لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۲:۰۹

جنبش سبز و دیگر انقلاب‌های اجتماعی ایران: مشابهت‌ها و تفاوت‌ها


گوشه‌ای از راهپیمایی مسالمت‌آمیز ۲۵ خرداد در تهران
گوشه‌ای از راهپیمایی مسالمت‌آمیز ۲۵ خرداد در تهران

حدود صد سال است که ایرانیان برای آزادی، عدالت، دمکراسی و حقوق ابتدایی خویش مبارزه می‌کنند. در این راه هزینه‌های سنگینی توسط مردم ایران پرداخت شده است اما مشکلات عمدتاً همانند که یک صد سال پیش. اما فراتر از دستاورد‌های هر یک از جنبش‌های بزرگ اجتماعی در ایران می‌توان با نگاهی مقایسه‌ای به شباهت‌ها و تفاوت‌های این جنبش‌ها از حیث گفتمان، استراتژی، رهبری، سازمان‌دهی، نمادها، نیروهای اجتماعی، و رسانه ها پرداخت.

شباهت‌ها

جنبش‌های اجتماعی ایران در یک صد سال اخیر جنبش‌هایی فرا طبقاتی و فرا ایدئولوژیک بوده‌اند. انباشت و تنوع مطالبات همواره تا حدی بوده که هیچ یک از اقشار و گروه‌های اجتماعی نمی توانسته‌اند در جریان یک جنبش کنار بایستند و نظاره کنند. حکومت‌ها پس از یک دوره‌ی کوتاه محبوبیت همواره اقلیت را نمایندگی می‌کرده‌اند و اکثریت دنبال فرصت برای ابراز خویش بوده است.

در جمع اکثریت ناراضی از همه گروه‌ها و ایدئولوژی‌ها و گرایش‌ها به چشم می‌خورد. جنبش سبز نیز که انبوه مطالبات انواع گروه‌های اجتماعی را نمایندگی می‌کند دارای خصیصه گستردگی و فرا طبقاتی و فرا ایدئولوژیک بودن همانند جنبش مشروطه، نهضت ملی شدن صنعت نفت، و انقلاب ۱۳۵۷ است.

همه این جنبش‌ها به دلیل گستردگی و تلاش برای درگیر کردن عموم مردم و اصولا عدم دسترسی عمومی به سلاح در ایران غیرمسلحانه بوده‌اند. مسالمت‌آمیز بودن همه این جنبش‌ها در سطح توده‌ای نیز به فشار توده‌ای برای کنار آمدن رژیم با خواست‌های مردم یا کنار رفتن آن می‌انجامیده است. در صورت عدم انعطاف، این حکومت‌ها بوده‌اند که سرانجام کنار رفته‌اند و نه فعالان اجتماعی و سیاسی.

در همه این جنبش‌ها عناصر و نمادهای ملی و مذهبی به صور گوناگون حضور داشته‌اند. هیچ یک از اینها نه صرفاً مذهبی و نه صرفاً عرفی بوده‌اند. در دوره جنبش رهبران سیاسی تلاش داشته‌اند با همه گروه‌ها مدارا و تساهل داشته باشند و عنصر شمول را به کناری ننهاده بودند، درست در تقابل با شرایط پیروزی جنبش و استقرار حکومت که انحصارطلبی‌ها آغاز می‌شده است.

جنبش سبز از جهت اصلاحگرایانه بودن با نهضت ملی شدن صنعت نفت و جنبش مشروطه قرابت بیشتری دارد تا انقلاب ۱۳۵۷ که به واسطه اشتباهات مکرر رژیم پهلوی به براندازی آن انجامید. جرقه نهضت سبز همانند جنبش ملی در فرایند انتخابات زده شد و تقلب گسترده موجب اعتراضات عمومی گردید. برخلاف ادعای حکومت، این جنبش به قصد براندازی آغاز نشد اما رفتار حکومت ممکن است آن را به تصور اصلاح‌ناپذیری حکومت و براندازی سوق دهد.

تفاوت‌ها

مناظره میرحسین موسوی و محمود احمدی‌نژاد در ۱۳ خرداد ۸۸
گفتمان‌ها: گفتمان حاکم بر جنبش مشروعیت گفتمان عدالت‌خواهانه بود و مردم انتظار داشتند پس از پیروزی عدالت‌خانه تأسیس شود. گفتمان حاکم بر نهضت ملی شدن صنعت نفت گفتمان استقلال‌خواهی در برابر قدرت‌های بیگانه بود. این گفتمان وجهی عرفی داشت و تلاشی برای ایدئولوژیک شدن آن صورت نمی‌گرفت.

گفتمان انقلاب ۱۳۵۷ گفتمان خشونت و آرمانگرایی با رگه‌های جدی ضد امپریالیستی، به واسطه تأثیرپذیری از مارکسیست‌ها، در میان عموم فعالان سیاسی و روشنفکران بود. در مقابل، گفتمان زندگی‌گرا و مدنی و تنش‌زایی با جهان خارج در میان منتقدان رژیم و روشنفکران جنبش سبز حاکم است.

نیروهای اجتماعی: در دوران جنبش مشروطه، فعال‌ترین و پیشگام‌ترین نیروها اصناف، روحانیت و روشنفکران تحصیل کرده در فرنگ بودند. در نهضت ملی شدن صنعت نفت کارگران و کارکنان دولت نیز به گروه‌های فوق افزوده شدند. در انقلاب ۱۳۵۷ اتحاد روحانیت و بازار از یک سو و دانشگاهیان و تکنوکرات‌ها و روشنفکران از سوی دیگر رژیم پهلوی را ساقط کرد.

گوشه‌ای از راهپیمایی میلیونی ۲۵ خرداد
در جنبش سبز عمدتاً جوانان و زنان و دانشجویان با دیدگاه‌ها و عقاید متفاوت پیشگام بوده‌اند و دیگر گروه‌های اجتماعی بالاخص طبقه متوسط شهری آنها را همراهی می‌کرده‌اند. اما بازار هنوز به این جنبش نپیوسته و روحانیت نیز عموماً سکوت پیشه کرده است.

استراتژی: هیچ یک از جنبش‌های اجتماعی ایران با ایده بر اندازی وارد میدان نشدند بلکه این حکومت بوده است که با رفتار ضد اصلاحی خود مبارزان را به براندازی تشویق کرده است.

استراتژی جنبش‌های اجتماعی در ایران بر سر عقل آوردن حکومت بوده است اما حکومت‌ها با توسل به سرکوب توسط اراذل و اوباش و لشکر بیکاران و حاشیه‌نشینان شهری یا در سرکوب کامل جنبش موفق بوده‌اند (مثل نهضت ملی ایران در سال ۱۳۳۲) یا در مقاطعی به نوعی مصالحه رسیده‌اند (جنبش مشروطیت) یا از مردم شکست خورده‌اند (انقلاب ۱۳۵۷). در مورد جنبش سبز هنوز نمی‌توان قضاوت کرد.

سازماندهی: به دلیل ساختار متمرکز قدرت در ایران و ماهیت سرکوب‌گر رژیم‌های مستقر در ایران اعم از پادشاهی و جمهوری اسلامی و تفاوت‌های جدی عقیدتی و استراتژیک، مبارزان جنبش‌های اجتماعی نمی‌توانسته‌اند تشکیلات منظم و گسترده و آهنینی داشته باشند.

به همین دلیل رهبران و نیروهای فعال همواره به شکل شبکه‌ای از ارتباطات نه چندان محکم (برای پرهیز از سرکوب شدید) عمل می‌کرده‌اند. این شبکه فراتر از تشکیلات حزبی و حتی جبهه‌ای بوده و به بسیج عمومی خود جوش اقدام کرده است.

این شبکه در عصر مشروطیت، شبکه ارتباطی تحصیل‌کردگان در غرب و شبکه روحانیت و شبکه اصناف بود. در نهضت ملی شدن صنعت نفت احزاب بسیار پیشرفته‌تر بودند و به همین علت آسان‌تر سرکوب شدند اما بار اصلی جنبش بر دوش شبکه‌های ارتباطی طبقه متوسط و تحصیل کرده در سراسر کشور بود.

در انقلاب ۱۳۵۷ شبکه سراسری روحانیت قدرتمندترین شبکه بود و به همین علت آنها توانستند قدرت را سریعاً به انحصار خود در آورند. شبکه‌های دانشجویی نیز در این دوره قدرتمند بودند و به همین دلیل پس از سی سال هنوز به صورت اپوزیسیون در کشور فعال هستند.

در جنبش سبز شبکه‌های اجتماعی اینترنتی و شبکه واقعی نهادهای مدنی وارد عمل شدند و موسوی امید دارد با تشکیلات «راه سبز امید» از ظرفیت‌های این شبکه استفاده کند.

رهبری: در همه جنبش‌های اجتماعی در ایران همواره ترکیبی از روشنفکران و روحانیون نقش رهبری را به عهده داشته‌اند. انقلاب مشروطیت توسط روحانیت مستقر در نجف و تحصیل‌کردگان خارج از کشور هدایت شد. در نهضت ملی شدن صنعت نفت مصدق و کاشانی نقش رهبری را بر عهده داشتند.

در انقلاب ۱۳۵۷ روحانیت به رهبری خمینی و طالقانی و نیروهای ملی- مذهبی به رهبری بازرگان و سحابی رهبری را در اختیار داشتند. در جنبش سبز نیز میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی و نیز احزاب اصلاح‌طلب مثل مشارکت و مجاهدین انقلاب رهبری را بر عهده داشتند.

رسانه: روزنامه رسانه غالب در عصر مشروطه و جنبش ملی شدن صنعت نفت بود. به دلیل سانسور کتاب و عدم اعطای مجوز به مخالفان، انقلابیون سال ۵۷ از اعلامیه و کاست برای خبررسانی و نشر سخنرانی‌های رهبران انقلابی بهره می‌گرفتند.

رژیم جمهوری اسلامی همه مجراهای ارتباطی را بر روی مخالفان بسته است و به همین دلیل افراد در جنبش سبز برای اطلاع‌رسانی و خبرگیری به سایت‌های اجتماعی اینترنتی مثل توئیتر یا فیس‌بوک، وبلاگ‌ها، سایت‌های خبری اینترنتی در خارج از کشور، و شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی فارسی زبان خارج از کشور رو کردند.

نمادها: نهضت ملی شدن صنعت نفت عمدتاً با نمادهای ملی مثل پرچم ایران و شعارهای استقلال و آزادی همراه می شد. نمادها در دوران انقلاب ۱۳۵۷ نمادهای خونین و کربلایی بودند. دست بریده، قطره‌های خون و مشت‌های گره کرده نمادهای اصلی انقلاب سال ۱۳۵۷ بودند.

در جنبش سبز پیشرفت قابل ملاحظه‌ای در استفاده از نمادها از جهت پرهیز از خشونت به چشم می‌خورد. استفاده از رنگ سبز که به نحوی بسیار ساده با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند شاه‌بیت این نمادها و موفق‌ترین آنها بود. این نماد از سطح ایدئولوژی‌ها و دیدگاه‌های فرقه‌ای، مذهبی و قومی فراتر رفت و ایرانیان را در داخل و خارج در زیر یک پرچم صلح‌آمیز قرار داد.
XS
SM
MD
LG