با صعود قیمت دلار آمریکا که با نوسان وارد کانال ۹۰ هزار تومان شده، بسیاری از «ناپدید شدن یا خالی شدن سفرههای» ایرانیان میگویند.
تنها در چندین ماه اخیر، یعنی از زمان آغاز کار دولت مسعود پزشکیان، قیمت دلار در ایران حدود ۵۰ درصد افزایش داشته؛ آن هم با وجود همهٔ تمهیداتی که دولت میگوید به خرج دادند تا دلار «تکنرخی» شود.
برخی اقتصاددانان شتاب امروز قیمت دلار را متأثر از حذف نشدن تدریجی ارز نیمایی و حفظ نکردن ارز ترجیحی در بازار میدانند. به تعبیر آنها، نسخهٔ کنونی «ارز توافقی» دولت چهاردهم نتوانسته بازار متلاطم دلار را کنترل کند.
با وجود پرداخت ارز ترجیحی به برخی کالاها و پافشاری روی افزایش آن در بودجهٔ ۱۴۰۴، اقتصاد ایران چنان درگیر فشار ناشی از «تشدید شکاف ارزی» است که بسیاری از کالاهای اساسی و مواد خوراکی مثل سیبزمینی و برنج «ترمز بریدهاند» و شاید دیگر سیاست «چندنرخی ارز» نتواند تورم را پیش چشمان دلار ۹۰ هزار تومانی مهار کند.
در برنامهٔ «پاراگراف اول»، محمد آقازاده روزنامهنگار در تهران و مهتاب قلیزاده خبرنگار اقتصادی در آلمان چشمانداز پیشِ روی شهروندان ایرانی را به بحث گذاشتهاند که کامل آن را میتوانید اینجا هم بشنوید.
محمد آقازاده میگوید وضعیت کنونی در ایران نوعی «ازجاکندگی» ایجاد کرده، فروشنده از فروش اجناس خود مضطرب است و خریدار سعی میکند هرچه پول دارد، تبدیل به کالا کند.
آقای آقازاده میگوید حقوق بازنشستگیاش ۲۲ میلیون تومان است که اگر با قیمت امروز دلار محاسبه شود، او ظرف چهار ماه گذشته ۵۰ درصد قدرت خریدش را از دست داده است.
بهگفتهٔ آقازاده، بالا بردن قیمت دلار خواست دولت است تا از آن طریق کسری بودجه را برای پرداخت دستمزدها جبران کند و مردم هم به گران شدن قیمت دلار عادت کردهاند و به آن واکنشی نشان نمیدهند.
مشاهدات این روزنامهنگار نشان میدهد که برای بسیاری از کارگران و حقوقبگیران، دیگر صرف نمیکند از خانه بیرون بیایند و سرِ کار بروند، وقتی باید دوسوم درآمدشان را برای رفتوآمد هزینه کنند. ازاینرو، بسیاری از شرکتهای صنعتی و مراکز تولیدی با کمبود نیروی کار مواجه هستند.
مهتاب قلیزاده اما به سیاست یارانهای دولتهای جمهوری اسلامی رجوع میکند و معتقد است که قیمت کالاهای خوراکی در ایران را ترکیبی از ارز نیمایی و ارز ترجیحی تعیین میکند.
این خبرنگار حوزهٔ اقتصاد میگوید در بودجهٔ ۱۴۰۴ میزان اختصاص ارز ترجیحی به کالاهای اساسی از ۱۵ میلیارد دلار به ۱۲ میلیارد دلار کاهش پیدا کرده و این نشاندهندهٔ کاهش حمایت دولت در بخش دارو و مواد خوراکی است.
خانم قلیزاده از تغییراتی میگوید که در چند ماه گذشته در ارز نیمایی رخ داده و نرخ این ارز را، که به قیمت ۴۰ هزار تومان معامله میشد، به بیش از ۶۸ هزار تومان رسانده است.
او همچنین دلیل افزایش قیمت دلار را تورمی میداند که نتیجهٔ کسری بودجه، استقراض دولت از بانک مرکزی یا اضافهبرداشت از بانکهاست که به وضعیت مبهم، معلق و افزایش مداوم نرخ ارز و چندنرخی بودن آن دامن زده است.
محمد آقازاده اما میگوید مباحثی مثل تورم و افزایش قیمت دلار در ایران را با فرمولهای اقتصادی نمیتوان تفسیر کرد و «واقعی کردن نرخها» در ایران بدون توجه به «ماقبل آن، افسانه و اوهام» است.
بهگفتهٔ آقای آقازاده، در ایران دولتها سیاست خارجی و داخلیِ عادی ندارند و گران اداره میشوند. او میگوید بزرگترین مصرفکنندگان کالاها در ایران زیرمجموعههای دولتی و نهادهای نظامی و انتظامی هستند که برای برآورده شدن نیازهایشان به دولت فشار میآورند تا بودجهٔ آنها را افزایش دهد و دولت برای این منظور پول چاپ میکند.
آقای آقازاده با اشاره به مسئلهٔ خروج سرمایه از ایران میگوید، آنهایی که از این تورم سود میبرند، آن را به چرخهٔ تولید کشور برنمیگردانند و بهجای آن در خارج از کشور، مثل ترکیه، خانه میخرند و سرمایهگذاری میکنند.
مهتاب قلیزاده با نقد صحبتهای محمد آقازاده میپرسد: «اگر فرمولهای اقتصادی جواب نمیدهد، پس چه فرمولی پاسخگو است؟»
بهگفتهٔ این خبرنگار اقتصادی، هرقدر دلار کم وارد کشور بشود و منابع تأمینکنندهٔ آن محدود باشد، باز هم بازارهای مالی راه خودشان را میروند و سیاستهای مداخلهگرانه و دستکاریهای دولتی نمیتواند تعیینکنندهٔ ارزش داراییها باشد.
او برای مثال به برخوردهای امنیتی، اعدام فعالان بازار با عناوینی همچون سلطان سکه و ارز، و همچنین ارزپاشیهای دولتی اشاره میکند و معتقد است که همهٔ اینها نشانهٔ آن است که ایران به سیاستگذاری اقتصادی نیاز دارد.
خانم قلیزاده چرخهٔ توزیعی و سیاست یارانهای برای مهار تورم را تحتتأثیر کمبود منابع و تحریمها محکوم به شکست میداند.
محمد آقازاده اما بر این باور است که وقتی با یک حرکت سیاسی-منطقهای، اقتصاد متأثر میشود، سیاستگذاری اقتصادی بیمعنا است. او با اشاره به صحبتهای مهتاب قلیزاده دربارهٔ یارانهها میگوید که در این باره «بدفهمیهایی» شده است.
بهاعتقاد این روزنامهنگار، بزرگترین یارانهای که در ایران پرداخت میشود، یارانهای است که حقوقبگیران به دولت و کارفرما میدهند و اگر نرخ دستمزدها واقعی شود و یارانهها را حذف کنید، «دولت در جا ورشکسته خواهد شد.»
آقازاده همچنین میگوید بانک مرکزی شبکهٔ صرافیها را تغذیه میکند، و میپرسد که در موضوع ارز توافقی، چه کسانی توافق میکنند جز پتروشیمیها، فولادها و صادرکنندگانی که دستی در رانت دارند؟
آقای آقازاده از «سازوکاری» در ایران میگوید که با «سرکوب دستمزدها، تولید ثروت کاذب» میکند، و معتقد است که دولت با «نوسانگیری» قیمت دلار از مثلاً ۹۲ هزار تومان به ۹۰ هزار تومان، وانمود میکند که بازار آرام شده است.
مهتاب قلیزاده میگوید که یارانهٔ انرژی بزرگترین یارانهای است که دولت میپردازد، چیزی بین ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیارد دلار. این خبرنگار اقتصادی نفی مذاکره با آمریکا از سوی تمامی ارکان حکومت در ایران را عاملی برای افزایش فشارهای اقتصادی بر مردم میداند.