این مقاله در سه قسمت به مطالعه رویدادها، کنشها و واکنشهای بینالمللی در سال گذشته پرداخته است. در قسمت اول عمدتا تحولات خاورمیانه در کشورهای تونس لیبی، عراق و مصر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در بخش دوم به تحولات سیاست بینالملل در سوریه، ایران، اسرائیل و ترکیه پرداختیم. در این بخش تعاملات سياسی، نظامی و استراتژيک ايران در سال گذشته مورد بررسی قرار می گیرد.
همچون سال های گذشته روابط ايران و اغلب کشورهای خاورميانه و غرب در خلال سال گذشته میلادی، پرتلاطم و همراه با تقابل و جنگ لفظی شديد بود. استراتژی ديپلماسی همراه با تهديد و حصر اقتصادی از جانب آمريکا و اروپا ادامه داشت و تهديد اسرائيل به بمباران منابع هسته ای ايران ترجيع بندی بود که هر از گاهی تکرار می شد.
در مقابل ايران نيز سرکشانه در برابر اين تهديد ها دست وپنجه نرم می کرد و يا به تهديد متقابل می پرداخت.
ابزار تعامل از جانب ايران عبارت بود از:
-مذاکرات يک قدم به جلو دو قدم به عقب در موضوع هسته ای (که غالبا از جانب غرب به وقت کشی تعبير می شد).
- حمايت بی امان از سوريه،
- تهديد به بستن تنگه هرمز،
- تهديد به عمل متقابل نظامی در برابر اسرائيل ،
- حمايت از حزب الله در لبنان و حماس در نوار غزه،
- حمايت ضمنی از جنبش های شيعی در بحرين و يا هر جای ديگر،
- آزمايش انواع ز موشک های بالستيک رادار گريز دور پرواز
تا سال ١ ٢٠١ درآمد مالی ايران درسايه قيمت های فزاينده نفت چشمگير بود ولی در فقدان سرمايه گذاری خارجی اقتصاد پا نمی گرفت و نقدينگی بالا موجب تعميق و رونق اقتصادی نمی شد بلکه فقط تورم می آفريد.
در جبهه تکنولوژی هسته ای و توسعه صنايع موشک بالستيک، ايران آهسته آهسته پيش می رفت. در حالی که هر روز ده ها سانتريفيوژ جديد به مجموعه سانتريفيوژهای نصب شده افزوده می شد ( که قرار بود با حمايت روس ها "حق مسلم" ملت را تضمين وخانه هايشان را روشن کند) يکباره ظرفيت توليد اورانيوم غنی شده به حدی بالا رفت که ديگر تشخيص اينکه هدف ايران فقط توليد انرژی است يا توانايی توليد سوخت اتمی و يا رسيدن به توانايی نظامی مشکل شد. به موازات بالا رفتن درجه غنای اورانيوم توليدی ايران و افزايش حجم و ميزان اورانيوم غنی شده، نگرانی کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی، و حتی ترکيه واسرائيل از يک ايران اتمی افزايش يافت.
مصر و عربستان سعودی و چندين همسايه کوچک و بزرگ از اينکه ايران "اتمی" بشود نهايتا راضی نيستند و حتی عربستان سعودی تا آنجا پيش رفت که پيشنهاد کرد آمريکا برای رفع خطر اتمی ايران سر "مار" را با يک ضربه از تن جدا کند!
تحريم اقتصادی
در ژانويه ٢ ٢٠١ دور جديدی از تحريم توسط آمريکا بانک مرکزی ايران را هدف قرار داد که مرکز چرخش پول و منافع صادراتی ايران است.
واکنش ايران به اين جريان تهديد به بستن تنگه هرمز بود با اين توجيه که اگر ما نتوانيم نفت خود را صادر کنيم نخواهيم گذاشت نفت کشور ديگری از تنگه بگذرد. اين درگيری های لفظی از زبانهای مختلف با کلمات و الفاظ مختلف تکرار می شد، از آنجا که هرگونه تهديد به بستن تنگه (اعم از اينکه ايران توانايی آنرا داشته باشد يا نه) يک تهديد جدی به حساب می آيد اين جنگ لفظی نهايتا اوضاع را بد و بدترمی کرد و بجای اينکه قدرت چانه زنی ايران را افزايش دهد موجب قرار گرفتن در وضعيتی غير قابل دفاع می شد.
در يک رويارويی حساب شده در ماه فوريه کشتی های جنگی آمريکا، بريتانيا و فرانسه بدون مقاومت از جانب ايران از تنگه هرمز گذشتند و هيچ يک از تهديدات ايران برای بستن تنگه جامه عمل بپوشد.
در خلال سال ٢ ٢٠١ نيز مانند گذشته قضيه پرونده اتمی ايران موجب اصطکاک با نظام بين المللی بود و مانورهای مختلفی که به عنوان مذاکرات مستقيم و غير مستقيم صورت گرفت کاملا بی حاصل بود.
در ماه فوريه نمايندگان آژانس بين المللی انرژی اتمی بدون اينکه اجازه بازديد از سايت نظامی پارچين واقع در جنوب تهران را پيدا کنند از کشور خارج می شوند.
ايران مظنون به اين است که در اين سايت فعاليت های اتمی نظامی داشته است. سايت پارچين ازقديم يک مرکز نظامی غيراتمی بوده و ايران با استناد به اينکه هيچ تعهدی برای دادن اجازه بازديد از مراکز نظامی غير اتمی را ندارد از ورود بازرسان آژانس به آن سايت خودداری می کند. اين قضيه در طول سال گذشته بارها و بارها مطرح ولی همچنان لاينحل باقی مانده و درنتيجه به عنوان يک بهانه بر عليه ايران مورد استناد قرار می گيرد. تصاوير ماهواره ای نيز فعل و انفعالاتی را نشان می دهد که ظن جامعه بين المللی را تشديد می کند.
از طرف ديگر اسرائيل در گير دو نگرانی علنی و غير علنی بود: ايران اتمی انحصار اتمی اسراييل را در منطقه در هم می شکند، و با دولت اسرائيل سر معارضه دارد؛ وديگر اينکه الگوی انقلابی- اسلامی ايران همسايگان متخاصم اسرائيل را حمايت و تحريک می کند تا با اسرائيل بجنگند. هر دو مورد تهديدی برای امنيت و موجوديت اسرائيل است.
افزون بر آن زبان خصومت آميز و غير ديپلماتيک ايران تهديدی است که دايما به شکل های مختلف تکرار می شود و احتمالا هر يهودی را چه در اسرائيل و چه درايران و چه در هر جای جهان آزار داده وبه سمت حمايت بيشتر ازسياست های اسرائيل سوق می دهد. سعی ايران برای جدا کردن صهيونيزم از يهوديت تاثيری ندارد چراکه از ديدگاه يهوديان اسرائيل سرزمين يهودی ها است و نه فقط صهيونيست های يهودی.
در اين وسط نزديکی انتخابات رياست جمهوری ايالات متحده برخی از مقامات اسرائيل را در جهت بهره گيری از اوضاع ترغيب و موجب اتخاذ يک سياست علنی ضد ايرانی به قصد اعمال فشار به مقامات آمريکايی و جلب هرچه بيشتر حمايت آمريکا برای افروختن جنگ ديگری در خاورميانه می شود. البته آمريکا تسليم اين خواست اسرائيل نمی شود ولی آنچه مسلم است عوامل ذيل در اتخاز اين سياست موثر بوده اند:
- کاسه صبر اسراييل از فحاشی های ايران لبريز شده
- نحوه مديريت ايران در پروژه اتمی اين احتمال را منتفی نمی کند که ايران قصد توليد ظرفيت نظامی را دارد. ذکر اينکه کاربرد تسليحات کشتار انبوه در اسلام مضموم است کافی نيست، رابطه بين المللی به چيزی غيراز فتوا و نصيحت نياز دارد.
-اوضاع و احوال بين المللی کاملا بر عليه ايران است و جهت گيری های منطقه ای ايران – ازجمله حمايت علنی از سوريه ويا گروههای ضد اسرائيل- فقط موجب افزايش نگرانی و خشم بين المللی عليه ايران می شود.
از طرف ديگر آنچه در اين وسط قابل درک و فهم نيست استراتژی بيانی اسرائيل در مورد علنی کردن قصد بمباران ايران است. ممکن است اسرائيل در کوتاه مدت توان بمباران ايران را داشته باشد و البته در چنان صورتی حتی احتمال کاربرد سلاح های تاکتيکی اتمی نيز وجود دارد. ولی چرا بايد اوليه ترين اصل جنگ يعنی محرمانه بودن آن تا قبل از شروع عمليات اينچنان و بطور علنی ناديده گرفته شود؟
آيا اين احتمال وجود ندارد که اسرائيل فاقد اطلاعات دقيق ازقدرت دفاعی ايران است و می خواهد از طريق گسترش شايعه حمله قريب الوقوع موجب تحرکات نيروهای نظامی در داخل ايران شود تا از طريق ماهواره ها يا ساير سيستم های هوشمند انسانی/تکنولوژيک به اطلاعات دقيق تری دسترسی پيدا کند؟
ايران چنين امکانی را فراهم می کند. به اين ترتيب که پس از هر هياهوی حمله از طرف اسرائيل، ايران واکنش های رفتاری و گفتاری جديدی از خود بروز می دهد که در واقع دست ايران را بيش از پيش باز می کند و اسراييل و آمريکا را قادر می کند از توان واقعی ايران ارزيابی واقعگرايانه تری داشته باشند. مثلا وقتی موشکهای جديد نمايش داده می شود يا تهديد های جديدتری مطرح و يا توانائيهای تازه تری ادعا می شود.
اگراين توانائی ها واقعی باشند و بخصوص اگر مانند انواع موشک ها خلق الساعه تازه توليد شده باشند، طبيعتا بايد به نقاط استراتژيک دفاعی نقل و انتقال پيدا کنند. درخلال اين فرايندمی توان آنها رابه سادگی رديابی و از مخاذن و پناهگاه های آنان چه از طريق نيروهای انسانی و چه از طريق ابزارهای تکنولوژيک کسب اطلاع کرد.اين فرآيندی بود که در سرتاسر سال٢ ٢٠١ ادامه داشت.
از طرفی هرقدر دامنه تهديد علنی و بيانی غرب و اسرائيل بيشتر می شود امکان علنی تر شدن نيت اتمی ايران نيز از طريق حرف های حساب نشده ای که هر روز يکی از مقامات به زبان می آورند فزونی می گيرد. (يک روز معلوم ميشود ايران عالما عامدا به آژانس بين المللی انرژی اتمی دروع گفته؛ روز ديگر گفته می شود تنگه هرمز را می بنديم؛ روز ديگر نمی بنديم؛ روز بعد توان حضور نظامی در قطب شمال و جنوب را داريم؛ روز ديگر حضور استراتژيک در لبنان و سوريه وروز بعد تکذيب آن، و بالاخره احتمال خروج از معاعده منع گسترش، الی آخر...).
از آنجا که طرح ها و برنامه های سياست خارجی ايران از بيش از يک منبع و کانال اعلام می شود گاهی مواقع يک اعلام موضع ناقض ديگری است ومنبع ديگری تا بيايد ابرو را آرايش کند چشم را کور می کند.
در ماه مه ٢ ٢٠١ بازرسان سازمان ملل ردپايی از اورانيوم غنی شده تا ميزان ٢٧% را در سايت فوردو پيدا ميکنند. جالب اينجاست که همزمان با اين بازرسی ايران در بغداد مشغول مذاکره با اروپا و آمريکا بر سر برنامه اتمی خود بود که البته مثل موارد ديگر به نتيجه ای نرسيد. بدنبال اين تحولات ايران از طرفی ظرفيت توليد اورانيوم غنی شده رادر سايت فوردو دوبرابرمی کند و از طرف ديگر، بنا بر گزارش آژانس، برای دسترسی بازرسان موانعی ايجاد می کند. (تعداد سانتريفوژهای فوردو به ٢٧٨٤ واحد می رسد که بيش از نيمی از آن فعال است).
در اين ميانه دستگاه ديپلماسی و روابط خارجی ايران با رويداد غير منتظره فراخوانی ديپلمات های کانادايی از تهران و اخراج دسته جمعی ديپلمات های ايرانی از کانادا مواجه می شود که تا به امروز جزئيات و چرايی آن کاملا مشخص نشده است، هرچند توضيح دولت کانادا اين اقدام را با حمايت ايران از سوريه و ادامه قضيه اتمی ايران اعلام می کنند.
اتحاديه اروپا خريد، فروش و حمل نفت ايران را مورد تحريم قرارداد. در مجموع حدود ٢٠% نفت ايران به ٢٧ عضو اتحاديه اروپا صادر می شود و قطع اين صادرات ضربه غير قابل جبرانی به اقتصاد ايران به حساب می آيد. تحريم های اروپا در چند مرحله عملی شد و شامل بيمه حمل و نقل و خريد و فروش طلا و فلزات بهادار نيز ميشود.
برخی کشور های دنيا مانند ژاپن و کره جنوبی که خريدار بيش از ٢٥% نفت صادراتی ايران هستند تصميم به کاهش واردات نفت از ايران می گيرند. در مقابل تحريم غرب، روسيه با تحريم های سازمان ملل مخالفت می کند. سرگئی لاوروف وزير امور خارجه روسيه معتقد بود تحريم بيشتر موجب تحريک و ناراحتی مردم خواهد شد. چين و هند نيز اعلام کردند قصد کاهش واردات از ايران را ندارند. علاوه برآن وزير خارجه چين تحريم های آمريکا را تحميل قوانين داخلی يک کشور برسايرکشورهای دنيا دانسته و آنرا مردود شناخت. ترکيه که بخشی عمده ای از انرژی مصرفی خود را از ايران وارد می کند اعلام کرد تعهدی در قبال تحريم هايی که خارج از سازمان ملل باشد ندارد.
در ماه اکتبر ناگهان ارزش ريال ايران در برابر ارزهای خارجی تا حد بی سابقه ای کاهش يافت و قيمت هر دلار آمريکا از هزار تومان تا چهار هزار تومان با رفت. رئيس جمهور ايران "دشمن" را مقصر دانست ولی مقامات آمريکايی اعلام کرد که اينها از نتايج محاصره اقتصادی است که خريد نفت ايران را ممنوع کرده است. البته درعرصه داخلی هم چند نفر از دلالان ارز را گرفتند ولی قيمت ها همچنان بالا ماند.
نمايندگان مجلس شورای اسلامی در مورد محقق نشدن ٤٠% از برنامه های فروش نفت سخن گفتند و احمدی نژاد نيز تحريم های اعمال شده را دليل شرايط بحرانی حاکم بر اقتصاد ايران دانست. اما مدتی بعد وی ٣٠٠ و بعد حتی ٤٠٠ نفر (ناشناس) را که پولهای بانک را گرفته وپس نمی دهند عامل مشکلات پولی و مالی مملکت دانست. عليرغم کاهش شديد در صادرات نفت ايران که بر همه ابعاد زندگی روزمره در ايران تاثيرمنفی گذاشته، آيت الله خامنه ای نيزمصر ومعتتقد است که تحريم ها بی اثر هستند.
به موازات جنگ اقتصادی و تحريم ، جنگ روانی- ديپلماتيک و تهديدهای اسرائيل، ايران نيز از فرصت های بدست آمده استفاده کرده و حد اقل يک فروند هواپيمای بدون سرنشين(پهپاد) آمريکايی را فرود آورد. اين هواپيماها از نوع اسکن ايگل بود که به احتمال زياد از روی يکی از ناوهای آمريکايی در منطقه پرواز کرده بود.
مقامات آمريکايی سقوط اين پهباد را انکار کردند ولی دستگاههای تبليغاتی ايران فيلمهايی از آن را در يوتيوب منتشر کردند. يکسال قبل از آن هم ايران پهباد ديگری را فرود آورده و به نمايش گذاشته بود. در خلال سال ٢ ٢٠١ هواپيماهای بدون سرنشين ساخت ايران توسط فلسطينی ها بر فراز مناطقی از اسرائيل بپرواز درآمد ولی با آتش جنگنده های اسرائيلی مواجه و سقوط کرد. بعضی منابع از اين پهپاد به عنوان ساخت مشترک ايران و لبنان (حزب الله) ياد کرده اند.
در ماه اوت، چهل و هشت نفر "زائر" ايرانی که بعدا معلوم شد اعضای سپاه پاسداران هستند در سوريه توسط گروههای مخالف بشار اسد به گروگان گرفته شدند. شورشیان سوریه اخیرا ۴۸ گروگان ایرانی را در ازای آزادی بیش از دو هزار زندانی امنیتی در سوریه آزاد کردند.
اين حادثه موجب نشد در موضعگيری ايران نسبت به سوريه و سياست حمايت از سوريه تغييری ايجاد شود. در حال حاضر وضعيت سوريه پيچيده تر از گذشته شده و وقت آن رسيده است که حتی حامی قدرتمندش روسيه و به تبع آن ايران در مورد نوع حمايت و نحوه مراودات خود با سوريه به دگر انديشی برسند. معلوم نيست بر اساس چه محاسباتی برخی دولتمردان ايرانی سوريه را جزيی ازحوزه منافع استراتژيک خود محسوب می کنند و تا چه حد بايد از رژيمی که به گذارش سازمان ملل قريب به شصت هزار نفر از مردم خود را کشته است حمايت کرد؟ آيا اين حمايت به معنای آن است که در صورت بروز شرايط مشابه ايران نيز از کشتار وسيع مخالفان داخلی خودداری نخواهد کرد؟
نتيجه گيری
عليرغم چالش های بيانی و جنگ تبليغاتی که در تمام طول سال جريان داشت ايران، اسرائيل و ايالات متحده به رويارويی نظامی متوسل نشدند. انتخابات رياست جمهوری در آمريکا و انتخابات زودرس در اسرائيل از يک طرف، محاسبات استراتژيک و مخالفت های درونی در داخل اسرائيل و همچنين عدم تمايل رييس جمهور آمريکا، باراک اوباما، برای درگير کردن نيروهای نظامی آمريکا در جنگ ديگری در خاورميانه باعث شد رويارويی با ايران وارد مرحله عملی نشود.
سال ٢ ٢٠١ در حالی بپايان رسيد که ايران تحت تاثير شديدترين تحريم ها با مشکلات داخلی و بين المللی بسيار زيادی روبرو شود. در فاصله بين انتخابات مجدد اوباما و شروع سال نو ميلادی و آغاز دور دوم رياست جمهوری وی، مجددا تحريم های جديدی از تصويب کنگره گذشته است. گذشته از آن به نظر می رسد آمريکا برای طرفهای سياسی ايران در آمريکای لاتين و رابطه ايران با آن کشور ها طرح هايی داشته باشد.
از طرف ديگر با انتخابات قريب الوقوع اسرائيل معلوم نيست که نخست وزير آينده اسرائيل پشتيبانی کابينه را برای حمله يک جانبه به تاسيسات اتمی ايران داشته باشد و اصولا با شرايطی که هم اکنون در ايران حکمفرما است و با توجه به انتخابات رياست جمهوری ايران در بهار سال ١٣٩٢ شايد خيلی زود باشد بتوان درمورد چون و چند تعاملات بين المللی درسال ٣ ٢٠١ به گمانه زنی پرداخت.
___________________________________________________
دکتر جلیل روشندل استاد علوم سیاسی و امنیت بینالمللی در دانشگاه کارولینای شرقی در آمریکاست. وی در مراکز مطالعاتی مختلف از جمله دانشگاه استنفورد، دوک، یوسیالای و دانشگاه تهران سابقه تدریس و پژوهش داشته است. از وی تالیفات متعددی در زمینه امنیت بینالمللی، خاورمیانه و خلیج فارس منتشر شده است.
همچون سال های گذشته روابط ايران و اغلب کشورهای خاورميانه و غرب در خلال سال گذشته میلادی، پرتلاطم و همراه با تقابل و جنگ لفظی شديد بود. استراتژی ديپلماسی همراه با تهديد و حصر اقتصادی از جانب آمريکا و اروپا ادامه داشت و تهديد اسرائيل به بمباران منابع هسته ای ايران ترجيع بندی بود که هر از گاهی تکرار می شد.
در مقابل ايران نيز سرکشانه در برابر اين تهديد ها دست وپنجه نرم می کرد و يا به تهديد متقابل می پرداخت.
ابزار تعامل از جانب ايران عبارت بود از:
-مذاکرات يک قدم به جلو دو قدم به عقب در موضوع هسته ای (که غالبا از جانب غرب به وقت کشی تعبير می شد).
- حمايت بی امان از سوريه،
- تهديد به بستن تنگه هرمز،
- تهديد به عمل متقابل نظامی در برابر اسرائيل ،
- حمايت از حزب الله در لبنان و حماس در نوار غزه،
- حمايت ضمنی از جنبش های شيعی در بحرين و يا هر جای ديگر،
- آزمايش انواع ز موشک های بالستيک رادار گريز دور پرواز
تا سال ١ ٢٠١ درآمد مالی ايران درسايه قيمت های فزاينده نفت چشمگير بود ولی در فقدان سرمايه گذاری خارجی اقتصاد پا نمی گرفت و نقدينگی بالا موجب تعميق و رونق اقتصادی نمی شد بلکه فقط تورم می آفريد.
در جبهه تکنولوژی هسته ای و توسعه صنايع موشک بالستيک، ايران آهسته آهسته پيش می رفت. در حالی که هر روز ده ها سانتريفيوژ جديد به مجموعه سانتريفيوژهای نصب شده افزوده می شد ( که قرار بود با حمايت روس ها "حق مسلم" ملت را تضمين وخانه هايشان را روشن کند) يکباره ظرفيت توليد اورانيوم غنی شده به حدی بالا رفت که ديگر تشخيص اينکه هدف ايران فقط توليد انرژی است يا توانايی توليد سوخت اتمی و يا رسيدن به توانايی نظامی مشکل شد. به موازات بالا رفتن درجه غنای اورانيوم توليدی ايران و افزايش حجم و ميزان اورانيوم غنی شده، نگرانی کشورهای منطقه مانند عربستان سعودی، مصر، امارات متحده عربی، و حتی ترکيه واسرائيل از يک ايران اتمی افزايش يافت.
مصر و عربستان سعودی و چندين همسايه کوچک و بزرگ از اينکه ايران "اتمی" بشود نهايتا راضی نيستند و حتی عربستان سعودی تا آنجا پيش رفت که پيشنهاد کرد آمريکا برای رفع خطر اتمی ايران سر "مار" را با يک ضربه از تن جدا کند!
تحريم اقتصادی
در ژانويه ٢ ٢٠١ دور جديدی از تحريم توسط آمريکا بانک مرکزی ايران را هدف قرار داد که مرکز چرخش پول و منافع صادراتی ايران است.
واکنش ايران به اين جريان تهديد به بستن تنگه هرمز بود با اين توجيه که اگر ما نتوانيم نفت خود را صادر کنيم نخواهيم گذاشت نفت کشور ديگری از تنگه بگذرد. اين درگيری های لفظی از زبانهای مختلف با کلمات و الفاظ مختلف تکرار می شد، از آنجا که هرگونه تهديد به بستن تنگه (اعم از اينکه ايران توانايی آنرا داشته باشد يا نه) يک تهديد جدی به حساب می آيد اين جنگ لفظی نهايتا اوضاع را بد و بدترمی کرد و بجای اينکه قدرت چانه زنی ايران را افزايش دهد موجب قرار گرفتن در وضعيتی غير قابل دفاع می شد.
در يک رويارويی حساب شده در ماه فوريه کشتی های جنگی آمريکا، بريتانيا و فرانسه بدون مقاومت از جانب ايران از تنگه هرمز گذشتند و هيچ يک از تهديدات ايران برای بستن تنگه جامه عمل بپوشد.جلیل روشندل
در يک رويارويی حساب شده در ماه فوريه کشتی های جنگی آمريکا، بريتانيا و فرانسه بدون مقاومت از جانب ايران از تنگه هرمز گذشتند و هيچ يک از تهديدات ايران برای بستن تنگه جامه عمل بپوشد.
در خلال سال ٢ ٢٠١ نيز مانند گذشته قضيه پرونده اتمی ايران موجب اصطکاک با نظام بين المللی بود و مانورهای مختلفی که به عنوان مذاکرات مستقيم و غير مستقيم صورت گرفت کاملا بی حاصل بود.
در ماه فوريه نمايندگان آژانس بين المللی انرژی اتمی بدون اينکه اجازه بازديد از سايت نظامی پارچين واقع در جنوب تهران را پيدا کنند از کشور خارج می شوند.
ايران مظنون به اين است که در اين سايت فعاليت های اتمی نظامی داشته است. سايت پارچين ازقديم يک مرکز نظامی غيراتمی بوده و ايران با استناد به اينکه هيچ تعهدی برای دادن اجازه بازديد از مراکز نظامی غير اتمی را ندارد از ورود بازرسان آژانس به آن سايت خودداری می کند. اين قضيه در طول سال گذشته بارها و بارها مطرح ولی همچنان لاينحل باقی مانده و درنتيجه به عنوان يک بهانه بر عليه ايران مورد استناد قرار می گيرد. تصاوير ماهواره ای نيز فعل و انفعالاتی را نشان می دهد که ظن جامعه بين المللی را تشديد می کند.
از طرف ديگر اسرائيل در گير دو نگرانی علنی و غير علنی بود: ايران اتمی انحصار اتمی اسراييل را در منطقه در هم می شکند، و با دولت اسرائيل سر معارضه دارد؛ وديگر اينکه الگوی انقلابی- اسلامی ايران همسايگان متخاصم اسرائيل را حمايت و تحريک می کند تا با اسرائيل بجنگند. هر دو مورد تهديدی برای امنيت و موجوديت اسرائيل است.
افزون بر آن زبان خصومت آميز و غير ديپلماتيک ايران تهديدی است که دايما به شکل های مختلف تکرار می شود و احتمالا هر يهودی را چه در اسرائيل و چه درايران و چه در هر جای جهان آزار داده وبه سمت حمايت بيشتر ازسياست های اسرائيل سوق می دهد. سعی ايران برای جدا کردن صهيونيزم از يهوديت تاثيری ندارد چراکه از ديدگاه يهوديان اسرائيل سرزمين يهودی ها است و نه فقط صهيونيست های يهودی.
در اين وسط نزديکی انتخابات رياست جمهوری ايالات متحده برخی از مقامات اسرائيل را در جهت بهره گيری از اوضاع ترغيب و موجب اتخاذ يک سياست علنی ضد ايرانی به قصد اعمال فشار به مقامات آمريکايی و جلب هرچه بيشتر حمايت آمريکا برای افروختن جنگ ديگری در خاورميانه می شود. البته آمريکا تسليم اين خواست اسرائيل نمی شود ولی آنچه مسلم است عوامل ذيل در اتخاز اين سياست موثر بوده اند:
- کاسه صبر اسراييل از فحاشی های ايران لبريز شده
از طرف ديگر آنچه در اين وسط قابل درک و فهم نيست استراتژی بيانی اسرائيل در مورد علنی کردن قصد بمباران ايران است. ممکن است اسرائيل در کوتاه مدت توان بمباران ايران را داشته باشد و البته در چنان صورتی حتی احتمال کاربرد سلاح های تاکتيکی اتمی نيز وجود دارد.جلیل روشندل
- نحوه مديريت ايران در پروژه اتمی اين احتمال را منتفی نمی کند که ايران قصد توليد ظرفيت نظامی را دارد. ذکر اينکه کاربرد تسليحات کشتار انبوه در اسلام مضموم است کافی نيست، رابطه بين المللی به چيزی غيراز فتوا و نصيحت نياز دارد.
-اوضاع و احوال بين المللی کاملا بر عليه ايران است و جهت گيری های منطقه ای ايران – ازجمله حمايت علنی از سوريه ويا گروههای ضد اسرائيل- فقط موجب افزايش نگرانی و خشم بين المللی عليه ايران می شود.
از طرف ديگر آنچه در اين وسط قابل درک و فهم نيست استراتژی بيانی اسرائيل در مورد علنی کردن قصد بمباران ايران است. ممکن است اسرائيل در کوتاه مدت توان بمباران ايران را داشته باشد و البته در چنان صورتی حتی احتمال کاربرد سلاح های تاکتيکی اتمی نيز وجود دارد. ولی چرا بايد اوليه ترين اصل جنگ يعنی محرمانه بودن آن تا قبل از شروع عمليات اينچنان و بطور علنی ناديده گرفته شود؟
آيا اين احتمال وجود ندارد که اسرائيل فاقد اطلاعات دقيق ازقدرت دفاعی ايران است و می خواهد از طريق گسترش شايعه حمله قريب الوقوع موجب تحرکات نيروهای نظامی در داخل ايران شود تا از طريق ماهواره ها يا ساير سيستم های هوشمند انسانی/تکنولوژيک به اطلاعات دقيق تری دسترسی پيدا کند؟
ايران چنين امکانی را فراهم می کند. به اين ترتيب که پس از هر هياهوی حمله از طرف اسرائيل، ايران واکنش های رفتاری و گفتاری جديدی از خود بروز می دهد که در واقع دست ايران را بيش از پيش باز می کند و اسراييل و آمريکا را قادر می کند از توان واقعی ايران ارزيابی واقعگرايانه تری داشته باشند. مثلا وقتی موشکهای جديد نمايش داده می شود يا تهديد های جديدتری مطرح و يا توانائيهای تازه تری ادعا می شود.
اگراين توانائی ها واقعی باشند و بخصوص اگر مانند انواع موشک ها خلق الساعه تازه توليد شده باشند، طبيعتا بايد به نقاط استراتژيک دفاعی نقل و انتقال پيدا کنند. درخلال اين فرايندمی توان آنها رابه سادگی رديابی و از مخاذن و پناهگاه های آنان چه از طريق نيروهای انسانی و چه از طريق ابزارهای تکنولوژيک کسب اطلاع کرد.اين فرآيندی بود که در سرتاسر سال٢ ٢٠١ ادامه داشت.
از طرفی هرقدر دامنه تهديد علنی و بيانی غرب و اسرائيل بيشتر می شود امکان علنی تر شدن نيت اتمی ايران نيز از طريق حرف های حساب نشده ای که هر روز يکی از مقامات به زبان می آورند فزونی می گيرد. (يک روز معلوم ميشود ايران عالما عامدا به آژانس بين المللی انرژی اتمی دروع گفته؛ روز ديگر گفته می شود تنگه هرمز را می بنديم؛ روز ديگر نمی بنديم؛ روز بعد توان حضور نظامی در قطب شمال و جنوب را داريم؛ روز ديگر حضور استراتژيک در لبنان و سوريه وروز بعد تکذيب آن، و بالاخره احتمال خروج از معاعده منع گسترش، الی آخر...).
از آنجا که طرح ها و برنامه های سياست خارجی ايران از بيش از يک منبع و کانال اعلام می شود گاهی مواقع يک اعلام موضع ناقض ديگری است ومنبع ديگری تا بيايد ابرو را آرايش کند چشم را کور می کند.
در ماه مه ٢ ٢٠١ بازرسان سازمان ملل ردپايی از اورانيوم غنی شده تا ميزان ٢٧% را در سايت فوردو پيدا ميکنند. جالب اينجاست که همزمان با اين بازرسی ايران در بغداد مشغول مذاکره با اروپا و آمريکا بر سر برنامه اتمی خود بود که البته مثل موارد ديگر به نتيجه ای نرسيد. بدنبال اين تحولات ايران از طرفی ظرفيت توليد اورانيوم غنی شده رادر سايت فوردو دوبرابرمی کند و از طرف ديگر، بنا بر گزارش آژانس، برای دسترسی بازرسان موانعی ايجاد می کند. (تعداد سانتريفوژهای فوردو به ٢٧٨٤ واحد می رسد که بيش از نيمی از آن فعال است).
نمايندگان مجلس شورای اسلامی در مورد محقق نشدن ٤٠ درصد از برنامه های فروش نفت سخن گفتند و احمدی نژاد نيز تحريم های اعمال شده را دليل شرايط بحرانی حاکم بر اقتصاد ايران دانست. اما مدتی بعد وی ٣٠٠ و بعد حتی ٤٠٠ نفر (ناشناس) را که پولهای بانک را گرفته وپس نمی دهند عامل مشکلات پولی و مالی مملکت دانست.جلیل روشندل
در اين ميانه دستگاه ديپلماسی و روابط خارجی ايران با رويداد غير منتظره فراخوانی ديپلمات های کانادايی از تهران و اخراج دسته جمعی ديپلمات های ايرانی از کانادا مواجه می شود که تا به امروز جزئيات و چرايی آن کاملا مشخص نشده است، هرچند توضيح دولت کانادا اين اقدام را با حمايت ايران از سوريه و ادامه قضيه اتمی ايران اعلام می کنند.
اتحاديه اروپا خريد، فروش و حمل نفت ايران را مورد تحريم قرارداد. در مجموع حدود ٢٠% نفت ايران به ٢٧ عضو اتحاديه اروپا صادر می شود و قطع اين صادرات ضربه غير قابل جبرانی به اقتصاد ايران به حساب می آيد. تحريم های اروپا در چند مرحله عملی شد و شامل بيمه حمل و نقل و خريد و فروش طلا و فلزات بهادار نيز ميشود.
برخی کشور های دنيا مانند ژاپن و کره جنوبی که خريدار بيش از ٢٥% نفت صادراتی ايران هستند تصميم به کاهش واردات نفت از ايران می گيرند. در مقابل تحريم غرب، روسيه با تحريم های سازمان ملل مخالفت می کند. سرگئی لاوروف وزير امور خارجه روسيه معتقد بود تحريم بيشتر موجب تحريک و ناراحتی مردم خواهد شد. چين و هند نيز اعلام کردند قصد کاهش واردات از ايران را ندارند. علاوه برآن وزير خارجه چين تحريم های آمريکا را تحميل قوانين داخلی يک کشور برسايرکشورهای دنيا دانسته و آنرا مردود شناخت. ترکيه که بخشی عمده ای از انرژی مصرفی خود را از ايران وارد می کند اعلام کرد تعهدی در قبال تحريم هايی که خارج از سازمان ملل باشد ندارد.
در ماه اکتبر ناگهان ارزش ريال ايران در برابر ارزهای خارجی تا حد بی سابقه ای کاهش يافت و قيمت هر دلار آمريکا از هزار تومان تا چهار هزار تومان با رفت. رئيس جمهور ايران "دشمن" را مقصر دانست ولی مقامات آمريکايی اعلام کرد که اينها از نتايج محاصره اقتصادی است که خريد نفت ايران را ممنوع کرده است. البته درعرصه داخلی هم چند نفر از دلالان ارز را گرفتند ولی قيمت ها همچنان بالا ماند.
نمايندگان مجلس شورای اسلامی در مورد محقق نشدن ٤٠% از برنامه های فروش نفت سخن گفتند و احمدی نژاد نيز تحريم های اعمال شده را دليل شرايط بحرانی حاکم بر اقتصاد ايران دانست. اما مدتی بعد وی ٣٠٠ و بعد حتی ٤٠٠ نفر (ناشناس) را که پولهای بانک را گرفته وپس نمی دهند عامل مشکلات پولی و مالی مملکت دانست. عليرغم کاهش شديد در صادرات نفت ايران که بر همه ابعاد زندگی روزمره در ايران تاثيرمنفی گذاشته، آيت الله خامنه ای نيزمصر ومعتتقد است که تحريم ها بی اثر هستند.
به موازات جنگ اقتصادی و تحريم ، جنگ روانی- ديپلماتيک و تهديدهای اسرائيل، ايران نيز از فرصت های بدست آمده استفاده کرده و حد اقل يک فروند هواپيمای بدون سرنشين(پهپاد) آمريکايی را فرود آورد. اين هواپيماها از نوع اسکن ايگل بود که به احتمال زياد از روی يکی از ناوهای آمريکايی در منطقه پرواز کرده بود.
مقامات آمريکايی سقوط اين پهباد را انکار کردند ولی دستگاههای تبليغاتی ايران فيلمهايی از آن را در يوتيوب منتشر کردند. يکسال قبل از آن هم ايران پهباد ديگری را فرود آورده و به نمايش گذاشته بود. در خلال سال ٢ ٢٠١ هواپيماهای بدون سرنشين ساخت ايران توسط فلسطينی ها بر فراز مناطقی از اسرائيل بپرواز درآمد ولی با آتش جنگنده های اسرائيلی مواجه و سقوط کرد. بعضی منابع از اين پهپاد به عنوان ساخت مشترک ايران و لبنان (حزب الله) ياد کرده اند.
در ماه اوت، چهل و هشت نفر "زائر" ايرانی که بعدا معلوم شد اعضای سپاه پاسداران هستند در سوريه توسط گروههای مخالف بشار اسد به گروگان گرفته شدند. شورشیان سوریه اخیرا ۴۸ گروگان ایرانی را در ازای آزادی بیش از دو هزار زندانی امنیتی در سوریه آزاد کردند.
اين حادثه موجب نشد در موضعگيری ايران نسبت به سوريه و سياست حمايت از سوريه تغييری ايجاد شود. در حال حاضر وضعيت سوريه پيچيده تر از گذشته شده و وقت آن رسيده است که حتی حامی قدرتمندش روسيه و به تبع آن ايران در مورد نوع حمايت و نحوه مراودات خود با سوريه به دگر انديشی برسند. معلوم نيست بر اساس چه محاسباتی برخی دولتمردان ايرانی سوريه را جزيی ازحوزه منافع استراتژيک خود محسوب می کنند و تا چه حد بايد از رژيمی که به گذارش سازمان ملل قريب به شصت هزار نفر از مردم خود را کشته است حمايت کرد؟ آيا اين حمايت به معنای آن است که در صورت بروز شرايط مشابه ايران نيز از کشتار وسيع مخالفان داخلی خودداری نخواهد کرد؟
نتيجه گيری
عليرغم چالش های بيانی و جنگ تبليغاتی که در تمام طول سال جريان داشت ايران، اسرائيل و ايالات متحده به رويارويی نظامی متوسل نشدند. انتخابات رياست جمهوری در آمريکا و انتخابات زودرس در اسرائيل از يک طرف، محاسبات استراتژيک و مخالفت های درونی در داخل اسرائيل و همچنين عدم تمايل رييس جمهور آمريکا، باراک اوباما، برای درگير کردن نيروهای نظامی آمريکا در جنگ ديگری در خاورميانه باعث شد رويارويی با ايران وارد مرحله عملی نشود.
سال ٢ ٢٠١ در حالی بپايان رسيد که ايران تحت تاثير شديدترين تحريم ها با مشکلات داخلی و بين المللی بسيار زيادی روبرو شود. در فاصله بين انتخابات مجدد اوباما و شروع سال نو ميلادی و آغاز دور دوم رياست جمهوری وی، مجددا تحريم های جديدی از تصويب کنگره گذشته است.جلیل روشندل
سال ٢ ٢٠١ در حالی بپايان رسيد که ايران تحت تاثير شديدترين تحريم ها با مشکلات داخلی و بين المللی بسيار زيادی روبرو شود. در فاصله بين انتخابات مجدد اوباما و شروع سال نو ميلادی و آغاز دور دوم رياست جمهوری وی، مجددا تحريم های جديدی از تصويب کنگره گذشته است. گذشته از آن به نظر می رسد آمريکا برای طرفهای سياسی ايران در آمريکای لاتين و رابطه ايران با آن کشور ها طرح هايی داشته باشد.
از طرف ديگر با انتخابات قريب الوقوع اسرائيل معلوم نيست که نخست وزير آينده اسرائيل پشتيبانی کابينه را برای حمله يک جانبه به تاسيسات اتمی ايران داشته باشد و اصولا با شرايطی که هم اکنون در ايران حکمفرما است و با توجه به انتخابات رياست جمهوری ايران در بهار سال ١٣٩٢ شايد خيلی زود باشد بتوان درمورد چون و چند تعاملات بين المللی درسال ٣ ٢٠١ به گمانه زنی پرداخت.
___________________________________________________
دکتر جلیل روشندل استاد علوم سیاسی و امنیت بینالمللی در دانشگاه کارولینای شرقی در آمریکاست. وی در مراکز مطالعاتی مختلف از جمله دانشگاه استنفورد، دوک، یوسیالای و دانشگاه تهران سابقه تدریس و پژوهش داشته است. از وی تالیفات متعددی در زمینه امنیت بینالمللی، خاورمیانه و خلیج فارس منتشر شده است.