مجید محمدی جامعهشناس ایرانی مقیم آمریکاست.
نظامهای استبدادی در فرایند فروپاشی مراحل مختلفی را از سر میگذرانند. در برابر آن، نخست گروههایی کوچک و معدود و سپس انبوه میلیونی به اعتراض میپردازند. حکومت با تهدید و ارعاب تلاش میکند مردم به اعتراضات خود پایان دهند و اگر این اعتراضها ادامه پیدا کند خونریزی و شکنجه و اعدام و زندانهای طولانی مدت پاسخ آنهاست. اگر معترضان استقامت ورزند و پس از هر سرکوب علی رغم تهدیدات به میدان بیایند، حکومت به مرحلهی استیصال میرسد. در این مرحله حکومت چگونه رفتار میکند؟
جنبش دانشجویی ایران عمری به گسترهی هفت دهه دارد. حرکت دانشجویی ۱۶ آذر ۱۳۸۸ یکی از نقاط عطف این حرکت بوده است. این جنبش در حرکت تازهی خود نشان داد که همچنان عدالتجو، آزادیخواه، مردمسالار و استقلالطلب است و در برابر استبداد خشن با شهامتی پر از متانت میایستد. حرکت سراسری دانشجویان در روز شانزدهم آذر از کدام جهات قابل توجه و تحلیل است؟
پاسخ نمایندهی ایران در سازمان ملل به رای اکثریت اعضای مجمع عمومی در محکوم کردن ایران به خاطر نقض حقوق بشر در سال ۲۰۰۹، ایراد بیانیهای در ذکر نقض حقوق فلسطینیها و بومیان کانادا بوده است. بدین ترتیب، نمایندگان جمهوری اسلامی و مقامات سیاسی در دورهی احمدی نژاد به استراتژی «شما هم مثل ما جنایتکارید» تمسک کردهاند.
مجید محمدی: دولت محمود احمدی نژاد از حیث ایدئولوژیک به مقولهی تازهای در عالم سیاست در ایران تعلق دارد: اسلامگرایی ِنظامیگرایِ موعود گرا. از این منظر، انتظار برای ظهور تنها با حکومت مطلقهی منتظران و توسل به قوای قهریه قابل تصور است. از همین جهت قائلان به این دیدگاه در جمهوری اسلامی، از آغاز به نهادهای امنیتی و نظامی و انتظامی سرازیر شدند و به تدریج قدرت را از سیاسیون گرفتند.
مخالفت حاکمان جمهوری اسلامی با امپرياليسم آمريکا از آغاز نه مخالفت با اصل و جوهرهی امپرياليسم بلکه با پيروی از چپهای امپرياليست، دشمنی با مصاديق و موارد آن بود.
مجید محمدی: آنچه «مقابله با کودتاى نرم» را با ديکتاتورى نظامى مساوى قرار مىدهد نقش همه جانبهى نيروهاى نظامى و انتظامى در آن است. حکومت ایران فاقد هر گونه راه حل سياسى براى خروج از بحران سياسى موجود است. سپاه پاسداران، نيروى انتظامى و لباس شخصىها نقش انحصارى و اصلى را در مقابله با اين بحران بر عهده دارند.
بر آمدن نظام ولایت فقیه در سالهای پس از انقلاب و مطلقه و غیر دمکراتیک شدن آن به بروز دوباره فرهنگ تملق و مداحی ارباب قدرت انجامید. هم آیتالله خمینی و هم مردم در سالهای دهه شصت حساسیت بیشتری به این فرهنگ داشتند و میزان بروز آن بسیار کمتر از دوران آیتالله خامنه ای بود.
مجيد محمدی، جامعه شناس: دو طرح در حال اجرای تبليغاتی-امنيتی دولت، برنامه استقرار دائمی روحانيون در مدارس کشور (جام جم، ۱۰ آبان ۱۳۸۸) و طرح «خانههای عالِم»در روستاهای کشور است. تا کنون روحانيون بر اساس برنامههای تبليغی و در ماههايی خاص به روستاها يا مدارس که پرشمار هستند اعزام می شدند. برنامه دولت مواجهه هر روزه تابعان کشور (حدود ۱۲ ميليون دانش آموز و بيش از بيست ميليون روستايی) در مقياسی عظيم با روحانيت است. اين اقدامات چرا و با کدام اهداف صورت می گيرند و نتايج آن برای نهادهای دينی در کشور و ساختار دولت چه خواهند بود؟
راهی که حکومت دینی در ایران در برابر اهل سنت، دراویش، بهاییان، گروههای معنویت گرا، شیعیان دگر اندیش، نهادهای دینی شیعی و افراد غیر دیندار در پیش گرفته نمایانگر سیاستهایی است که هیچ جا به صراحت اعلام نشدهاند اما بیش ازسی سال است که اجرا می شوند. این رژیم اهداف و چشماندازهای مشخصی را در حوزه دین و دینداری دنبال می کرده است بدون آن که آنها را به دینداران و نهادهای دینی اعلام کند.
نظام جمهوری اسلامی در عين ادعای مدل اسلامی اداره جامعه مجموعهای از ناسازگاریها و تناقضها را تعين بخشيده است. تناقضهای دينی، حقوقی و اخلاقی از آغاز گريبان اين نظام را گرفته بودند اما شور انقلابی و حمايت مردمی در دهه اول عمر اين نظام مجال کمتری برای بروز و بحث از آنها فراهم می کرد. در سياستهای داخلی و خارجی نيز اين دوگانگیها به وضوح به چشم می خورند. تناقضها و دوگانگیها در عرض سه دهه آن چنان بر هم انباشته شده و نهادينه شدهاند که اکنون از اين نظام با عنوان امپراطوری رياکاری، دروغ و فريب ياد می شود.
حادثهی کشته شدن سیزده و مجروح شدن سی نظامی آمریکایی در پایگاه نظامی فورت هود تگزاس از زوایای مختلفی قابل بررسی است. در زوایای بررسی شده در رسانهها عمدتا به نقاط منفی در سیاست خارجی آمریکا (بالاخص در رسانههای دولتی ایران) و حضور در مناطق جنگی اشاره شده است اما اگر به زوایای دیگر این رویداد توجه کنیم نقاطی را خواهیم دید که نه از زوایای منفی بلکه از زوایای مثبت جامعه آمریکا حکایت میکنند.
با اين که در دو دهه زمامداری آیت الله علی خامنه ای، اصول سياست داخلی حکومت رسما اعلام نشده است اما از گفتارها، مواضع و رفتار رهبری و بيت وی می توان اين اصول را استخراج کرده و به بحث عمومی گذاشت. اين اصول از آن جهت به طور دسته بندی شده و در بستههای مشخص اعلام نشدهاند که حکومت نمی توانسته از آغاز به روشنی رو در روی مردم بايستد و مدعی دمکراتيک ترين حکومت دنيا باشد اما اين اصول اقتدارگرايانه و تماميت طلبانه را اعلام کند.
مجید محمدی: حذف تاریخ سلسلههای شاهنشاهی از کتب درسی و ممانعت از برگزاری مراسم روز جهانی کورش مستقیما با روندی که امروز در جامعهی ایران از حیث فاصله گرفتن افکار عمومیاز بنیادهای فکری و نظری نظام جمهوری اسلامی جریان دارد مرتبط است. این اقدامات متوجه به پیش گیری از جستوجو و دست یابی نسل جوان به هویتی غیر از هویت ایدئولوژیکی اسلامگراست که رژیم سیاسی ایران میخواهد به جوانان القا کند.
مجید محمدی- سخنان صريح خامنهای در مورد نحوه مواجهه نامزدهای مخالف با پيغامهای وی در روزهای پس از انتخابات و در واقع ناديده گرفتن نصايح وی ، و نيز اعلام وصول شکايت نمايندگان مجلس از موسوی توسط دادستان کل کشور پروژه دستگيری موسوی و کروبی را يک گام به جلو راند.
جنبش سبز با مشکلات جدی و بنیادینی در جامعه سیاسی و فضای سیاسی ایران مواجه است اما هیچ یک از این مشکلات مخاطرهانگیزتر از اسلامگرایی نیست.
غیر از سیاستهای اقتصادی و اجتماعی، روشهای رهبری و حکومتداری، و نظام حقوقی جمهوری اسلامی، میتوان این نظام را از حیث نظام یا نظامها و رفتاراخلاقیاش در سی و چند سال اخیر مورد داوری قرار داد.
يکی از دلايلی که حکومت جمهوری اسلامی در خاموش کردن صدای مردم در جنبش سبز موفق نبوده عدم فهم آن است. هيئت حاکمه تحليل روشنی از آنچه در جامعه می گذرد ندارد و به همين دليل در برخورد با اعتراضات تنها بر قوهی قهريه اتکا داشته است.
در دوره چهار ماهه پس از اعتراضات و جنبش سبز، رژیم ولایت فقیه به هفت نوع عملیات مشغول بوده است: ۱) سرکوب خیابانی با به کارگیری دهها هزار نیرو که صدها کشته و هزاران مجروح بر جای گذاشت، ۲) بازداشت گسترده فعالان سیاسی که چهار هزار نفر آنان توسط رژیم اعلام شد، ۳) شکنجه و تجاوز جنسی به بازداشتشدگان در بازداشتگاهها برای ارعاب، اقرار و اعترافگیری، ۴) برگزاری محاکمات نمایشی...
در جامعهای که آزادی بیان و رسانهها وجود ندارد، باورها و آرای عمومی در شعارها منعکس میشود. شعارها نبض جامعه استبدادی و تحت ستم هستند و از بررسی انواع آنها میتوان به مطالبات و دغدغههای گروههایی از مردم پی برد.
پس از تجربه ۳۰ ساله حکومت جمهوری اسلامی، جدیت حکومت ولایت فقیه در نقض حقوق انسانها، بیکفایتی در بنیادگذاری زیر ساختها، ناتوانی در ارائه ابتداییترین خدمات و پاسخ به نیازهای پایه، عدم توانایی در حمایت از اقشار آسیبپذیر، افزایش مشکلات اجتماعی، و بیتدبیری در مواجهه با مشکلات و بحرانهای اجتماعی و سیاسی آشکار شده است. اینها نه باور و رأی، بلکه واقعیت انکارناپذیرند و با شاخص و عدد و نمونههای بسیار میتوان همه را تبیین کرد.
بیشتر