امسال، ۲۰۲۵ میلادی، پنجاهمین سالگرد مرگ فرانسیسکو فرانکو، دیکتاتور اسپانیا، و احیای دوبارهٔ دموکراسی در این کشور است.
همسایهٔ کوچک اسپانیا یعنی پرتغال هم سال گذشته پنجاهمین سال انقلاب میخک و گذار از دیکتاتوری رژیم سالازار را جشن گرفت. در این کشور، اکثریت قریببهاتفاق مردم این تحول را همچنان مثبت ارزیابی میکنند و آن را مبنای رشد و توسعهٔ کنونی پرتغال میدانند.
در اسپانیا اما فضا بهشدت چند قطبی است، بهگونهای که بر سر اینکه پنجاهمین سالگرد چگونه برگزار شود و بازخوانی ریشهها و علل استبداد، تبعیضها و زجر و شکنجهٔ دوران فرانکو تا چه حد در کانون توجه باشد و در خدمت آموزش هرچه بیشتر جامعه و پررنگکردن دستاوردهای دموکراسی در این نیمقرن قرار گیرد، جدال و مناقشه برپا است.
دولت اسپانیا برای امسال بیش از صد مورد اقدام و برنامه را تحت شعار «اسپانیا در آزادی» تدارک دیده تا پنجاهمین سالگرد استقرار مناسبات دموکراتیکی را جشن بگیرد که پس از مرگ فرانکو در این کشور به جریان افتاد.
این فعالیتها شامل نمایشگاهها، کنسرتها، فیلمها، انتشار مواد آموزشی و گردهماییهای جمعی است. همچنین برخی فعالیتهای بینالمللی نیز در چارچوب این جشنها پیشبینی شده است.
جناح راست اسپانیا اما چندان موافق این برنامهها نیست. برای این جناح، فرانکو همچنان نه بهعنوان یک دیکتاتور بلکه بهعنوان حافظ اسپانیا و پدر نوسازی این کشور تلقی میشود.
در رأس مخالفان اقدامات دولت، از جمله خانم ایزابل دیاز آیوسو، از حزب محافظهکار مردم و رئیس منطقهٔ مادرید، قرار دارد که اقدامات و برنامههای دولت پدرو سانچز را نشان «دیوانگی» میداند.
او با اعلام اینکه شخصاً در این جشنها شرکت نخواهد کرد، سانچز را متهم کرده که با برگزاری این مراسم و جشنوارهها قصد دارد «باد به بادبان چپگرایان افراطی بیندازد و شورشها و خشونتها را تحریک کند».
فلیپه ششم، پادشاه اسپانیا، هم به نظر میرسد که شخصاً یا بهدلیل ملاحظهٔ مواضع محافظهکاران چندان روی خوشی به برنامههای دولت نشان نداده است.
روز هشتم ژانویه که دولت در مراسمی بزرگ و با شرکت مقامها و محافل ارشد و سرشناس کشور و مهمانان خارجی برنامههای خود را برای «اسپانیا در آزادی» اعلام کرد، پادشاه برخلاف اعلام قبلی حاضر نشد.
او دو روز پیش از آن هم در گردهمایی سالانه با مقامهای ارشد ارتش، متن سخنرانیاش را که قبلاً به نشریات داده شده بود، تغییر داد تا اشارهای به پنجاهمین سالگرد مرگ فرانکو و گذار به دموکراسی نکند.
مناقشهای به درازای نیم قرن
این اختلاف و مناقشه از همان روز ۲۰ نوامبر ۱۹۷۵ که فرانکو از جهان رفت و راه اسپانیا بهسوی دموکراسی هموار شد، همواره وجود داشته است.
فرانکو در نتیجهٔ غلبه در جریان جنگ داخلی اسپانیا به قدرت رسید. این جنگ که با کودتای «راستگرایان فاشیست» به فرماندهی فرانکو علیه دولت جمهوریخواه سوسیالیست آغاز شد، سه سالی به درازا کشید و نهایتاً با غلبهٔ نیروهای فرانکو در سال ۱۹۳۹ به پایان رسید.
برای بخشی از جامعهٔ اسپانیا، نام فرانکو همچنان یادآور کودتا علیه دموکراسی اسپانیا، حکومت جمهوریخواهان و شروع جنگ داخلی است. در جریان این جنگ و سرکوبهایی که پس از تسلط فرانکو بر اسپانیا رقم خورد، بیش از ۱۳۰ هزار نفر کشته شدند که بخش بزرگی از آنها همچنان در گورهای جمعی دفن شدهاند.
بخش دیگر جامعه اما فرانکو را خدمتگزار بزرگ اسپانیا میشناسد و در مواردی غرق در تقدیس و اسطورهسازی از او است. برای آنها، فرانکو نماد حاکمی است که فساد نداشت، اسپانیا را از خطر کمونیسم نجات داد، با بیطرفی در جنگ جهانی دوم کشور را از ویرانی و آسیب دور نگه داشت، پدر معجزهٔ اقتصادی اسپانیا بود و با برگماری پادشاه خوان کارلوس بهعنوان جانشین خود، راهگشای دموکراسی در اسپانیا شد.
اسناد، مدارک و تحقیقات زیادی در این ۵۰ سال منتشر شده که بر نادرستی بخشی از این روایات دلالت دارند، اما بخشی از جامعه همچنان به آنها باورمند است.
البته گذار به دموکراسی در اسپانیا با توافق دو حزب بزرگ کشور، یعنی «حزب محافظهکار مردم» که وزرای فرانکو بنیانش را گذاشتند و «حزب سوسیالیست»، قرار شد با سکوت دربارهٔ گذشته و عدم پرداختن به آن صورت گیرد. اما بهتدریج معلوم شد که زخم آن دوران را برای مدتی مدید نمیتوان در پستو نگه داشت و به آن نپرداخت.
سکوتی که شکست
سانچز، نخستوزیر سوسیالیست کنونی، پیش از رسیدن به این مقام در سال ۲۰۱۸، در یک سخنرانی بر سر یکی از این گورهای دستهجمعیِ جمهوریخواهانِ مخالف فرانکو، با انتقاد از ممانعت محافظهکاران در بررسی و درسگیری از رویکردها و سیاهکاریهای دوران دیکتاتور، گفته بود: «اول میگفتند که زخمها تازهاند و نباید آنها را باز کرد. بعداً که سالها سپری شد، گفتند که گذشتهها گذشته و بهتر است که تاریخ فراموششده را باز نکنیم. به عبارتی، اول میگفتند که خیلی زود است، بعداً گفتند که خیلی دیر است. ولی راست این است که آنکه به تاریخ ناخوشایند خود بیاعتنا میماند و از بررسی آن تن میزند، قادر به ساختن آیندهای خوشایند نیست.»
با این حال، بهویژه در سالهای اخیر، فرهنگ یادبود و بازخوانی سرکوب و نقض حقوق بشر در دوران فرانکو بهگونهای فزاینده در کانون توجه جامعهٔ اسپانیا قرار گرفته است.
مجسمههای فرانکو بیشازپیش از میادین شهرها حذف شدهاند و شماری از گورهای جمعی جستوجو و باز شدهاند و قربانیان به خانوادههای خود تحویل داده شدهاند. اسپانیا بعد از کامبوج، دارای بیشترین گور دستهجمعی در جهان است.
قبر خود فرانکو هم در سال ۲۰۱۹ از مقبرهای بزرگ در شمال مادرید، که میعادگاه هواداران او بود، به مقبرهای خانوادگی منتقل شد. مقبرهٔ قبلی فرانکو که در کنار بزرگترین کلیسای جهان قرار داشت، به دستور خود او ظرف ۱۸ سال و ازجمله با خون و عرق بازداشتیهای جنگ داخلی ایجاد شد.
همچنین خیابانهایی که به اسم سرکوبگران جنگ داخلی و کارگزاران دوران دیکتاتوری نامگذاری شده بود، نامهای تازهای یافتهاند، هرچند در مناطقی که نمایندگان حزب محافظهکار مردم (حزبی که شماری از کارگزاران دوران فرانکو پایهگذارش بودند) قدرت را در دست دارند، چنین اقداماتی بهسادگی پیش نمیرود.
مناقشهای در همین ابتدای کار
تازهترین مورد مناقشه، لوح یادبودی است که دولت قصد دارد در پنجاهمین سالگرد گذار به دموکراسی برای ادای احترام به قربانیان شکنجهٔ رژیم فرانکو بر ساختمانی در منطقهٔ معروف «پورتا دل سول» در مرکز مادرید نصب کند.
از میان دهها مرکز بزرگ پلیس و دوایر امنیتی فرانکو در اسپانیا، پس از ۵۰ سال تنها در بارسلونا تابلویی نصب شده است که به شکنجهها در دوران دیکتاتوری اشاره میکند. ساختمان واقع در پورتا دل سول مادرید قرار است دومین مرکز با نام و نشان و ادای احترام به قربانیان باشد.
زیرزمین خانهٔ بزرگی در پورتا دل سول با نام پست یا Casa de Correos از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۷۹، یعنی چهار سال بعد از مرگ دیکتاتور فرانکو، محل مرکزی و سلولهای پلیس سیاسی و ادارهٔ کل امنیت اسپانیا (DGS) بود.
بهطور غیررسمی از این ساختمان بهعنوان «اردوگاه برگن-بلزن اسپانیا» یاد میشود؛ نوعی قرینهسازی با یک اردوگاه کار اجباری در آلمان هیتلری به همین نام و نیز به این علت که شماری از شکنجهگران این مرکز در اردوگاه برگن آموزش دیده بودند. لوح یادبود هم برای یادآوری تاریخ این محل قرار است در کنار همین ساختمان برپا شود.
در حال حاضر هیچ نشانهای از تاریخ غمانگیز این ساختمان در این مکان دیده نمیشود، بلکه به ساختمانی بدل شده که حالا با دریچههای تاریخیاش و نیز با جشن کریسمس و اعلام سال نو با صدای ساعت آن، از جمله مقاصد گردشگری اسپانیا است و درعینحال از دههٔ ۱۹۸۰ مقر دولت منطقهای مادرید بوده است.
ایزابل دیاز آیوسو، رئیس دولت منطقهای مادرید از حزب محافظهکار مردم، اعلام کرده است که اقدام دولت میتواند موجب تفرقه در جامعه شود. او معتقد است که باید تنها تابلویی نصب شود که همه را متحد کند، مانند یادبودهایی برای مبارزان علیه اشغال ناپلئونی، قربانیان حملات تروریستی اسلامگرایان به قطارهای مسافری و افرادی که در اثر بیماری کووید جان خود را از دست دادهاند.
نمونهای موفق در جهان
بیش از ۱۰ سال است که هر پنجشنبه گروهی از مردم، از جمله برخی از قربانیان مرکز شکنجه، مقابل این ساختمان تجمع کرده و خواهان «عدالت و جبران خسارت» بودهاند.
کارگران، مخالفان دیکتاتوری، دانشجویان معترض، و همچنین همجنسگرایان و زنانی که سقطجنین کرده بودند، و درمجموع بسیاری از افرادی که بهعنوان دشمنان دولت و اخلاق از نظر رژیم شناخته میشدند، به اینجا منتقل شده و مورد شکنجه و بازجویی قرار گرفته بودند.
مناقشهٔ حقوقی که میان دولت مرکزی و دولت منطقهای مادرید در همین آستانهٔ شروع برنامهها و جشنهای سال ورود اسپانیا به دموکراسی بر سر نصب لوح بر ساختمان پلیس امنیت فرانکو درگرفته است، میتواند تا انتهای جشنها هم به اشکال دیگری تکرار شود.
بااینهمه، مبانی دموکراسی در اسپانیا، ازجمله در مورد حقوق زنان و اقلیتها، چنان محکم شدهاند که بازگشت به عقب، حتی بهرغم قدرتگیری یک حزب راست پوپولیست، بعید تلقی میشود.
دستاوردهای دموکراتیک ۵۰ سال گذشته، اسپانیا را به نمونهای از گذار کموبیش موفق به دموکراسی در جهان بدل کرده است.