مجید محمدی جامعهشناس ایرانی مقیم آمریکاست.
مناظره سوم میان نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، از جهت شفافسازی آنچه در میان مقامات جمهوری اسلامی در مذاکرات هستهای گذشته است، یک نقطهی مثبت این مجموعه مناظرات خستهکننده و نسبتا کم حاصل (با توجه به هزینهای که صرف آنها شد) بود.
چه اتفاقی میان ۱۵ خرداد ۴۲ تا ۲۲ بهمن ۵۷ افتاد که دانشجویان در کنار روحانیتی که در میان صنف روحانی نیز در اقلیت قرار داشت، در صف اول مبارزه علیه شاه قرار گرفت و بخش قابل توجهی از جوانان انقلابی بدون آن که تحقیقی در باب نهاد روحانیت انجام دهند با آنها همراه شدند؟
مسئله جدی در برابر مخالفان اصلاح طلب جمهوری اسلامی در آستانهی انتخابات ۱۳۹۲ پس از رد صلاحیت اکبر هاشمی رفسنجانی و باقی ماندن محمد رضا عارف و حسن روحانی در میان تایید شدگان شورای نگهبان آن است که در انتخابات شرکت کنند و آیا دیگران را به تحریم دعوت کنند، سکوت کنند یا به مشارکت دعوت نمایند.
کسانی که هشت سال است بیهوده گوییها، دروغها، بزرگنماییها و سخنان پر هزینه و بدون احساس مسئولیت احمدی نژاد در سیاست خارجی و داخلی را شنیدند و تحمل کردند از این به بعد اگر همای بخت بیت بر سر سعید جلیلی بنشیند او جای احمدی نژاد را برای آنها پر خواهد کرد.
رفتار مقامات جمهوری اسلامی در فرایند ثبت نام و رد صلاحیتها در انتخابات ۱۳۹۲ نشان داد که همهی گروهها و افراد وفادار به آیتالله خامنهای در یک نکته با هم اشتراک نظر دارند و آن این است که «واژهی اصلاح نباید بر زبانها جاری شود».
روحانیت شیعه در انتخابات ۱۳۹۲ چه موضعی دارد؟ طیفهای مختلف آن به این انتخابات و نامزدهای موجود چگونه نگاه می کنند؟ روحانیون و مدرسین قم چه موضعی در برابر نامزدهای متعدد انتخابات ۱۳۹۲ دارند؟ آیا نامزدها وعدهای مرتبط با روحانیت عرضهی کردهاند تا نظر روحانیون را جلب کنند؟
شورای نگهبان در فرایند بررسی صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ بدعت تازهای را بنیاد گذاشت: درخواست برنامه از نامزدها و تصمیم گیری در باب صلاحیت آنها بر اساس بررسی این برنامهها.
ثبت نام هاشمی برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ هم یک هدیهٔ آسمانی و هم یک عذاب دوزخی برای خامنهای و بیت است.
تنفر آیتالله خامنهای از غرب در همه سیاستهای کشور و بالاخص سیاست های هستهای و خارجی خود را باز نمایانده و خسارات بزرگی را نیز برای کشور به بار آورده است.
محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی چه ثبت نام کنند و چه نکنند، چه بتوانند ميان اصلاح طلبان و عملگرايان اجماعی بر سر نامزد واحد ايجاد کنند چه نتوانند، و چه بعد از نامزدی (با احتمال اندک)، يکی از اين دو رياست جمهوری را کسب کند يا نکند، اين دو رئيس دولت سابق با استفاده از فرصت انتخابات هر يک به روش خود کاری مهم تر از ثبت نام انجام دادند.
چرا برخی نامزدهای احتمالی به جای وعده دادن در مورد نيازهای قابل لمس مردم مثل بهداشت و آموزش و اشتغال و حمل و نقل عمومی رابطه با امريکا را وعده می دهند؟ چرا برخی ديگر چنين وعدهای نمی دهند؟
حدود یک سال است که اقتدارگرایان اسلامگرا در ایران از فتنهٔ ۹۲ سخن میگویند. دو روایت از این فتنه عرضه شده است:
دو جوان مسلمان چچنی-آمریکایی با دو بمب ساخته شده با زودپز و مملو از ساچمه و میخ در پانزدهم آوریل ۲۰۱۳ در خط پایان ماراتن بوستون دو زن و یک کودک هشت ساله را کشتند، دهها نفر را با نقص عضو (عمدتا پا) مواجه ساختند و بیش از صد نفر دیگر را مجروح کردند.
بر اساس آمارهای سازمان ثبت احوال، آمار طلاق در زوجهای بالای ۵۰ سال، بیش از ۶۵ سال و حتی بیش از ۷۵ سال در ایران در سالهای دههٔ هشتاد در حال افزایش بودهاست.
در ماههای پایانی دولت احمدینژاد توافقی جمعی در میان سیاستمداران وفادار به خامنهای ایجاد شده است مبنی بر این که همهٔ کاستیها و نقائص را به پای محمود احمدینژاد و دولتش بنویسند، بدین شکل که همهٔ حمایتها از سیاستهای احمدینژاد را مغفول گذاشته و خود را منتقد جدی وی نشان دهند. کسانی که متحد وی بودند و زیر علم وی سینه میزدند و دولت وی را «دولت امام زمان» مینامیدند امروز به دشمنان قسمخوردهٔ وی و دولتش تبدیل شدهاند.
به اعتراف اکثر رسانههای دولتی و شبه دولتی جمهوری اسلامی موفقترین برنامهٔ تلویزیونی در ایام نوروز ۱۳۹۲ برنامهٔ کلاه قرمزی ۹۲ بوده است. تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی که سالانه هزاران میلیارد تومان هزینه میکند (از طریق کسب آگهی و بودجهٔ دولتی) نتوانسته رضایت مردم را با برنامهها و سریالهای تلویزیونی با بودجههای چند ده و چند صد میلیاردی جلب کند.
از خوش شانسیهای جمهوری اسلامی وجود نيروهای سياسی ايرانی و امريکايی در ايالات متحده است که برای بقای آن با هر گونه لابی کار می کنند يا صدای "نظام" (با برداشتهای گوناگونی که از جمهوری اسلامی می شود) در امريکا هستند.
علی خامنهای شايد بتواند از زير بار برخی مسئوليتها در دوران رفسنجانی و خاتمی بگريزد- گرچه در آن ۱۶ سال نيز برخی از وزرا را در اختيار داشت و نظراتش را در محدودهی سياست خارجی و امنيت و فرهنگ بر روسای دولت و وزرا با اتکا بر قوای قهريه تحميل می کرد- اما مسئوليتهای دوران احمدی نژاد تماماً بر عهدهی وی است.
يکی از رخدادهای سال ۱۳۹۱ در فضای مباحث مربوط به گذار به دمکراسی، اپوزيسيون، و جنبشهای بی خشونت، منشور ۹۱ بود.
نامههای دعوت از خاتمی برای نامزدی در انتخابات آينده و بالاخص دعوت شورای هماهنگی جبههی اصلاحات حکايت از تمرکز گروههای اصلاح طلب بر وی برای شرکت در انتخابات با يک نامزد قابل اجماع، واحد، و دارای رای دارد.
بیشتر