لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ تهران ۲۳:۱۳

۱۰ نکته پیرامون جنگ بزرگ غزه


یک خودروی زرهی اسرائیلی در نزدیک به مرز با نوار غزه در ۱۵ اکتبر/ ۲۳ مهر در بحبوحه نبردهای جاری بین اسرائیل و حماس
یک خودروی زرهی اسرائیلی در نزدیک به مرز با نوار غزه در ۱۵ اکتبر/ ۲۳ مهر در بحبوحه نبردهای جاری بین اسرائیل و حماس

جنگ غزه که با حمله غافلگیرانه حماس در قالب عملیات «طوفان الاقصی» به جنوب اسرائیل شروع شد و با حملات متقابل سنگین ارتش اسرائیل به نوار غزه ادامه پیدا کرد، نقطه عطفی در تاریخ رویارویی اسرائیل و گروه‌های فلسطینی است.

ویژگی غافلگیرانه این اتفاق و ابعاد گسترده آن وضعیت جدید و دور از انتظاری ایجاد کرده که گمانه‌زنی برای آینده را دشوار ساخته و متغیرهای نامعلوم سناریوهای مختلفی را می‌تواند محقق کند.

آنچه فعلاً با قطعیت می‌توان گفت این است که موقعیت خاورمیانه و منطقه اسرائیل-فلسطین با تغییرات برگشت‌ناپذیری مواجه خواهد شد. در ادامه ۱۰ نکته مهم تشریح می‌شود که در گمانه‌زنی پیرامون آینده مفید هستند.

۱)

عملیات «طوفان الاقصی» هیمنه اقتدار اسرائیل را شکست. اسرائیل از بدو تشکیل در سال ۱۹۴۸ و پیروزی در رویارویی‌ها و جنگ‌های متعدد با اعراب و در ادامه در مصاف با گروه‌های مسلح فلسطینی، تصور یک قدرت شکست‌ناپذیر از خود ترسیم کرده بود. اما الان این تصور فروریخته و بعید است که دستکم به صورت کامل ترمیم شود. بعد از جنگ «یوم کیپور» تا کنون سابقه نداشته است که اسرائیل حداقل هزار و ۳۰۰ نفر تلفات انسانی داشته باشد.

این رقم به لحاظ آمار روزانه بی‌‎سابقه است و بعد از هولوکاست رویدادی ویژه است. به لحاظ تاریخی نیز نسبت تلفات انسانی دو طرف به لحاظ نزدیکی شمار کشته‌شدگان بی‌نظیر است. در موارد قبلی فلسطینی‌ها قربانیان خیلی بیشتری دادند. در عملیات جنگ شش روزه در سال ۱۹۶۷ اسرائیلی‌ها ۷۷۹ نفر و کشورهای عربی روی هم ۲۱ هزار نفر کشته دادند. این آمار در جنگ یوم کیپور به ترتیب برای اسرائیل دو هزار و ۸۰۰ نفر، و برای مصر و سوریه هشت هزار نفر بود. الان جان‌باخته‌های اسرائیلی هزار و ۲۰۰ نفر، و جان‌باختگان فلسطینی دستکم دو هزار و ۵۰۰ نفر هستند که البته پیش‌بینی می‌شود این نسبت در روزهای آینده به ضرر فلسطینی‌ها افزایش پیدا کند.

ناتوانی در اطلاع از وقوع این علمیات گسترده و غافلگیری بزرگ، شکست بزرگ اطلاعاتی را نه فقط برای نظام سیاسی اسرائیل بلکه برای سی‌آی‌ای و دیگر سازمان‌های اطلاعاتی غرب رقم زده‌است.

این وضعیت آسیب‌پذیری بالای اسرائیل را به نمایش گذاشته که اگر نتواند بر آن غلبه کند در آینده ثبات آن را در خطر قرار می‌دهد. این بی‌ثباتی پیامدهای منفی برای اقتصاد و توسعه اسرائیل و وضعیت روانی شهروندان آن نیز خواهد داشت و پس‌لرزه‌های این فاجعه تا سال‌ها جامعه اسرائیل را رنج خواهد داد. تا کنون خسارت اقتصادی پیش‌آمده علاوه بر تعطیلی موقت فعالیت‌های توسعه میدان گازی بیش از شش میلیارد دلار تخمین زده می‌شود. سرمایه‌گذاری جدید در اسرائیل و حضور گردشگران نیز با چالش مواجه می‌شود.

۲)

موازنه قوا در شامات شامل اسرائیل، فلسطین، لبنان، سوریه و اردن از نقطه تعادل قبلی خارج شده‌است. تغییر متغیرهای راهبردی و ژئوپلتیک وضعیت تازه‌ای ایجاد کرده است. رشد قابلیت نظامی و اطلاعاتی حماس این واقعیت را بازتاب می‌دهد که شبکه نیروهای شیعی بنیادگرا تحت کنترل سپاه قدس و نیروهای سنی جهادی همسو با آن، در موقعیت قوی‌تری قرار گرفته و تهدید آنها برای صلح و ثبات منطقه بیشتر شده‌است.

البته پایداری این وضعیت معلوم نیست. اسرائیل کماکان در قدرت سخت‌افزاری و نظامی دست بالا را دارد و ممکن است تلافی‌جویی آن به سمتی برود که حماس امکان حکمرانی را از دست داده و تبدیل به گروه غیررسمی شود.

سیاست خارجی اسرائیل بر محورهایی استوار است که دو مورد مهم آن یعنی «دسترسی به قدرت و توان برتر» و «صلح با همسایگان» مورد هجمه واقع شده است. حتی محور «اتحاد با قدرت‌های جهانی» نیز به دلیل عدم حمایت روسیه آسیب دیده است. غافلگیری تا پیش از این مزیت برنامه‌ریزی شده اسرائیل بود که این بار به نقظه ضعف بزرگ آن تبدیل شد. اکنون توان اسرائیل در غلبه بر تهدیدات موجودیتی و قرار گرفتن در وضعیتی تهدیدناپذیر با تنگنای امنیتی جدیدی مواجه شده و نیازمند بازسازی امنیتی و دفاعی است.

راهبرد امنیتی اسرائیل در مجاورت با کشورهای غیردوست و تنش دائمی با فلسطینی‌ها همیشه بردن جنگ به مرز آنها بوده، اما این بار حماس حداقل در شروع و برای چهار روز منازعه نظامی را به داخل خاک آنها برد.

دکترین امنیتی اسرائیل این چنین تنظیم شده بود که در صورت شکست بازدارندگی قابلیت واکنش سریع به تهدید خارجی داشته و شکست حتی در یک نبرد را تحمل نکند. اما هر دوی این سیاست‌ها تا کنون عملی نشده و راه طولانی برای تحقق آنها و بازسازی موقعیت مسلط امنیتی گذشته در پیش است.

برد حماس در انجام عملیات غافلگیرانه بود که حالت استثنایی دارد و در شرایط عادی امکان حفظ این برتری را ندارد. در تاریخ دنیا کم نبوده‌اند دولت‌ها و گروه‌هایی که توانسته‌اند یک حرکت شوک‌آور ایجاد کنند اما بعداً ضربه سنگینی خورده و از بین رفته‌اند. وضعیت آینده حماس مشخص نیست و ممکن است به نسبت پیش از قبل حمله هفتم اکتبر ضعیف‌تر شود. البته حماس در شرایطی نیز می‌تواند موازنه قوای جدیدی با اسرائیل ایجاد کند، اما احتمال آن بالا نیست.

۳)

حماس در عملیات «طوفان الاقصی» چهره جدیدی از خود در قساوت و بی‌رحمی به نمایش گذاشت که شبیه داعش و القاعده بود. نوع عملیات هم به شیوه برخورد القاعده در هدف قرار دادن برج های دوقلو در نیویورک، و رفتار گروه واگنر شباهت داشت.

از زاویه دیگر، حماس عملیاتی پیچیده به لحاظ هماهنگی در زمین، هوا و دریا و شدت غافگیری به نمایش گذاشت که با سطح توان قبلی آن تفاوت چشمگیر داشته و نوعی جهش را بازتاب می‌دهد. این توانایی قابلیت انتقال به دیگر گروه‌های جهادی اسلامی را دارد.

اینکه حماس چگونه این توان را پیدا کرده، یک معما است که بدون حمایت یک دولت خارجی ناممکن به نظر می‌رسد. اهمیت کار هم بیشتر در اتخاذ تصمیم سیاسی برای انجام این قمار پرمخاطره است که سخت بتوان باور کرد که حماس به تنهایی چنین جسارتی پیدا کرده باشد.

سخنگوی گردان عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس، مدعی شده که یک سال برای این عملیات برنامه‌ریزی و تمرین کرده‌اند که باورپذیر به نظر می‌رسد. عملیات یادشده به لحاظ پیچیدگی و وسعت امری نیست که در چند ماه قابل طراحی و اجرا باشد. اما اختفای آن در این مدت نسبتاً طولانی و به دست آوردن آمادگی لازم نیز بر پیچیدگی آن می‌افزاید.

۴)

حماس و حامی اصلی آن جمهوری‌اسلامی، در دلایل این حمله و کشتار گسترده اسرائیلی‌ها به سیاست‌های افراطی دولت نتانیاهو اشاره کردند و اتفاقاتی که با تشدید درگیری‌ها در کرانه باختری و بیت‌المقدس شرقی رخ داد. اما آغاز به کار دولت جدید نتانیاهو در دسامبر ۲۰۲۲ بود که ده ماه قبل از عملیات طوفان الاقصی بود.

ادعای سخنگوی شاخه نظامی حماس که آنها دولت اسرائیل را فریب دادند، در این خصوص روشنگر است. در سال ۲۰۲۳ به طور نسبی تنش بین دولت اسرائیل و حماس کاهش پیدا کرده بود.

حتی در هنگام درگیری بین جهاد اسلامی و اسرائیل، حماس مداخله نکرد. این واقعیت‌ها نشان می‌دهد که سیاست‌های تهاجمی و تند دولت جدید اسرائیل دلیل عملیات آنها نبوده، بلکه به عنوان بهانه و توجیهی برای این اقدام ستیزه‌جویانه از آن استفاده شده است.

۵)

عملیات طوفان الاقصی نشان داد که نهادهای اطلاعاتی اسرائیل چون موساد و شن‌بیت، و همچنین سی‌آی‌ای و ام‌آی‌سیکس تسلط بالایی بر رصد فعالیت‌های حماس و حزب‌الله لبنان و حامی اصلی آنها جمهوری اسلامی ندارند.

در واقع نفوذ آنها همه‌جانبه، دائمی، نقصان‌ناپذیر و موثر نیست و در شرایطی می‌توانند سخت غافلگیر شوند.

ابعاد گسترده این شکست موقعی بیشتر آشکار می‌شود که در سال ۲۰۲۳ تنش بین اسرائیل و فلسطین به میزان چشمگیری افزایش یافته و شرایط چون یک دیگ جوشان بود.

در این فضا قابل انتظار بود که یک نقطه پیک برای درگیری‌ها محتمل است و فضا به سمت انفجار پیش می‌رود، اما عجیب است که نهادهای اطلاعاتی و نظامی اسرائیل بی‌اعتنا به این واقعیت دلخوش به غرور و اعتماد به نفس کاذب بودند.

وزارت دفاع اسرائیل هیچ طرحی برای حمله گسترده زمینی حماس به پایگاه‌های مرزی در نوار غزه نداشت و عملاً سپر دفاعی‌ و بازدارنده‌اش زود از هم گسیخت.

۶)

بعد از عملیات الاقصی، تنها امارات متحده عربی در بین کشورهای اسلامی با تأخیری دو روزه حماس را محکوم کرد. محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی، نیز در روز پنجم اسرائیل و حماس را مشترکاً برای به خطر انداختن جان غیرنظامی‌ها نکوهش کرد.

جمهوری‌اسلامی و گروه‌های همسویش نیز اسرائیل را محکوم کردند. کشورهای اسلامی دیگر موضعی بینابین گرفته و بدون حمایت و یا سرزنش حماس، لبه حمله را به طرف اسرائیل بردند. علاوه بر آن در کشورهای اسلامی تجمعات زیادی در حمایت از حماس و فلسطین برگزار شد. حتی در کشورهای غربی نیز حامیان فلسطین به خیابان‌ها آمدند.

تجمعات حمایتی از اسرائیل در کشورهای غربی چندان پرشور و شلوغ نشد. سازمان‌های حقوق بشری نیز هر دو طرف را محکوم کرده و در عین حال بستر اصلی مشکل را اشغالگری اسرائیل دانستند. البته واکنش خشم‌آلود و انتقام‌گیری بی‌رحمانه دولت اسرائیل نیز در این وضعیت تأثیر داشت. می‌توان گفت که به لحاظ قدرت سخت اسرائیل حمایت به مراتب بیشتری در دنیا دارد اما در قدرت نرم فلسطینی‌ها با فاصله جلوتر هستند.

۷)

یکی از قربانیان اصلی عملیات طوفان الاقصی پیمان «صلح ابراهیم» بود. فعلاً مذاکرات عادی‌سازی روابط اسرائیل و عربستان سعودی به تعلیق درآمده است. فضا هم در حدی دو قطبی شده که تا اطلاع ثانوی مجالی برای تنش‌زدایی بیشتر بین اسرائیل و کشورهای اسلامی را نمی‌دهد. حتی بحرین و امارات که مناسبات دیپلماتیک با اسرائیل برقرار کرده‌اند نسبت به تشدید حملات اسرائیل به غزه هشدار داده‌اند.

عملاً رویکرد تعاملی و مبتنی بر دیپلماسی برای حل اختلافات ضربه خورده است. از این زاویه مخالفان مصالحه و تشکیل دو دولت، با پذیرش موجودیت اسرائیل وضعیت بهتری پیدا کرده‌اند که مانایی آن مشخص نیست. همچنین معلوم شد که عادی شدن روابط نیز تضمینی ایجاد نمی‌کند که اختلافات در فلسطین حل شده و یا از سطح تنش‌ها کاسته شود. حمایت کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا و استمرار استاندارد دوگانه آنها نیز جو غرب‌ستیزی در جوامع اسلامی را تقویت می‌کند.

۸)

جنگ جدید غزه بدل به فرصتی برای آشکار شدن مناسبات تازه اسرائیل و روسیه نیز شد که به سمت ضعیف شدن در حال حرکت است. مجموعه موضع‌گیری‌های روسیه که از این جنگ استقبال کرده و به نفع انحراف توجهات از جنگ اوکراین ارزیابی می‌کند، به حماس نزدیک‌تر از اسرائیل است.

می‌توان نتیجه‌گیری کرد که روابط دو کشور وارد یک تحول کیفی در مسیر واگرایی شده است. شوروی سابق و جانشین آن روسیه، همیشه از حامیان اسرائیل و بالادستی آن در منطقه بوده‌اند. تغییر سیاست روس‌ها که از مواضع اسرائیل در حمایت از اوکراین ناراضی بودند، در تغییر معادلات راهبردی خاورمیانه اثرگذار خواهد بود.

۹)

وقوع عملیات الاقصی در نگاهی ژرف‌کاوانه از نشانه‌های دوره گذار در مناسبات قدرت جهانی است که از دوره فروپاشی شوروی و قدرت یک‌جانبه آمریکا در حال فاصله گرفتن است. همیشه دوره گذار همراه با آشفتگی‌ها و گسست‌ها تا رسیدن به نظم جدید است. به نظر می‌رسد دنیا به سمت نظام چندجانبه قدرت در حال حرکت است که کماکان آمریکا قدرت برتر است اما فرادستی و سیطره سابق را ندارد.

۱۰)

هنوز برای سنجش تأثیر عملیات طوفان الاقصی در سیاست داخلی اسرائیل زود است. اما وقوع این عملیات و تحقیر اسرائیل در زمانی که افراطی‌ترین دولت تاریخ اسرائیل بر سر کار بود، نشان داد که امنیتی‌شدن بیشتر دولت و حضور گرایش‌های اولتراارتدوکس یهود و فلسطینی‌ستیز نه تنها حاشیه امنیت ایجاد نمی‌کند، بلکه می‌تواند آسیب‌پذیری را افزایش دهد.

قدرت گرفتن نتانیاهو بر دو اصل استوار بود؛ نخست حضور مرد نیرومند در دولت که او خود را «آقای امنیت» معرفی می‌کرد، دوماً وجود گرایش‌های راست تند و کنار زدن چپ‌ها از قدرت اسرائیل. اکنون در درستی این ادعا ترک‌های جدی ایجاد شده است.

البته در کوتاه مدت شکاف پیش‌آمده در عرصه سیاسی و اجتماعی اسرائیل به دلیل شرایط اضطراری پیش‌آمده موقتاً ترمیم‌شده و همه بر سر مجازات حماس و جبران آسیب وارد شده به اقتدار اسرائیل متحد شده‌اند. اما تضمینی نیست که بعد از پایان کار دولت اضطراری شکاف‌ها دوباره فعال نشده و باعث تغییرات بزرگی در عرصه سیاسی اسرائیل نشود.

در شرایطی ممکن است پرونده سیاسی نتانیاهو برای همیشه بسته شده و گرایش‌های افراطی به حاشیه بروند. در عین‌حال این سناریو نیز محتمل است که تا سال‌ها امنیت ویژگی اصلی دولت اسرائیل باشد و جناح بازها قدرت را حفظ کنند.

نظرات طرح شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
XS
SM
MD
LG