لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۱:۰۶

نوشابه امیری: مجلس خبرگان امروز ناقض وظیفه خود شده است


نوشابه امیری، روزنامه‌نگار مقیم پاریس
نوشابه امیری، روزنامه‌نگار مقیم پاریس

روز یکشنبه نامه سرگشاده‌ای در محکوم کردن اقدامات حکومت ایران در پی انتخابات ریاست جمهوری، با امضای نزدیک به ۳۰۰ روزنامه‌نگار و فعال مدنی و سیاسی منتشر شد. در این نامه که با عبارت « إنا لله وإنا الیه راجعون» آغاز می‌شود، خطاب به مراجع تقلید در قم، اکبر هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، میرحسین موسوی و مهدی کروبی نوشته شده است: «در برابر کودتا دست به اقدامی عملی و متحد بزنید؛ یا امروز یا هیچوقت». نوشابه امیری، روزنامه‌نگار ساکن پاریس که امضایش پای این نامه به چشم می‌خورد، در گفت‌وگو با رادیو فردا، درباره انگیزه‌های نگارش چنین نامه‌ای می‌گوید.

  • رادیو فردا: خانم امیری، نامه سرگشاده اخیر با چه هدفی منتشر شده است؟

نوشابه امیری: در شرایط بسیار دشواری که مردم ما به سر می‌برند، فکر می‌کنم که عاقلانه‌ترین راه این است که از هرکسی که هنوز اندکی عقلانیت سیاسی دارد، یا حضور سیاسی و نقش سیاسی دارد، کمک خواسته شود که این وضع خاتمه پیدا کند. البته افرادی که در این بیانیه مورد خطاب قرار گرفته‌اند، وزن‌های مساوی ندارند و نقش‌های مساوی در حرکت اخیر مردم ایران بازی نکردند.

یعنی با کمال تأسف باید گفت که روحانیت شیعه، که به هر حال نامی و هویتی داشته، در اکثریت خود، در قبال مسائل اخیر، نه تنها سکوت کرده، اعتراض نکرده، بلکه حتی خبرهایی هم نمی‌رسد که آقایان، در خلوت، توصیه‌هایی کرده باشند.

  • تعدادی از روحانیان هستند که در روزهای اخیر به اتفاقاتی که رخ داده، واکنش نشان داده‌اند. مثلاً آیت‌الله منتظری، آیت‌الله صانعی، که به خاطر جبهه‌گیری سیاسی‌شان، که از گذشته بوده و انتظارش می‌رفت، کسان دیگر مثل آیت‌الله بیات زنجانی، موسوی اردبیلی، دستغیب، شبیری زنجانی این جریان‌ها را محکوم کرده‌اند. به نظر شما این میزانی که صحبت شده، کافی نیست و باید در گستره بیشتری باشد؟

بله، کافی نیست. اول باید در پاسخ شما بگویم که بله آقای منتظری سال‌هاست که یکی از شخصیت‌های دلاوری بودند که در کنار مردم ایران ایستادند و به حکومت و ظلم و ستمی که کرده و به نقض حقوق مردم، اعتراض کرده‌اند. آیت‌الله موسوی [اردبیلی]، [آیت‌الله] صانعی... آقایان هم این کار را کرده‌اند.

ولی ما درباره تک تک افراد صحبت نمی‌کنیم. من درباره مرجعیت حوزه صحبت می‌کنم. درباره نهاد مجلس خبرگان صحبت می‌کنم که در آن آقایان تعدادشان کم نیست. درباره حوزه علمیه قم در کلیتش صحبت می‌کنم. ما از این جاها صدایی نمی‌شنویم.

یعنی کمترین کاری که آقایان می‌توانستند بکنند، در مجلس خبرگان، نه اینکه به کمک مردم ایران بیایند، بلکه نقش خودشان را بازی کنند. مجلس خبرگان در واقع خودش امروز ناقض وظیفه خودش شده است. اینجاست که مورد خطاب قرار می‌گیرد.

  • در مورد آقای کروبی، موسوی، خاتمی و هاشمی رفسنجانی چطور؟ به نظر شما چه نقشی می‌توانند بازی کنند؟

آقای موسوی و کروبی که در واقع دارند وظیفه خودشان را انجام می‌دهند. به ویژه آقای کروبی که با افشای این جنایات اخیر نشان دادند که تا اعماق قلبشان سوخته و تحمل اینکه کنار کسانی قرار بگیرند که به بچه‌های ما در زندان‌ها تجاوز می‌کنند، را دیگر ندارند. آقای موسوی هم همینطور.

آقای رفسنجانی به نظر من دارند نقشی بازی می‌کنند که از یک خرد عمومی سیاسی بلند می‌شود. تا حالا هم مواضعی که گرفته‌اند، مواضع خوبی بوده. شاید ایشان هم اگر حمایت بیشتری از مرجعیت شیعه داشتند، دستشان بازتر بود. چون به هر حال ایشان رئیس مجلس خبرگان هم هستند.

اما رئیسی که نتواند اکثریت اعضای آنجا را داشته باشد، قاعدتاً در حد همین رایزنی‌های سیاسی می‌تواند نقش ایفا کند و در همین حد هم نقش ایفا کرده‌اند. من امیدوارم که این نقش افزایش پیدا کند. چراکه در واقع سرنوشت سیاسی آقایان با این موضوع گره خورده است.

  • بحث دیگری که در بیانیه‌ای که امضای شما پای آن هست، مطرح شده، مسئله اعترافاتی است که از تلویزیون صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم پخش شد.

سی سال است که جمهوری اسلامی، این جناحی که کودتا کرده، از سی سال قبل در قالب نفوذ در نهادهای نظامی، انتظامی و اقتصادی، زمینه‌های کودتای امروز را فراهم کرده است. اما هر بار برای اینکه گرد و خاک بپا کند، به تناسب قوا تقصیر را گردن یک گروهی انداخته، یک گروه را گرفته و شکنجه کرده و آنها را وادار کرده که بگویند که ما می‌خواستیم کودتا کنیم. درحالی که آقایان خودشان داشتند کودتا می‌کردند و زمینه‌های کودتا را فراهم می کردند.

سی سال است که این کودتا و این اعترافات عیناً با ادبیات آقای حسین شریعتمداری تکرار می‌شود. سی سال است که تمام این آدم‌ها از زندان که آمده‌اند بیرون، آنها که فرصت کرده‌اند، گفته‌اند که تحت چه شرایطی مجبور به گفتن چه چیزهایی شده‌اند.

همسر خود من زندانی سیاسی بود. در زندان مجبورش کردند که بگوید جاسوس سه چهار کشوری بود که به هم نمی‌خوانند. یعنی هم جاسوس شوروی در آن دوران، هم جاسوس انگلیس، هم جاسوس سیا و هم جاسوس موساد. عین این حرف‌ها را همه دارند می‌زنند.

امروز دارند در قالب دیگری از زبان سران اصلاح‌طلب در می‌آورند که ما می‌خواستیم انقلاب مخملی کنیم به کمک نیروهای خارجی. این کار آنقدر به قول معروف نخ‌نما شده، که آدم نمی‌داند چه بگوید. تنها نتیجه‌اش این است که حتی آقایان یک روزی هم اگر واقعاً جاسوسی را بگیرند، آن جاسوس را کسی باور نخواهد کرد. اینها به این ترتیب امنیت کشور ما را به خطر انداخته‌اند. می‌خواهم بگویم که این حنا دیگر رنگی ندارد. مردم ایران می‌دانند که پشت پرده چه اتفاقاتی می‌افتد.

اینکه آقای ابطحی، آقای عطریانفر، آقای تاج زاده... و همه اینها را هم بیاورند تلویزیون، تغییری در ماجرا نمی‌دهد. ما می‌دانیم که آقایان شکنجه می‌کنند. این شکنجه سابقه دارد. این شکنجه، شکنجه روسی است. انواع روانشناس‌ها درباره‌اش صحبت کرده‌اند. در نتیجه تمام حقانیت این ماجرا را می‌برد زیر علامت سؤال.

این اتفاقات دیگر آنقدر تکرار شده است که هر حرفی درباره‌اش بزنیم، تفاوتی در ماجرا ایجاد نمی‌کند. جز اینکه تأکیدی می‌شود برای اینکه این حکومت برای کودتا کردن مجبور است که تمام نیروهای آزادیخواه ایران را حذف کند. بدون توجه به اینکه نیروها را می‌شود حذف کرد، آدم‌ها را می‌شود حذف کرد، اما یک ملت را نمی‌شود حذف کرد.
XS
SM
MD
LG