دخترک چهار سالهای به خاطر جراحتهای شدید ناشی از ضرب و شتم پدرش به زیر تیغ جراحی رفت. کودک سه ماههای با دستان پدرش به زمین کوبیده شد و جان خود را از دست داد. دختر شش سالهای در حالی به بیمارستان منتقل شد که آثار چاقو و سیگار بر پشت کمر و رانهایش، خبر از بیمهری ناپدری میداد.
رسانههای داخلی ایران به تناوب خبرهایی در ارتباط با کودک آزاری منتشر میکنند. با این حال، به باور کارشناسان، بسیاری از موارد هرگز گزارش داده نمیشوند.
مسعود کمالی، پروفسور جامعه شناسی و خدمات اجتماعی در سوئد در گفتوگویی با «رادیو فردا» از علتهای بروز کودک آزاری میگوید: «اگر کودک آزاری به نظر ما تنبیه بدنی کودک و فشارهای روانی و جسمی، توسط خانوادهها و پدر و مادر است که بر کودک میآورند، در طول تاریخ در ارتباط با تربیت فرزند بوده. اما در برخی از خانوادهها این گونه کودک آزاری علتهایی همچون فقر و اعتیاد دارد که باعث میشود خانوادهها مشکلات خود را بر سر کودکان خود خالی کنند و یا مشکلات روانی دیگری که خانوادهها دارند که متأسفانه بر سر کودک خالی میشود.»
یکی از آخرین نمونههای کودک آزاری سال ۱۳۸۸، مربوط به عارفه، دختر هفت سالهای است که مورد شکنجههای پدرش قرار گرفته بود. بر اساس اظهارات وکیل پرونده، محمد مصطفایی، عارفه چهار ساله بود که والدینش از یکدیگر جدا شدند. پدر این کودک خردسال، ازدواج مجدد کرد و حضانت عارفه به او سپرده شد. در تمام طول مدتی که این کودک با پدر و نا مادریش زندگی میکرد، مورد آزار و اذیت همسر پدرش قرار میگرفت و در نهایت زمانی که کودکآزاری توسط نامادری عارفه فاش شد، حضانت از پدر سلب و به مادر سپرده شد.
مادر عارفه به دلیل فقر مالی، خود را قادر به نگهداری فرزندش ندید و عارفه را از طریق اداره بهزیستی به شیرخوارگاه آمنه سپرد. در زمانی که عارفه در شیرخوارگاه آمنه بود، با کمک مددکاران این سازمان به بهبودی نسبی از لحاظ روحی و جسمی دست یافت و در نهایت پس از مدتی به بنیادی در شمال تهران سپرده شد. پدر عارفه پس از چند سال، با دستور مقام قضایی، در آبان ماه سال گذشته، فرزندش را از بنیادی که از عارفه نگهداری میکرد، گرفت.
پس از حدود شش ماه، عارفه در خیابان محل استقرار بنیادی که از او نگهداری میکرد، در حالی دیده شد که از نقاط مختلف بدن مورد ضرب و شتم قرار گرفته و آثار این ضرب و جرح در بسیاری از نقاط بدن و سوزاندن به وسیله سیگار در کمرش مشهود بود و وزن بسیار پایین عارفه نشان از این داشت که مدت زیادی را در گرسنگی سپری کرده بود.
عارفه یکی از نمونههای کودکانی است که وصف حالشان، اگر نه هر روز، بسیار در رسانههای داخلی ایران نوشته میشود. وجود چنین مواردی اما، لوزماً به معنای رخوت مدنی ایران و فعالان اجتماعی نیست.
فروغ بندپی، مدیر امور داخلی انجمن حمایت از حقوق کودکان در ایران، در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که نهادهای دولتی در زمینه حمایت از حقوق کودکان فعالیت چشمگیری دارند.
به گفته خانم بندپی، «سازمانهای زیادی در ایران مشغول فعالیت هستند. هم نهادهای غیردولتی و هم نهادهای دولتی. از جمله نهادها دولتی که بسیار خوب فعالیت میکنند، بهزیستی است. ما (انجمن حمایت از حقوق کودکان) بیشتر از طریق بهزیستی حمایت میشویم و به کودکانی که مورد آزار و اذیت قرار میگیرند، کمک میکنیم.»
با این همه، برخی کارشناسان، شماری از نارساییهای اجتماعی در این زمینه را متأثر از خللهای قانونی بر میشمرند.
بنا به آنچه در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران آمده است، اقدامات والدین، اولیای قانونی و سرپرستان کودک که به منظور تربیت و حفاظت از آنها صورت میگیرد، به شرط آنکه حدی متعارف داشته باشد، جرم به حساب نمیآید.
نسرین ستوده، وکیل دادگستری در تهران با آوردن نمونهای از پروندههای کودک آزاری که در دست داشته، میگوید: «از آنجا که محدوده تأدیب و تنبیه در این ماده قانونی تعریف نشده است، برخورد جدی نیز با آن دسته از کسانی که کودکان را مورد آزار قرار میدهند، صورت نمیگیرد.»
به گفته خانم ستوده، «صرف نظر از اینکه اساساً علم روانشناسی تنبیه را برای تربیت کودکان نهی کرده اما در عین حال قانون تعریف نکرده که کجا والدین میتوانند برای تربیت کودکان خود، دست به تنبیه فیزیکی بزنند. من خود پرونده کودک آزاری داشتم که پدری کودک خردسال خود را با کمربند و سگک کمربند تنبیه کرده بود و تمام بدن کودک کبود شده بود. با این حال دادگاه بدوی حکم به برائت پدر داد و شعبه ۱۴ دادگاه تجدید نظر نیز که ریاست آن با قاضی حاجی اسماعیلی بود، حکم داد که چون پدر برای تنبیه کودک این کار را کرده، از کودک آزاری مستثنی است و حکم به برائت پدر داد. در حالی که عرفاً هیچ عقل سلیمی نمیتواند این مسئله را تأیید کند که پدری کودک خود را به منظور تأدیب تا کبود کردن بدنش مورد تنبیه قرار بدهد.»
به باور مسعود کمالی، پروفسور جامعهشناسی و خدمات اجتماعی در سوئد برخورد قانونی کودک آزاران میتواند تأثیر بهسزایی در نحوه برخورد این افراد با کودکان داشته باشد.
آقای کمالی میگوید: «وقتی دولت، قوه قضائیه و کسانی که افکار عمومی را تحت تأثیر قرار میدهند، موضع بگیرند و قانونی علیه کودک آزاری تصویب شود، مستقیماً بر رفتار پدر و مادر نیز تأثیر میگذارد. وجود قانونی که کودک آزاری را ممنوع میکند، همیشه میتواند از اینکه برخی از پدر و مادرها مشکلات خود را بر سر کودکان خالی کنند، جلوگیری کند.»
جوامع غربی برای جلوگیری از کودک آزاری به قانون متوسل میشوند و معتقدند کودکان، که بنا به آنچه در کنوانسیون حقوق کودک آمده، همه افراد تا ۱۸ سال را شامل میشوند، مانند بزرگسالان و حتی فراتر از آنان، باید در مقابل رفتارهای خشونتآمیز تحت حمایت قانون قرار داشته باشند.
رسانههای داخلی ایران به تناوب خبرهایی در ارتباط با کودک آزاری منتشر میکنند. با این حال، به باور کارشناسان، بسیاری از موارد هرگز گزارش داده نمیشوند.
مسعود کمالی، پروفسور جامعه شناسی و خدمات اجتماعی در سوئد در گفتوگویی با «رادیو فردا» از علتهای بروز کودک آزاری میگوید: «اگر کودک آزاری به نظر ما تنبیه بدنی کودک و فشارهای روانی و جسمی، توسط خانوادهها و پدر و مادر است که بر کودک میآورند، در طول تاریخ در ارتباط با تربیت فرزند بوده. اما در برخی از خانوادهها این گونه کودک آزاری علتهایی همچون فقر و اعتیاد دارد که باعث میشود خانوادهها مشکلات خود را بر سر کودکان خود خالی کنند و یا مشکلات روانی دیگری که خانوادهها دارند که متأسفانه بر سر کودک خالی میشود.»
یکی از آخرین نمونههای کودک آزاری سال ۱۳۸۸، مربوط به عارفه، دختر هفت سالهای است که مورد شکنجههای پدرش قرار گرفته بود. بر اساس اظهارات وکیل پرونده، محمد مصطفایی، عارفه چهار ساله بود که والدینش از یکدیگر جدا شدند. پدر این کودک خردسال، ازدواج مجدد کرد و حضانت عارفه به او سپرده شد. در تمام طول مدتی که این کودک با پدر و نا مادریش زندگی میکرد، مورد آزار و اذیت همسر پدرش قرار میگرفت و در نهایت زمانی که کودکآزاری توسط نامادری عارفه فاش شد، حضانت از پدر سلب و به مادر سپرده شد.
مادر عارفه به دلیل فقر مالی، خود را قادر به نگهداری فرزندش ندید و عارفه را از طریق اداره بهزیستی به شیرخوارگاه آمنه سپرد. در زمانی که عارفه در شیرخوارگاه آمنه بود، با کمک مددکاران این سازمان به بهبودی نسبی از لحاظ روحی و جسمی دست یافت و در نهایت پس از مدتی به بنیادی در شمال تهران سپرده شد. پدر عارفه پس از چند سال، با دستور مقام قضایی، در آبان ماه سال گذشته، فرزندش را از بنیادی که از عارفه نگهداری میکرد، گرفت.
پس از حدود شش ماه، عارفه در خیابان محل استقرار بنیادی که از او نگهداری میکرد، در حالی دیده شد که از نقاط مختلف بدن مورد ضرب و شتم قرار گرفته و آثار این ضرب و جرح در بسیاری از نقاط بدن و سوزاندن به وسیله سیگار در کمرش مشهود بود و وزن بسیار پایین عارفه نشان از این داشت که مدت زیادی را در گرسنگی سپری کرده بود.
عارفه یکی از نمونههای کودکانی است که وصف حالشان، اگر نه هر روز، بسیار در رسانههای داخلی ایران نوشته میشود. وجود چنین مواردی اما، لوزماً به معنای رخوت مدنی ایران و فعالان اجتماعی نیست.
فروغ بندپی، مدیر امور داخلی انجمن حمایت از حقوق کودکان در ایران، در گفتوگو با رادیو فردا میگوید که نهادهای دولتی در زمینه حمایت از حقوق کودکان فعالیت چشمگیری دارند.
به گفته خانم بندپی، «سازمانهای زیادی در ایران مشغول فعالیت هستند. هم نهادهای غیردولتی و هم نهادهای دولتی. از جمله نهادها دولتی که بسیار خوب فعالیت میکنند، بهزیستی است. ما (انجمن حمایت از حقوق کودکان) بیشتر از طریق بهزیستی حمایت میشویم و به کودکانی که مورد آزار و اذیت قرار میگیرند، کمک میکنیم.»
با این همه، برخی کارشناسان، شماری از نارساییهای اجتماعی در این زمینه را متأثر از خللهای قانونی بر میشمرند.
بنا به آنچه در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران آمده است، اقدامات والدین، اولیای قانونی و سرپرستان کودک که به منظور تربیت و حفاظت از آنها صورت میگیرد، به شرط آنکه حدی متعارف داشته باشد، جرم به حساب نمیآید.
نسرین ستوده، وکیل دادگستری در تهران با آوردن نمونهای از پروندههای کودک آزاری که در دست داشته، میگوید: «از آنجا که محدوده تأدیب و تنبیه در این ماده قانونی تعریف نشده است، برخورد جدی نیز با آن دسته از کسانی که کودکان را مورد آزار قرار میدهند، صورت نمیگیرد.»
به گفته خانم ستوده، «صرف نظر از اینکه اساساً علم روانشناسی تنبیه را برای تربیت کودکان نهی کرده اما در عین حال قانون تعریف نکرده که کجا والدین میتوانند برای تربیت کودکان خود، دست به تنبیه فیزیکی بزنند. من خود پرونده کودک آزاری داشتم که پدری کودک خردسال خود را با کمربند و سگک کمربند تنبیه کرده بود و تمام بدن کودک کبود شده بود. با این حال دادگاه بدوی حکم به برائت پدر داد و شعبه ۱۴ دادگاه تجدید نظر نیز که ریاست آن با قاضی حاجی اسماعیلی بود، حکم داد که چون پدر برای تنبیه کودک این کار را کرده، از کودک آزاری مستثنی است و حکم به برائت پدر داد. در حالی که عرفاً هیچ عقل سلیمی نمیتواند این مسئله را تأیید کند که پدری کودک خود را به منظور تأدیب تا کبود کردن بدنش مورد تنبیه قرار بدهد.»
به باور مسعود کمالی، پروفسور جامعهشناسی و خدمات اجتماعی در سوئد برخورد قانونی کودک آزاران میتواند تأثیر بهسزایی در نحوه برخورد این افراد با کودکان داشته باشد.
آقای کمالی میگوید: «وقتی دولت، قوه قضائیه و کسانی که افکار عمومی را تحت تأثیر قرار میدهند، موضع بگیرند و قانونی علیه کودک آزاری تصویب شود، مستقیماً بر رفتار پدر و مادر نیز تأثیر میگذارد. وجود قانونی که کودک آزاری را ممنوع میکند، همیشه میتواند از اینکه برخی از پدر و مادرها مشکلات خود را بر سر کودکان خالی کنند، جلوگیری کند.»
جوامع غربی برای جلوگیری از کودک آزاری به قانون متوسل میشوند و معتقدند کودکان، که بنا به آنچه در کنوانسیون حقوق کودک آمده، همه افراد تا ۱۸ سال را شامل میشوند، مانند بزرگسالان و حتی فراتر از آنان، باید در مقابل رفتارهای خشونتآمیز تحت حمایت قانون قرار داشته باشند.