از زمان جنگ جهانی دوم به این سو معمولاً در انتخابات سراسری آلمان دو حزب اصلی نامزد مقام صدراعظمی را معرفی میکردند. در دور گذشتهٔ انتخابات این سنت شکسته شد و سه حزب با نامزد صدراعظمی به میدان آمدند. در این دور شمار نامزدان صدراعظمی به چهار نفر رسیده و رقابتها فشردهتر از پیش است.
این نامزدها از کدام أحزاب هستند؟ چه برنامهای دارند و خود از چه ویژگیهای سیاسی و شخصیتی برخوردارند؟ وضعیت آرای آنها در جامعه چگونه است و چه شعارهایی را برای جلب آرای عمومی مطرح میکنند؟ دربارهٔ ایران و جمهوری اسلامی نظر این أحزاب چگونه است؟
فریدریش مرتس؛ قطب مخالف مرکل و ارادهٔ معطوف به قدرت
کسی که سیاست آلمان را مدتها دنبال کرده باشد، چهره فردریش مرتس، رهبر حزب و نامزد صدراعظمی حزب دمکرات مسیحی (و حزب خواهر آن، حزب سوسیال مسیحی)، برایش ناآشنا نیست. او سالها در سطوح بالای سیاست آلمان در رفتوآمد بوده است و اکنون به نظر میرسد که ستارهٔ اقبالش بیش از هر زمان دیگری در آستانهٔ درخشش است.
مرتس در سیاست مسیر آسانی نداشته است. بعد از آغاز فعالیتهایش در حزب دمکرات مسیحی، در آستانهٔ هزارهٔ جدید میلادی با زنی وارد رقابت شدید شد که در دو دههٔ گذشته چهرهٔ تاثیرگذار اصلی بر سیاست آلمان بود؛ آنگلا مرکل . خانم مرکل زنی بود از شرق آلمان که رهبر حزبی شد که تا کنون زنی در راس خود دیده است و بدون بچه، که داشتن آن در میان دمکرات مسیحیها ارزش به شمار میآید. مرتس برآمده از غرب آلمان، مرد و دارای سه بچه باید با این زن رقابت میکرد، رقابتی که در سال ۲۰۰۲ در مبارزه برای ریاست فراکسیون حزب در پارلمان به اوج خود رسید. مرتس شکست خورد و مرکل بیش از پیش بر حزب مسلط شد و بعدتر هم به صدراعظمی رسید، برای ۱۶ سال.
مرتس چندی بعد از شکست از مرکل سیاست را کنار گذاشت و در سال ۲۰۰۹ وارد دنیای اقتصاد شد و به عنوان عضو شورای بلاک راک، بزرگترین شرکت مدیریت املاک و داراییها در جهان، مشغول به کار شد. در سال ۲۰۱۸ زمانی که مرکل اعلام کرد از رهبری حزب کنار میرود، مرتس دوباره فرصت را برای بازگشت به سیاست مناسب دید. سه بار خود را برای رهبری حزب نامزد کرد، تا نهایتاً در سال ۲۰۲۲ در بار سوم به این مقام دست یافت.
گرایش سیاسی این وکیل کاتولیک ۴۰ ساله، کاملاً محافظهکارانه است و میخواهد بسط ارزشهای لیبرالی در دوران مرکل را به سود ارزشهای محافظهکارانه محدود کند. در برخی عرصهها هم مرتس به اظهارات و گرایشهای پوپولیستی متهم شده است، از جمله زمانی که بچههای مهاجران را «پاشاهای کوچک» خواند که ننر و تنبل بار میآیند یا به پناهجویان اوکراینی «توریستهای بهرهمند از خدمات اجتماعی» لقب داد، اظهاراتی که بعداً از بابت آنها عذرخواهی کرد، ولی مخالفتهای زیادی برانگیخت، از جمله در درون خود حزب.
تغییراتی برای دوری از دوران مرکل
مرتس قصد دارد با توجه به حساسیتهایی که در جامعه بر بستر برخی جنایات مهاجران رقم خورده است سختگیریهای بیشتری در حوزهٔ سیاستهای مهاجرتی به خرج دهد. او همچنین به دنبال آن است که برخی از مولفههای رفاه اجتماعی مانند حق بیکاری را، با این استدلال که از آن سواستفاده میشود و پاداشی به کسانی است که کار نمیکنند، محدود سازد. مرتس میگوید که وضعیت اقتصادی به جای رفاه بیشتر و کار کمتر، بالعکس آن را ایجاب میکند.
این سیاستمدار که در عرصهٔ فرهنگی و اجتماعی تا حدودی نسبت به دوران مرکل سیمای محافظهکارانهای به سیاستها و رویکردهای حزب داده است؛ در زمینهٔ اقتصادی نیز تمایزهایی با دوران او ایجاد کرده است و بیش از پیش مولفههای لیبرالی و توجه به مطالبات صاحبان و متصدیان بخش خصوصی را در سیاستها و برنامه حزب جای داده است. او با این انتقاد روبرو است که با تمرکز کمتر بر مسائل اجتماعی و با نوعی از فعالیت اقتصادی که داشته و نیز با هواپیمای خصوصیاش در شرایطی نیست که مشکلات و دغدغههای اقشار کمتر برخوردار را محور سیاستهای خویش قرار دهد.
نوع نگاه مرتس به زنان نیز از جمله عواملی بوده که در میان رأیدهندگان زن کمتر محبوبیت داشته باشد. او در ۳۰ سال گذشته دستکم در سه مورد به قوانینی در مورد ارتقای حقوق زنان رأی منفی داده است و در دور اخیر نیز تلاش و توصیه چندانی نداشته که نامزدهای حزب برای انتخابات در شهرها و روستاها در شرایط مساوی، از میان زنان انتخاب شوند. مشاوران اصلی و ارشد او در حزب نیز تقریباً همه مرد هستند و بعید است که سهم زنان در کل نمایندگان حزب در مجلس از ۲۶ درصد کنونی فراتر رود. و این سوال مطرح است که آیا او در کابینه احتمالیاش مانند کابینههای اخیر آلمان سهمی تقریباً مساوی به زنان خواهد داد. پاسخی که به این سوال داده است لزوما مثبت نیست و بیشتر تکیه را بر تخصص و کاردانی گذاشته است.
رقبای مرتس او را متهم میکنند که برای صدراعظمی فاقد تجربهٔ کار اجرایی است، هیچگاه وزیر و مدیر ارشد نبوده و با «منش متکبرانهٔ» خود نیز به سختی قادر خواهد بود که مدیریت کابینهٔ بزرگترین قدرت اقتصادی اروپا را به عهده بگیرد. موافقانش اما اشاره میکنند که او به عنوان فردی منضبط با فعالیت پیگیرانه خودش مدارج ترقی را در حزب طی کرده و اراده و عزمش برای سازماندهی و مدیریت أمور غیرقابل تردید است.
آنگلا مرکل با توجه به اختلافاتش با مرتس، بر خلاف بیشتر صدراعظمهای پیشین به سود نامزد کنونی حزب وارد فعالیت نشده است. با این همه، او نیز گفته که رسیدن به صدراعظمی ارادهای معطوف به قدرت میخواهد و این چیزی است که مرتس از آن برخوردار است.
آلیس ویدل؛ نامزدی با تناقضات
آلیس ویدل، نامزد کنونی حزب افراطی «آلترناتیو برای آلمان» (آ اف د/ AfD)، هم به طور عام و هم به عنوان زن در طی کردن سریع مدارج ترقی در این حزب رکورددار است. این حزب در چند انتخابات گذشته نامزد صدراعظمی معرفی نمیکرد، ولی آرای مناسب حزب در نظرسنجیها اکنون آن را به چنین تصمیمی سوق داده است.
مشکل این است که ویدال به فرض آنکه حزبش هم حائز بالاترین آرا شود به شریکی دیگر برای زمامداری نیاز دارد و در حال حاضر همه احزاب نسبت به ائتلاف با این حزب موضع منفی دارند.
حتی فریدریش مرتس، رئیس حزب دمکرات مسحی ( CDU) هم که اخیراً در موضوع تشدید قوانین پناهندگی با عبور از برخی خط قرمزهای حزب خویش به حمایت «آ اف د» اتکا کرد نیز، میگوید که وارد هیچ همکاری و ائتلافی با این حزب نخواهد شد، موضعی که معلوم نیست با نتیجهٔ احیاناً غیرمترقبهٔ انتخابات و دشواری احتمالی تشکیل دولت بدون ائتلاف با «آ اف د»، لزوماً پابرجا باشد.
دو هفته پیش، چند ساعت پس از آنکه یک افغانستانی در مونیخ با خودرو وارد اجتماع یک تظاهرات شد و شماری از آنها را مجروح کرد، آلیس ویدل در نقش همیشگی خود ظاهر شد. او با عصبانیت گفت: «باید آنها را اخراج کنیم، این افراد نباید اینجا باشند. باید بروند. این کار را خواهیم کرد، تمام، بس است».
او بار دیگر خواستار بستن مرزها شد و اعلام کرد که با دولت حزب «آ اف د» همه چیز متفاوت خواهد شد.
الگویی به نام مارگارت تاچر
وایدل اغلب مارگارت تاچر، نخستوزیر پیشین بریتانیا، را الگوی خود معرفی کرده است. او از ویژگیهایی مانند ارادهٔ قوی، سختکوشی و انضباط یاد میکند و تاچر را فردی میبیند که در برابر مشکلات قاطع عمل میکرد.
آلیس ویدل ۴۶ ساله در غرب آلمان به دنیا آمده است.پدرش نمایندهٔ تجاری موفق برای یک شرکت مبلمان بود و مادرش خانهدار است.
نامزد حزب «آ اف د» پس از تحصیل در رشتههای اقتصاد و مدیریت مدتی در چین به عنوان کارمند بانک چین کار کرد. سپس در آلمان برای بانک گلدمن ساکس و یک شرکت مواد غذایی مشغول به کار شد. اینها شرکتهایی بینالمللی بودند، و عجیب اینکه وایدل حالا میخواهد مرزها را ببندد، شعاری که بر بستر اقدامات جنایی برخی از پناهجویان در میان بخشی از مردم بیاستقبال نمانده است؛ آرای حدوداً بیست درصدی این حزب در نظرسنجیها و قرارگرفتن آن در مقام دوم بعد از حزب دمکرات مسیحی، در کل به همین شعارها برمیگردد. شعار حزب مبنی بر خروج از اتحادیه اروپا تا حدودی ملایمتر شده است، ولی برخی از اعضای ارشد حزب همچنان خواستار خروج آلمان از این اتحادیه هستند.
حزب «آ اف د» در مسائل فرهنگی و خانوادگی بر حفظ ارزشهای سنتی و جامعه آلمان تاکید دارد و عنوان «خانواده» را صرفاً برای مجموعهای مرکب از یک زن و مرد و بچههای آنها به رسمیت میشناسد. با این همه وایدل خود همجنسگراست و با زنی فیلسماز و سریلانکاییتبار زندگی میکند. آنها اغلب در خانه مشترکشان در سوئیس و با دو بچه از همسر وایدل زندگی میکنند.
ویدل گفته است همه رشتههای تحقیقاتی مربوط به مطالعات جنسیتی را تعطیل خواهد کرد و استادان این رشته را به خانه خواهد فرستاد.
حمایت بحثانگیز ایلان ماسک
حزب «آ اف د» و آلیس ویدل در دوران انتخابات از حمایت ایلان ماسک، میلیاردر آمریکایی فعال در زمینه هایتک، برخوردار هستند. ماسک از مردم خواسته است که به این حزب رأی دهند و گفته است که تنها «آ اف د» میتواند آلمان را نجات دهد. وایدل اخیراً به دیدار ویکتور اوربان، نخستوزیر مجارستان، رفت. اوربان از شاخصترین چهرههای پوپولیستی در میان زمامداران اتحادیه اروپا است. وایدل در کنفرانس مطبوعاتی مشترک با اوربان گفت که مجارستان برایش یک سرمشق است و در آلمان شیوه و مشی مجارستان را پیش خواهد گرفت.
وایدل معمولا در اظهاراتش به خصوص در باره مهاجران به قطبیسازیها دامن میزند و در سخنرانیهای خود از اصطلاحاتی چون «مهاجرت چاقوکشان» و «دختران با روسری» استفاده میکند. او همچنین از طرحهایی چون «اخراج گسترده مهاجران» (remigration) سخن میگوید و حتی هیتلر را یک کمونیست خوانده است، موضعی که بحثی گسترده در آلمان برانگیخت و حتی رهبر افتخاری حزب را هم به موضعگیری علیه آن واداشت.
اولاف شولتس؛ بختی که شاید این بار باز نشود
اولاف شولتس، صدراعظم کنونی و نامزد حزب سوسیال دمکرات برای احراز دوباره این پست، ۶۶ ساله است. او از سال ۱۹۹۹ با شروع صدراعظمی همحزبیاش، گرهارد شرودر به مجلس ملی آلمان راه یافت و بعدتر در سمتهایی چون وزیر داخله هامبورگ و وزیر کار در دولت مرکل و نیز به عنوان شهردار ایالتشهر هامبورگ خدمت کرد. او قبل از آن که به مقام صدراعظمی برسد، تا سال ۲۰۲۰، در دولت مرکل وزیر دارایی بود. در دوران شهرداری هامبورگ نام او در ارتباط با لاپوشانی احتمالی و عدم ارائه اطلاعات درست در مورد پروندهٔ فرار مالیاتی بزرگ یک شرکت کارتهای اعتباری مطرح شد، پروندهای که هنوز هم در دست بررسی بوده و مختومه نشده است.
حزب شولتس در سال ۲۰۲۱ به گونهای کموبیش غیرمنتظره در انتخابات از حزب دمکرات مسیحی پیشی گرفت که علت آن از جمله به برخی اشتباهات رفتاری نامزد این حزب نسبت داده میشود.
شولتس در سه سال گذشته رئیس دولتی بود که به گونهای کمسابقه و برخلاف اکثر دولتهای دو حزبی آلمان از سه حزب تشکیل شده است.
او در دسامبر ۲۰۲۱ زمانی زمام أمور آلمان را به دست گرفت که هنوز پیامدهای بحران کرونا حی و حاضر بود. سه ماه بعد دولت مرکب از سوسیال دمکراتها، سبزها و لیبرالها با بحران جنگ اوکراین روبرو شد که در سخنرانی معروف شولتس از آن به عنوان «چرخش تاریخی» یاد شد.
این دوران مصادف شد با بحث پیرامون نوع و میزان کمکهای آلمان به اوکراین و نیز بحران انرژی در این کشور در نتیجهٔ امتناع از ادامه خرید گاز از روسیه. شولتس تاکنون با قاطعیت از ارسال موشکهای کروز «تائوروس» به اوکراین خودداری کرده است و آن را درگیرشدن بیمحابا و خطرناک در جنگ اوکراین دانسته است، موضعی که از سوی بخش چپ حزب سوسیال دمکرات حمایت میشود و شولتس با اتکا به آن در بخشی از جامعه خود را هوادار صلح، محدود نگهداشتن دامنه جنگ و عدم افزایش تنش معرفی کرده است.
وجود اختلاف در درون ائتلاف سه حزبی شولتس، از جمله بر سر اولویتها در نحوه بودجهبندی، منابع تامین مالی برای کمک به اوکراین و خدمات اجتماعی یا سقف استقراض دولت گاه و بیگاه بروز عمومی پیدا کرد و نهایتاَ هم به فروپاشی این ائتلاف در اوایل نوامبر سال گذشته منجر و زمینهساز انتخابات زودرس کنونی در روز یکشنبه، ۲۳ فوریه، شد.
شولتس در سه سال گذشته دائم با این انتقاد روبرو بود که به عنوان صدراعظم در اختلافات مختلف مربوط به ائتلاف دیر یا حتی با تردید وارد عمل شده است. او گرچه خود نیز حالا این انتقاد را وارد میداند، ولی به هر صورت به عنوان نکتهای منفی در کارنامه صدارت او جا گرفته است.
سیاست خارجی؛ امتیازی که جواب میدهد؟
شولتس به رغم موفقیت نه چندان بارز در چند بحران دوران صدراعظمیاش که به ترکیب پیچیدهٔ کابینهاش برمیگشت، در کارزار انتخاباتیاش خود را مرد عبور از بحرانها معرفی میکند و در برابر، بر عدم تجربهٔ رقیب اصلی در کارهای اجرایی متمرکز شده و تفاوت مناسبات خودش و این رقیب با اقشار مختلف اجتماعی گذاشته را برجسته میکند.
شولتس ۶۶ ساله در سال ۱۹۹۸ ازدواج کرده اما بچه ندارد، ولی در تبلیغات انتخاباتیاش به این موضوع اشاره میکند که در دورهٔ او حق ماهانهٔ کودکان و کمک مالی به کرایه خانه بیش از هر زمان دیگری افزایش یافته است.
رسانهها به شولتس به دلیل نوع گفتار او که حالت ماشینی دارد و کمروح است عنوان «شولتسومات« بر وزن «اتومات» دادهاند.
حزب سوسیال دمکرات شولتس در نظرسنجیها در جا زده و رأی آن حول ۱۵ درصد میچرخد که آن را در رتبهٔ سوم بعد از حزب دمکرات مسیحی (۳۰ درصد) و حزب آلترناتیو برای آلمان (۲۰ درصد) قرار میدهد. در درون حزب هم حالا کمتر کسی باور دارد که واقعاً میتوان تا روز انتخابات ورق را برگرداند و پیروزی سال ۲۰۲۱ را تکرار کرد. فکر و ذکر حزب اکنون بیشتر این است که به عنوان عضو کوچکتر در دولت ائتلافی آینده چه امتیازهایی میتوان گرفت. خود شولتس اعلام کرده که عضو کابینهٔ ائتلافی که با صدراعظمی فریدریش مرتس تشکیل شود نخواهد بود، تصمیمی که شاید به معنای پایان حضور او در عرصه سیاسی آلمان باشد.
روبرت هابک؛ در پی تکمیل انقلاب سبز و ائتلاف با همه
روبرت هابک، وزیر اقتصاد در دولت اولاف شولتس، خود را نامزد صدراعظمی از جانب حزبش معرفی کرده است، امتیازی که در حزب سبزها در دور قبلی انتخابات به آنالنا بربوک، وزیر خارجه کنونی آلمان، داده شد. هابک با کارزار «صدراعظم شو، انسان بمان» و ویدئوهای احساسی در اینستاگرام، تلاش دارد که سبک سیاسی متفاوتی را به نمایش بگذارد. او در این راستا میکوشد ضمن توضیح علل قصور و ناکامی ائتلاف حاکم در سه سال گذشته (با سوسیال دمکراتها و لیبرالها) سیاستهای خاص و جدید خود را معرفی کند.
هابک تقریبا تمامی سمتها را در حزب سبزها تجربه کرده است. از ریاست حزب در فلنزبورگ، شهری در شمال آلمان گرفته تا ریاست فراکسیون حزب سبزها در بوندستاگ، ریاست حزب و در نهایت وزارت اقتصاد.
او نماینده سیاستهای پراگماتیستی و واقعگرایانه سبزها است که در آن به مذاکره و توافق سیاسی با دیگر جناحها علاقهمندی نشان میدهد و شراکت در دولت را هدف خود قرار داده است.
هابک که در زبانشناسی و فلسفه تحصیل کرده است، علاوه بر فعالیتهای سیاسی ۲۰ ساله، نویسندهٔ کتابهای کودک نیز هست. هابک ۵۵ ساله که پدر چهار پسر است به خوبی از توانایی نویسندگی خود آگاه است و سعی میکند این جنبهٔ احساسی و نرم استعداد خود را نیز به عنوان نقطه قوت در کارزارهای انتخاباتی به کار گیرد.
او از جمله سیاستمدارانی است که به طور فعال از شبکههای اجتماعی برای بیان دیدگاههای خود استفاده میکند واز طریق ویدئوهای سلفی و پستهای مختلف در اینستاگرام و تیکتاک، سیاستهای حزب سبزها را توضیح میدهد.
هابک اما در متقاعد کردن رأیدهندگان با چالشهایی روبهرو است، از جمله نیمهتمام ماندن تحقق وعدههایی که برای بازسازی اقتصاد سبز داده است. هابک و شولتس در ابتدای شروع به کار دولت ائتلاف کنونی (همراه با لیبرالها)، وعده داده بودند که یک «معجزه اقتصادی سبز» را رقم بزنند، اما این وعده هنوز تحقق نیافته است. تلاشها برای استفاده گسترده از انرژی خورشیدی و جان دادن به صنایع مربوط به آن در آلمان با موفقیت پیشبینیشدهای همراه نبوده است و صنعت خودروسازی آلمان هم نتوانسته بهطور مؤثری به سمت تولید خودروهای الکتریکی حرکت کند. در این میان، هزینههای انرژی و تغییرات اقلیمی نیز بر مشکلات اقتصادی افزوده است.
«انقلاب سبز» با اما و اگر
یکی از بزرگترین دستاوردهای هابک در دوران وزارت اقتصاد، مدیریت بحران انرژی بود. با توجه به جنگ روسیه علیه اوکراین و امتناع از ادامه خرید گاز از روسیه، هابک موفق شد آلمان را از بحران انرژی و کمبود سوخت نجات دهد و پیشبینیهایی که درباره قطع برق مطرح شده بود، به حقیقت نپیوست. این موفقیت هابک در مدیریت بحرانهای انرژی برای او نقطه قوت بزرگی محسوب میشود، هر چند که بهای نسبتاً بالای برق و گاز همچنان باری بر دوش خانوادههای کمدرآمد و مانعی در رشد اقتصادی و صنعتی تلقی میشود و بخشهایی از جامعه آن را به حساب هابک مینویسند.
این که برخی تصمیمات زیستمحیطی نیز سختگیرانه و بدون ملاحظهٔ وضعیت اقتصادی اقشار متوسط و کمدرآمد به اجرا درآمد و بعدا اجباراً پس گرفته شد نیز در بخش منفی کارنامهٔ هابک ثبت شده است. در حال حاضر نیز برخی شعارهای سبزها در زمینهٔ تامین اجتماعی از سوی منتقدان مبهم و غیردقیق تلقی میشود و سیاست آن در حمایت بیقیدوشرط از اوکراین و عدم توجه لازم به ظرفیتهای دیپلماسی برای خاتمهٔ جنگ نیز از دیگر انتقادات است.
وضعیت آرای سبزها در حال حاضر در سطح سوسیالدمکراتها و حدود ۱۵ درصد است. دمکرات مسیحیها با ۳۰ درصد در رأس ایستادهاند و حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان (آ اف د) با بیست درصد در مقام دوم قرار دارد.
هابک در شعارهای خود به عنوان نامزد صدراعظمی گفته است که میخواهد موضوعات مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی را بهطور همزمان و در تناسب با یکدیگر مدیریت کند. او معتقد است که این امر به ویژه زمانی ممکن است که قانون سقف بدهی تغییر کند و دولت اجازه استقراض بیشتری داشته باشد. در نظر او، آلمان باید با گرفتن وام، اقتصاد خود را تقویت کرده، انرژیهای سبز را به طور اجتماعی پایدار توسعه دهد و با ارائهٔ یارانهها، از تکنولوژیهای سبز حمایت کند.
چهار نامزد و سیاست در قبال ایران
بنا بر تازهترین نظرسنجیها ورود چهار حزب یادشده و نیز حزب چپ به مجلس آلمان احتمالاً قطعی است. حزب لیبرال موسوم به حزب دموکرات آزاد و حزب چپ محافظهکار موسوم به «اتحاد زارا واگنکشت» در لب مرز حد نصاب قرار دارند. اگر ورود این دو حزب هم به مجلس قطعی شود، به احتمال زیاد با توجه به پراکندگی آراء تشکیل دولت با تنها دو حزب مشکل خواهد بود و شاید ائتلافی سهحزبی زمام امور را به دست گیرد.
تجربه دولت سهحزبی در سه سال گذشته لزوماً مثبت نبود و زودتر از موعد خاتمه یافت. در دور جدید هم احتمالاً چنین دولتی با میزانی از اختلافات و بیثباتی بیشتر همراه خواهد بود و شاید بدون چالشهایی داخلی و خارجی برای بزرگترین قدرت اقتصادی اروپا نماند.
در مجموع، تفاوت عمدهای میان سیاست سه حزب دمکرات مسیحی، سوسیال دمکرات و سبزها در قبال جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد و کلا سیاست آلمان در قبال تهران، از ملاحظات گذشته و سیاستهای موسوم به گفتوگوی انتقادی یا «تغییر از طریق تعامل و تجارت» تا حدود زیادی فاصله گرفته است. این اشتراک مواضع به خصوص با قطعنامه مشترکی که سه سال پیش در مجلس به تصویب فراکسیونهای این أحزاب و حزب لیبرال رسیده بیش از پیش تقویت شده است.
به ویژه با توجه به اشتراک حساسیت و تمرکزی که همه أحزاب اصلی آلمان بر امنیت اسرائیل دارند مقابله با رویکرد و سیاست منطقهای جمهوری اسلامی از جمله موضوعات محوری در سیاست خاورمیانهای این أحزاب است.
مهار برنامهٔ اتمی جمهوری اسلامی، محدودسازی قدرت موشکی آن، تلاش برای پایان دادن به همکاری تسلیحاتی تهران با مسکو در جنگ اوکراین و نیز توجه به مسائل مربوط به نقض حقوق بشر در ایران نیز در سالهای اخیر و به خصوص پس از اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» محوریت بیشتری در سیاستهای أحزاب آلمان پیدا کرده است.
محدودسازی حضور ایران در شورای حقوق بشر، تشدید برخی از تحریمها، ممانعت از پروازهای میان تهران و پایتختهای اروپایی و نیز بستن کنسولگریهای ایران در سه شهر مهم آلمان از جمله مواردی بوده است که برلین در تنظیم و اجرای آنها نقشی محوری داشته است. احتمالاً بعد از انتخابات پیشرو تفاوتها شاید بیشتر در تلاش برای هر چه بیشتر اروپاییکردن فشارها بر جمهوری اسلامی و مثلا پیگیری بیشتر مسائلی مانند وارد کردن نام سپاه به فهرست تروریستی اتحادیه اروپا باشد، به خصوص که حزب دمکرات مسیحی قطعنامهای هم در اوایل سال گذشته به مجلس آورد که تصویب نشد.
حزب آلترناتیو برای آلمان در دههٔ گذشته رویکرد نوسانی در قبال جمهوری اسلامی داشته است. این مناسبات در دههٔ گذشته ملایم بود و حتی برخی از اعضای رهبری «آ اف د» به ایران سفر کردند. اما این حزب در سالهای اخیر لحن تندتری علیه جمهوری اسلامی اتخاذ کرده است، ولی در صدور قطعنامهها علیه ایران، با این ادعا که قوی و شدید نیستند، همراهی نکرده است.