چهل و پنجمین کنفرانس سالانه انجمن مطالعات خاورمیانه روز پنجشنبه ۱۰ آذر برابر با اول دسامبر در هتل «ماریوت وودلی» پارک واشنگتن، پایتخت آمریکا، آغاز به کار کرد تا در نزدیک به ۲۰۰ پانل فرصتی فراهم کند برای ارائه مقالههای بیش از هزار دانشگاهی، استاد و محقق و دانشجوی خاورمیانهشناسی و بحث و تبادل نظر.
بسیاری از مقالههای کنفرانس امسال این انجمن که نهادی بینالمللی است متاثر از «بهار عرب» و رویدادهای یازده ماه گذشته در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا نوشته شدهاند. بدون این که مباحث تاریخی، سیاسی، اجتماعی، فلسفی و فرهنگی که در ۴۴ سال گذشته علاقهمندان به خاورمیانه به آن پرداختهاند از قلم انداخته شود.
در سرسرای محل برگزاری کنفرانس، و اتاقها و پانلها، در کنار علاقهمندان غربی به این مباحث و دانشگاهیان یمنی، تونسی، مصری، لیبایی، سوری، عراقی، اردنی، لبنانی، بحرینی، قطری، اماراتی، فلسطینی، اسراییلی، ترک، تاجیک و افغان، محققان ایرانی هم حضور پررنگی دارند به طوری که تنها در دو ساعت روز گشایش کنفرانس از ۲۲ پانل ۴ پانل مستقیما مربوط به ایران بود با عنوانهای «شبح اصالت در گفتمان ادبی پارسی»، «تاریخ اجتماعی کارگران صنعت نفت ایران»، «نشیب و فراز روحانیت شیعه در قرن بیستم و آغاز هزاره سوم» و «اعتراضات جنسیتی و مشارکت در ایران و کشورهای عرب».
تنها در روز گشایش کنفرانس انجمن مطالعات خاورمیانه، بیش از ۲۰ دانشگاهی ایرانی نتیجه پژوهشهای خود را در این جلسات و جلسههای دیگری که به موضوعهای عامتر میپرداخت ارائه دادند.
پوشش کامل خبری کنفرانسی اینچنین، کاری است نشدنی.
اما برای آشنا شدن شنوندگان پیک فرهنگ با حال و هوای این همایش به یکی از پانلهای درباره ایران سر زدیم. با یک سخنران آمریکایی و سه سخنران از نسل دوم ایرانیان مهاجر به آمریکا و آمریکاییان ایرانیتبار گفتوگو کردیم که در مقالههای خود دغدغه اصالت را در ادب پارسی پیش میکشیدند.
کنی شوارتز از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی که به انگیزههای شاعران معروف به دوران بازگشت ادبی پرداخت، مقالهاش را این گونه خلاصه کرد:
«این نهضت ادبی فرهنگی، نهضت بازگشت ادبی در اواخر قرن هجدهم و اواخر قرن نوزدهم وجود داشت و بعد از دوره صفویان این شعرا میخواستند که شعر ایران به شعر حافظ، به شعر دوره پیشین، برگردد. این شعرا به سبک حافط و رودکی و کسان دیگر مینوشتند و میگفتند با سبک معروف به سبک هندی موافق نیستیم و میخواهیم برگردیم به شعرهایی مثل فردوسی و حافظ و شعر بازگشت ادبی.... شاهان قاجار هم خیلی خوشحال شدند که یک شاعر به سبک انوری یا فردوسی گفته که فتحعلیشاه هم مثل محمود غزنوی شاه ایران است و باید برای همیشه در تاریخ ایران وجود داشته باشد.»
رمانی با درونمایه خودی ولی قالبی غیرخودی
نسرین رحیمیه استاد ادب فارسی در دانشگاه کالیفرنیا ایرواین رد پای اصالت را در رمان سووشون نوشته سیمین دانشور دنبال کرده بود:
«تناقضهای اصالت در سَووشون رمان سیمین دانشور: آن چیزی که مهم بود و من بر آن تکیه میکردم این است که در رمان سووشون شخصیتهای ایرانی و خارجی مثلا انگلیسیهایی که وارد ایران شدند را داریم و موضوع این است که ببینیم که کی واقعا احساس تعلق میکند؛ و آیا احساس تعلقش طوری است که بخواهد از کشور خودش و منابع کشورش دفاع کند؟
رمان در سطح شخصیتها بین خودی و غیر خودی، یعنی داخلی و خارجی، فرق میگذارد، ولی وقتی به فرم خود رمان نگاه میکنیم از سبک رمان که خود چیزی نیست که از ادبیات فارسی درآمده باشد، استفاده شدهاست.
پس آیا میشود این مسئله را زیر سؤال برد که چرا این رمان در ضمن این که دارد میگوید ما باید سعی کنیم به هویت و ملیت خودمان توجه کنیم از یک فرم غیرایرانی استفاده کردهاست؟ وقتی نگاه کردم دیدم اگر در بطن رمان به شخصیتها و به تمهای رمان نگاه کنیم میبینیم که اینقدر هم سفید و سیاه نیست. یعنی میشود آن چیزی را که از خارج میآید استفاده کرد و از آن چیز نویی ساخت که پدیده ایرانی باشد و به ادبیات ایران کمک کند.»
کشور سیاهپوش
دانیل رفیعنژاد از دانشگاه کالیفرنیا در لسآنجلس درباره مقالهاش که به نگرانیهای هوشنگ گلشیری داستاننویس فقید معاصر و نویسنده شازده احتجاب پرداخته گفت:
«برای گلشیری دموکراسی چیزی است که ایران هرگز نداشته و هرگز هم نخواهد داشت. به نظر او روشنفکران و آنهایی که خیلی سیاسی هستند عقایدشان نسبت به دموکراسی یک ذره خراب است و در رمانهای خودش خیلی از اینها انتقاد میکند. اگرچه خیلی هم ضد ادبیات متعهد بوده و هرگز نمیخواست که رمان یا داستانش انگیزه یک جنبش سیاسی باشد.
بر سه رمان او تمرکز کردم. شازده احتجاب، آینههای دردار و شاه سیاهپوشان. به خصوص آینههای دردار و شاه سیاهپوشان. شاه سیاهپوشان از عنوانش هم معلوم است که درباره عزاداری است.
به نظر آقای گلشیری علتی که ایران یک کشور سیاهپوش است، این است که هرگز نتوانستند به آن قصد دموکراسی برسند، نه در انقلاب مشروطیت و نه در انقلاب اسلامی. در واقع این کتاب شاه سیاهپوشان یک سندی است از آن عزاداری.»
استفاده از تصاویر غزل در موضوعات معاصر
و صمد علوی از دانشگاه کالیفرنیا برکلی در مقالهاش به ارزش ادبی غزلهای سعید سلطانپور شاعر و فعال سیاسی چپ پرداخت که در نیمه اول سال ۱۳۶۰ در زندان اوین اعدام شد:
«به نظر من باید این دو جنبه سلطانپور را با هم دید. درست است آدم سیاسی بود و حتی شعار هم گفت ولی با هنر آشنایی داشت و کارهای واقعا هنری و شعری داشت. امروز میخواستم درباره این جنبه سلطانپور یک کم بیشتر صحبت کنم. یک کم درباره غزل و سنت غزل در ادبیات فارسی صحبت کردم. مرحوم سلطانپور آنطور که سعی کردم توضیح بدهم با غزل آشنایی خیلی عمیقی داشت. یک غزلی دارد با عنوان غزل بند که شروع آن این است «تا که در بند یکی بندم هست، با تو ای سوخته پیوندم هست» که به نظر من خیلی قشنگ است.
سلطانپور خیلی از این تصاویر آشنا از غزل فارسی دارد مثلا عاشق و معشوق و از این تصاویر طبیعی مثلا گل و باغ و این چیزها ولی درباره موضوعات خیلی معاصر صبحت میکند درباره زندان و شکنجه و این چیزها. این دوگانگی در شعر سلطانپور را در این شعر میبینیم. آدمی بود که میخواست سیاسی باشد و درباره انقلاب و این چیزها صحبت کند ولی شعر هم میگفت. هر دو با هم بود.»
ارجگذاری
بعد از این جلسات هم نوبت به ارجگذاری سه ایرانشناس و ایرانپژوه پیشکسوت رسید. در ضیافتی با حضور بیش از صد ایرانشناس و میهمان که هوشنگ شهابی استاد تاریخ و مدیر انجمن بینالمللی ایرانشناسی نماینده برگزارکنندگانش بود.
هوشنگ شهابی: «این ضیافت به دعوت چندین انجمن برگزار شد، انجمن بینالمللی ایرانشناسی، انجمن آمریکایی مدرسین زبان فارسی و انجمن مطالعات جوامع فارسیزبان. انجمن مدرسین زبان فارسی در آمریکا از استاد بازنشسته دانشگاه میشیگان گرنات ویندفور (Gernot Windfuhr) قدردانی کرد. ایشان در زمینه زبانهای ایرانی قدیمی مطالعات زیادی دارند. پژوهشهای خیلی ارزشمندی انجام دادهاند. در زمینه زبان فارسی دری و ادبیات فارسی هم خیلی مطالعات دقیقی انجام دادهاند. مخصوصا استاد خیلی موفق و محبوبی بودند و چند نفر از دانشجویان ایشان از تجربیات ایشان در کلاس هایشان صحبت کردند.
انجمن بینالمللی ایرانشناسی از دو نفر قدردانی کرد. آقای هرمز حکمت که سالهای سال سردبیر مجله ایراننامه بودند و این مجله الان سالهاست در واشنگتن چاپ میشود و از سطح علمی بالایی برخوردار است. چون آقای حکمت در حقیقت این مجله را به این درجه از کیفیت علمی رساند ما این قدردانی را از ایشان کردیم. نفر دوم آقای احمد اشرف استاد سابق جامعهشناسی خیلی از دانشگاههای منطقه نیویورک مثل کلمبیا و «نیو اسکول آو سوشیال ریسرچ» و چند دانشگاه دیگر. ایشان از ارکان اصلی پروژه عظیم دانشنامه ایرانیکا است و دقت کارشان به حدی زیاد است که هرکسی برای این دانشنامه یک مقاله نوشته از جمله خود من همیشه از کمکهای ایشان برخوردار بوده و ایشان در موفقیت این دانشنامه خیلی سهم دارند و به این دلیل ما تصمیم گرفتیم از ایشان قدردانی کنیم.»
مسیر ایرانشناسی
هرمز حکمت سردبیر پیشین فصلنامه ایرانشناسی چاپ واشنگتن چهره برگزیده انجمن بینالمللی ایرانشناسی درباره مسیر مطلوب او در ایرانشناسی به پیک فرهنگ گفت:
«من اعتقاد دارم که باید در مطالعات ایرانشناسی مسائل رویدادها و روندهای معاصر ایران را فراموش نکرد. در مجلات و نشریههای بخصوص علمی به نظر من این یک نقص است که بیشترشان به تاریخ ایران و تاریخ صدسال پیش ایران میپردازند. که البته پرداختن به اینها خوب است ولی به خصوص در این دوران که ایران مواجه با مسائل عظیم آیندهاش است و موجودیتش در خطر است وظیفه هر پژوهشگری است که با دید خاص خودش این مسائل را ارزیابی کند، تفسیر کند و به مردم آگاهی بدهد که این متاسفانه نیست. این تنها زمینهای است که به نظر من در مطالعات ایرانشناسی نیاز به گسترش دارد.»
همزمان احمد اشرف چهره برگزیده انجمن بینالمللی ایرانشناسی درباره چشمانداز آینده ایرانشناسی و اولویتهای مورد نظرش در پاسخ پیک فرهنگ افزود:
«رشته ایرانشناسی از جهات مختلف در حال گسترش است و طبعا بر اساس آن چیزهایی که به طور روزمره و در دورههای مختلف مطرح میشود و مورد علاقه قرار میگیرد این رشتهها هم به همان سمت حرکت میکنند و سعی میکنند به سؤالهایی پاسخ دهند که در آن دورهها مطرح میشود. در هر زمانی یک موضوعی اهمیت پیدا میکند. مثلا یک زمانی مسئلهای که مطرح بود این بود که دورههای تاریخی چیست. بعد اینها به کلی به هم خورد و یک چیزهای دیگر جایش آمد و در یک دورهای مفهوم ازخودبیگانگی انسان مطرح بود و در یک دورهای مباحث جدید که مطرح میشود به کلی ساختارشکنی همان چیزهایی است که در گذشته وجود داشت و مسایل جدید به وجود آمده به خصوص از دوره پست مدرن که حالا دوره اش هم در حال اتمام است و حالا با دوره پست پست مدرن روبهرو هستیم. به زودی نضج پیدا خواهد کرد. اینها چیزهایی هست که هست. ولی یکی از مسایلی که لااقل از نظر خود من مطرح است مسئله تأمل و تعمق روی تاریخ ایران و مسئله هویت ایرانی در بعد تاریخیاش و همینطور در بعد امروز و آیندهاش است. اینها چیزهایی است که به نظر من میتواند مطرح باشد.»
در کنار گفتارها و مقالهها در چهل و پنجمین کنفرانس انجمن مطالعات خاورمیانهشناسی ۵ فیلم داستانی و ۳۷ فیلم مستند به نمایش گذاشته شده. از این تعداد چهار فیلم از ایران یا درباره ایران است. فیلم داستانی کشتزارهای سپید محمد رسولاف در کنار فیلمهای مستند موج سبز از علی صمدی احدی، شیرزنان از رای وینتر و نامههایی از ایران محصول بخش انگلیسیزبان شبکه تلویزیونی الجزیره. کار این کنفرانس تا یکشنبه ۱۳ آذر برابر با چهار دسامبر ادامه دارد.
بسیاری از مقالههای کنفرانس امسال این انجمن که نهادی بینالمللی است متاثر از «بهار عرب» و رویدادهای یازده ماه گذشته در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا نوشته شدهاند. بدون این که مباحث تاریخی، سیاسی، اجتماعی، فلسفی و فرهنگی که در ۴۴ سال گذشته علاقهمندان به خاورمیانه به آن پرداختهاند از قلم انداخته شود.
در سرسرای محل برگزاری کنفرانس، و اتاقها و پانلها، در کنار علاقهمندان غربی به این مباحث و دانشگاهیان یمنی، تونسی، مصری، لیبایی، سوری، عراقی، اردنی، لبنانی، بحرینی، قطری، اماراتی، فلسطینی، اسراییلی، ترک، تاجیک و افغان، محققان ایرانی هم حضور پررنگی دارند به طوری که تنها در دو ساعت روز گشایش کنفرانس از ۲۲ پانل ۴ پانل مستقیما مربوط به ایران بود با عنوانهای «شبح اصالت در گفتمان ادبی پارسی»، «تاریخ اجتماعی کارگران صنعت نفت ایران»، «نشیب و فراز روحانیت شیعه در قرن بیستم و آغاز هزاره سوم» و «اعتراضات جنسیتی و مشارکت در ایران و کشورهای عرب».
سه سخنران از نسل دوم ایرانیان مهاجر به آمریکا و آمریکاییان ایرانیتبار در مقالههای خود دغدغه اصالت را در ادب پارسی پیش کشیدند.
تنها در روز گشایش کنفرانس انجمن مطالعات خاورمیانه، بیش از ۲۰ دانشگاهی ایرانی نتیجه پژوهشهای خود را در این جلسات و جلسههای دیگری که به موضوعهای عامتر میپرداخت ارائه دادند.
پوشش کامل خبری کنفرانسی اینچنین، کاری است نشدنی.
اما برای آشنا شدن شنوندگان پیک فرهنگ با حال و هوای این همایش به یکی از پانلهای درباره ایران سر زدیم. با یک سخنران آمریکایی و سه سخنران از نسل دوم ایرانیان مهاجر به آمریکا و آمریکاییان ایرانیتبار گفتوگو کردیم که در مقالههای خود دغدغه اصالت را در ادب پارسی پیش میکشیدند.
کنی شوارتز از دانشگاه کالیفرنیا در برکلی که به انگیزههای شاعران معروف به دوران بازگشت ادبی پرداخت، مقالهاش را این گونه خلاصه کرد:
«این نهضت ادبی فرهنگی، نهضت بازگشت ادبی در اواخر قرن هجدهم و اواخر قرن نوزدهم وجود داشت و بعد از دوره صفویان این شعرا میخواستند که شعر ایران به شعر حافظ، به شعر دوره پیشین، برگردد. این شعرا به سبک حافط و رودکی و کسان دیگر مینوشتند و میگفتند با سبک معروف به سبک هندی موافق نیستیم و میخواهیم برگردیم به شعرهایی مثل فردوسی و حافظ و شعر بازگشت ادبی.... شاهان قاجار هم خیلی خوشحال شدند که یک شاعر به سبک انوری یا فردوسی گفته که فتحعلیشاه هم مثل محمود غزنوی شاه ایران است و باید برای همیشه در تاریخ ایران وجود داشته باشد.»
رمانی با درونمایه خودی ولی قالبی غیرخودی
نسرین رحیمیه استاد ادب فارسی در دانشگاه کالیفرنیا ایرواین رد پای اصالت را در رمان سووشون نوشته سیمین دانشور دنبال کرده بود:
«تناقضهای اصالت در سَووشون رمان سیمین دانشور: آن چیزی که مهم بود و من بر آن تکیه میکردم این است که در رمان سووشون شخصیتهای ایرانی و خارجی مثلا انگلیسیهایی که وارد ایران شدند را داریم و موضوع این است که ببینیم که کی واقعا احساس تعلق میکند؛ و آیا احساس تعلقش طوری است که بخواهد از کشور خودش و منابع کشورش دفاع کند؟
رمان در سطح شخصیتها بین خودی و غیر خودی، یعنی داخلی و خارجی، فرق میگذارد، ولی وقتی به فرم خود رمان نگاه میکنیم از سبک رمان که خود چیزی نیست که از ادبیات فارسی درآمده باشد، استفاده شدهاست.
پس آیا میشود این مسئله را زیر سؤال برد که چرا این رمان در ضمن این که دارد میگوید ما باید سعی کنیم به هویت و ملیت خودمان توجه کنیم از یک فرم غیرایرانی استفاده کردهاست؟ وقتی نگاه کردم دیدم اگر در بطن رمان به شخصیتها و به تمهای رمان نگاه کنیم میبینیم که اینقدر هم سفید و سیاه نیست. یعنی میشود آن چیزی را که از خارج میآید استفاده کرد و از آن چیز نویی ساخت که پدیده ایرانی باشد و به ادبیات ایران کمک کند.»
کشور سیاهپوش
دانیل رفیعنژاد از دانشگاه کالیفرنیا در لسآنجلس درباره مقالهاش که به نگرانیهای هوشنگ گلشیری داستاننویس فقید معاصر و نویسنده شازده احتجاب پرداخته گفت:
«برای گلشیری دموکراسی چیزی است که ایران هرگز نداشته و هرگز هم نخواهد داشت. به نظر او روشنفکران و آنهایی که خیلی سیاسی هستند عقایدشان نسبت به دموکراسی یک ذره خراب است و در رمانهای خودش خیلی از اینها انتقاد میکند. اگرچه خیلی هم ضد ادبیات متعهد بوده و هرگز نمیخواست که رمان یا داستانش انگیزه یک جنبش سیاسی باشد.
بر سه رمان او تمرکز کردم. شازده احتجاب، آینههای دردار و شاه سیاهپوشان. به خصوص آینههای دردار و شاه سیاهپوشان. شاه سیاهپوشان از عنوانش هم معلوم است که درباره عزاداری است.
به نظر آقای گلشیری علتی که ایران یک کشور سیاهپوش است، این است که هرگز نتوانستند به آن قصد دموکراسی برسند، نه در انقلاب مشروطیت و نه در انقلاب اسلامی. در واقع این کتاب شاه سیاهپوشان یک سندی است از آن عزاداری.»
استفاده از تصاویر غزل در موضوعات معاصر
و صمد علوی از دانشگاه کالیفرنیا برکلی در مقالهاش به ارزش ادبی غزلهای سعید سلطانپور شاعر و فعال سیاسی چپ پرداخت که در نیمه اول سال ۱۳۶۰ در زندان اوین اعدام شد:
«به نظر من باید این دو جنبه سلطانپور را با هم دید. درست است آدم سیاسی بود و حتی شعار هم گفت ولی با هنر آشنایی داشت و کارهای واقعا هنری و شعری داشت. امروز میخواستم درباره این جنبه سلطانپور یک کم بیشتر صحبت کنم. یک کم درباره غزل و سنت غزل در ادبیات فارسی صحبت کردم. مرحوم سلطانپور آنطور که سعی کردم توضیح بدهم با غزل آشنایی خیلی عمیقی داشت. یک غزلی دارد با عنوان غزل بند که شروع آن این است «تا که در بند یکی بندم هست، با تو ای سوخته پیوندم هست» که به نظر من خیلی قشنگ است.
سلطانپور خیلی از این تصاویر آشنا از غزل فارسی دارد مثلا عاشق و معشوق و از این تصاویر طبیعی مثلا گل و باغ و این چیزها ولی درباره موضوعات خیلی معاصر صبحت میکند درباره زندان و شکنجه و این چیزها. این دوگانگی در شعر سلطانپور را در این شعر میبینیم. آدمی بود که میخواست سیاسی باشد و درباره انقلاب و این چیزها صحبت کند ولی شعر هم میگفت. هر دو با هم بود.»
ارجگذاری
بعد از این جلسات هم نوبت به ارجگذاری سه ایرانشناس و ایرانپژوه پیشکسوت رسید. در ضیافتی با حضور بیش از صد ایرانشناس و میهمان که هوشنگ شهابی استاد تاریخ و مدیر انجمن بینالمللی ایرانشناسی نماینده برگزارکنندگانش بود.
هوشنگ شهابی: «این ضیافت به دعوت چندین انجمن برگزار شد، انجمن بینالمللی ایرانشناسی، انجمن آمریکایی مدرسین زبان فارسی و انجمن مطالعات جوامع فارسیزبان. انجمن مدرسین زبان فارسی در آمریکا از استاد بازنشسته دانشگاه میشیگان گرنات ویندفور (Gernot Windfuhr) قدردانی کرد. ایشان در زمینه زبانهای ایرانی قدیمی مطالعات زیادی دارند. پژوهشهای خیلی ارزشمندی انجام دادهاند. در زمینه زبان فارسی دری و ادبیات فارسی هم خیلی مطالعات دقیقی انجام دادهاند. مخصوصا استاد خیلی موفق و محبوبی بودند و چند نفر از دانشجویان ایشان از تجربیات ایشان در کلاس هایشان صحبت کردند.
انجمن بینالمللی ایرانشناسی از دو نفر قدردانی کرد. آقای هرمز حکمت که سالهای سال سردبیر مجله ایراننامه بودند و این مجله الان سالهاست در واشنگتن چاپ میشود و از سطح علمی بالایی برخوردار است. چون آقای حکمت در حقیقت این مجله را به این درجه از کیفیت علمی رساند ما این قدردانی را از ایشان کردیم. نفر دوم آقای احمد اشرف استاد سابق جامعهشناسی خیلی از دانشگاههای منطقه نیویورک مثل کلمبیا و «نیو اسکول آو سوشیال ریسرچ» و چند دانشگاه دیگر. ایشان از ارکان اصلی پروژه عظیم دانشنامه ایرانیکا است و دقت کارشان به حدی زیاد است که هرکسی برای این دانشنامه یک مقاله نوشته از جمله خود من همیشه از کمکهای ایشان برخوردار بوده و ایشان در موفقیت این دانشنامه خیلی سهم دارند و به این دلیل ما تصمیم گرفتیم از ایشان قدردانی کنیم.»
مسیر ایرانشناسی
هرمز حکمت سردبیر پیشین فصلنامه ایرانشناسی چاپ واشنگتن چهره برگزیده انجمن بینالمللی ایرانشناسی درباره مسیر مطلوب او در ایرانشناسی به پیک فرهنگ گفت:
«من اعتقاد دارم که باید در مطالعات ایرانشناسی مسائل رویدادها و روندهای معاصر ایران را فراموش نکرد. در مجلات و نشریههای بخصوص علمی به نظر من این یک نقص است که بیشترشان به تاریخ ایران و تاریخ صدسال پیش ایران میپردازند. که البته پرداختن به اینها خوب است ولی به خصوص در این دوران که ایران مواجه با مسائل عظیم آیندهاش است و موجودیتش در خطر است وظیفه هر پژوهشگری است که با دید خاص خودش این مسائل را ارزیابی کند، تفسیر کند و به مردم آگاهی بدهد که این متاسفانه نیست. این تنها زمینهای است که به نظر من در مطالعات ایرانشناسی نیاز به گسترش دارد.»
همزمان احمد اشرف چهره برگزیده انجمن بینالمللی ایرانشناسی درباره چشمانداز آینده ایرانشناسی و اولویتهای مورد نظرش در پاسخ پیک فرهنگ افزود:
«رشته ایرانشناسی از جهات مختلف در حال گسترش است و طبعا بر اساس آن چیزهایی که به طور روزمره و در دورههای مختلف مطرح میشود و مورد علاقه قرار میگیرد این رشتهها هم به همان سمت حرکت میکنند و سعی میکنند به سؤالهایی پاسخ دهند که در آن دورهها مطرح میشود. در هر زمانی یک موضوعی اهمیت پیدا میکند. مثلا یک زمانی مسئلهای که مطرح بود این بود که دورههای تاریخی چیست. بعد اینها به کلی به هم خورد و یک چیزهای دیگر جایش آمد و در یک دورهای مفهوم ازخودبیگانگی انسان مطرح بود و در یک دورهای مباحث جدید که مطرح میشود به کلی ساختارشکنی همان چیزهایی است که در گذشته وجود داشت و مسایل جدید به وجود آمده به خصوص از دوره پست مدرن که حالا دوره اش هم در حال اتمام است و حالا با دوره پست پست مدرن روبهرو هستیم. به زودی نضج پیدا خواهد کرد. اینها چیزهایی هست که هست. ولی یکی از مسایلی که لااقل از نظر خود من مطرح است مسئله تأمل و تعمق روی تاریخ ایران و مسئله هویت ایرانی در بعد تاریخیاش و همینطور در بعد امروز و آیندهاش است. اینها چیزهایی است که به نظر من میتواند مطرح باشد.»
در کنار گفتارها و مقالهها در چهل و پنجمین کنفرانس انجمن مطالعات خاورمیانهشناسی ۵ فیلم داستانی و ۳۷ فیلم مستند به نمایش گذاشته شده. از این تعداد چهار فیلم از ایران یا درباره ایران است. فیلم داستانی کشتزارهای سپید محمد رسولاف در کنار فیلمهای مستند موج سبز از علی صمدی احدی، شیرزنان از رای وینتر و نامههایی از ایران محصول بخش انگلیسیزبان شبکه تلویزیونی الجزیره. کار این کنفرانس تا یکشنبه ۱۳ آذر برابر با چهار دسامبر ادامه دارد.