مجید محمدی جامعهشناس ایرانی مقیم آمریکاست.
آخرين مجموعه از شاهکارهای کِن بِرنز، مستند ساز تاريخ امريکا، به نام «ممنوعيت»در هفته اول اکتبر ۲۰۱۱ از شبکهی پی بی اس (سيستم پخش عمومی) پخش شد. کن برنز پيش از اين مجموعههای درخشانی در مورد جنگ داخلی (۱۹۹۰)، پارکهای ملی (۲۰۰۹) و مارک تواين (۲۰۰۱) نيز ساخته است که همه مورد توجه جامعهی امريکا قرار گرفتهاند.
چه بر سر سينمای مستند ايران آمده که مستند سازانش بايد به اتهام توليد و عرضهی کار خود به براندازی متهم و زندانی شوند؟ چرا سينمای مستند ايران به ويژه در دو سال اخير تحت فشار دستگاههای امنيتی قرار گرفته است؟
در ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۱ دو متهم به قتل در خيابان پونهی گلشهر کرج و زندان شهر جکسون در ايالت جورجيای امريکا اعدام شدند. عليرضا متهم بود که روح الله داداشی قهرمان پرورش اندام را به ضرب چاقو کشته است. تروی نيز متهم بود که يک پليس سفيد پوست به نام مارک مکفِيل را به قتل رسانده است.
اختلاس حيرت انگيز ۲.۸۶ هزار ميليارد تومانی فراتر از فساد نهادينه شده در دستگاههای دولتی و حکومتی جمهوری اسلامی بيانگر ويژگیهای ساختاری دولت (قوهی مجريه) و حکومت (دستگاه رهبری و زير مجموعههای آن) در ايران است. با توجه به نمونههای متعدد، اين رخداد يک جرم منفرد نيست اما فراتر از حتی جرائم مکرر و رويدادهايی شبيه به خود است و از اين جهت توجه ويژهای را می طلبد.
حکومت خامنهای در کشورهای حساس برای سياست خارجی جمهوری اسلامی مثل بريتانيا و ايالات متحده و آلمان نه تنها يک سفير بلکه ده ها سفير دارد. اين سفرا لزوما از کار يکديگر مطلع نيستند و ممکن است سيگنالهای متفاوتی را به دولت کشور مورد اقامت خود ارسال کنند. آن دولتها نيز با آن که از اين موضوع اطلاع دارند رابطه با اين سفرای متعدد را قطع نمی کنند تا هم مجرای ارتباطی را باز بگذرند تا از اين طريق از آن سفرای غير رسمی اطلاعاتی کسب کنند و هم در شرايط بحرانی به داد و ستد با بيت خامنهای اقدام کنند. همه اين سفرای غير رسمی هم قلابیاند و هم واقعی چون بدون موافقت بيت مذاکره را آغاز نمی کنند اما لزوما در چارچوب پروتکلی که وجود خارجی ندارد عمل نمی کنند و هر لحظه حکومت می تواند ارتباط با آنها را انکار کند.
اجلاسی که علی اکبر ولايتی، مشاور امور بين الملل رهبر جمهوری اسلامی، وعدهی تشکيلش را تحت عنوان بيداری اسلامی در هفتهی آخر شهريور ۱۳۹۰ داد (ايسنا، ۱۳ شهريور ۱۳۹۰) در ۲۶ شهريور با ادبيات ضد غربی و توصيههای اسلامگرايانهی آيت الله خامنهای آغاز شد (تابناک، ۲۶ شهريور ۱۳۹۰). اين گردهمايی چه اهدافی دارد؟
هوگو چاوز و محمود احمدینژاد مدعی مبارزه با امپریالیسم آمریکا هستند، اما هر دو به دلیل بیاطلاعی از سیاست و جامعهٔ آمریکا گوش خود را به کسانی سپردهاند که سالها عمر خود را در ایالات متحده گذرانده و در این کشور کار کرده و اکنون در سمت مشاور برنامههای تبلیغاتی به آنها جهت میدهند.
حکومت جمهوری اسلامی زندگی و مرگ عادی داشته باشد) زندانيان سياسی و عقيدتی موجود نيز اتفاقی زندهاند و اگر زنده از زندان (هتل، به تعبير مقامات جمهوری اسلامی، معاون سينمايی وزارت ارشاد، ايلنا، ۶ مرداد ۱۳۹۰) بيرون آيند آن را بايد به حساب تصادف و بخت گذاشت.
رخدادهای ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ با خسارات مالی (صدها میلیارد دلار) و انسانی (حدود سه هزار کشته) سهمگین تاثیراتی درازمدت در سیاست خارجی و داخلی ایالات متحده، جوامع با اکثریت مسلمان در خاورمیانه و جوامع مسلمان اقلیت در ایالات متحده و اروپا داشت. فراتر از هزینهها و خسارتهای عملیات تروریستی و جنگ در ایالات متحده و کشورهای درگیر، امروز پس از گذشت یک دهه میتوان به چالشهایی که این رخداد در جامعهٔ بزرگ ایالات متحده و متحدان آن در اروپا و نیز در جوامعی با اکثریت مسلمان برانگیخت و چالشهایی که تشدید شدند و نیز نتایج آنها نگاهی انداخت.
بنا به تصمیم رهبر جمهوری اسلامی یکصد نفر از زندانیان امنیتی (به نظر مقامات قضایی و نظامی جمهوری اسلامی، زندانی سیاسی در ایران وجود خارجی ندارد) آزاد شده و میشوند. این حرکت با چه تحولات سیاسی دیگری در کشور همراه است؟ چرا اکنون این زندانیان مورد عفو مقام ولایت فقیه قرار میگیرند؟
در سالهای قرن بيست و يکم، چند حکومت ديکتاتوری دچار سقوط و فروپاشی شده اند: نخست در افغانستان و عراق، بعد گرجستان، اوکراين و قرقيزستان و بعد مصر و تونس و اکنون ليبی. در اين سقوط ها چهار مدل قابل ملاحظه است: حملهی يک يا چند کشور خارجی و اشغال برای براندازی رژيم سياسی (بعث عراق و طالبان افغانستان؛ پشتيبانی نظامی و ديپلماتيک خارجی از بخشی از مردم برای سقوط رژيم بدون اشغال (رژيم کودتايی و ظاهرا انقلابی ليبی)، فشار ديپلماتيک خارجی بر سران حکومت جهت ترک قدرت پيش از فروپاشی ارتش و ديوانسالاری دولتی در کنار حرکت استوار معترضان (ديکتاتورهای مصر و تونس)، و جنبشهای مردمی بدون فشار ديپلماتيک يا کمک تدارکاتی و نظامی دولتهای خارجی که به انقلابهای رنگی معروف شدهاند.
در روزگاری که اهرام ثلاثه و فانوس دريايی اسکندريه و باغهای معلق بابِل عجايب دنيا تلقی می شدند چون ساخت چنين سازههايی در آن دوران غير ممکن به نظر می آمد. اما امروز در عصر فن آوری و اطلاعات و ارتباطات عجايب ديگری بروز می نمايند که بيش از حيرتِ ناشی از تخيل و قدرت فنی بشر، تحير ناشی از بلاهت و نابخردی وی را بر می انگيزانند.
دولت احمدی نژاد از زمانی که روی کار آمد منابعی نامحدود را در برابر خويش می ديده است که بايد بنشيند و خرج کند بدون آن که نيازی به کار و تلاش باشد يا استفاده کنندگان از اين منابع سهمی نيز به جامعه بپردازند. اين دولت با وعدههايی که می داده چنين القا می کرده است که اولا دول قبلی (به استثنای خود) همه فاسد و به دنبال منافع قشر کوچکی بودهاند، ثانيا اين دولت همان دولتی است که منتظران ظهور موعود و بر ساختن جامعهی ايدهال به دنبال آن بودهاند و ثالثا (در صورت عدم تحقق وعدهها) «نمی گذارند دولت کار کند». با همين مفروضات، اين دولت مثل فرزندی که يک شبه صاحب صدها ميليارد دلار ثروت شده رفتار کرده است.
آخرين تغيير نام های معابر عمومی در ايران نامگذاری خيابانی در تهران به نام «شهيده راشل کوری» تبعهی آمريکايی کشته شده در نوار غزه و تبديل نام ميدان بهارستان مشهد به «شهدای بحرين» است. آخرين تغيير نامها پيش از اين مورد در دوران بعد از انتخابات سال ۸۸ رخ داد. چندی پس از آنکه يک سايت حامی دولت خبر داد که برخی مردم رفسنجان خواستار تغيير نام ميدان «سردار سازندگی» در اين شهر شده اند، از اليگودرز زادگاه مهدی کروبی هم شنيده شد که نام ميدان «احمد کروبی» نيز در شرف تغيير است. این مقاله نگاهی دارد به تغییر نام های خیابان های تهران در چهار دوره مختلف تاریخی.
سه دهه است که رسانههای دولتی و شبه دولتی جمهوری اسلامی از دولت اسرائيل با عنوان «رژيم صهيونيستی»، از قلمرو سرزمينی اسرائيل (جدا از نوار غزه و کرانهی باختری) با عنوان «فلسطين اشغالی» و از شهروندان يهودی با عنوان «صهيونيست» ياد می کنند.
آيت الله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، اظهار اميدواری کرده که «حرکت قرآنی در کشور به گونهای گسترش و استمرار يابد که ملت ايران با برخورداری از حداقل ۱۰ ميليون حافظ قرآن به ملتی پولادين تبديل شود.» فراتر از اين که تنها حفظ يک کتاب (عمدتا بدون درک معانی آن با توجه به ضعف شديد آموزش زبان عربی در مدارس ايران) چه نسبتی با پولادين شدن يک ملت در عصر اطلاعات و تجارت جهانی دارد، اين سخن نه تمايل مذهبی يک مسلمان عادی يا خواست يک مبلّغ عادی دين بلکه خواست رهبر سياسی کشوری است که هشتاد درصد منابعش در اختيار حکومت است و وفاداران به رهبر تلاش می کنند سخنان وی را به اجرا در بياورند.
تعیین عبدالحسین خسروپناه، یک مبلغ ایدئولوژی اسلامگرایی، به عنوان رئیس جدید مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، نماد روشنی برای رخدادی است که به تدریج انجام گرفت اما باید انجام میگرفت: تقلیل حوزه پژوهش فلسفه به یکی از حیاط خلوتهای حکومت ولایت فقیه و روحانیون، کاری که پیش از این در حیطه آموزش فلسفه صورت گرفته بود.
ماه رمضان فرصتی است برای نهادها و مقامات جمهوری اسلامی تا سفرههای بزرگی را با استفاده از بودجههای دولتی برای افطار در کشور پهن کنند و از این طریق هم سنتهای مذهبی را با منابع عمومی گرامی بدارند، هم مردم را نمکگیر کنند.
از اولین روزی که یک نفر در خیابانهای سوریه، مصر، یمن، لیبی و تونس توسط رژیمهای سیاسی کشته شد مردم معترض یک صدا فریاد زدند که «خلق سقوط نظام را میخواهد.» این خواست در تونس و مصر به سقوط دیکتاتورها انجامید و در لیبی قذافی را آواره پناهگاههای مختلف کرده است.
بیشتر