لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۴:۳۶

سپاه پاسداران؛ مطیع ولی فقیه و متولی حکومت


دیدار علی خامنه‌ای با شرکت‌کنندگان در بیست‌وچهارمین مجمع عالی فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نشانگر تداوم پیوند دیرینه و نهادمند بین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رهبر جمهوری اسلامی بود.

سپاه به عنوان «خدای جنگ» در جمهوری‌ اسلامی از بدو تأسیس بازوی راهبردی، ایدئولوژیک، نظامی، امنیتی و سیاسی نهاد ولایت‌فقیه بوده است. سخن آیت‌الله خمینی مبنی بر ای‌که «اگر سپاه نبود، کشور نبود» ناظر به این واقعیت است که بدون سپاه احتمال شکل‌گیری جمهوری اسلامی در شکل تاریخی‌اش منتفی بود یا دوام پیدا نمی‌کرد.

در افسانه‌های روم باستان «مارس» خدای جنگ تلقی می‌شود که نقش نفر دوم در بین خدایان را دارد و احترام ویژه‌ای برای ژوپیتر قائل است، اما در عین حال خود را قیم و سرپرست رومیان می‌داند. حال سپاه چنین نقشی را در برابر ولی‌فقیه ایفا کرده‌ اما در عین حال خودش را متولی انقلاب، حکومت و اسلام نیز می‌داند.

هیچ‌کدام از کارگزاران، نهادها، مؤسسات و حتی روحانیت مدافع حکومت، از گزند مداخلات سپاه و حساسیت‌هایش در چهار دهه گذشته در امان نبوده‌اند. همچنین فرماندهان سپاه هیچ‌وقت روی خوشی به نمایندگان روحانی ولی‌فقیه نداده و همیشه سعی در برقراری ارتباط مستقیم داشته‌اند.

پشتوانه حقوقی، سیاسی، مذهبی و عقیدتی سپاه شخص ولی‌فقیه و دفتر او بوده است بر بستر گفتمان بنیادگرای اسلامی شیعه‌محور.

اختلاف نظرهایی که در جمع مؤسسان اولیه سپاه وجود داشت، خیلی زود با مداخله دفتر آیت‌الله خمینی به نفع یک گروه و به شکلی غیرتوافقی در بین فرماندهان سپاه جمع شد. از این رو تنوع و تکثر موجود در سپاه با مداخلات ولی‌فقیه و خروج و تصفیه جمعی از قدیمی‌ها در مقاطع مختلف در چارچوب «خالص‌سازی» مورد نظر نهاد ولایت‌فقیه و اقدامات فرماندهی ارشد سپاه مهار شده است.

میزان انسجام، تمرکز در فرماندهی و هماهنگی در بخش رسمی سپاه تاکنون نقشی یاری‌رسان برای حکومت داشته، و خامنه‌ای به همین دلیل در سخنرانی‌اش بر «نقش بی‌همتای» سپاه در بازدارندگی و سرکوب بحران‌های مختلف در ادوار گوناگون حیات جمهوری اسلامی تأکید کرد.

خامنه‌ای با آگاهی از نقش سپاه در هژمونی دفتر آیت‌الله خمینی بر همه امور حاکمیتی، در آغاز رهبری خود تصمیم شورای بازنگری قانون اساسی درباره ادغام سپاه و ارتش را که به تأیید بنیانگذار جمهوری‌اسلامی رسیده بود، لغو کرد و سپاه را در کنترل کامل خود گرفت. این تصمیم نقشی اساسی در سیطره کامل خامنه‌ای بر حکومت و رهبری یکه‌سالارانه ایفا کرد.

البته در مقاطعی از رهبری او، سپاه دچار اختلافاتی شده، اما او با تدابیری توانست انسجام مورد نظرش را در بخش رسمی سپاه حفظ و انتظاراتش را محقق کند. خامنه‌ای میزان و شدت سازماندهی در ارکان مختلف سپاه را همان طور که در مورد نهاد ولایت فقیه عمل کرد، ارتقا داد تا علاوه بر وفاداری و وابستگی فرماندهان ارشد، خود نهاد سپاه پاسداران هم به صورت سیستماتیک به ولایت‌فقیه وابسته شود؛ هرچند سپاه البته از همان ماه‌های اولیه به گونه‌ای مرکزمحور ساماندهی شده بود که طبیعت هر نهاد نظامی است.

دیدار اخیر گروهی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران که به شکل مستمر در چهار دهه اخیر در این نهاد باقی مانده و دستخوش تصفیه و یا خروج ناخواسته نشده‌اند، فرصتی دیگر برای نمایش پیوند سپاه و ولی‌فقیه بود؛ دیداری که البته در آن محسن رضایی و علی شمخانی حضور نداشتند.

این قدرت‌نمایی بعد از جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» و انتشار اخباری مبنی بر وجود نارضایتی و نگرانی از سوی برخی فرماندهان سپاه معنای خاصی دارد. به یاد بیاوریم که آخرین دیدار خامنه‌ای با مجمع عالی فرماندهان سپاه در سال ۹۸ و قبل از کشته‌شدن قاسم سلیمانی بود.

دیدار با کسانی که اکثر آن‌ها مشابه جامعه رنگ سالمندی و پیرشدن بر چهره‌شان مشاهده می‌شود، نشانگر این واقعیت است که حمایت سپاه از خامنه‌ای و فرادستی او در حکمرانی و تداوم وضعیت موجود ادامه دارد. اگرچه در سطح نیروهای میانی و بدنه سپاه نارضایتی و تشکیک وجود دارد اما در سطح ساختار فرماندهی بروز نیافته و اعتراضات و شکاف عمیق بین حکومت و مردم نتوانسته در سامانه بنیادین سپاه خلل ایجاد کند.

این وضعیت با توجه به افزایش شدید هزینۀ حمایت از حکومت متعارف نیست. انحراف سپاه از یک نهاد اعتقادی به باندی گانگستری نخستین دلیلی است که به ذهن می‌رسد. اکنون تمایل به کسب قدرت سیاسی و برتری‌طلبی در کنار توان مالی دو عامل اصلی انگیزشی در بافت کنونی سپاه است، منتهی این وضعیت در عین حال بدین معنا نیست که همه اعضا سپاه درگیر فعالیت‌های ناسالم اقتصادی هستند.

با این اوصاف، انتظار این‌که سپاه تبدیل به یک نهاد نظامی نرمال و عادی شود، انتظاری واقع‌بینانه نیست. سپاه از ابتدا، به نیابت از ولی‌فقیه، خود را قیم مردم ایران و کشورهای اسلامی دانسته و در پی آرمانشهر «بازسازی حکومت واحد در دنیای اسلام» و جهانی‌سازی بنیادگرایی اسلامی- شیعی بوده است؛ گرایشی که حتی در بین نیروهای ناراضی و ریزشی سپاه هم تا حدی دیده می‌شود. از این رو، در فردای پس از جمهوری اسلامی، گریزی از انحلال سپاه و جذب نیروهای سالم آن در ساختار ارتش نیست.

اما تا زمانی که شاکله و رفتار سپاه، به‌خصوص در تبعیت کامل از خامنه‌ای، دستخوش دگرگونی نشود، هرگونه تغییر بنیادی جمهوری اسلامی امر دشواری است. به تعبیر دیگر، گذار آرام به دموکراسی و نیفتادن در سیاه‌چاله‌های جنگ داخلی و بی‌ثباتی دائمی و ناامنی گسترده نیازمند اتخاذ رفتاری مشابه ارتش در انقلاب بهمن ۵۷ است؛ یعنی آنچه که سپاه در ساختار اصلی سیاسی خود و به‌واسطه نوع ارتباط با ولایت فقیه از آن دور است.

حتی اگر سپاه به سمت حمایت از تعدیل مواضع حکومت و تضعیف افراط‌گرایی به‌خصوص در سیاست خارجی قدم بردارد، تأثیر مثبتی در تسهیل گذار انقلابی در ایران خواهد داشت؛ اما علی خامنه‌ای و محفل نزدیکانش، با اگاهی از این تهدید بالقوه، با مداخلات مکرر و نظارت همیشگی نوعی بازدارندگی ایجاد کرده‌اند.

در حال حاضر به نظر می‌رسد خامنه‌ای کماکان این توانایی را در کنترل کردن مسیر دلخواه خود دارد، اما جانشین او در آینده معلوم نیست که بتواند سپاه را مدیریت کند؛ حتی اگر مجتبی خامنه‌ای، به‌عنوان چهره‌ای آشنا و مرتبط با فرماندهان ارشد سپاه، ولی فقیه آینده شود.

در نتیجه می‌توان گفت که همراهی کنونی سپاه با نهاد ولایت فقیه و تداوم افراط‌گرایی در منطقه، کاربست «تروریسم»، سرکوب سیستماتیک مطالبات ملت، مشارکت در فساد و قاچاق و پولشویی تهدید و مانع بزرگی برای کشور و ایجاد تغییر و تحولات بنیادی در نظام سیاسی آن است.

احتراز از برخورد یکپارچه با سپاه و توجه به پیچیدگی‌های این نهاد و تنوع خاموش در بدنه آن نباید باعث نادیده گرفتن وجه نهادی سپاه و سرسپردگی آن به استبداد دینی شود.

در این میان، اعمال فشار افکار عمومی بر سپاه به‌عنوان یک نهاد مخرب برای میهن و ملت، و عینی‌سازی مخاطراتی که آن‌ها در صورت تداوم حمایت در آینده دچارش خواهند شد، برای تجدیدنظر در پشتیبانی از حکمرانی مطلقه خامنه‌ای اثرگذار خواهد بود.

نظرات نویسندگان در یادداشت‌ها لزوماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
XS
SM
MD
LG