لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۴:۲۷

حملهٔ موشکی ایران به پاکستان؛ نمایش اقتدار یا اشتباه خطرناک در محاسبات؟


هرقدر روابط ایران در سال‌های اخیر در مرزهای غربی‌اش پرچالش و تنش‌زا بوده، در جنوب شرقی و مناسبات با پاکستان آرام و بدون فراز و نشیب دنبال شده است. کشوری که دولت‌هایش در سال‌های اخیر بارها به‌شیوهٔ نه چندان مسالمت‌آمیز تغییر کرده، عموماً روابط خود را با تهران کنترل‌شده و به‌دور از تنش‌های رایج حفظ کرده است.

به همین دلیل هم وقتی خبر حملهٔ موشکی سپاه پاسداران به مواضعی در خاک پاکستان منتشر شد و مقام‌های جمهوری اسلامی آن را با هدف ضربه زدن به پایگاه گروه «جیش‌العدل» اعلام کردند، ناظران سیاسی از این اقدام ایران غافلگیر شدند؛ به ویژه که این نخستین باری نیست که شبه‌نظامیانی چون «جیش‌العدل» عملیات‌هایی را در خاک ایران انجام می‌دهند.

حتی وقتی سال‌ها پیش عبدالمالک ریگی با گروه «جندالله» خود به پاسگاه‌های مرزی ایران حمله می‌کرد و سربازان را گروگان می‌گرفت هم روابط میان تهران و اسلام‌آباد بر مدار پیشین دنبال می‌شد. گویی دو طرف به توافقی نانوشته رسیده بودند که ماجرای شبه‌نظامیانی را که از خاک پاکستان به ایران حمله می‌کنند، باید از معادلات و مراودات دو کشور جدا کرد.

اما چه اتفاقی رخ داد که ایران تصمیم به حملهٔ نظامی به پاکستان گرفت، آن هم در شرایطی که یک روز پیش از آن دو طرف در تنگه هرمز با یکدیگر رزمایش دریایی مشترک برگزار کردند؟

چرا حمله به پاکستان و چرا حالا؟

در سال‌های اخیر، سپاه پاسداران حملات دیگری را هم در خاک عراق و سوریه انجام داده بود، اما آن‌چه اقدام اخیر جمهوری اسلامی را در مقایسه با موارد پیشین متفاوت می‌کند، حمله به پاکستان و هدف قرار دادن مواضع گروه «جیش‌العدل» در خاک این کشور است؛ اقدامی که می‌شد پیش‌بینی کرد تبعات به‌مراتب خطرناک‌تری با نمونه‌های پیشین این راهبرد جمهوری اسلامی در پی خواهد داشت.

از زمان جنگ در غزه، مقام‌های جمهوری اسلامی تلاش کرده‌اند که به‌صورت مستقیم خود را وارد این مناقشه و تنش‌های مرتبط با آن نکنند. رصد مواضع مقام‌های نظامی و سیاسی ایرانی هم نشان می‌دهد که احتمالاً اولویت در چنین فضایی وارد نشدن مستقیم به بحرانی است که می‌تواند ابعادی به‌مراتب گسترده‌تر داشته باشد. اما همین رویکرد منتقدانی را چه در داخل و چه در میان نیروهای وفادار جمهوری اسلامی پدید آورده بود.

پس از عملیات‌های اسرائيل در سوریه و لبنان که اصطلاحاً به آن‌ها «ترورهای هدفمند» گفته می‌شود و نه تنها فرماندهان فلسطینی و لبنانی که مقام‌های نیروی قدس سپاه را هم هدف گرفتند، فشارها از سوی جناح‌های تندروتر در داخل جمهوری اسلامی برای واکنش مستقیم به اسرائيل شدت گرفت.

همچنین استدلال می‌شد کنار نگه داشتن جمهوری اسلامی از تنش‌هایی که گروه‌های وفادار به آن در فلسطین، لبنان، سوریه، عراق و یمن درگیر آن هستند، می‌تواند زمینه را برای دلسرد شدن اعضای جریانی فراهم سازد که تهران آن را «محور مقاومت» می‌خواند.

در نتیجه، احتمالاً سیاستگذاران در تهران با در نظر گرفتن این مؤلفه و همچنین معادلات حاکم بر پاکستان تصمیم گرفتند چنین حمله‌ای را ترتیب دهند. در این فرآیند تصمیم‌سازی احتمالاً این موارد جزو مفروضات تهران بوده است:

  • در درجهٔ نخست با توجه به تنش‌های سیاسی که پاکستان با آن روبه‌رو است و همچنین پتانسیل‌هایی که درگیری میان دو طرف می‌تواند داشته باشد، تهران تصور می‌کرده که اسلام‌آباد به این حمله واکنشی جدی نشان نخواهد داد.
  • دوم این‌که با توجه به تغییر راهبرد منطقه‌ای عربستان سعودی و ترجیح این کشور بر پیگیری دیپلماسی در روابطش با تهران، پاکستان نمی‌تواند انتظار حمایت ریاض را در تنش‌های احتمالی با ایران داشته باشد. در نتیجه این کشور یکی از حامیان اصلی که همواره روابط نزدیکی با آن داشته یعنی ریاض را نخواهد داشت.
  • سومین مورد این است که با توجه به گسترش تنش‌های منطقه‌ای در اسرائيل، عراق و دریای سرخ، آمریکا هم از باز شدن جبههٔ جدیدی از ناامنی و درگیری در منطقه استقبال نمی‌کند و در نتیجه یکی دیگر از دوستان پاکستان با گسترش تنش‌ها میان اسلام‌آباد و تهران همراهی نخواهد کرد.
  • چهارم این‌که با توجه به تنش‌هایی که همین حالا پاکستان در مرز خود با افغانستان و از آن مهم‌تر با هند دارد، ترجیح نمی‌دهد که موج تازه‌ای از مناقشات را این بار در مرز شرقی خود باز کند.

مجموعهٔ این محاسبات احتمالاً باعث شده مقام‌های جمهوری اسلامی با هدف نمایش اقتدار و همچنین افزایش توان بازدارندگی دست به چنین حمله‌ای بزنند؛ حمله‌ای که می‌تواند به دشمنان این پیام را ارسال کند که جمهوری اسلامی از انجام اقدام نظامی باکی ندارد و حتی حاضر است با یک قدرت منطقه‌ای هسته‌ای مانند پاکستان هم درگیر شود.

چرا پاکستان پاسخ داد؟

اما وجه دوم ماجرا چرایی و چگونگی حمله پاکستان به ایران است. پیش از انجام حملهٔ بامداد پنجشنبه به نقاطی در خاک ایران، برخی این گمانه را مطرح می‌کردند که حملات موشکی سپاه با هماهنگی قبلی میان دو طرف صورت گرفته و دست‌کم سطحی از مقام‌های پاکستانی پیشتر از این عملیات مطلع بوده‌اند؛ اما حملهٔ موشکی اسلام‌آباد تا اندازه‌ای این گمانه را کمرنگ کرده است.

صرف‌نظر از این‌که این حملهٔ با اطلاع دو طرف صورت گرفته باشه یا نه، از قبل هم می‌شد پیش‌بینی کرد که پاسخ اسلام‌آباد به حملات ایران نمی‌تواند تنها به بیانیه‌های دیپلماتیک و فراخواندن سفیر محدود بماند.

همان‌طور که در مفروضات احتمالی ایران اشاره شد، پاکستان دقیقاً به خاطر تنش‌هایی که با افغانستان و از آن مهم‌تر با هند درگیر آن است، نیاز داشت پاسخ قاطعی به حملات جمهوری اسلامی نشان دهد چرا که مقام‌های طالبان و دولت دهلی نو با تحلیل واکنش اسلام‌آباد نسبت به تنظیم راهبردهای آتی خود در قبال این کشور گام برمی‌دارند.

به عبارت دیگر، محدود شدن پاکستان به بیانیه‌های سیاسی می‌توانست این باور را در اذهان رقبایش پدید آورد که این کشور هم می‌تواند مانند سوریه و عراق مورد حمله دیگران قرار گیرد بدون این‌که اتفاقی خاصی رخ دهد. در نتیجه، پاسخ پاکستان به حملات ایران به نوعی اقدامی حیثیتی برای این کشور محسوب می‌شد.

با این حال اسلام‌آباد در پاسخ خود به این تهاجم تلاش کرده حمله‌ای متناسب با عملیات تهران ترتیب بدهد و فضا را به سمت درگیری‌های بیشتر هدایت نکند.

آیا این پایان ماجراست؟

هرچند شروع‌کنندهٔ این ماجرا جمهوری اسلامی بوده و این حملات موشکی سپاه پاسداران بود که در ابتدا تمامیت ارضی پاکستان را نقض کرد، اما مقام‌های ایرانی در بیانیه‌های سیاسی خود تلاش کردند از شدت گرفتن تنش‌های دوجانبه پرهیز کنند.

آن‌ها ادعا و تأکید کردند که هدف‌شان از این حملات ضربه زدن به «تروریست‌های ایرانی جیش‌العدل» بوده و هیچ نیتی در تهاجم به پاکستان در این حملات وجود نداشته است.

حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه، هم در گفتگو با فرید زکریا در نشست داووس، ضمن تأکید بر این‌که ایران به تمامیت ارضی پاکستان احترام می‌گذارد، اضافه کرد که جمهوری اسلامی گروهی «تروریست ایرانی» را مورد هدف قرار داده و قصد از این حمله «تأمین منافع و امنیت ملی» بوده است.

تنها ساعاتی پس از حملات متقابل پاکستان به چندین نقطه از خاک ایران، وزارت خارجه این کشور در بیانیه‌ای که متنی بسیار مشابه اظهارات امیرعبداللهیان داشت، تأکید کرد که اسلام‌آباد به حاکمیت و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی احترام می‌گذارد و تنها هدف از این اقدام، «تأمین امنیت و منافع ملی خود پاکستان» بوده است. در این بیانیه همچنین اضافه شده که در این حملات «مخفیگاه‌های تروریست‌های پاکستانی» در استان سیستان و بلوچستان مورد هدف قرار گرفته‌اند.

وزارت کشور ایران هم ساعاتی بعد در اظهاراتی با اشاره به این‌که افراد کشته‌شده در عملیات پاکستان اتباع غیرایرانی بوده‌اند، تلویحاً روایت اسلام‌آباد را تأیید کرد.

در مجموع به نظر می‌رسد دو طرف با آگاهی از خطرات درگیری‌های مرزی که ظرفیت تسری یافتن به درگیری‌های قومی، مذهبی و فرقه‌ای را هم دارد، احتمالاً در مسیر کنترل تنش‌ها حرکت خواهند کرد. این موضوع به‌‌ویژه آن‌جایی پررنگ می‌شود که مقام‌های پاکستانی هم در انتخاب پاسخ خود به حملات تهران و همچنین روایت آن گامی متناسب با رفتار حکومت ایران برداشتند.

در نتیجه، احتمالاً کنترل تنش‌ها در سطح فعلی میان تهران و اسلام‌آباد محتمل‌ترین سناریو دربارهٔ آیندهٔ مناسبات میان دو طرف خواهد بود.

با این حال، اقدام حکومت ایران در درگیر شدن با کشوری که خود اسیر ناآرامی‌های داخلی است و توانایی اتمی هم دارد، در هر محاسبهٔ راهبردی یک تصمیم خطرناک ارزیابی می‌شود، به‌ویژه آن که این مناقشه می‌تواند بحرانی را پدید آورد که دیگر کنترل و مدیریت تنش‌ها در آن به آسانی امکان‌پذیر نیست.

XS
SM
MD
LG