در هفتهای که گذشت گروه طالبان با اعلام فهرستی از اعضای حکومت خود در افغانستان، از انتخاب ملاحسن آخوند، دستیار ملاعمر بنیانگذار این گروه، به عنوان کفیل نخستوزیری دولت موقت خبر داد.
از سوی دیگر، «جبهه مقاومت ملی افغانستان» در بیانیهای، با غیرقانونی خواندن اقدام طالبان، آن را «نشانه بارز دشمنی آنان با مردم افغانستان» دانسته است.
منیره یوسفزاده، معاون وزیر دفاع در حکومت پیشین افغانستان، در گفتوگو با رادیوفردا به تحلیل اقدام طالبان در تشکیل دولت موقت پرداخته است.
ارزیابی شما در مورد تشکیل دولت موقت طالبان چیست؟
دیدگاه من روی لیستی که از طرف طالبان معرفی شده، این است که آنها علیرغم ادعایشان مبنی بر تشکیل حکومت همهشمول، هیچکدام از این موارد را در نظر نگرفتهاند. عدم موجودیت زنان، جوانان، گروههای تحصیلکرده جوانان، اقلیتهای قومی و مذهبی نشان میدهد که آنها نه به شعارهای خودشان باورمند هستند و تغییری که نکردهاند هیچ، بلکه آنها میخواهند خصمانهتر با افغانستان جدید روبهرو شوند.
آنها یک تعداد افرادی را که به باور اغلب در مدارس مذهبی و دینی پاکستان درس خواندهاند به عنوان مسئولین درجه اول ادارات معرفی کردهاند که بسیار انتخابی غلط است. چرا که در جامعه افغانستان علاوه بر اینکه یک تعداد علمایی موجود است، یک گروههای روشنفکری و گروههای مختلفی هم هستند که آنها از گذشته فعالیت میکردهاند و در سیستم حکومتداری افغانستان به صورت مستقل و غیرمستقل دخیل بودهاند، آن هم با حمایت از جبهه مقاومت.
میخواهم این را بگویم که امیدوار هستم جامعه جهانی هم نسبت به این موضوع عکسالعمل نشان بدهد و به اعتراضات مردم افغانستان توجه بکنند. چرا که بدون توجه به این اعتراضات، در آینده این مشکلات بیشتر هم میشود و نشان میدهد که طالبان در صدد ایجاد یک حکومت کاملاً مذهبی و افراطی [است]، و یک حکومتی است که میخواهد فقط با دیدگاه حذف زنان، جوانان، روشنفکران و اقلیتهای قومی و مذهبی حکومت کند.
شما به مقاومت و ایستادگی جبهه مقاومت ملی افغانستان اشاره کردید که پایگاهش الان در ولایت پنجشیر است. شما فکر میکنید که مقاومت این جبهه به رهبری احمد مسعود تا چه اندازه میتواند مثمرثمر باشد و مانعی باشد برای این که طالبان بتوانند حکومتشان را در افغانستان تقویت بکنند؟
به قسمی که همه دوستان میدانند، من هیچوقت تشنه حضور در گروههای حزبی یا گروههای مختلف در افغانستان نبودهام. اما میخواهم بگویم که جبهه مقاومت در حقیقت صدای اعتراض تمام مردم افغانستان شده است. آنها توانستند در ولایت پنجشیر این صدا را بسیار خوب انعکاس بدهند، چه از نظر دستهایی که در رسانهها داشتند و چه از نظر مقاومتی که مقابل طالبان از خود نشان دادند و طالبان را در روزهای گذشته با شکست جدی روبهرو کردند.
اما این که جبهه مقاومت کامیاب میشود یا نمیشود، میخواهم این را بگویم که در بین نسل جوانی که حداقل در این بیست سال رشد کردهاند، تعهد در مورد حمایت از جبهه مقاومت شکل گرفته و اکثر جوانان از آنها حمایت میکنند. در عین حال، با توجه به اینکه دیدگاه جبهه مقاومت دیدگاه تکقومی نیست و بلکه بحث حمایت از تمام اقشار و اقوام افغانستان است، در بین مردم افغانستان، چه آنها که آزادانه و شجاعانه در رسانهها و سوشالمدیا سخن میگویند و چه کسانی که به دلایلی نمیتوانند صحبت کنند، دیدگاه حمایتی شکل گرفته.
اما موفقیت و کامیابی بر میگردد به این که جامعه جهانی چقدر به دادخواهی جبهه مقاومت و اعتراضات آن توجه میکند. اگر امروز در قبال اعتراضات مردم سکوت شکل بگیرد، و جهان منتظر این باشد که طالبان تغییر کردهاند و میتوانند بر افغانستان جدید حکومت و حکمرانی بکنند، من فکر میکنم که باوری بسیار غلط است و امیدوار هستم که این جبهه حمایتهای بینالمللی را هم پیدا کند و به حیث یک اهرم فشار بر روی طالبانی [عمل کند] که هر روز به نام دین، قیوداتی را بر مردم افغانستان وضع میکنند؛ یک بار برای زنان، قیودات را به خاطر تحصیل و تعلیم وضع کردند، یک بار در کابینهشان نشان میدهند که هنوز هم بر این باورند که آنها برتر هستند و بهتر از همه میفهمند، و الان هم تنها امید ما حمایت جامعه جهانی از جبهه مقاومت است.
در روزهای گذشته، پس از آغاز حمله طالبان به پنجشیر، بحثها و اخباری در رسانهها و همینطور شبکههای اجتماعی منتشر شد مبنی بر این که طالبان در این حمله از حمایت پاکستان برخوردار بودهاند. البته بحث در شرایطی مطرح شده که پاکستان هرگونه دست داشتن در این موضوع را رد کرده. نظرتان را در این مورد میخواستم بدانم.
در این هیچ شکی نیست که طالبان از گذشته تا به امروز حمایت بسیار جدی دولت پاکستان و به خصوص [وزارت] استخبارات (وزارت اطلاعات) پاکستان را دارد. این را تاریخ هم گواهی میدهد. حداقل [در مورد] حکومتی که در گذشته از طالبان در افغانستان شکل داده بودند، اسناد و شواهد بسیار زیادی موجود است که از طریق دولت پاکستان حمایت میشدهاند.
در ۲۰ سالی که طالبان با مردم و دولت افغانستان مبارزه میکردند، نشان دادند که مأمن یا خاستگاه یا جایی که محل تمرین طالبان بوده، پاکستان بوده. این یک حقیقت انکارناپذیر است که هیچ وقت پاکستان نمیتواند آن را انکار کند. در بحثهای مختلفی که از طریق سیاسیونشان، چه در گذشته و چه فعلاً [مطرح] شده، به نحوی این را تأیید کردهاند که آنها از طالبان حمایت میکردهاند.
حضور رئیس استخبارات پاکستان در افغانستان در حالی که هنوز گروه طالبان نه دولت تشکیل دادهاند و نه حکومت رسمی تشکیل دادهاند و هیچ کشوری هم آنها را تأیید نکرده، نشاندهنده این است که اینها حمایت میشوند.
اما در مورد حملات آنها، هرگونه حملاتی که چه مستقل و چه غیر مستقل از طرف هر کشوری پاکستان یا غیره که باعث قتل عام مردم افغانستان باشد، از دید من یک تجاوز به کشور افغانستان محسوب میشود. اینکه طالبان هنوز این را درک نکرده که وقتی از حضور جامعه جهانی در افغانستان به حیص یک اِشغال صحبت میکردهاند، چگونه میتوانند در برابر مردم خودشان از یک کشور دیگر استفاده کنند، حمایت او را داشته باشند و بخواهند مردم قتل عام شوند با کمک یک کشور دیگر.
متأسفانه حملات و حمایتها، چه معنوی و چه مادی موجود هست و موجود بوده در گذشته و حالا هم به قوت خودش باقی است، و آن کسی که در این تجاوزِ پاکستان قربانی میشود، مردم افغانستان است. هر ولایتی که باشد چه پنجشیر باشد چه دیگر ولایات، قربانی مردم افغانستان میباشند.
یکی از حمایتهایی که حالا به صورت سیاسی مطرح شده، مربوط به موضعی است که جمهوی اسلامی ایران در قبال تحولات افغانستان اتخاذ کرد. شما موضع حکومت ایران را، با توجه به این که در گذشته موضعی ۱۸۰ درجه مخالف آن را از جمله در ۲۰ سال گذشته داشت، چگونه ارزیابی میکنید؟
سکوت در قبال آن چیزی که به مردم افغانستان وارد میشود، از طرف هر کشوری، من فکر میکنم جفایی بسیار بزرگ در حق مردمی هست که بیست سال مقابل تروریسم بینالمللی ایستادهاند. مردم افغانستان تنها با طالبان نمیجنگیدند بلکه با تمام گروههای تروریسیتی میجنگیدند که طالبان به آنها در افغانستان پناهگاه داده بود.
از این گذشته، طالبان نشان داد که آنها هیچ وقتی متعهد به هیچ پیمانی نمیباشند و اندیشههای افراطی در آنها و تکتک اعضای آنها بسیار وجود دارد. متأسفانه در چند ماه اخیر که حملات طالبان زیاد شده، تعدادی از روزنامههای ایرانی کوشش میکردند که ثابت کنند طالبان تغییر کردهاند، تغییر مثبت کردهاند، و گاهی تعدادی از وکلای پارلمان ایران بعضی از مواردی را که برای مردم افغانستان خطوط سرخ محسوب میشود، از جمله حضور زنان، آنها را موارد بسیار پیشپاافتاده [نامیدند].
میخواهم این را بگویم که تجربه این را ثابت کرده که نه تنها طالبان به هیچکدام از تعهدات خودشان پایبند نیست، بلکه همیشه با گروههای تروریستی ارتباطات داشته. بنابراین ایران یا هر کشوری که فکر میکند دولت طالبان میتواند به نفع آنها باشد، این یک دیدگاه بسیار غلط است. طالبان با دیدگاه افراطی نسبت به تمام مذاهب و اقلیتها، هیچوقت منافع مردم افغانستان یا منافع کشورهایی که در جوارشان هستند را در نظر نمیگیرند.
بنابراین همانطور که در گذشته طالبان برای بسیاری از کشورها تبدیل به یک غده سرطانی شده بود، و باعث شده بود مواد مخدر کشت بیشتر پیدا کند، در عین حال قاچاق انسان و افزایش مهاجرتها [را موجب شده بود] و در عین حال این که مردم افغانستان با فقر اقتصادی و مشکلات بسیار زیادی در درون کشورشان روبرو شدند، در آینده هم طالبان چنین چیزی را تکرار میکند.
سؤال پایانی من مربوط به مقاومتی است که به ویژه از سوی جوانان شاهد هستیم که بخشی از آنان، دختران و زنان افغانستان، در روزهای گذشته در مقابل طالبان داشتهاند. از جمله پس از فراخوان احمد مسعود، تظاهرات در افغانستان نسبت به روزهای نخست حاکمیت طالبان شدت گرفت، و خب این تظاهرات با برخورد شدید طالبان مواجه شد. به نظر شما آیا برخوردهایی که طالبان میکنند میتواند مانع ادامه اعتراضهای مسالمتآمیز مردم در شهرها علیه این گروه بشود؟
یک دیدگاه واحد در افغانستان موجود است، و آن اینکه تمام مردم افغانستان نه حکومت طالبانی میخواستند و نه دیدگاه طالبانی. ۲۰ سال گذشته هم مبارزه تمام فعالین مدنی ما و نهادهای اجتماعی و رسانهها این بود که بتوانند تفکر طالبان را به مردم معرفی بکنند، به جهان معرفی بکنند، و تبعاتی را که حکومت طالبان در گذشته در وضعیت فرهنگی و اقتصادی-اجتماعی افغانستان داشته، نشان بدهند.
این تفکر واحد در تمام مردم افغانستان و تمام اقوام موجود است و طالبان به جای این که بیایند و اظهار ندامت بکنند از این گذشتهشان و تنها به چند کنفرانس مطبوعاتی اکتفا نکنند که بگویند ما حقوق زنان را در نظر میگیریم، بیایند و عملاً ثابت کنند. به اعتراضات مردم افغانستان به حیث وسیلهای برای اصلاح خودشان نگاه کنند، نه این که مقابل آنها بایستند.
طالبان هر اندازه که مقابل مردم بایستند، نه تنها مشروعیت مردمی خودشان را بیش از گذشته از دست میدهند، بلکه جامعه جهانی که ناظر بسیار جدی حکومت و نوع فعالیتهای طالبانی است که بارها از طرف کشورهای مختلف ارائه شده، [آن مقابلهها] باعث میشود که مشروعیت بین المللیشان همان طور که از دست داده بودند، به قوت خود باقی بماند و هیچ کشوری آنها را تأیید نکند.
هرچند که یکی از خواستههای جدی مردم افغانستان این است که طالبان را هیچ کشوری تأیید نکند، اما در صورتی که فعالیتهای خصمانه گروه طالبان نسبت به مردم افغانستان ادامه پیدا کند، روند مبارزات مردم افغانستان متوقف نمیشود.
امروز خود جوانانی که از افغانستان مهاجرت کردهاند و به بیرون رفتهاند، این خود نشاندهنده یک اعتراض است. آنها تبدیل به فعالینی شدهاند علیه دیدگاه طالبان و علیه گروه طالبان. کسانی که در داخل افغانستان حضور دارند، آنها هم اگر امروز با اسلحه بخواهند آنها را مورد تهدید قرار دهند و مانع حضورشان شوند، تفکر آنها باقی میماند و یک روزی تبدیل به یک پیروزی بزرگ برای مردم افغانستان میشود. چون طالبان نه تنها از مردم معذرت نخواست، بلکه به کارهای گذشتهشان ادامه دادند.
بسیار با بیشرمی اعلام عفو عمومی کردند. و این بسیار خندهدار بود که چه کسی باید بخشیده شود؟ آیا مرم باید طالبان را ببخشند یا طالبان مردم را؟ این سؤالی بود که هنوز برای طالبان واضح نشده و آنها هنوز نمیدانند که با کدام مردم روبرو هستند: مردمی که ۲۰ سال بر ارزشهای حقوق بشریشان و ارزشهای انسانیشان آگاهی پیدا کردهاند، به آنها باورمند هستند و برای آن مبارزه میکنند.