چهاردهمين دالايی لاما، تنرين گياتسو رهبر معنوی بوداييان جهان و مردی که ميليون ها نفر او را «مقدس» می خوانند، چندی پيش در نشست «خطرهای جهانی شدن: آيا مذهب ها راه حل يا بخشی از مشکل هستند»، در پراگ سخنرانی کرد.
اين رهبر روحانی که خود را يک "راهب ساده بودايی" می نامد، با متفکران مذهبی جهان در مورد مسئله افراطی گری، تسامح و ايمان گفت وگوهای فراوانی داشت. او معتقد است که هر مذهبی،"هم جنبه های مثبت و هم جنبه های منفی" دارد.
دالايی لاما با اشتياق کودکانه ای به سخنان خاخام ميشل ملشيور عضو مجلس اسرائيل که از تلاش های خود برای ايجاد تفاهم ميان مسلمانان و يهودی ها در اورشليم سخن می گفت و از سخنان زيد ابراهيم يکی از رهبران مسلمانان مالزی که از سوء استفاده تروريست ها از اسلام گلايه می کرد، گوش می داد.
دالايی لاما که مورد احترام ۲۳۰ تا ۵۰۰ ميليون بودايی جهان است، خود را رهبر واقعی منطقه تبت می داند، منطقه ای که سخت تحت کنترل چين است.
پيروانش وی را نتيجه تناسخ مردانی می دانند که پيش از او در اين مقام بوده اند و نماينده «مظهرشفقت» هستند.
آخرين دالايی لاما؟
او در ۶ ژوئيه ۱۹۳۵ در تبت به دنيا آمد و لاهامو تندوب نام گرفت که معنای آن «تامين کننده خواست خدا» است. در سال ۱۹۴۰ به دنبال جست وجوهای گسترده، او رسما به عنوان دالايی لاما برگزيده شد. با اين حال به علت سلطه چين بر تبت او هشدار می دهد که ممکن است حلول جسمانی دالايی لاما با وی به پايان برسد و ادامه نيابد.
به طور معمول دالايی لامای جديد اين گونه انتخاب می شود: پس از مرگ دالايی لاما، راهب ها جست وجو را برای يافتن کودکی کم سن و سال که روح دالايی لاما در وی حلول می کند، آغاز می کنند. اين جست وجو ممکن است چند سالی به طول بينجامد. پس از يافتن اين کودک، او را برای آموزش در اختيار لاماهای تبتی قرار می دهند.
در جلسه های عمومی و خصوصی، دالايی لاما روحيه ای شاد و لبخندی هميشگی بر لب داشت و با آنها که خواهان آشنايی با روح او بودند، بذله گويی می کرد.
دالايی لاما اعتراف می کند که مذهب جنبه های منفی خود را هم دارد. به گمان او پرسش اين است که چگونه می توان بر اين جنبه های منفی غلبه کرد. او می گويد اگر کسی عميقا اعتقاد دارد که مذهب او از طرف خداوند آمده، پس بايد بپذيرد که مذهب های ديگر هم از سوی خدا نازل شده اند.
او می افزايد ايمان بايد با منطق و عقل سليم ترکيب شود و رهبران مذهبی بايد پيروان خود را به تحمل و تسامح دعوت کنند. با اين حال دالايی لاما تاکيد می کند که اين کار، کار آسانی نيست.
افراطی گری نماينده اسلام نيست
در نشستی که با هدف گفت و گوی ميان اديان درکليسای کاتوليک منجی مقدس برگزار شد، دالايی لاما به دفاع از اسلام برخاست و گفت:« يک مشت مسلمان منحرف ِ از اصول اسلام، نبايد نماينده کل اسلام شناخته شوند. اسلام يک دين ستيزه جو نيست. تصور کاملا اشتباهی است که اسلام را دينی ستيزه جو بدانيم، کاملا اشتباه.»
وی می گويد:«اگر واقعا ايمان داريد که خدا شما را خلق کرده، بايد اعتقاد داشته باشيد که ديگران را هم خدا خلق کرده است.»
دالايی لاما به راحتی می پذيرد که بودايی ها هم مانند همه مذاهب ديگر مشکلات خاص خود را دارند.
بوداييسم چهارمين دين سازمان يافته در دنيا، بر اساس شفقت، نفی خشونت و نفی کشتن هر موجود زنده استوار شده است. با اين حال حتی بوداييسم هم با مشکل درونی افراطی گرايی رو به روست.
به عنوان مثال گروه معروف به جبهه مسلح دفاع از سينهالا با بسياری از اقدام های خشونت آميزعليه مسلمانان در سری لانکا در ارتباط است.
بسياری از سين هايی که اغلب بودايی هستند، خود را درگير مبارزه برای قدرت سياسی و اقتصادی با اقليت تاميل هندو می يابند.
اين مسئله باعث پيدايش گرايش های خشونت گرايانه در ميان برخی بودايی های اين منطقه شده است.
دالايی لاما در کنفرانس پراگ گفت که افراطی گرايی پيش از هر چيز به عواطف و هيجانات انسانی مربوط است.
او افزود:«برخی از اين احساسات بسيار مخرب هستند و در نتيجه عملکرد افراطی ها، مذهب امروز به طور کلی از يک تصوير منفی در جهان رنج می برد.»
«ما آينده خدا هستيم»
دالايی لاما گفت:«اکثريت مردم جهان اعتقاد مذهبی ندارند. حتی هستند کسانی که می خواهند مذهب را ممنوع کنند. اما مذهب بسيار مفيد است. مذهب با وجود انسان پيوند دارد. مذهب انسان ها را مردمان بهتری می کند و انسان هايی با شفقت می سازد.»
به گفته دالايی لاما«همه مذاهب راه رسيدن به خدا هستند و ما همه آينده خدا هستيم.»
دالايی لاما همچنين با تاکيد بر اهميت آرامش درونی در آيين بودايی، از تلاش بشر برای خوشبختی و رضايتی که به گفته وی با ثروت و ماديت پيوندی ندارد، سخن گفت.
او از انسان هايی که رضايت خود را در مذهب می يابند خواست که با خلوص و جديت در زمينه مذهب خود عمل کنند.
دالايی لاما در سال ۱۹۵۹ در سن ۲۴ سالگی پس از اشغال نظامی تبت توسط چين، از ترس دستگير شدن با پای پياده به هندوستان گريخت. او برنده جايزه صلح نوبل سال ۱۹۸۹ است.