لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ تهران ۲۲:۵۶

پیامدهای شورش واگنر؛ از سوت‌زدن پوتین در جنگل تا احتمال تشدید جنگ اوکراین


ولادیمیر پوتین هنگام سخنرانی روز دوشنبه پنجم تیر ۱۴۰۲
ولادیمیر پوتین هنگام سخنرانی روز دوشنبه پنجم تیر ۱۴۰۲

سخنرانی پوتین در روز دوشنبه پنجم تیر دربارهٔ شورش گروه واگنر را می‌توان نوعی قوت‌قلب بخشیدن به خود و ابواب‌ جمعی تلقی کرد یا لاف و عرض اندام پس از غائله و یا سوت‌‌زدن در جنگل از سرِ ترس و نگرانی.

رهبر کرملین تصویری از واکنش جامعه و نهادهای امنیتی و نظامی در برابر شورش گروه واگنر به دست داد که گویی از یک اتفاقِ به‌کلی متفاوت صحبت می‌کند. او از همبستگی جامعه و مقاومت آن در برابر شورش گفت و از انسجام و هوشیاری و اقدامات به‌موقع دستگاه‌های امنیتی و نظامی و خلبانان و نهایتاً این که هرگونه تهدیدی از این دست سرکوب خواهد شد و حرف‌ها و تهدیداتی از این دست.

این‌که دارودستهٔ واگنر ۸۰۰ کیلومتر در جنوب روسیه جولان دادند و بعضاً تا دویست کیلومتری مسکو هم پیش رفتند و جامعه هم به‌طور عمده منفعل ماند و دستگاه‌های امنیتی و انتظامی هم کار چندانی انجام ندادند و حتی حالا صحبت‌هایی از اعلام همبستگی برخی مقام‌ها در سطوح معاونت ستاد مشترک و مدیریت دستگاه امنیت داخلی با یوگنی پریگوژین، فرمانده گروه واگنر، به میان آمده است، تجانس چندانی ندارد با تصویری که پوتین ارائه کرد.

ماجرا نهایتاً بدون خونریزی به پایان رسید، که البته امر مثبتی بود، ولی برخلاف گزارش‌های عمومی، بیش از لوکاشنکو، رئیس‌جمهور بلاروس، خودِ مقام‌های امنیتی و نظامی روسیه در تماس فشرده با پریگوژین به این توافق دست یافتند و صرفاً اعلام آن ظاهراً به لوکاشنکو محول شد تا این تصور ایجاد شود که بالأخره با پادرمیانی یک طرفِ سوم و خواهش و تلاش او چنین توافقی حاصل شده است.

فایل صوتی پریگوژین که دیروز ساعاتی پیش از سخنرانی پوتین منتشر شد، مضمون نسبتاً واقعی‌تری داشت. او گفت که هدفش سرنگونی و دست‌به‌دست کردن قدرت نبوده و صرفاً در پی نجات گروه خود و ادغام‌نشدن آن در تشکیلات ارتش بوده است و از همین رو هم نام «مارش عدالت» را بر اقدام خود و گروهش گذاشته است.

این نظر از همان ابتدای شورش هم مطرح بود که پریگوژین از هفته‌ها قبل سعی دارد، با جاروجنجال و طرح نکات بحث‌انگیز دربارهٔ رهبری ارتش و دست‌آخر هم زیر سؤال بردن «مشروعیت» جنگ و طرح فسادزدگی مدیران وزارت دفاع، کرملین را به تماس مستقیم و گفت‌وگو با خود سوق دهد و به‌خصوص جلوی طرح وزارت دفاع برای ادغام گروه واگنر در تشکیلات ارتش در اول ژوئن را بگیرد.

با ادامه بی‌اعتنایی جدی کرملین و شخص پوتین، پریگوژین تنش و تحریک را به سطحی بالاتر می‌برد و ورود به روستوف را رقم می‌زند تا کرملین به گفت‌وگو بیاید و باقی ماجرایی که شاهدش بودیم.

در تعارض با تئوری‌ها و تصورات

هر چه هست، برخلاف برخی نظرات و تصورات، کل ماجرا به نظر نمی‌رسد که اقدامی حساب‌شده از سوی کرملین برای تغییر رویکرد در جنگ اوکراین باشد یا از یک تبانی و معامله میان کرملین با غرب برای خنثی‌کردن گروه واگنر و نهایتاً پایان‌دادن به جنگ به این یا آن شکل ناشی شده باشد یا غربی‌ها پشت آن بوده باشند.

پوتین هم در سخنرانی خود نتیجهٔ اقدام و نه خودِ اقدام را در خدمت دشمنان و «نئونازی‌های حاکم بر کی‌یف» و حامیان غربی آن‌ها معرفی کرد و آن را عمدتاً از باب تعارض با «فداکاری سربازان در جبهه» و شعارشان که «عدم عقب‌نشینی حتی یک قدم» است، خیانت توصیف کرد.

همهٔ اخبار و گزارش‌هایی هم که از روسیه و کشورهای غربی منتشر می‌شود، دال بر تماس‌های فشردهٔ غربی‌‌ها با کرملین بوده است، هم برای طرح این نکته که ارتباطی با کل ماجرا ندارند و هم از بابت نگرانی از بی‌ثباتی اوضاع در روسیه و وضعیت زرادخانهٔ اتمی بزرگ آن.

در واقع، پریگوژین با اقدامات و رویکردهایی که گروه واگنر در گوشه‌وکنار جهان و در جبهه‌های جنگ اوکراین در کارنامه دارد و نیز طرح مسائلی مانند این‌که کرملین خطا می‌کند که در جنگ اوکراین از سلاح اتمی استفاده نمی‌کند، اعتبار و محاسبه‌پذیری‌اش برای غرب در قیاس با دشمنِ محاسبه‌پذیرتر (یعنی کرملین) خدشه‌دارتر از آن بوده است که واشینگتن و پاریس و برلین و... شورش روز شنبه را بی‌محابا و تمام‌وکمال مثبت ارزیابی کنند، هرچند مناقشهٔ داخلی و به چالش ‌کشیده‌شدن اقتدار پوتین در روستوف به‌عنوان پیامدی از جنگ اوکراین امری نبود که در نگاه اول در غرب به خشنودی دامن نزند و به سود وضعیت اوکراین در جنگ تلقی نشود.

سرگئی لاوروف، وزیر خارجه هم در مصاحبهٔ دیروز خود با تلویزیون روسیه حاضر نشد وارد بحث تبانی پریگوژین با غرب بشود و گفت که اگر اطلاعاتی هم در این مورد در دست باشد، باید نهادهای امنیتی به دنبال آن بروند و من در این باره اظهارنظر نمی‌کنم. در واقع، اگر اطلاعاتی وجود می‌داشت، با شناختی که از لاوروف وجود دارد، او در استفاده از آن برای حملهٔ تبلیغاتی به غرب درنگ نمی‌کرد.

این تصور و تئوری که اقدام پریگوژین در تبانی و همکاری با کرملین و نوعی صحنه‌سازی برای انحلال گروه واگنر بوده تا نهایتاً به اعضای گروه این‌گونه القا شود که در برابر انحلال مقاومت شد ولی بی‌نتیجه بود، یا حتی پریگوژین به چنین دامی سوق داده شد تا کار انحلال گروه واگنر با دردسر و مقاومت کمتری پیش برود، می‌تواند محلی از اعراب داشته باشد.

با این حال، با توجه به خدشه‌ای که کل ماجرا در انظار عمومی داخلی و بین‌المللی به وجههٔ کرملین وارد کرد، آسیب آن شاید کمتر از سودش نبوده باشد. این که سرنوشت پریگوژین نهایتا چه بشود می‌تواند درستی یا نادرستی این تصور را هم روشن کند.

در آستانهٔ تشدید جنگ؟

هر چه بود و هست، شورش گروه واگنر و مقابلهٔ ضعیف و کمابیش منفعلانهٔ دستگاه‌های امنیتی و نظامی روسیه با آن حالا کرملین را مجبور می‌کند که نمایش قدرت بدهد تا اعتبار و اقتدار خدشه‌دیدهٔ خود را ترمیم کند.

یکی از کانون‌های اصلی این نمایش قدرت جبهه‌های جنگ با اوکراین است. کرملین برای آن‌که ثابت کند کل ماجرا بر توان و روحیهٔ نیروهای نظامی و طرح و برنامه‌های جنگی کوچک‌ترین تأثیری نداشته و چه بسا برعکس هم بوده، احتمالاً بر شدت جنگ در جبهه‌ها و نیز حملات موشکی و پهپادی به اوکراین خواهد افزود تا با «دستاوردها» در این عرصه دست‌کم ماجرای شورش پریگوژین را از خاطر جامعه محو و اقتدار کرملین را احیا کند.

اگر کرملین با توجه به وضعیت ارتش بعد از شورش واگنر در این رویکرد خود موفق شود، عملاً نافی این نظر اولیه است که اوکراین شاید از بی‌ثباتی و مناقشهٔ داخلی در روسیه به‌سود تشدید ضدحملهٔ خود و موفقیت آن بهره بگیرد، به‌خصوص که آن مناقشه دوام چندانی نیاورد و با توافقی که بعید می‌نمود، فعلاً به‌ظاهر خاتمه یافته است.

اقدام دیگر کرملین برای احیای اقتدار خود احتمالاً نوعی پاک‌سازی، ولو نه به‌سرعت، در درون دستگاه‌های امنیتی و نظامی خواهد بود تا در زمینهٔ وفاداری این نهادها اطمینان بیشتری حاصل شود.

روسیه سال آینده انتخابات ریاست‌جمهوری را پیش رو دارد. این انتخابات اگر به‌سان گذشته برگزار شود، با موازین دموکراتیک همچنان فاصله خواهد داشت؛ ولی برای پوتین میزان مشارکت و رأیی که به دست می‌آورد، به‌خصوص پس از شورش پریگوژین و ضربه‌ای که اعتبار و اقتدار کرملین خورده است، اهمیت کمی ندارد.

به‌حاشیه‌راندن اثرات و خاطرات این شورش از ذهن مردم عمدتاً با دادن امتیازات به جامعه شاید میسر باشد. بزرگ‌ترین امتیاز برای جامعهٔ زیر فشارهای اقتصادی و تحریم‌ها و نگران از وضعیت جوانان در جبهه‌ها شاید پایان جنگ باشد، ولی پایان جنگ توأم با عقب‌نشینی ضربهٔ دیگری به وجهه و اعتبار کرملین و زایل‌شدن همهٔ روایاتی است که برای شروع و تداوم جنگ مطرح کرده است.

کرملین پایش در مخمصهٔ اوکراین گیر است و پوتین جز با تأمین بخشی از اهداف جنگ احتمالاً آینده‌ مقبولی در صحنهٔ سیاسی روسیه نخواهد داشت. شورش واگنر و اثرات منفی آن بر وجههٔ کرملین حالا «پیروزشدن» در جنگ اوکراین را حائز اهمیتی فراتر برای پوتین و حلقهٔ اطراف او می‌کند و مادام که دولت اوکراین و غرب هم پایان جنگ را با پیروزی به این یا آن اندازه بر ارتش روسیه تعریف می‌کنند، این معنایی جز تداوم جنگ و احتمالاً تشدید خطرناک‌تر آن نخواهد داشت.

نظرات نویسندگان در یادداشت‌ها لزوماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
XS
SM
MD
LG