در ششم مرداد سال ۱۳۶۸ پنجمين دور انتخابات رياست جمهوری اسلامی ايران برگزار شد. اين انتخابات ۵۴ روز پس از درگذشت آيتالله روحالله خمينی بنيانگذار جمهوری اسلامی برگزار شد و در عين حال ۵۴ روز پس از انتخاب رييس جمهور وقت آيتالله علی خامنهای به عنوان جانشين آيتالله خمينی و رهبر جديد جمهوری اسلامی.
انتخاب آيتالله خامنهای به اين سمت پس از سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی رييس وقت مجلس در نشست اضطراری مجلس خبرگان انجام شد.
صدای اکبر هاشمی رفسنجانی: ما يک جلسه با روسای قوا، آقای نخست وزير و احمدآقا خدمت امام بوديم. همان موقعی که مساله آقای منتظری داغ شده بود. و ما با امام مباحثه داشتيم. ما يکی از احتجاجاتمان با امام اين بود که شما اگر آقای منتظری را کنار بگذاريد ما در رهبری دچار مشکل میشويم. شورايی را... امام هم شورايی را خيلی تمايل نداشتند هيچوقت. فردی را... ما گفتيم فردی را نداريم الان که مطرح کنيم در جامعه. چون ما فرضمان بر مرجعيت بود و با همان مسايل بود. امام فرمودند چرا نداريد. آقای خامنهای.»
به دليل اين تغييرات و تحولات انتخابات رياست جمهوری يک ماه و نيم زودتر برگزار شد.
میتوان گفت دليل اصلی موضوع اين بود که آيتالله خامنهای ديگر رييس جمهور نبود. در اين انتخابات حدود ۸۰ تن از جمله بابک زهرايی، رهبر حزب کارگران سوسياليست که پس از پيروزی انقلاب بهمن ۵۷ مدتی نيز در دهه ۶۰ زندانی شده بود، نامزد شدند که تنها دو تن اکبر هاشمی رفسنجانی رييس مجلس و عباس شيبانی نماينده مجلس تاييديه شورای نگهبان را کسب کردند.
اما فضای انتخابات و رقابت بين دو نامزد رياست جمهوری چگونه بود؟ آن هم در فضای جديد سياسی ايران؟
البته میشد حدس زد که کفه ترازو به سود اکبر هاشمی رفسنجانی سنگينی میکرد، سياستمدار و روحانی که مرد قدرتمند ايران پس از آيتالله خمينی به شمار میرفت.
او در اين انتخابات بيش از ۱۵ ميليون و ۵۰۰ هزار رای کسب کرد و آقای شيبانی نيز تنها حدود ۶۳۵ هزار رای به دست آورد. انتخابات سال ۶۸ با شرکت بيش از ۱۶ ميليون و ۴۵۰ هزار تن برگزار شد. اين در حالی بود که بيش از ۳۰ ميليون تن واجد شرايط شرکت در انتخابات بودند. به عبارت ديگر تنها حدود ۵۴ درصد واجدان شرکت در انتخابات پای صندوقهای رای رفتند.
تقی رحمانی، تحليلگر سياسی در پاريس دليل عدم رغبت گسترده مردم برای شرکت در انتخابات را اين میداند که به طور کلی رقابت رياست جمهوری در ايران بين سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۲ درون حکومتی نبود و به گفته او خودیها به شکل جدی با هم رقابت نمیکردند.
«در تمام اين دوران کسانی که در مقابل آقای هاشمی و آقای خامنهای آمدند افرادی بودند که حتی بعضیهايشان به خود آقای هاشمی و آقای خامنهای رای میدادند. در سال ۱۳۶۸ تازه جنگ تمام شده بود و به عبارتی انتخابات شکل تقريبا صوری داشت يعنی صوری حتی رقابت درون حاکميتی هم تويش وجود نداشت. به اين نکته بايد توجه کرد.»
از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ تغييرات زيادی در ايران روی داد. ايران ديگر ايران دوره جنگ نبود. سياستهای اقتصادی دولت اکبر هاشمی رفسنجانی چهره ايران را تغيير داده بود ضمن اينکه دولت او میکوشيد مناسبات بهتری را با غرب ايجاد کند.
احمد علوی، استاد دانشگاه در سوئد از سياستهای اقتصادی آن دوره میگويد:
«بعد از پايان جنگ و نصب و انتخاب رييس جمهور جديد تحولاتی در اقتصاد ايران صورت میگيرد که شايد بشود گفت مهمترين مميزه آن خصوصی سازی است. افزون بر اين سياست درهای باز اعمال میشود به اين معنا که واردات از حدود ۱۶ ميليارد دلار به نزديک ۳۰ ميليارد دلار میرسد و به طور کلی سرمايهگذاری افزايش پيدا میکند. به خاطر اينکه منابع سرمايهگذاری در ايران محدود بود، خب استفاده میشود از استقراض، قرض گرفتن از بانک مرکزی و همچنين از خارج. به همين دليل هم هست که بدهیهای خارجی ايران تا حتی ۲۳ ميليارد دلار افزايش پيدا میکند که بعد از اين سرمايهگذاریها و سياست درهای باز واردات نرخ رشد اقتصادی که منفی بود به حدود ۶ درصد به طور ميانگين افزايش پيدا میکند. تبعات اين رشد اقتصادی سريع يکی تورمی بود که از بالاترين تورمها در اقتصاد ايران هست حدود ۵۰ درصد، در همين دوره اتفاق میافتد. ولی اين تورم کاهش پيدا میکند و اين سياست درهای باز و خصوصی سازی و همچنين توجه به مصرف باعث میشود که سطح زندگی از دوره جنگ فاصله میگيرد و افزايش پيدا میکند واشتغال هم تا حدی به وجود میآيد.»
ششمين دور انتخابات رياست جمهوری در شرايطی در روز ۲۱ خرداد سال ۱۳۷۲ برگزار شد که از ميان ۱۲۸ نامزدی که ثبت نام کرده بودند تنها چهار نفر توسط شورای نگهبان تاييد شدند. اين چهار نامزد احمد توکلی، دبير اقتصادی روزنامه رسالت، عبدالله جاسبی، رييس دانشگاه آزاد اسلامی، رجبعلی طاهری، مجری طرح سازمان صنايع دفاع و اکبر هاشمی رفسنجانی، رييس جمهور وقت بودند.
اين انتخابات مانند انتخابات رياست جمهوری از سال ۱۳۶۰ به بعد نبود. زيرا احمد توکلی از آنچه «بیعدالتی اقتصادی و اجتماعی، کم اعتنايی کارگزاران دولتی به مشارکت سياسی مردم و رفاه طلبی» میناميد، انتقاد میکرد. اما هواداران دولت اکبر هاشمی رفسنجانی با اشاره به دگرگونی وضعيت اقتصادی ايران در چهار سال گذشته به اين انتقادها پاسخ میدادند.
بر اساس گزارش وزارت کشور، در انتخابات سال ۱۳۷۲ بيش از ۳۳ ميليون تن واجد شرايط رای دادن بودند که از اين تعداد حدود ۱۶ ميليون و ۸۰۰ هزار تن شرکت کردند و رای دادند.
نتيجه انتخابات چه بود؟ احمد توکلی بيش از چهار ميليون، عبدالله جاسبی، حدود يک ميليون و ۵۰۰ هزار، رجبعلی طاهری حدود ۴۰۰ هزار و اکبر هاشمی رفسنجانی بيش از ۱۰ ميليون و ۵۶۰ هزار رای کسب کردند.
سراجالدين ميردامادی، تحليلگر سياسی در پاريس در این باره میگوید:
«انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۷۲ اولين انتخابات بود که تا حدودی حالت رقابتی داشت. در عين حال که فضای سياسی برای نقد حاکميت وجود نداشت، آقای احمد توکلی رقيب آقای هاشمی رفسنجانی که از تبار سياسی مشترکی با آقای هاشمی رفسنجانی بود و نزديک به جناح اصولگرای آن موقع مشهور به روحانيت مبارز بود انتقاداتی را متوجه سياستهای آقای هاشمی رفسنجانی کرد که در آن مقطع توانست اين انتقادات در بين مردم جا باز کند و رايی را در برخی از مناطق برای خودش کسب کند. ولی مجموعا فضای سياسی فرهنگی جامعه در آن سال بسيار فضای بستهای بود. فضای تحرک سياسی برای احزاب چپ، احزاب موسوم به همسو با روحانيون مبارز آنچنان فراهم نبود و مطبوعات آزادی که بتوانند اطلاعرسانی شفاف داشته باشند نبود. تنها رسانه ملی صدا و سيما بود که دراختيار برادر آقای هاشمی رفسنجانی بود. آقای محمد هاشمی رفسنجانی. که او هم در پروپاگانداهای همسو با اکبر هاشمی رفسنجانی از اين رسانه به نحو احسن استفاده میکرد و رهبر جمهوری اسلامی آيتالله خامنهای هم در آن مقطع به شدت از آقای هاشمی و دولت ايشان حمايت میکردند و آقای هاشمی همه عوامل برای پيروزی را در اختيار داشت.»
به اين ترتيب بود که آقای هاشمی رفسنجانی برای دومين بار به خيابان پاستور تهران رفت. دورهای که اگرچه او سياستهای اقتصادیاش را ادامه داد اما همزمان با انتقادهای بسياری به ويژه درعرصه فرهنگی مواجه شد. انتقادهايی که همزمان با شکلگيری انصار حزبالله، گروه هوادار رهبر جمهوری اسلامی بود. در عين حال سياست خارجی دولت آقای هاشمی رفسنجانی تحتالشعاع مسائلی مانند ترور برخی از مخالفان جمهوری اسلامی ايران در برلين قرار گرفت که مانع عادی سازی مناسبات با غرب به شمار میرود.
انتخاب آيتالله خامنهای به اين سمت پس از سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی رييس وقت مجلس در نشست اضطراری مجلس خبرگان انجام شد.
صدای اکبر هاشمی رفسنجانی: ما يک جلسه با روسای قوا، آقای نخست وزير و احمدآقا خدمت امام بوديم. همان موقعی که مساله آقای منتظری داغ شده بود. و ما با امام مباحثه داشتيم. ما يکی از احتجاجاتمان با امام اين بود که شما اگر آقای منتظری را کنار بگذاريد ما در رهبری دچار مشکل میشويم. شورايی را... امام هم شورايی را خيلی تمايل نداشتند هيچوقت. فردی را... ما گفتيم فردی را نداريم الان که مطرح کنيم در جامعه. چون ما فرضمان بر مرجعيت بود و با همان مسايل بود. امام فرمودند چرا نداريد. آقای خامنهای.»
به دليل اين تغييرات و تحولات انتخابات رياست جمهوری يک ماه و نيم زودتر برگزار شد.
میتوان گفت دليل اصلی موضوع اين بود که آيتالله خامنهای ديگر رييس جمهور نبود. در اين انتخابات حدود ۸۰ تن از جمله بابک زهرايی، رهبر حزب کارگران سوسياليست که پس از پيروزی انقلاب بهمن ۵۷ مدتی نيز در دهه ۶۰ زندانی شده بود، نامزد شدند که تنها دو تن اکبر هاشمی رفسنجانی رييس مجلس و عباس شيبانی نماينده مجلس تاييديه شورای نگهبان را کسب کردند.
اما فضای انتخابات و رقابت بين دو نامزد رياست جمهوری چگونه بود؟ آن هم در فضای جديد سياسی ايران؟
البته میشد حدس زد که کفه ترازو به سود اکبر هاشمی رفسنجانی سنگينی میکرد، سياستمدار و روحانی که مرد قدرتمند ايران پس از آيتالله خمينی به شمار میرفت.
او در اين انتخابات بيش از ۱۵ ميليون و ۵۰۰ هزار رای کسب کرد و آقای شيبانی نيز تنها حدود ۶۳۵ هزار رای به دست آورد. انتخابات سال ۶۸ با شرکت بيش از ۱۶ ميليون و ۴۵۰ هزار تن برگزار شد. اين در حالی بود که بيش از ۳۰ ميليون تن واجد شرايط شرکت در انتخابات بودند. به عبارت ديگر تنها حدود ۵۴ درصد واجدان شرکت در انتخابات پای صندوقهای رای رفتند.
تقی رحمانی، تحليلگر سياسی در پاريس دليل عدم رغبت گسترده مردم برای شرکت در انتخابات را اين میداند که به طور کلی رقابت رياست جمهوری در ايران بين سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۲ درون حکومتی نبود و به گفته او خودیها به شکل جدی با هم رقابت نمیکردند.
«در تمام اين دوران کسانی که در مقابل آقای هاشمی و آقای خامنهای آمدند افرادی بودند که حتی بعضیهايشان به خود آقای هاشمی و آقای خامنهای رای میدادند. در سال ۱۳۶۸ تازه جنگ تمام شده بود و به عبارتی انتخابات شکل تقريبا صوری داشت يعنی صوری حتی رقابت درون حاکميتی هم تويش وجود نداشت. به اين نکته بايد توجه کرد.»
از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ تغييرات زيادی در ايران روی داد. ايران ديگر ايران دوره جنگ نبود. سياستهای اقتصادی دولت اکبر هاشمی رفسنجانی چهره ايران را تغيير داده بود ضمن اينکه دولت او میکوشيد مناسبات بهتری را با غرب ايجاد کند.
احمد علوی، استاد دانشگاه در سوئد از سياستهای اقتصادی آن دوره میگويد:
«بعد از پايان جنگ و نصب و انتخاب رييس جمهور جديد تحولاتی در اقتصاد ايران صورت میگيرد که شايد بشود گفت مهمترين مميزه آن خصوصی سازی است. افزون بر اين سياست درهای باز اعمال میشود به اين معنا که واردات از حدود ۱۶ ميليارد دلار به نزديک ۳۰ ميليارد دلار میرسد و به طور کلی سرمايهگذاری افزايش پيدا میکند. به خاطر اينکه منابع سرمايهگذاری در ايران محدود بود، خب استفاده میشود از استقراض، قرض گرفتن از بانک مرکزی و همچنين از خارج. به همين دليل هم هست که بدهیهای خارجی ايران تا حتی ۲۳ ميليارد دلار افزايش پيدا میکند که بعد از اين سرمايهگذاریها و سياست درهای باز واردات نرخ رشد اقتصادی که منفی بود به حدود ۶ درصد به طور ميانگين افزايش پيدا میکند. تبعات اين رشد اقتصادی سريع يکی تورمی بود که از بالاترين تورمها در اقتصاد ايران هست حدود ۵۰ درصد، در همين دوره اتفاق میافتد. ولی اين تورم کاهش پيدا میکند و اين سياست درهای باز و خصوصی سازی و همچنين توجه به مصرف باعث میشود که سطح زندگی از دوره جنگ فاصله میگيرد و افزايش پيدا میکند واشتغال هم تا حدی به وجود میآيد.»
ششمين دور انتخابات رياست جمهوری در شرايطی در روز ۲۱ خرداد سال ۱۳۷۲ برگزار شد که از ميان ۱۲۸ نامزدی که ثبت نام کرده بودند تنها چهار نفر توسط شورای نگهبان تاييد شدند. اين چهار نامزد احمد توکلی، دبير اقتصادی روزنامه رسالت، عبدالله جاسبی، رييس دانشگاه آزاد اسلامی، رجبعلی طاهری، مجری طرح سازمان صنايع دفاع و اکبر هاشمی رفسنجانی، رييس جمهور وقت بودند.
اين انتخابات مانند انتخابات رياست جمهوری از سال ۱۳۶۰ به بعد نبود. زيرا احمد توکلی از آنچه «بیعدالتی اقتصادی و اجتماعی، کم اعتنايی کارگزاران دولتی به مشارکت سياسی مردم و رفاه طلبی» میناميد، انتقاد میکرد. اما هواداران دولت اکبر هاشمی رفسنجانی با اشاره به دگرگونی وضعيت اقتصادی ايران در چهار سال گذشته به اين انتقادها پاسخ میدادند.
بر اساس گزارش وزارت کشور، در انتخابات سال ۱۳۷۲ بيش از ۳۳ ميليون تن واجد شرايط رای دادن بودند که از اين تعداد حدود ۱۶ ميليون و ۸۰۰ هزار تن شرکت کردند و رای دادند.
نتيجه انتخابات چه بود؟ احمد توکلی بيش از چهار ميليون، عبدالله جاسبی، حدود يک ميليون و ۵۰۰ هزار، رجبعلی طاهری حدود ۴۰۰ هزار و اکبر هاشمی رفسنجانی بيش از ۱۰ ميليون و ۵۶۰ هزار رای کسب کردند.
سراجالدين ميردامادی، تحليلگر سياسی در پاريس در این باره میگوید:
«انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۷۲ اولين انتخابات بود که تا حدودی حالت رقابتی داشت. در عين حال که فضای سياسی برای نقد حاکميت وجود نداشت، آقای احمد توکلی رقيب آقای هاشمی رفسنجانی که از تبار سياسی مشترکی با آقای هاشمی رفسنجانی بود و نزديک به جناح اصولگرای آن موقع مشهور به روحانيت مبارز بود انتقاداتی را متوجه سياستهای آقای هاشمی رفسنجانی کرد که در آن مقطع توانست اين انتقادات در بين مردم جا باز کند و رايی را در برخی از مناطق برای خودش کسب کند. ولی مجموعا فضای سياسی فرهنگی جامعه در آن سال بسيار فضای بستهای بود. فضای تحرک سياسی برای احزاب چپ، احزاب موسوم به همسو با روحانيون مبارز آنچنان فراهم نبود و مطبوعات آزادی که بتوانند اطلاعرسانی شفاف داشته باشند نبود. تنها رسانه ملی صدا و سيما بود که دراختيار برادر آقای هاشمی رفسنجانی بود. آقای محمد هاشمی رفسنجانی. که او هم در پروپاگانداهای همسو با اکبر هاشمی رفسنجانی از اين رسانه به نحو احسن استفاده میکرد و رهبر جمهوری اسلامی آيتالله خامنهای هم در آن مقطع به شدت از آقای هاشمی و دولت ايشان حمايت میکردند و آقای هاشمی همه عوامل برای پيروزی را در اختيار داشت.»
به اين ترتيب بود که آقای هاشمی رفسنجانی برای دومين بار به خيابان پاستور تهران رفت. دورهای که اگرچه او سياستهای اقتصادیاش را ادامه داد اما همزمان با انتقادهای بسياری به ويژه درعرصه فرهنگی مواجه شد. انتقادهايی که همزمان با شکلگيری انصار حزبالله، گروه هوادار رهبر جمهوری اسلامی بود. در عين حال سياست خارجی دولت آقای هاشمی رفسنجانی تحتالشعاع مسائلی مانند ترور برخی از مخالفان جمهوری اسلامی ايران در برلين قرار گرفت که مانع عادی سازی مناسبات با غرب به شمار میرود.