبال کند و بمب هسته ای بسازد. در آن صورت چه خواهد شد؟


بله، حمله نظامی می تواند نتيجه معکوس داشته باشد، ولی نه آن طوری که شما گفتيد. بدترين سناريو اين است که ايران از راه های مختلف به اقدامات تلافی جويانه دست بزند. مثلا دامنه اقدامات خود را از طريق حماس و حزب الله بيشتر کند.


ايران می تواند با اعزام جهادگران آمريکایی های بيشتری را در عراق به هلاک برساند، بيشتر از آنچه که حالا انجام می دهد. همه اينها امکان پذير است.


در تحليل نهایی، من با اظهارات جان مک کين و رودی جوليانی، دو تن از نامزد های جمهوريخواه رياست جموری آمريکا، و نيکولا سارکوزی، رييس جمهوری فرانسه، موافقم که گفته اند: تنها گزينه بدتر از بمباران ايران اين است که به ايران فرصت داده شود تا به بمب هسته ای دست يابد.


در صورت حمله احتمالی آمريکا، اسراييل در اين حمله شرکت خواهد کرد؟ يا اينکه به تنهایی دست به اين کار خواهد زد ؟


به نظر من، بهتر است آمريکا حمله کند. ولی اگر آمريکا از اين کار خودداری کند، آن وقت اسراييل به احتمال زياد دست به اين کار خواهد زد. جمهوری اسلامی، اسراييل را تهديد کرده و می خواهد ان را از نقشه جهان محو کند.


اسراييل نمی تواند بی تفاوت باشد و اجازه دهد شرايط برای اجرای نقشه جمهوری اسلامی مهيا شود.


برابر يک بررسی که به وسيله دو تن از پژوهشگران «موسسه تکنولوژی ماساچوست» آمريکا انجام گرفته، نيروی هوایی اسراييل می تواند بمباران تاسيسات هسته ای ايران را با موفقيت انجام دهد به شرطی که همه چيز بدون اشتباه و طبق نقشه انجام شود.


ولی اگر آمريکا اشتباهی هم بکند باز عملياتش می تواند موفقيت آميز باشد. بنابراين بهتر است آمريکا اين کار را انجام دهد.


امکان دارد آمريکا و اسراييل در يک عمليات مشترک ايران را بمباران کنند. اين را با اطمينان نمی توانم بگويم چون دسترسی به اطلاعات محرمانه ندارم. ولی اميدوارم که بمباران ايران عملی گردد، چون با روی کار آمدن رييس جمهوری جديد در آمريکا، اجرای عمليات دير خواهد شد.


در همین زمینه

XS
SM
MD
LG