لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۰:۵۴

«وضع از زمان میرسلیم هم بدتر شده است»


عباس معروفی نویسنده سرشناسی است که بیش از ۱۲عنوان کتاب منتشر کرده است.
عباس معروفی نویسنده سرشناسی است که بیش از ۱۲عنوان کتاب منتشر کرده است.

نامزدهای رياست جمهوری در ايران، در انتخابات سال ۸۴ علاوه بر رقبای انتخاباتی خود بايد عليه گروهی دگر نيز مبارزه ای تبليغاتی را به پيروزی می رساندند: هواداران تحريم انتخابات.


بسياری از هوداران تحريم تا دقيقه ۹۰ و حتی با رفتن محمود احمدی نژاد به دور دوم انتخابات، از موضع خود عقب نشينی نکردند و بر پايه خواسته ها و تحليل های خود، مردم را به تحريم انتخابات تشويق کردند.


عباس معروفی، نويسنده سرشناسی که اکنون بيش از يک دهه از زندگی خود را در خارج از ايران سپری کرده است، در دسته نويسندگانی بود که اصولا تفاوتی ميان آقای احمدی نژاد و ديگر نامزدهای انتخابات قائل نبود و در گروه تحريمی ها جای گرفت.


اکنون پس از دو سال که از به قدرت رسيدن محمود احمدی نژاد گذشته است، عباس معروفی بيش از هر چيز در برابر اين سوال قرار می گيرد که آيا شرايط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به گذشته تغييری نکرده است؟ بهتر يا بدتر نشده است؟


آقای معروفی، دو سال از دوره آقای احمدی نژاد گذشت. وضعيت بازار نشر را بعد از دو سال چگونه می بينيد؟


عباس معروفی: تا اينجايی که من شاهدم و در تماس مداوم با ايران هستم – چون من هم می نويسم و هم در برلين کتاب می فروشم – فکر می کنم که در هيچ دوره ای وضع نشر تا اين حد بد نبوده، يعنی مبنا را گذاشته اند بر ورشکست کردن ناشران حرفه ای و خوب، و فضايی پديد آورده اند برای کسانی که ناشر واقعی نيستند، بلکه آمده اند تا با چاپ آثاری از مزايايی مثل کاغذ سوبسيد دار استفاده کنند.


من در نمايشگاه کتاب فرانکفورت، در ماه اکتبر سال گذشته، با مدير کل نشر وزارت ارشاد ديدار کردم و به او گفتم که شما گورستان کتاب درست کرده ايد، سه هزار کتاب بدون مجوز مانده، از طرفی فرياد می زنيد هجمه فرهنگی و تهاجم فرهنگی و از طرفی ديگر، همه توليد کنندگان فرهنگ اين مملکت را که بعضا از خود نظام هستند و منتقد هستند را ويران می کنيد.


بحث ما خيلی طولانی بود ولی بهرحال به او گفتم که شما به چه اجازه ای جلوی انتشار «بوف کور» را می گيريد؟ يا آن را سانسور می کنيد؟ پاسخ داد که بوف کور ياس و نااميدی در جامعه ايجاد می کند و ما می خواهيم نشاط بدهيم به جامعه.


در همان جا به همين آقای حميد زاده (مدير کل نشر وزارت ارشاد) به نقل از يک ناشر ايرانی گفتم که شما از ناشر خواسته ايد، بخش «سياوش و سودابه» را در رستم نامه، تلطيف کند!


پرسيدم شما کی هستيد که می خواهيد در يک اثر هزارساله مانند شاهنامه فردوسی دست ببريد؟ که متاسفانه پاسخی نداشت برای اين انتقادها.


اما برخی می گويند که قوانين سانسور در ايران سابقه ۲۷ ساله دارد و تغيير چندانی نکرده است. نظر شما درباره اين ديدگاه چيست؟



  • «قطعا قوانين همان قوانين است، اما سخت گيری در اجرای همين قوانين بسيار بيشتر شده است. يکی از کارهايی که در همين دو سال کرده اند اين است که وزارت ارشاد، مجوزهای چاپ را باطل می کند.»
عباس معروفی

قطعا قوانين همان قوانين است، اما سخت گيری در اجرای همين قوانين بسيار بيشتر شده است. يکی از کارهايی که در همين دو سال کرده اند اين است که وزارت ارشاد، مجوزهای چاپ را باطل می کند. اين نشان می دهد که جمهوری اسلامی شديدا بی ثبات است و در ظاهر جمهوری اسلامی است، اما آرام آرام تبديل شده به حکومت اسلامی.


ما در بازار نشر شاهد اين موضوع هستيم. دوره حضور ميرسليم در وزارت ارشاد بدترين دوره اين وزارتخانه بود و امروز ما می بينيم که وضعيت از دوره ميرسليم هم بدتر شده است. اين را اکثر ناشران می گويند.


اما در همين وزارت ارشاد هستند کسانی که آثاری منتشر می کنند که به نظر می رسد حتی خط قرمزهای وزارت ارشاد اصلاح طلبان را هم زير پا گذاشته اند. اصولا در بيشتر در حوزه های سينما و موسيقی و تا حدی هم در حوزه کتاب، برخی می گويند که در صدور مجوز دو گانگی وجود دارد و برخی به راحتی مجوز می گيرند و برخی گويی در ليستی سياه هستند مجوز نمی گيرند. شما خودتان هم در گروه کسانی هستيد که کتاب هايتان در ايران چاپ می شوند ...


موضوع برخوردهای دوگانه در جمهوری اسلامی، موضوعی است که در فلسفه وجودی اين نظام ريشه دارد. نظام جمهوری اسلامی تفاوتی اساسی با فاشيسم دارد، فاشيست ها بسيار آرمانگرا بودند و از صدر تا ذيل فاشيست و آرمان خواه بودند، اما ما اين موضوع را در جمهوری اسلامی نمی بينيم.


اتفاقا مشکل نظام جمهوری اسلامی هم همين است، تعريف های متعددی از دين، آزادی و قانون وجود دارد و کلا تعريف های بسياری از پديده های گوناگون در اين نظام ديده می شود.


خاطره ای دارم در اين باره که فکر می کنم موضوع را روشن می کند. در زمانی که به مدت چند ماه در ايران بازجويی می شدم، شخصی که از کارکنان روزنامه کيهان بود در دادستانی انقلاب، در بازجويی ها حتی نام مرا به زبان نمی آورد و در عوض مدام به من توهين می کرد و در حين بازجويی به من می گفت «آشغال».


در همين ساختمان و در همين فضا، وقتی از اتاق بازجويی می آمدم بيرون که به خانه بروم، آقايی در راهروی دادستانی انقلاب ايستاده بود که گاهی به من سلام می کرد. او يک روز پنج شنبه که خلوت بود، آمد جلو و گفت که در بخش رسيدگی به اختلاس های کلان کار می کنم. او گفت: من می دانم اينجا چه اتفاقی می افتد. من از شما معذرت می خواهم!


شما می بينيد که در يک ساختمان دو ديدگاه کاملا متفاوت وجود دارد. اين تفاوت ها در وزارت ارشاد هم هست، در همه جا هست. و همانطور که گفتم ريشه در تفاوت از تعريف هايی دارد که برای مفاهيمی مثل دين، آزادی، عدالت و ... وجود دارند.


حالا با همه اين توضيحات، وضعيت کتاب های خود شما چطور است؟ اصلا مشکلی برای شما به وجود آمده در اين دو سال؟


البته من کلا نويسنده ای سياسی نيستم و تمام کتاب هايم پيش از اين مجوز گرفته اند. با اين حال يکی از رمان هايم سالها است که در وزارت ارشاد مجوز نگرفته، برای همين من کتاب را در اينترنت منتشر کرده ام تا مردم بتوانند به رايگان آن را بخوانند.


و آخرين سوال من اين است که به راستی تا چه اندازه محمود احمدی نژاد در پديد آمدن وضعيت موجود نقش داشته است؟


من فکر می کنم اين گام هايی است که زمانی آقای رفسنجانی آن را برداشته و فکر می کنم زمانی در ايران که بودم اين تحليل را نوشته ام و به آن هم معتقدم. من فکر می کنم گردانندگان جمهوری اسلامی می خواستند که يک کشوری شبيه مثلا سنگاپور درست کنند، يک صنعت نصفه نيمه، فاحشه خانه ها بعضا باز باشند، چراغ های فاحشه خانه ها خاموش و روشن بشوند، آدامس و پفک و جوراب نايلونی بريزند توی دست و بال و مردم و از آن طرف، پروژه قلع و قمع کامل فرهنگی را پيش ببرند.


اين کار را گام به گام انجام دادند. نمی توان همه را گذاشت به حساب آقای احمدی نژاد، يا خاتمی يا کس ديگری. همه با هم در آن سهيم هستند. همه با هم همکاری کردند تا جامعه را به اين نقطه رساندند.


اصلاح طلب ها هم که هشت سال قدرت را کامل قبضه کرده بودند، نتوانستند هيچ کدام از دستاوردهايشان را نهادينه بکنند. امروز شاخص ترين چهره فرهنگی اصلاح طلب ها که آقای مهاجرانی بود و عالی ترين پست ها مانند وزارت در جمهوری اسلامی در اختيار داشت، در لندن نشسته و وضعيت بهتری نسبت به من ندارد.

در همین زمینه

XS
SM
MD
LG