بیا اصلاً خودمان را گول بزنیم... بیا فکر کنیم که دنیا این شکلی نیست، دنیا جنگ نیست، دنیا گرانی نیست، دنیا دلخوری و نارفیقی نیست... بیا فکر کنیم که دنیا جاییست که شلیل و آلو قرمز دارد، دنیا هنوز میوههای تابستانی دارد، فصل میوههای تابستانی که گذشت بیا به انار فکر کنیم، بیا به دون کردنِ انار فکر کنیم.
بیا فکر کنیم پاییز دلگیر نیست، غروب دلگیر نیست... هنوز میتوان غروب در کوچه قدم زد و یا پشت پنجره خیابان را نگاه کرد... بیا هر روز که بیدار شدیم قبل از هر چیز به شیرینی ناپلئونی فکر کنیم، بیا فکر کنیم که زمین جاییست که در آن نان خامهای و قرمهسبزی وجود دارد.
بیا فکر کنیم همه یک روز دوباره عاشق میشویم، همه یک روز بالاخره قند در دلمان آب میشود.
بیا به این فکر کنیم که هنوز آغوشهای فراوان و اشک شوقهای فراوان و غروب و طلوعهای فراوان و خندههای از ته دل فراوان و دستِ هم گرفتنهای فراوان و جوکها و فیلمها و آهنگهای نشنیده و ندیدهی فراوانی ماندهاست.
بیا خودمان خودمان را بغل کنیم و قربان خودمان برویم، بیا قربانِ دست و پای بلوریِ خودمان برویم.
بیا فکر کنیم که این نیز بگذرد…
کیومرث مرزبان