برهنهگرایی یا نودیسم پدیدهای است که در شکل جدید آن از دههها پیش در میان افرادی در کشورهای غربی رواج یافته و این افراد در بخشهای ویژهای از ساحلها و یا در محوطههای اختصاصی در طبیعت گرد هم آمده و مدتی را در کنار هم بدون پوشیدن لباس به زندگی روزمره و عادی ادامه میدهند.
از این پدیده گاه برای اعتراضهای سیاسی و اجتماعی نیز استفاده میشود و به همین خاطر برخی از آن به عنوان یک «جنبش اجتماعی و سیاسی» یاد میکنند.
این هفته چند تن از میهمانان برنامه «نگاه تازه» رادیو فردا، در مورد این پدیده برای ما توضیحاتی میدهند.
نخست از ایوو ییراسک، استاد دانشگاه پالاتسکی در اولوموتس، یکی از شهرهای جمهوری چک، در مورد این پدیده میپرسیم:
آقای ییراسک، آدمها سالها زحمت کشیدند لباس اختراع کردند. برهنهگرایی برای چیست؟
ایوو ییراسک: من فکر میکنم برهنهگرایی، یک جنبش اجتماعی است که میخواهد مرزهای موجود بین آدمها را از بین ببرد. برهنهگرایی یک نوع گرایش به طبیعت هم هست. یک نوع رویکرد طبیعی نسبت به بدن انسان است. برهنهگراها فکر میکنند که لباس به خاطر تنوع و به خاطر اختلاف قیمتها، بین آدمها تفاوت و اختلاف ایجاد میکند. پس با کنار گذاشتن لباس، تفاوتها را هم از بین میبریم و دیگر، مانع فرهنگی بین ما وجود ندارد.
پس به نظرتان برهنهگرایی هیچ ارتباطی با مسائل جنسی و مسائل شهوتبرانگیز ندارد؟
بله. همینطور است. من فکر میکنم برهنهگرایی صرفاً یک رویکرد طبیعی نسبت به بدن است. چون همه ما لخت به دنیا میآییم و نه با لباس. ولی محصولات مربوط به لذت جنسی و شهوتانگیز از پدیده برهنگی در یک بافت اجتماعی دیگر استفاده میکنند، مثلا برای تجارت این کار را انجام میدهند. در ورزش، موزیک پاپ، سیاست و تبلیغات هم از برهنگی استفاده میشود که البته آن با هدف دیگری انجام میشود.
برهنهگرایی دقیقا از کی به وجود آمده؟
برهنهگرایی یک جنبش خیلی قدیمی است و پدیده جدیدی نیست. بین دین و برهنگی هم قطعاً ارتباطی وجود دارد. مثلا در عهد باستان در منطقه بینالنهرین برهنگی به معنی بردگی بود در حالی که در یونان برهنگی نشان از اعیان و اشراف بودن داشت. برهنهگرایی در دوران جدید احتمالا در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست در آلمان به وجود آمد. این گرایش برای انگلیسیها و آمریکاییها یک شوک بود ولی در آلمان از قرن بیستم هزاران باشگاه و انجمن و شرکت و نشریه متعلق به برهنهگراها پدید آمد.
الان غیر از آلمان در چه کشورهایی برهنهگرایی به چشم میخورد؟
فکر میکنم الان در کل دنیا آدمهایی با این گرایش وجود دارند و حتی چند تا از آنها چند تا انجمن بینالمللی هم دارند.
میرویم به سراغ یکی از برهنهگراها. میهمان این بخش از برنامه یک اتریشی به نام مانفرد ویتلیچ، رئیس یک انجمن برهنهگرایان در این کشور است.
آقای ویتلیچ، اغلب آدمها این طور تربیت میشوند که وقتی لخت باشند، احساس شرم میکنند. افراد برهنه یا نودیست مثل خود شما این طور نیستند. چرا؟
من هم همینطور تربیت شدم و احساس شرم میکردم ولی حدود ۱۸ ساله که بودم برای اولین بار در ساحل، کامل برهنه شدم و خوشم آمد. میتوانستم آزادانه این طرف و آن طرف بروم و بدون داشتن یک شورت خیس شنا کنم و در طبیعت باشم. از آن زمان به بعد دیگر این شیوه زندگی را انتخاب کردم.
یعنی به نظر شما شرم از برهنگی فقط به عادت بستگی دارد؟
بله. بعضی از آدمها حس میکنند نمیتوانند برهنه باشند و آدمهایی هم هستند که از برهنگی احساس لذت میکنند، حس میکنند میتوانند آزادانهتر تحرک داشته باشند.
دیگر چه احساسی دارید؟ برهنگی چه جذابیتی برای شما دارد؟
افراد برهنه بیشتر با طبیعت مرتبط هستند. آدم بهتر میتواند طبیعت و هوا را حس کند.
مردم دیگر، کسانی که عضو انجمن شما نیستند، چطور فکر میکنند؟ آنها هم مشکلی ندارند؟
فکر میکنم در بیست سی سال گذشته وضع تغییر کرده. قبلا بعضی از مردم نظر مثبتی نداشتند. ولی الان دیگر اغلب مردم میپذیرند و حتی بعضی از مردم خودشان امتحان میکنند ببینند چطور است. فکر میکنم قدیمها پیشفرضهایی درباره برهنگان وجود داشت؛ ولی الان دیگر وجود ندارد.
واکنش مردم دیگر چیست، وقتی شما را لخت میبینند؟
ما در یک فضای بسته هستیم و تنها کسانی میتوانند وارد محوطه شوند که عضو انجمن ما هستند و کسانی هم که عضو انجمن ما هستند همه علاقهمند به برهنگی هستند و مشکلی ندارند.
برهنگی برای خیلیها مترادف با سکس و رابطه جنسی است. برای شما چطور است؟
وقتی آدم به برهنگی عادت کرد، به برهنگی آدمهای دیگر که اطرافش هستند توجه نمیکند و به آنها فقط به عنوان یک انسان دیگر نگاه میکند. چه بسا یک دختر زیبایی که توی ساحل بیکینی به تن کرده از یک دختر کاملاً برهنه جذابتر به نظر بیاید.
پس شما میتوانید رابطه جنسی را با برهنگی کاملا از هم جدا کنید؟
بله. صد در صد. اینها را میشود از هم جدا کرد.
برهنه بودن لباس اعتراض ماست
یکی از شیوههای تازه، استفاده از برهنگی به عنوان ابزاری برای اعتراض است. در هفتههای گذشته دختران عضو گروه «فِمِن» در اوکراین از لخت شدن در برنامهای که توسط سفارت جمهوری اسلامی ایران برگزار شدهبود، برای اعتراض استفاده کردند. این عده در اعتراض به حکم سنگسار سکینه محمدی آشتیانی از برهنه شدن استفاده کردند. چنین نوع اعتراضی در کنفرانس برلین هم توسط یک شخص استفاده شد که البته در این مورد دود آن به چشم کسانی رفت که در این کنفرانس شرکت کرده بودند مانند اکبر گنجی و مهرانگیز کار.
اینا شِفچنکو، یکی از فعالان گروه فمن میهمان این بخش از برنامه است.
خانم شفچنکو، چرا از شیوههای اعتراض، برهنه شدن در ملاء عام را انتخاب کردید؟
اینا شفچنکو: این کار به یک قلممو میماند و ما به کمک آن فعالیتهایمان را به تصویر میکشیم. البته این شیوه به این دلیل انتخاب شده که توجه افکار عمومی را جلب کنیم.
ما بودجه چندانی نداریم که بتوانیم فعالیتهایمان را تبلیغ کنیم. این روشی است تا با آن رسانهها را وادار کنیم درباره ما مطلب بنویسند. میبینید که تیرمان هم به هدف خورده. ما زن هستیم و میتوانیم از بدن جوان و زیبایمان به عنوان اسحله استفاده کنیم، البته برخلاف قوانین اوکراین هم عمل نمیکنیم. برهنه شدن در ملأ عام کار آسانی نیست اما ما لباسهایمان را برای این در نمیآوریم که لخت شده باشیم بلکه برای جلب نظر مردم نسبت به یک مشکل خاص این کار را میکنیم.
این شکل از اعتراض را هم آگاهانه انتخاب کردیم. بنا هم نداریم آن را تغییر دهیم. افتخار میکنیم که چنین شیوه اعتراضی را کشف کردهایم و فهمیدیم موثر است و حالا هم کاملا مصمم هستیم که این مسیر را ادامه دهیم. حکومت و پلیس با ما مشکل دارند اما کاری از دستشان بر نمیآید. نمیتوانند روش ما را ممنوع کنند. ما از این روش دفاع میکنیم. برهنه بودن لباس اعتراض ما است و برهنه شدن هم حق ماست و این تغییر نمیکند.
«فمن»، گروه شما دو سال است که فعالیت میکند. آیا از همان اول با برهنه شدن اعتراض خود را نشان میدادید؟ یا روشهای متعارف را آزمایش میکردید؟
فمن از اول به عنوان نهضت زنان فعال جوان و جذاب تاسیس شد. ما از اول بالاتنهمان را برهنه نمیکردیم. اما سعی میکردیم که زیبا و جذاب باشیم. تاکید ما روی اینست که لباسمان نشاندهنده ملیتمان باشد در عین حال هم جلب توجه کند و شاید هم تکاندهنده باشد. الان، هم در اعتراض کردن شجاع شدیم، هم روشی پیدا کردیم که به نظر ما همه انتظارهایمان را برآورده میکند. دختری جوان و زیبا با یک تاج گل اوکراینی بهسر و نیمتنه برهنه. همزمان آسیبپذیر اما شکستناپذیر.
یکی از کمپینهای اصلیتان در اوکراین در اعتراض به گردشگرهایی بود که به دنبال سکس به این کشور سفر میکنند. آیا لخت شدن خودتان در ملاءعام تشویق همان شهواتی نیست که علیه آن اعتراض میکنید؟
اصلا این طور نیست که ما خودمان را تبلیغ کنیم. در عین زیبایی، برهنه و جذاب هم هستیم اما بحث درباره خود ما نیست. به این معنا نیست که کسی حق دارد ما را به عنوان یک کالا بخرد. ظاهرمان، ظاهرمان است، فقط متفاوت.
زنهای آمریکایی تیشرتهای گشاد میپوشند تا مثل مردها ظاهر شوند و منظورشان هم این بود که در تصور عمومی تفاوت بین زن و مرد را کمرنگ کنند. اما ما از روش دیگری استفاده میکنیم. ما خودمان را برهنه نشان میدهیم اما کسی به چشمان شهوتآلود به ما نگاه نمیکند چون همه میدانند که دنبال اهداف دیگری هستیم.
اگر هم کسی از روش ما خوشش نمیآید مشکل اوست. ما این روش را عوض نخواهیم کرد.
آیا این شیوه برهنه شدن که انتخاب کردید، ارتباطی با همان پدیده برهنهگرایی دارد؟
من شخصا فکر میکنم که باید بدنمان را درک و حس کنیم و ازش خجالت نکشیم. اگر شخص با خودش و اجتماعش رک و راست باشد، نشان دادن بدن برهنه هیچ ایرادی هم ندارد. اما فرق ما با برهنهگراها اینست که ما در اعتراض لباسمان را در میآوریم نه برای اینکه فقط لباسمان را در آورده باشیم. این کار کار سادهای نیست. من معتقدم تنها از اشخاص شجاع و آگاه بر میآید که هدفی در ذهنشان است و میفهمند که باید به آن چطوری رسید. من به عنوان یک فعال فمن وقتی برهنه میشوم که میدانم هدفم اعتراض به یک مشکل است.
چرا آنا گوتسول، رهبر فمن هیچوقت لباسش را در نمیآورد؟
یک عکس از آنا در اینترنت هست که او را با نیمتنه برهنه نشان میدهد و خودش همیشه خبرنگاران را به این عکس ارجاع میدهد. حتی بین ما هم گفته میشود که این آنا بود که این روش را ابداع کرد. در یکی از اعتراضهایمان با نیمتنه عریان که آن زمان با دستها سینه خود را هم میپوشاندیم، آنا سوار بر موج احساسات دستهایش را پائین آورد و سینهاش مشخص شد.
اما امروز آنا عالیجناب خاکستری ماست و به عنوان حامی و رهبر باید زمانی که نمایشمان را اجرا میکنیم کنار ما باشد و برخورد پلیس و اتفاقات دیگر را هم زیر نظر داشته باشد.
عدهای از مردم با این روش اعتراض مخالفاند. نظر شما در این باره چیست؟
مهمتر از همه اینست که مردم به اعتراضهای ما توجه دارند. اگر در شبکههای اجتماعی اینترنت اخبار فعالیتهای ما را بخوانید همیشه بیشترین واکنشها را میبینید. به نظرم در حال حاضر محتوای این واکنشها آنقدر مهم نیست که تعدادشان جالب توجهاست. تعداد چشمگیر این واکنشها نشان میدهد که مردم نسبت به اعتراضهای ما بیتفاوت نیستند. یعنی ما باعث میشویم که مردم درباره مسئلهای که مطرح میکنیم، فکر کنند. در برخورد اول معمولا نمیفهمند چه خبر است اما بعدا پشت یک تصویر زیبا دنبال یک معنی میگردند. یعنی چشمشان به دنبال پیام ما است.
نگهبان سفارت ایران در کییف اوکراین در حال بیرون بردن یک معترض گروه «فمن» از ساختمان. ۱۱ نوامبر ۲۰۱۰
برایتان مثالی بزنم. همیشه همه میدانستند که بعضی از گردشگرهایی که به اوکراین سفر میکنند دنبال تفریحهای ارزانقیمت و لذتهای یکشبهاند. اما تا قبل از اینکه فمن این مسئله را مطرح کند، کسی توجهی به این مسئله نمیکرد. تنها از وقتی که ما کمپین خودمان را به عنوان «اوکراین روسپیخانه نیست» آغاز کردیم، این مسئله مورد توجه قرار گرفت و تا حدودی ذهنیتها درباره کشورمان را تغییر داد.
امروز همهٔ اروپا گروه فمن را میشناسند و میدانند دختران اوکراین زیبا و جذاب هستند اما فروشی نیستند. و این بیتردید بزرگترین دستاورد ماست. اوایل، واکنشهای داخلی نسبت به ما بدتر بود. حتی میشود گفت زمانی نظرها درباره ما تغییر کرد که اروپا ما را شناخت و درباره ما گزارشهای متعددی نوشته شد.
اما الان در اوکراین هموطنان ما بهتر راجع به ما فکر میکنند. ممکن است از ما خوششان نیاید اما فکر میکنند که همه ما اوکراینی هستیم و باید حرفهای همدیگر را گوش کنیم. آنها کمکم افکار ما را دنبال میکنند و با موضوع اعتراضهای جدیدمان آشنا میشوند.
در اعتراضتان در مراسم گشایش هفته فرهنگ ایران در کییف، وقتی شما نیمهبرهنه به تالاری هجوم بردید که سفیر ایران در آن جا سخنرانی میکرد، گروهی از مردها شما را از این تالار بیرون بردند. آنها ایرانی بودند؟
به ما توضیح دادند که آنها نگهبانان سفارت ایران در اوکرایناند. واکنش آنها خیلی تند بود اما ما کارمان را انجام دادیم و سخنرانی سفیر را قطع کردیم. چون او را نماینده کشوری میدانیم که آنجا کارهایی میکنند که در هر تمدنی وحشیانه و شرمآور به حساب میآید.
تندی عکسالعمل این افراد برای ما خیلی عجیب بود. بین خودمان شوخی میکردیم که پلیسهای ما باید پیش آنها دوره ببینند. یعنی پلیس اوکراین هیچوقت این قدر خشن با ما رفتار نمیکند. نگهبانان ایرانی پنج دختری را که در این تظاهرات شرکت داشتند، با خشونت و کشانکشان بردند خیابان.