لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۶:۵۴

همه چیز درباره ایدز با برادران علایی


آرش (راست) و کامیار علایی
آرش (راست) و کامیار علایی
آن را «طاعون قرن بیستم» نامیده‌اند، بیماری‌ واگیرداری که همچنان در برخی جوامع تابو محسوب می‌شود، بیماری‌ای که به دلیل کمبود اطلاعات و فقر مالی و فرهنگی، شیوع آن در حدی است که بنا بر گزارش نهاد ایدز سازمان ملل هم اکنون حدود سی و چهار میلیون نفر با آن زندگی می‌کنند.

این گزارش همچنین می‌افزاید تنها در سال جاری میلادی، ۲۰۱۱، ۲.۷ میلیون نفر به ویروس اچ‌آی‌وی آلوده شده‌اند. در روز جهانی ایدز امسال، رادیوفردا با دو نام آشنا در زمینه پیشگیری و مبارزه با بیماری ایدز گفت‌و‌گو کرده است. دو برادر که تا چندی پیش با اتهام براندازی و همکاری با دول متخاصم ایران مهمان زندان اوین بودند.

please wait

No media source currently available

0:00 0:25:06 0:00
لینک مستقیم


آرش و کامیار علایی از بنیان‌گذاران کلینیک‌های مثلثی در ایران هستند. بهمن سال ۱۳۸۷ کامیار علایی ۳۷ ساله، به ۹ سال زندان، و آرش علایی ۴۲ ساله به شش سال زندان محکوم شدند. حال پس از چند ماه که از آزادی این دو می‌گذرد، در روز جهانی ایدز، برادران علایی مهمان گفت‌و‌گویی ویژه در رادیوفردا هستند:

  • رادیوفردا: اولین سوالم را با آرش علایی در میان می‌گذارم به این دلیل که زمان کمتری است که از زندان آزاد شده و به برادرش کامیار علایی پیوسته است. از آرش علایی می‌پرسم که چه احساسی دارد که در سال ۱۳۹۰ هجری خورشیدی یا ۲۰۱۱ میلادی بعد از چند سال بیرون از زندان، روز جهانی مبارزه با ایدز را جشن می‌گیرند؟

آرش علایی: بنده سلام دارم خدمت شما و شنوندگان عزیز. اگر صادقانه بخواهم بگویم باید بگویم که تفاوتی نمی‌کند که در بند باشی یا در آزادی. آن چه که مهم است این است که توجه به مسئله ایدز و بیماران مبتلا و کسانی که در معرض ابتلاء به این بیماری هستند، وجود داشته باشد.

برای من چه قبل از زندان و چه در طول دوره زندان و چه الان که در دوره آزادی به سر می‌برم، واقعا تفاوتی برایم نمی‌کند، چرا که من چه پیش از زندان و چه اکنون، به این مسئله توجه دارم و دوست دارم تمام آحاد بشر هم در هر موقعیت اجتماعی، اقتصادی، در هر وضعیت مکانی و زمانی باشند به این موضوع بپردازند.

  • روز جهانی ایدز روزی است که در ارتباط مستقیم با علائق و کارهر دوی شما قرار دارد. این روز چه معنا و چه جایگاهی برای شما دارد؟

آرش علایی: روزهای خاص به عنوان نمادی برای توجه بیشتر به یک موضوع است. برای ما به این دلیل اهمیت دارد که با افراد کلیدی اجتماعی، افراد کلیدی که در سیاست‌گذاری‌های خاص مداخله دارند، افراد کلیدی که در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی فعالیت می‌کنند، افرادی که در بطن جامعه هستند، در کنار افرادی که مبتلا به بیماری ایدز هستند، شروع کنند به پرداختن به این فرایند که ایدز یک بیماری نیست که بخواهیم از آن بترسیم، بلکه باید باورش کنیم، راه مبارزه با آن را آموزش بدهیم و کمک کنیم تا افرادی که سالم هستند، مبتلا نشوند و افرادی که مبتلا هستند عضوی از خانواده جامعه جهانی هستند. و این که در سراسر دنیا به آنان به عنوان یک فردی که فقط و فقط به خاطر ندانستن یک موضوع مبتلا به یک بیماری شده‌اند، به عنوان یک فردی از خانواده جامعه جهانی ببینیم و به آنان کمک کنیم.

  • پیش از این که به بحث چگونگی آگاهی دادن به جامعه در مورد بیماری ایدز بپردازیم، می‌خواستم از شما سوال کنم که اصلا اگر بخواهیم به زبان ساده این مسئله را توضیح بدهیم که ویروس اچ‌آی‌وی از کجا می‌آید و این بیماری اساسا چه نوع بیماری است، آن را چگونه توضیح می‌دهید؟

کامیار علایی: من از شما تشکر می‌کنم که در آستانه روز جهانی ایدز به ما این فرصت را می‌دهید که مروری بر کارهایی داشته باشیم که در گذشته در این حوزه انجام شده است و یک خسته نباشید بگوییم و فرصتی برای تشکر و تجدید قوا برای کسانی باشد که سال‌هاست در این زمینه کار و فعالیت کرده‌اند.

به زبان ساده ویروس اچ‌آی‌وی یا‌‌ همان «نقص ایمنی» یک ویروسی است که وارد سلول‌های بدن می‌شود و هدفش تهاجم به سیستم ایمنی بدن است.

در واقع خود سیستم ایمنی بدن مسئول از بین بردن عفونت‌های خارج از بدن است. اما از آنجایی که این بیماری سیستم ایمنی بدن را از بین می‌برد، به تدریج، فرد بیمار نسبت به انواع و اقسام عفونت‌ها آسیب‌پذیر خواهد شد.

این ویروس وقتی وارد سلول بدن می‌شود، بدن هر انسانی به طور متوسط ۱۲۰۰ تا ۱۴۰۰ سلول ایمنی به نام «تی.‌ام. پر» در هر واحد سی‌سی دارد که تا وقتی این میزان به ۲۰۰ عدد نرسد، بدن قادر است خودش با عفونت‌ها مقابله کند.

اما ویروس ایدز به طور متوسط سالی بین ۷۰ تا ۱۰۰ سلول ایمنی بدن را از بین می‌برد و اگر بخواهیم این رقم ۱۴۰۰ به ۲۰۰ سلول ایمنی برسد، بین ده تا ۱۵ سال به طول می‌انجامد و فرد در این شرایط به جایی می‌رسد که ایمنی او قابل جبران کردن نیست و وارد مرحله پیشرفته بیماری یا ایدز می‌شود.

  • الان چند دهه است که از زمان کشف ویروس اچ‌آی‌وی می‌گذرد و در این مورد مکررا بحث و صحبت می‌شود و درباره این بیماری فیلم‌های مستند بسیاری ساخته می‌شود، مقالات زیادی نوشته می‌شود، سران کشور‌ها در مورد آن صحبت می‌کنند. چرا تا امروز یعنی در روزهای پایانی سال ۲۰۱۱ میلادی، همچنان به هیچ درمان مشخصی در مورد ویروس ایدز نرسیده‌ایم؟

کامیار علایی: سوال بسیار خوبی است. مشکل از این است که وقتی ویروس وارد سلول بدن می‌شود، وارد هسته سلول می‌شود و خودش تبدیل به جزیی از سلول بدن می‌شود.

در آن شرایط و وقتی خودش جزیی از هسته سلول بدن می‌شود، دیگر توسط سیستم‌های دفاعی بدن قابل شناسایی نیست. از آنجایی هم که به طور مداوم تغییر شکل می‌دهد، انواع و اقسام اشکال دارد و در روز حدود بیش از یک میلیون بار جهش پیدا می‌کند. به همین دلیل هم هیچ سیستمی نمی‌تواند آن را شناسایی کند و از بین ببرد.

درمان‌های موجود باعث می‌شود که ویروس‌هایی که در سطح خون هستند از بین بروند و مانع تسری هر چه بیشتر آنها می‌شود. اما نمی‌تواند آن ویروسی را که وارد هسته سلول شده و مخفی شده است را شناسایی کند.

به همین دلیل است که فرد بایستی به طور مداوم و هر روز دارو مصرف کند و وقتی که داروی خود را برای مدت کوتاهی قطع کند، آن ویروس دوباره از نو شروع به فعالیت می‌کند چون در درون هسته سلول و عضوی از آن شده است، به سرعت در برابر دارو مقاوم می‌شود.

آرش علایی: از دید و نگاه دیگر باید بگویم اگر شیوع بیماری ایدز زیاد باشد، دیگر کارمندی نیست که کار کند، کارگری را پیدا نمی‌کنید که سر کار برود، دیگر معلمی وجود نخواهد داشت که درس بدهد. به همین دلیل هم نگاه به این مسئله بایستی خارج از مسئله درآمدزایی یا اهداف سیاسی و اقتصادی باشد. اما شرط این مسئله این است که آن دارویی که مصرف می‌شود، کیفیت و کمیت استاندارد بین‌المللی لازم را داشته باشد. شما می‌بینید در بسیاری از کشور‌ها داروهایی مصرف می‌شوند که کیفیت و کمیت لازم را ندارند.

  • اخیرا گزارش نهاد سازمان ملل متحد درباره بیماری ایدز منتشر شده است. جمع‌بندی این گزارش نشان از یک کاهش نسبی از تعداد مبتلایان ویروس اچ‌آی‌وی داشت، شما این گزارش را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

کامیار علایی: در مورد بیماری ایدز دو مسئله وجود دارد. یکی شیوع بیماری است و دیگری هم بروز موارد جدید بیماری است که در واقع این گزارش بر موارد جدیدی تاکید می‌کند که هر سال به عنوان بیمار جدید در سراسر جهان شناسایی می‌شوند.

این روند در سال‌های اخیر رو به کاهش بوده است. اما این کاهش به تنهایی به معنای کنترل بیماری است. چون در کشورهای مختلف میزان موارد شناسایی شده مختلف است. به این معنا که برخی از کشور‌ها، مثل کشور ایران، ممکن است تنها ۲۰ درصد از موارد مبتلا به اچ‌آی‌وی خود را شناسایی کرده باشند، و در برخی کشور‌ها مثل آمریکا نیز ۸۰ درصد از موارد اچ‌آی‌وی خودشان را شناسایی کرده‌اند.

در کشورهایی که تعداد کمی از مبتلایان به ایدزشان شناسایی شده‌اند، بسیار دشوار است که افرادی که نمی‌دانند خودشان به بیماری اچ‌آی‌وی مبتلا هستند، تلاش کنند تا این بیماری را به دیگران منتقل نکنند. چون وقتی فرد نمی‌داند که به ایدز مبتلاست، ناخواسته این بیماری را به دیگران هم منتقل می‌کند. و وقتی بیماری شناسایی شد، دیگر شانس این که بیماری را کنترل یا روند آن را کند کنند، بسیار کم خواهد بود.

اما در برخی کشور‌ها، مثل کشورهای آفریقایی، وقتی افراد ۳۰ یا ۳۵ سال پیش به این بیماری مبتلا شده‌اند، ازآنجایی که ده یا پانزده سال طول می‌کشد که بیماری شناسایی شود، در فاصله مدت کوتاهی پس از شناسایی بیماری بسیاری از بیمار‌ها فوت می‌کنند. و وقتی بیمار‌ها فوت می‌کنند، همین عامل هم می‌تواند شانس انتقال را کم کند، به همین دلیل هم این گزارش ممکن است که مورد به مورد یا کشور به کشورش در این مورد که چقدر روند کنترل بیماری ایدز در آن موفق بوده است یا خیر متفاوت باشد.

اما‌‌ همان طور که می‌دانید، از سال ۲۰۰۵ یک برنامه ویژه‌ای برای کشورهای آفریقایی تدارک دیده شد که این برنامه ویژه، نگاه ویژه و خاصی برای شناسایی و کنترل ویروس اچ‌آی‌وی داشت. گرچه این برنامه تا حدی موثر بود، همان طور که می‌دانید برنامه‌هایی از این دست سال‌ها به طول می‌انجامد تا اثر واقعی خودش را نشان دهد.

  • اما شما به آمار تنها ۲۰ درصد از موارد شناخته شده مبتلایان به ویروس ایدز در ایران اشاره کردید. شما فکر می‌کنید که تعداد واقعی مبتلایان به ویروس اچ‌آی‌وی در ایران چقدر است؟

آرش علایی: برای تخمین تعداد افراد مبتلا به ویروس ایدز، یک سری شاخص‌های بین‌المللی وجود دارد. از چند سال پیش تخمین زده می‌شد که حدود ۱۰۰ هزار نفر در ایران، به ویروس اچ‌آی‌وی مبتلا هستند که برخی از آنها وارد مرحله ایدز شده‌اند و برخی دیگر هنوز وارد مرحله ایدز نشده‌اند. اما آمار افراد شناخته شده از ۱۲ هزار نفر شروع شده و تا به حال به ۲۲ هزار نفر افزایش پیدا کرده است.

ولی باید یک توجه ویژه به این مسئله داشت که اگر حدود پنج سال پیش تخمین زده می‌شد که ۱۰۰ هزار مبتلا وجود داشته که از این تعداد ۱۵ هزار بیمار شناسایی شده‌اند، بدین معنا بوده است که ۸۵ هزار نفر هنوز شناسایی نشده بودند. و این ۸۵ هزار نفر خودشان بیمار بوده‌اند و ناخواسته افراد دیگری را هم مبتلا کرده‌اند. یعنی روند پنج ساله افرادی که بیماری آنها شناسایی نشده بوده است، در گسترش بیماری، پنج یا شش برابر بیشتر از افرادی بوده است که خودشان مبتلا بوده‌اند و می‌دانسته‌اند.

پس تخمین واقعی افراد مبتلا، نمی‌تواند دوباره روی‌‌ همان آمار ۱۰۰ هزار نفر درست باشد و دستیابی به آمار دقیق ممکن نیست.

  • اما شما به عنوان کسی که در این زمینه کار و فعالیت کرده‌اید، فکر می‌کنید که چرا تمام موارد مبتلا به ویروس و یا حداقل ۵۰ تا ۸۰ درصد از افراد مبتلا به این ویروس هنوز شناسایی نشده‌اند؟ یا چه دلیلی وجود دارد که وزارت بهداشت در این زمینه فعالیت کافی انجام نمی‌دهد؟

آرش علایی: صادقانه باید بپرسم که آیا واقعا تنها باید وزارت بهداشت یا وزارت کشور این کار را بر عهده بگیرد؟ خیر. بیماری ایدز یک بیماری مرتبط با سیاست، مرتبط با مذهب، مرتبط با بهداشت و آموزش و مرتبط با فرهنگ اجتماعی، فرهنگ بومی مناطق و فاکتورهای بسیاری است.

پس چندین ارگان و سازمان و وزارتخانه برای کنترل این وضعیت باید دست به دست هم بدهند. افراد کلیدی جامعه، خارج از سیستم دولتی باید در این زمینه فعالیت کنند.

  • البته من به طور مثال به وزارت بهداشت اشاره کردم.

بله. بله. این‌ها همه باید با هم بیایند و دست به دست هم بدهند و با هم کار کنند. در جامعه ما سیاست‌های دولت تعیین‌کننده است. باید توجه ویژه دولتمردان به مسئله ایدز جلب شود. نیاز به توجه ویژه افرادی کلیدی جامعه است تا این تابوی اجتماعی شکسته شود. آیا این توجه در حد کمال وجود دارد؟ خیر.

تک‌تک افراد جامعه ما در این مورد باید آگاهی‌رسانی کنند. آیا یک فرد مبتلا را مثل یک فرد عادی عضو خانواده می‌پذیرند؟ خیر. هنوز هم در خانواده‌های ما تابوی ایدز وجود دارد.

اما کشورهای دیگر در این زمینه چه کرده‌اند؟ در کشورهای دیگر، دولتمردان، افراد مهم و کلیدی جامعه جلو‌تر از افکار عمومی جامعه حرکت کرده‌اند و تلاش کرده‌اند تا این موضوع را در جامعه حل و فصل کنند و از میزان تابوی مسئله ایدز بکاهند، تا با این کار بتوانند از میزان افراد مبتلای شناسایی نشده بکاهند. به نظر می‌رسد که در کشور ما هنوز این عزم جدی وجود ندارد.

  • شما از وظیفه دولتمردان یا افراد مهم و شاخص جامعه چه در بخش فرهنگ و دین و چه در بخش سیاسی صحبت کردید. اما مطمئنا وقتی صحبت از یک بیماری یا عارضه‌ای است که بدن خود شخص نیز با آن درگیر است، خود فرد مبتلا هم مسئولیت‌هایی دارد. تصور می‌کنم در روز جهانی ایدز جای آن است که به این موضوع پرداخت شود که مردم، خودشان، یعنی تک‌تک آدم‌های یک جامعه چه وظایفی در قبال ویروس اچ‌آی‌وی دارند، چه چیزهایی را باید بدانند و چه اقدامات پیشگیرانه‌ای باید انجام بدهند؟

این مسئله مهم است که ۷۰ درصد جامعه ایران را افراد زیر ۳۵ سال تشکیل می‌دهند. ۵۰ درصد این جامعه بین ۱۷ تا ۳۰ سال سن دارند. و این نشان می‌دهد که ما جمعیت جوانی داریم که در معرض بیماری‌های رفتاری قرار دارند.

این نکته هم مهم است که یکی از راه‌های اصلی انتقال ویروس اچ‌آی‌وی، روابط جنسی محافظت نشده است. هر چند که الان راه اصلی در ایران، اعتیاد تزریقی و استفاده از سرنگ مشترک در بین معتادان است، کما این که حدود ۶۵ درصد بیماران مبتلا به ایدز از این راه مبتلا شده‌اند، اما با توجه به این که روابط جنسی به خاطر موانع فرهنگی به راحتی ابراز نمی‌شود، و متاسفانه مراکزی نیست که افراد در این زمینه به آن مراجعه کنند و آموزش موثر ببینند، می‌توان گفت که راه اصلی ابتلا به ایدز در آینده همین روابط جنسی محافظت نشده خواهد بود.

باید محیط فرهنگی به گونه‌ای باشد که جوان‌ها به راحتی در مورد تجربه‌های جنسی‌شان با خانواده‌ها صحبت کنند. خصوصا این جوانانی که تا به حال رابطه جنسی نداشته‌اند. در مقطع راهنمایی یا در مقطع دبیرستان یا در سال‌های اولیه دانشگاه اگر رابطه جنسی ناخواسته‌ای داشته باشند، باید به گونه‌ای باشد که به راحتی با خانواده در میان بگذارند و بشود به آنها آموزش داد.

باید به جوانان آموخت که حتما بایستی در روابط خود از کاندوم استفاده کنند. چون همین وسیله ساده باعث جلوگیری از انتقال ویروس اچ‌آی‌وی و کلیه بیماری‌های آمیزشی خواهد شد. چرا که وقتی فرد مبتلاست ممکن است که چندین ماه به طول بینجامد تا نتیجه آزمایش بیماری خودش را نشان بدهد و این احتمال وجود دارد که در این فاصله، بیماری به چندین نفر دیگر نیز منتقل شود.

راه دیگر انتقال نیز از راه مادر مبتلا به ایدز به کودک است. اما متاسفانه چون ممکن است که مادر از بیماری خود آگاه نباشد و این بیماری را به نوزاد یا جنین خود منتقل کند. این بسیار مهم است که اگر زنی که می‌داند به نوعی در معرض ویروس ایدز قرار داشته است یا این که همسرش اعتیاد داشته یا روابط جنسی پر خطر و یا خارج از چهارچوب خانواده داشته است، یا هر گونه نگرانی کوچکی در این مورد دارد، در زمان بارداری باید آزمایش بدهد و مطمئن بشود تا اگر مبتلا به ویروس اچ‌آی‌وی باشد، می‌توان با استفاده از داروهایی باعث شد که جنین به این بیماری مبتلا نشود و یا این که بعد از تولد جنین از مادر مبتلا، نوزاد از شیر مادر استفاده نکند و در معرض ابتلا به اچ‌آی‌وی قرار نگیرد.

به همین دلیل هم مهم است که ما سه راه اصلی اعتیاد تزریقی، روابط جنسی محافظت نشده و از راه مادر آلوده را کنترل کنیم.

گر چه در گذشته از راه انتقال خون نیز احتمال ابتلا وجود داشت، ولی امروز خون‌های اهدایی کنترل می‌شود و شانس این که از راه انتقال خون، کسی به این بیماری مبتلا شود، بسیار بسیار ناچیز است.

اما نکته مهم در کنترل ویروس اچ‌آی‌وی، مسئله برخورد فرهنگی با این بیماری است. یکی از راه‌ها این است که ریش‌سفیدان و مبلغین مذهبی در هر دین و مذهبی به راحتی در این مورد به مردم توضیح بدهند. چون مطابق تعالیم مذهبی، حفظ جان یک فرد مساوی با حفظ جان همه انسان‌هاست.

  • شما هر دو برادران علایی در زمینه مبارزه با ویروس اچ‌آی‌وی در ایران فعالیت می‌کردید، امروز که ما در آمریکا با شما صحبت می‌کنیم، آیا تصور می‌کنید که بتوانید فعالیت خود را در ایران کماکان ادامه بدهید؟

آرش علایی: ما به هیچ عنوان دوست نداشتیم در آمریکا باشیم و دوست داشتیم در کشور خودمان باشیم. منتها اجازه این فعالیت را از ما گرفتند. یعنی در حکمی که به ما ابلاغ کردند، هر گونه فعالیت ما در تمامی عمرمان لغو شده است. ما اجازه هیچ گونه فعالیتی اعم از آموزشی، بهداشتی و درمانی را نداشتیم.

به همین دلیل هم مجبور به مهاجرت از ایران شدیم. ولی الان هم که اینجا هستیم به هیچ وجه رسالت کارمان را فراموش نمی‌کنیم. همین که الان در خدمت شما هستیم و شما لطف می‌کنید و پیام ما را به افرادی که مبتلا هستند یا افرادی که در معرض خطر ابتلا هستند می‌رسانید، نشان می‌دهد که ما قصد فراموش کردن وظیفه خودمان را نداریم.

ما تلاش می‌کنیم از طریق سایت‌های آموزشی یا شبکه‌های تلویزیونی، برنامه‌های آموزشی را گسترش دهیم. هر چند که دست‌مان از کمک به بیماران در ایران به طور مستقیم کوتاه شده است.

  • اگر شما در ایران بودید، مهم‌ترین پروژه یا طرحی که پس از آزادی از زندان دنبال می‌کردید، چه بود؟

آرش علایی: در دو قسمت تلاش می‌کردیم. در بخش درمانی ما همیشه بعد از ظهر‌ها در کلینیک به بیماران مبتلا کمک می‌کردیم. اما مسئله اطلاع‌رسانی و نگرش ویژه افراد خاص و عام به مسئله ایدز نیز بسیار مهم است. که این آموزش‌ها به صورت فرد به فرد، گروهی، برنامه‌ریزی برای راه‌اندازی کنفرانس‌ها و کارگاه‌های آموزشی برای گروه‌های دارای پتانسیلی که می‌توانند به جامعه بباورانند که پدیده ایدز یک پدیده ننگ‌آور نیست و یک بیماری است، باید داده شود.

ما قبل از زندان هم برنامه‌های مختلفی در مدارس داشتیم.‌‌ همان ادامه آموزش‌های مدارس و یا مداخله مبلغان دینی در پیشگیری و آموزش ایدز، می‌توانست بخشی از برنامه‌های ما باشد. قسمتی از کشور ما یک نگرش خاص مذهبی دارند. افرادی که مبلغ دینی هستند باید به این مسئله بپردازند. پس لازم است که با آن‌ها نشست و جلسه بگذاریم.

افرادی که در حوزه‌های اقتصادی جامعه کار می‌کنند، کشور ایران از نظر مالی یک کشور ضعیفی نیست بلکه افراد متمول زیادی در آن جامعه زندگی می‌کنند که می‌توانند وارد عرصه کمک به این جریان بشوند و به سازمان‌های غیر دولتی کمک کنند که تمام وقت خودشان را صرف این می‌کنند که مردم را در این زمینه آموزش دهند و نیاز به بودجه کمی دارند.

ما اگر اجازه فعالیت در ایران داشته باشیم در بخش درمان و مداوا و در بخش فرهنگ‌سازی و بسترسازی در جامعه برای ایجاد یک انقلاب و حرکت اجتماعی در جهت فهماندن این موضوع که ایدز یک بیماری است، نه یک تابو و ننگ اجتماعی تلاش می‌کردیم.

  • شما که پیش از رفتن به زندان این کار‌ها را انجام می‌دادید، و می‌گویید که هم اکنون هم اگر در ایران بودید همین فعالیت‌ها را ادامه می‌دادید، پس برای چه به زندان افتادید؟ تصور می‌کنم این سوال برای بسیاری افراد دیگر هم پیش آمده باشد.

کامیار علایی: والله من نمی‌دانم. ما خیلی به این مسئله فکر کردیم و یک جواب عقلانی برای آن پیدا نکردیم. ما بیش از یک دهه به روی مسئله ایدز کار می‌کردیم و همه کار‌ها و فعالیت‌های ما هم مشخص و شفاف و در راستای برنامه‌ریزی استراتژیک کشوری بود.

همه سازمان‌های دولتی و غیر دولتی نیز از برنامه‌های ما مطلع و موافق بودند و در اوج تنش‌ها و تحریم‌های بین‌المللی، بار‌ها از سازمان‌های بین‌المللی جایزه گرفتیم و از ایران در این زمینه قدردانی شد. حالا من نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد که این‌ها یک شبه به این نتیجه رسیدند که ما می‌خواهیم از طریق ایدز براندازی کنیم، این سوال را باید از آنهایی بپرسیم که این تصمیم ناعادلانه را در مورد ما گرفتند.

  • در زمانی که شما هر دو در زندان بودید، در این مورد صحبت می‌شد که شما برادران علایی در زندان هم از هیچ تلاشی فروگذار نکرده‌اید و در زمینه اطلاع‌رسانی به زندانیان در مورد بیماری ایدز تلاش و فعالیت می‌کنید. در زندان چه خبر بود و شما چه نوع فعالیتی در آنجا انجام می‌دادید؟

کامیار علایی: به نکته مهمی اشاره کردید. من بر این باورم که اگر فردی به کاری که می‌کند، اعتقاد داشته باشد، برایش مهم نیست که کجا است، در زندان است یا در شهر کوچکی، در پایتخت است یا در یک ده یا در یک کلان‌شهر. باید در هر شرایطی کارش را ادامه بدهد.

چون رسالت ما آموزش بهداشت در زمینه پیشگیری از ایدز بود، وقتی که در زندان هم بودیم، وقتی که دیدیم که بسیاری از زندانیان از ابتدایی‌ترین مسائل بهداشت فردی، مثل شستن دست‌ها پس از رفتن به دستشویی اطلاع ندارند، فرصت را مناسب دیدیم که تا برای آموزش‌‌ همان افراد برنامه‌ریزی کنیم.

بسیاری از زندانیانی که در زندان بودند و به طور روزانه سیگار می‌کشیدند، در مورد آموزش ترک سیگار با آنها صحبت می‌کردیم. یا فعالیت بدنی نداشتند و ما تشویق‌شان می‌کردیم که به ورزش صبحگاهی بها بدهند. یا به آنها می‌آموختیم که از خلاقیت‌هاشان استفاده کنند. طراحی کنند. ورزش‌های گروهی انجام بدهند و بهداشت فردی را مراعات کنند.

به این طریق بود که ما تلاش می‌کردیم به آنها آموزش دهیم که چطور هم سلامت روحی و روانی خود را تامین کنند و هم سلامت جسمی داشته باشند.

طبیعی است که افراد زندانی بعد از مدتی از زندان آزاد می‌شوند و وقتی از زندان آزاد می‌شوند بایستی فرصتی داشته باشند که به جامعه برگردند. در آن صورت هم باید از نظر روانی آمادگی لازم را داشته باشند و هم از نظر جسمانی.

آرش علایی: من نکته دیگری را یادآوری کنم و آن این است که به اعتقاد من انسان باید تفکر خویش را رشد دهد. راه‌های تاثیرگذاری تفکر خودش را در جامعه هدفش بیابد و رشد دهد، نه این که در سکوت و سکون بایستد تا برایش تصمیم بگیرند و راه را به او نشان بدهند. تا راه و تصمیمی که به او نشان داده می‌شود را دنبال کند.

وقتی که فردی به موضوعی عمیقا اعتقاد داشته باشد، در هر محیط و شرایطی می‌تواند به هدفش دستیابی داشته باشد. چه در یک سلول انفرادی باشد، چه ساکن یک سلول چهار نفره باشد، چه در یک بند دویست نفره باشد و چه مابین یک جمعیت ۷۰ میلیونی زندگی کند. مهم این است که این تصمیم پخته و پرداخته شود. و برای رسیدن به این تصمیم، تفکر خود فرد شروع به پیدا کردن راه و مسیر کند. نه این که منتظر باشد که راه به او نشان داده شود.

کامیار علایی: یک جمله است که می‌گوید: «پای در زنجیر پیش دوستان/ به که با بیگانگان در بوستان».

در مورد پایمردی هم باید بگویم که: گر مرد رهی میان خون باید رفت/ از پای فتاده، سرنگون باید رفت/ تو پای پیش نه و هیچ مگوی/ خود راه بگویدت که چون باید رفت.
  • 16x9 Image

    هانا کاویانی

    هانا کاویانی، از سال ۱۳۸۶ با رادیو فردا به عنوان خبرنگار و گزارشگر همکاری می‌کند. او در این مدت تحولات سیاسی و دیپلماتیک از جمله فراز و فرودهای مرتبط با پرونده هسته‌ای ایران، و مذاکرات منتهی به توافق هسته‌ای ایران و قدرت‌های جهانی را از نزدیک دنبال کرده است.

XS
SM
MD
LG