یک روز پیش از اعلام برنامه اوباما برای ادامه جنگ در افغانستان، سر خط خبرهای مهم جهان را اعلامیه دولت ایران برای ایجاد ۱۰ مرکز غنیسازی اورانیوم، در اندازههای مرکز نطنز، و همچنین اعلامیه دولت دوبی برای تأخیر در پرداخت تعهدات مالی ماه آینده شرکت سرمایهگذاری «دنیای دبی» تشکیل میداد.
انتشار هر دو خبر، موجی از شگفتی و نگرانی در سراسر جهان به وجود آورد. در مورد ایران، نگرانیهای پدید آمده توأم با نارضایتی جامعه جهانی در قبال تصمیم دولت جمهوری اسلامی دایر بر ایجاد مراکز اتمی تازه، و در مورد دوبی همراه با نگرانی از عوارض مالی و توام با همدردی و همراهی بود.
شرکت دولتی سرمایهگذاری «دنیای دوبی» که دارای تعداد زیادی شرکتهای کوچک ساختمانی و تجاری است، از طرفهای خود خواست که دریافت بخشی از تعهدات مالی شرکتهای وابسته را معوق بگذارند.
از جمله زیرمجموعههای دنیای دوبی، شرکت ساختمانی «نخیل» است که اجرای طرحهای متعدد ساختمانی، از جمله طرح خارقالعاده احداث ویلا و هتل و مراکز تفریحی به شکل یک نخل عظیم در آبهای ساحلی خلیج فارس را از سه سال پیش آغاز کرده است.
شرکت یاد شده به دلیل پیش فروش و انتشار اوراق قرضه، اینک در حدود ۵۷ میلیارد دلار متعهد است.
تعهدات مالی و دیون شرکت مادر یعنی مؤسسه دولتی «دنیای دوبی» در حدود ۱۲۳ میلیارد دلار برآورد میشود. مجموع این تعهدات که سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی است در داخل دوبی و به منظور ایجاد زیرساختهای شهری و توسعه این امیرنشین کوچک به کار گرفته شده و آن را به پیشروترین مرکز شهری جهان تبدیل ساخته است.
رقم اول، یعنی حجم اوراق قرضه شرکت ساختمانی نخیل در حدود مجموع درآمد قابل پیشبینی صادرات نفت ایران در سال جاری، و رقم تعهدات شرکت سرمایهگذاری «دنیای دوبی» در حدود بودجه واقعی سالانه ایران است.
بیتردید قرضهای خارجی ایران بسیار کمتر از تعهدات مالی دوبی است. ولی میزان تعهدات خارجی نسبتاً کم، به این معنا نیست که ایران ثروتمندتر از همسایه کوچک جنوبی است و یا تحولات اقتصادی آن از تأثیرگذاری بیشتری بر اقتصاد جهان برخوردار است. دنیای خارج، به دلیل تأثیرگذاری اندک آن، به هیچ وجه نگران تحولات داخلی اقتصاد تحلیل رفته ایران نیست.
علت حجم کمتر تعهدات مالی خارجی ایران، انباشته شدن داراییها و افزایش قدرت سرمایه در داخل نیست. علت اصلی آن عدم اعتماد مراکز پولی جهان به بازار ایران و خودداری آنها از ارائه اعتبارات مالی به دولت و یا مؤسسات جمهوری اسلامی است. در صورت موافقت با پرداخت اعتبار نیز، بهره مورد درخواست آنها به حدی است که خطر های ناشی از قرض دادن به یک مشتری بیاعتبار را جبران کند.
در عمل، نرخ بالای بهره قرضههای خارجی که در اختیار ایران قرار میگیرد، بسیار بدتر از نسبت بهرهای است که نزولخوارهای داخلی خارج از نظام بانکی از مشتریان در مانده خود دریافت میکنند.
نرخ نزول پول در بازار داخلی ایران سالانه مابین ۳۵ تا ۴۰ درصد و در حدود دو برابر بهره متعارفی بانکی است. حال آنکه نرخ بهره قرضهای خارجی ایران، گاهی ۵۰۰ تا حتی هزار درصد بیشتر از بهره وام بانکها و مؤسسات مالی بینالمللی است که در اختیار مشتریان معتبر قرار میگیرد.
در حالی که نرخ پارهای از وامهای بانک جهانی به سایر کشورها کمتر از دو درصد است، بهره قرضههای خارجی ایران اغلب بالاتر از ۱۴ درصد است. بهره خریدهای نسیه از این هم بالاتر میرود.
حجم سرمایهگذاری خارجی در ایران، با وجود جمعیت ۷۰ میلیونی و بازار بزرگ مصرف داخلی آن، بر خلاف ادعاهای دور از واقعیت دولت، فوقالعاده اندک است. اگرچه دولت کنونی هیچگاه آمار دقیق و معتبری در زمینه حجم سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی منتشر نساخته، ولی میزان واقعی سرمایهگذاری خارجی در ایران که متفاوت با هزینههای پیمانکاریهای خارجی است، در سال جاری به یک میلیارد دلار هم نمیرسد.
ایران از لحاظ خطر سرمایهگذاری خارجی در ردیف بالاترین و از لحاظ دارا بودن نرخ بالای تورم سالانه، همچنان در ردیف پنج کشور جهان است. همزمان، رتبه ایران در میزان فساد اداری طی سال جاری به ۱۰ پله پایینتر از سال پیش سقوط کرده است.
پول ملی ایران تنها واحد پولی منطقه خلیج فارس است که به طور مستمر ارزانتر شده و ارزش برابری خود را از دست میدهد. در حالی که ایران ظاهراً وابستگی خود را به دلار قطع کرده است، نرخ برابری ریال و ارزش واقعی آن، به دلیل حفظ ارزش اسمی دلار در داخل، همچنان رو به کاهش است.
کاهش ارزش پول ملی و برابری ریال تاکنون در مقایسه با ارزهای بینالمللی نظیر یورو و پوند صورت میگرفت، و از این پس با سیاست تازه دولت که مبادلات با ارزهای محلی را توصیه میکند، در برابر لیره ترک و درهم امارات که طرفهای تجاری عمده ایران در منطقه به شمار میروند صورت خواهد گرفت. با معرفی پول واحد در منطقه خلیج فارس شرایط از این لحاظ برای ایران دشوارتر نیز خواهد شد.
رقم واقعی بیکاری در ایران بسیار بیشتر از آمار دو رقمی دولت در این زمینه است. بیکاری و اشتغال کاذب، مانند دستفروشی و دلالی، پوشش بخشی از بیکاری است و پوشش بخش دیگر را به ابتکار دولت، شاغل شمردن زنان خانه دار عهدهدار شده است.
در بخش کشاورزی اصولاً آماری برای احتساب میزان اشتغال و یا اشتغال فصلی در دست نیست. با این حساب، رقم بیکاری واقعی در ایران بیش از ۵۰ درصد است.
آموزش ابتدایی در ایران دهها سال از آموزش مدرن عقب مانده است و تا سال قبل کودکان ۶ یا ۷ ساله به دلیل ناموفق بودن در کلاس مردود میشدند! سیستم دبیرستانی ایران با حفظ بیش از ۲۰ ماده کهنه درسی برای دانش آموزان کسالتبار و عموماً بیارتباط با رشتههای آموزش عالی است.
آموزش عالی در ایران نه برای تربیت نیروی کار در یک اقتصاد مولد و پویا، که بیشتر برای تأخیر در ورود جوانان به بازار کار آماده شده است. مشاغل فارغالتحصیلها هم اغلب با رشتهای که در آن مدرک دریافت کردهاند، متفاوت است.
حمل و نقل جادهای در ایران هنوز مهمترین وسیله تردد کالا و مسافر است. در عین حال بیش از ۲۵ سال است که دولت ایران از عهده احداث ۲۰۰ کیلومتر راه تهران به شمال برنیامده است. در بهترین شرایط، و در صورت حل اختلاف با بنیاد و پیمانکاران چینی، انتظار میرود که این راه در ۵ تا ۸ سال آینده قابل بهرهبرداری شود.
وضعیت حمل و نقل ریلی در ایران از این هم اسفبارتر است. حال آنکه با استفاده مناسب از منابع عظیم گاز و ظرفیت تولید برق، ایران میتوانست و میباید از شبکه گسترده ترنهای برقی و اتصال تمامی شهرها بر خوردار میبود.
تنها خط ترن برقی خارج از شهر ایران که تهران را به کرج متصل میکند برای تکمیل ۲۰ سال در انتظار تکمیل کار قرار داشت. خط ترن یاد شده از جمله کندترین ترنهای برقی در سراسر جهان است.
حمل و نقل داخل شهری تهران را میتوان الگوی بقیه شهرهای بزرگ ایران دانست. در حالی که گسترش مترو تهران و خرید واگنهای بیشتر برای افزایش ظرفیت حمل و نقل مسافران چند سالی است که موضوع گروکشیها و رقابت سیاسی دولت و شهرداری است، صدها هزار مسافرکش شخصی با سوخت کردن میلیاردها دلار بنزین وارداتی، انجام این مهم را همچنان بر عهده دارند.
از نظر حفظ محیط زیست بنا بر اعتراف مسئول تازه به کار گمارده آن، ایران در ردیف ۱۰ کشور پایین جهان قرار دارد. در صورت گسترش این مقایسه ها به حیطه صنعت، کشاورزی، بهداشت، درمان، خدمات، بانکداری، امور اجتماعی، اعتیاد، طلاق، سلامت جسم و روان، ایران در یک سیر قهقرایی همچنان در ردیف رکوردداران دنیا است. در واقع در حالی که همسایگان ایران پیش میروند، ایران در حال بازماندن از اندازههای طبیعی ایران است.
در میانه هفته، استراتژی اوباما برای ادامه جنگ در افغانستان خبر روز بود. در دبی زندگی روال روزهای دیگر را داشت. ترن برقی زیبا و سریع دوبی که طولانیترین خط واحد مترو در نوع خود به شمار میرود و بنای آن تنها در سه سال انجام گرفته، همچنان به حمل مسافران مشغول است.
در بازارهای خرید، مغازهها و رستورانها، کسب و کار شبیه روزهای دیگر است. مطبوعات دولتی ایران شادی میکنند که بورس مسکن در دوبی ضعیف شده و دست در کاران ساختمان سودشان کاهش یافته است.
در ایران، آقای رئیس جمهور احمدینژاد، با اعلام تصمیم به غنیسازی اورانیوم تا حدود ۲۰ درصد بار دیگر از خبرسازان روز جهان شده است. امروز، جهان خارج، مانند دیروز، با نگرانی فعالیتهای اتمی ایران دنبال میکند.
ایران امروز، مرد بیمار منطقه ثروتمند خود شده است. مقامی که تا ۲۰ سال پیش ترکیه در اروپا داشت ولی امروز در ردیف یکی از ۲۰ قدرت بزرگ اقتصادی دنیا قرار گرفته است. ایران در حالی که مشغول به کوبیدن طبل اتمی است از درون همچنان تحلیل میرود.
انتشار هر دو خبر، موجی از شگفتی و نگرانی در سراسر جهان به وجود آورد. در مورد ایران، نگرانیهای پدید آمده توأم با نارضایتی جامعه جهانی در قبال تصمیم دولت جمهوری اسلامی دایر بر ایجاد مراکز اتمی تازه، و در مورد دوبی همراه با نگرانی از عوارض مالی و توام با همدردی و همراهی بود.
شرکت دولتی سرمایهگذاری «دنیای دوبی» که دارای تعداد زیادی شرکتهای کوچک ساختمانی و تجاری است، از طرفهای خود خواست که دریافت بخشی از تعهدات مالی شرکتهای وابسته را معوق بگذارند.
از جمله زیرمجموعههای دنیای دوبی، شرکت ساختمانی «نخیل» است که اجرای طرحهای متعدد ساختمانی، از جمله طرح خارقالعاده احداث ویلا و هتل و مراکز تفریحی به شکل یک نخل عظیم در آبهای ساحلی خلیج فارس را از سه سال پیش آغاز کرده است.
شرکت یاد شده به دلیل پیش فروش و انتشار اوراق قرضه، اینک در حدود ۵۷ میلیارد دلار متعهد است.
تعهدات مالی و دیون شرکت مادر یعنی مؤسسه دولتی «دنیای دوبی» در حدود ۱۲۳ میلیارد دلار برآورد میشود. مجموع این تعهدات که سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی است در داخل دوبی و به منظور ایجاد زیرساختهای شهری و توسعه این امیرنشین کوچک به کار گرفته شده و آن را به پیشروترین مرکز شهری جهان تبدیل ساخته است.
رقم اول، یعنی حجم اوراق قرضه شرکت ساختمانی نخیل در حدود مجموع درآمد قابل پیشبینی صادرات نفت ایران در سال جاری، و رقم تعهدات شرکت سرمایهگذاری «دنیای دوبی» در حدود بودجه واقعی سالانه ایران است.
بیتردید قرضهای خارجی ایران بسیار کمتر از تعهدات مالی دوبی است. ولی میزان تعهدات خارجی نسبتاً کم، به این معنا نیست که ایران ثروتمندتر از همسایه کوچک جنوبی است و یا تحولات اقتصادی آن از تأثیرگذاری بیشتری بر اقتصاد جهان برخوردار است. دنیای خارج، به دلیل تأثیرگذاری اندک آن، به هیچ وجه نگران تحولات داخلی اقتصاد تحلیل رفته ایران نیست.
علت حجم کمتر تعهدات مالی خارجی ایران، انباشته شدن داراییها و افزایش قدرت سرمایه در داخل نیست. علت اصلی آن عدم اعتماد مراکز پولی جهان به بازار ایران و خودداری آنها از ارائه اعتبارات مالی به دولت و یا مؤسسات جمهوری اسلامی است. در صورت موافقت با پرداخت اعتبار نیز، بهره مورد درخواست آنها به حدی است که خطر های ناشی از قرض دادن به یک مشتری بیاعتبار را جبران کند.
در عمل، نرخ بالای بهره قرضههای خارجی که در اختیار ایران قرار میگیرد، بسیار بدتر از نسبت بهرهای است که نزولخوارهای داخلی خارج از نظام بانکی از مشتریان در مانده خود دریافت میکنند.
نرخ نزول پول در بازار داخلی ایران سالانه مابین ۳۵ تا ۴۰ درصد و در حدود دو برابر بهره متعارفی بانکی است. حال آنکه نرخ بهره قرضهای خارجی ایران، گاهی ۵۰۰ تا حتی هزار درصد بیشتر از بهره وام بانکها و مؤسسات مالی بینالمللی است که در اختیار مشتریان معتبر قرار میگیرد.
در حالی که نرخ پارهای از وامهای بانک جهانی به سایر کشورها کمتر از دو درصد است، بهره قرضههای خارجی ایران اغلب بالاتر از ۱۴ درصد است. بهره خریدهای نسیه از این هم بالاتر میرود.
حجم سرمایهگذاری خارجی در ایران، با وجود جمعیت ۷۰ میلیونی و بازار بزرگ مصرف داخلی آن، بر خلاف ادعاهای دور از واقعیت دولت، فوقالعاده اندک است. اگرچه دولت کنونی هیچگاه آمار دقیق و معتبری در زمینه حجم سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی منتشر نساخته، ولی میزان واقعی سرمایهگذاری خارجی در ایران که متفاوت با هزینههای پیمانکاریهای خارجی است، در سال جاری به یک میلیارد دلار هم نمیرسد.
ایران از لحاظ خطر سرمایهگذاری خارجی در ردیف بالاترین و از لحاظ دارا بودن نرخ بالای تورم سالانه، همچنان در ردیف پنج کشور جهان است. همزمان، رتبه ایران در میزان فساد اداری طی سال جاری به ۱۰ پله پایینتر از سال پیش سقوط کرده است.
پول ملی ایران تنها واحد پولی منطقه خلیج فارس است که به طور مستمر ارزانتر شده و ارزش برابری خود را از دست میدهد. در حالی که ایران ظاهراً وابستگی خود را به دلار قطع کرده است، نرخ برابری ریال و ارزش واقعی آن، به دلیل حفظ ارزش اسمی دلار در داخل، همچنان رو به کاهش است.
کاهش ارزش پول ملی و برابری ریال تاکنون در مقایسه با ارزهای بینالمللی نظیر یورو و پوند صورت میگرفت، و از این پس با سیاست تازه دولت که مبادلات با ارزهای محلی را توصیه میکند، در برابر لیره ترک و درهم امارات که طرفهای تجاری عمده ایران در منطقه به شمار میروند صورت خواهد گرفت. با معرفی پول واحد در منطقه خلیج فارس شرایط از این لحاظ برای ایران دشوارتر نیز خواهد شد.
رقم واقعی بیکاری در ایران بسیار بیشتر از آمار دو رقمی دولت در این زمینه است. بیکاری و اشتغال کاذب، مانند دستفروشی و دلالی، پوشش بخشی از بیکاری است و پوشش بخش دیگر را به ابتکار دولت، شاغل شمردن زنان خانه دار عهدهدار شده است.
در بخش کشاورزی اصولاً آماری برای احتساب میزان اشتغال و یا اشتغال فصلی در دست نیست. با این حساب، رقم بیکاری واقعی در ایران بیش از ۵۰ درصد است.
آموزش ابتدایی در ایران دهها سال از آموزش مدرن عقب مانده است و تا سال قبل کودکان ۶ یا ۷ ساله به دلیل ناموفق بودن در کلاس مردود میشدند! سیستم دبیرستانی ایران با حفظ بیش از ۲۰ ماده کهنه درسی برای دانش آموزان کسالتبار و عموماً بیارتباط با رشتههای آموزش عالی است.
آموزش عالی در ایران نه برای تربیت نیروی کار در یک اقتصاد مولد و پویا، که بیشتر برای تأخیر در ورود جوانان به بازار کار آماده شده است. مشاغل فارغالتحصیلها هم اغلب با رشتهای که در آن مدرک دریافت کردهاند، متفاوت است.
حمل و نقل جادهای در ایران هنوز مهمترین وسیله تردد کالا و مسافر است. در عین حال بیش از ۲۵ سال است که دولت ایران از عهده احداث ۲۰۰ کیلومتر راه تهران به شمال برنیامده است. در بهترین شرایط، و در صورت حل اختلاف با بنیاد و پیمانکاران چینی، انتظار میرود که این راه در ۵ تا ۸ سال آینده قابل بهرهبرداری شود.
وضعیت حمل و نقل ریلی در ایران از این هم اسفبارتر است. حال آنکه با استفاده مناسب از منابع عظیم گاز و ظرفیت تولید برق، ایران میتوانست و میباید از شبکه گسترده ترنهای برقی و اتصال تمامی شهرها بر خوردار میبود.
تنها خط ترن برقی خارج از شهر ایران که تهران را به کرج متصل میکند برای تکمیل ۲۰ سال در انتظار تکمیل کار قرار داشت. خط ترن یاد شده از جمله کندترین ترنهای برقی در سراسر جهان است.
حمل و نقل داخل شهری تهران را میتوان الگوی بقیه شهرهای بزرگ ایران دانست. در حالی که گسترش مترو تهران و خرید واگنهای بیشتر برای افزایش ظرفیت حمل و نقل مسافران چند سالی است که موضوع گروکشیها و رقابت سیاسی دولت و شهرداری است، صدها هزار مسافرکش شخصی با سوخت کردن میلیاردها دلار بنزین وارداتی، انجام این مهم را همچنان بر عهده دارند.
از نظر حفظ محیط زیست بنا بر اعتراف مسئول تازه به کار گمارده آن، ایران در ردیف ۱۰ کشور پایین جهان قرار دارد. در صورت گسترش این مقایسه ها به حیطه صنعت، کشاورزی، بهداشت، درمان، خدمات، بانکداری، امور اجتماعی، اعتیاد، طلاق، سلامت جسم و روان، ایران در یک سیر قهقرایی همچنان در ردیف رکوردداران دنیا است. در واقع در حالی که همسایگان ایران پیش میروند، ایران در حال بازماندن از اندازههای طبیعی ایران است.
در میانه هفته، استراتژی اوباما برای ادامه جنگ در افغانستان خبر روز بود. در دبی زندگی روال روزهای دیگر را داشت. ترن برقی زیبا و سریع دوبی که طولانیترین خط واحد مترو در نوع خود به شمار میرود و بنای آن تنها در سه سال انجام گرفته، همچنان به حمل مسافران مشغول است.
در بازارهای خرید، مغازهها و رستورانها، کسب و کار شبیه روزهای دیگر است. مطبوعات دولتی ایران شادی میکنند که بورس مسکن در دوبی ضعیف شده و دست در کاران ساختمان سودشان کاهش یافته است.
در ایران، آقای رئیس جمهور احمدینژاد، با اعلام تصمیم به غنیسازی اورانیوم تا حدود ۲۰ درصد بار دیگر از خبرسازان روز جهان شده است. امروز، جهان خارج، مانند دیروز، با نگرانی فعالیتهای اتمی ایران دنبال میکند.
ایران امروز، مرد بیمار منطقه ثروتمند خود شده است. مقامی که تا ۲۰ سال پیش ترکیه در اروپا داشت ولی امروز در ردیف یکی از ۲۰ قدرت بزرگ اقتصادی دنیا قرار گرفته است. ایران در حالی که مشغول به کوبیدن طبل اتمی است از درون همچنان تحلیل میرود.