روزنامه اعتماد در شماره شنبه خود از انتخاب اعضای شورای مرکزی خانه احزاب گزارش داده و نوشته است: «نخستين وعده انتخاباتی روحانی در سياست داخلی روز پنجشنبه در ميدان فاطمی و سالن بزرگ وزارت کشور با مشخص شدن ترکيب شورای مرکزی خانه احزاب و آغاز به کار خانه احزاب محقق شد.»
روزنامه شرق هم گزارشی دارد درباره «اولين گردهمايی استانی حزب کارگزاران سازندگی بعد از ٢٠ سال » و نوشته است: «پنجشنبه گذشته برای اولينبار، حزب کارگزاران سازندگی بعد از دو دهه از زمان تأسيس، اولين گردهمايی استانی خود را برگزار کرد.حزبی که تا پيش از اين در آن، نامها بر فعاليت کادری سايه انداخته بودند. حالا اما همين نامها بنا را بر تغيير خط مشی قرار دادهاند؛ عبور از قائم به اشخاصبودن و رسيدن به بدنه اجتماعی.»
روزنامه آرمان عکس يک خود را به مرتضی بانک، معاون کل نهاد رياستجمهوری دولت حسن روحانی، اختصاص داده و از قول وی نوشته است: کسانی که میگفتند «بگم بگم» امروز میگويند «نگو نگو.»
روزنامه جوان، نزديک به سپاه پاسداران، در سرمقاله شماره شنبه خود با عنوان «احمدینژاد و راستآزمايی انتخابات آزاد» از رئيس دولت سابق به عنوان کسی نامبرده که «هماکنون نيز در هر شهر و ديار از وی استقبال میکنند.» اين روزنامه به طور ضمنی نوشته است که در صورت کانديداتوری محمود احمدی نژاد در انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۹۶ يا سال ۱۴۰۰، کسانی که همواره شورای نگهبان را به خاطر نظارت استصوابی و رد صلاحيت ها مورد انتقاد قرار داده اند، خواهان ردصلاحيت وی توسط اين شورا می شوند يا دستکم می توان تاکيد آنها بر «انتخابات آزاد» را مورد «راست آزمايی» قرار داد.
روزنامه های قانون و ايران گزارشی درباره ابعاد گسترده آتش سوزی چند روز گذشته در جنگل ها به ويژه در جنگل های لرستان منتشر کرده اند، روزنامه قانون از ادامه « انتظار برای رسيدن هواپيمای آب پاش به محل آتش سوزی در لرستان» خبر داده و روزنامه ايران نوشته است: «منابع طبيعی و محيط زيست ايران اين روزها به بودجه کافی و توجهات عملی سازمان مديريت و برنامهريزی کشور نياز دارد تا حداقل ناوگان اطفای حريق خود را به جای بيل و دبه، به بالگرد و هواپيمای آتشنشان مجهز کند.»
روزنامه قانون در تيتر يک خود به مناسبت روز خبرنگار در ايران نوشته است: «خبرنگاران؛ روزدارند، حال و روز ندارند.»
داوود محمدی طی يادداشتی درباره « مشکلات روزنامهنگاری در ايران» ضمن اشاره ابعاد و انواع مشکلات روزنامه نگاری در ايران از رقابت رسانه های مجازی و تکنولوژی های جديد ارتباطی با روزنامه ها و خبرنگارن تا عمر کوتاه روزنامه ها و عدم سرمايه گذاری بلند مدت در اين بخش، نوشته است: «انجمن صنفی روزنامهنگاران که نهادی اصلی در اين زمينه بوده بنابه دلايلی نمیتواند به کارش ادامه دهد پس در نبود اين نهاد نيز هيچ تشکلی پيگير حقوق خبرنگاران نيست. حال آنکه در کشور ما همه اصناف ديگر از جمله تاکسيرانی و بنگاهداران و ... دارای انجمنهای صنفی قدرتمندی هستند اما خبرنگاران که هميشه پيگير اخبار نهادهای صنفی ديگر هستند و با قلمشان از تضييع حقوق ساير اصناف دفاع میکنند و به سنگرسازان بیسنگر شباهت دارند، خودشان از داشتن يک صنف محروم ماندهاند.»
تحقق نخستين وعده حسن روحانی در سياست داخلی با تعيين «مديريت کنسرسيومی خانه احزاب»
روزنامه اعتماد شنبه خود از برگزاری انتخابات اعضای شورای مرکزی خانه احزاب گزارش داده و نوشته است: «نخستين وعده انتخاباتی روحانی در سياست داخلی روز پنجشنبه در ميدان فاطمی و سالن بزرگ وزارت کشور با مشخص شدن ترکيب شورای مرکزی خانه احزاب و آغاز به کار خانه احزاب محقق شد.»
اين روزنامه با اشاره به اينکه «حالا احزاب میدانند که پس از شش سال که خانه احزاب، مستاجری نداشت و خالی بود دوباره ميزبان آنهاست. از امروز سياستمداران حزبی میتوانند همه مسائل صنفی-سياسی خود را زير سقف خانه احزاب حلو فصل کنند؛ خانهای که مديريتش در اختيار يک جناح نيست و به شکل کنسرسيومی ميان سه جريان اصلاحطلب، اصولگرا و مستقلها تقسيم شده است.»
اعتماد درباره ترکيب ۲۱ نفره شورای مرکزی خانه احزاب نوشته است که هفت نماينده هر يک از جريانهای سياسی اصلاحطلب، اصولگرا و مستقلها برای عضويت در اين شورا پس از رایگيری درون جناحی مشخص شد.
به اين ترتيب از ميان اصلاح طلبان «مصطفی کواکبيان، يدالله طاهرنژاد، حسين کمالی، احمد حکيمیپور، مهدی عليخانی، حسين کاشفی،محمدجواد حق شناس» به عنوان عضو و بابک آذرباد به عنوان بازرس، و از ميان اصولگرايان نيز «حسن غفوریفرد، شهابالدين صدر، حسين کنعانیمقدم، محمد ميرباقری، فهميه خانمحمدزاده، عبدالحسين روحالامينی، عبدالله بوربور به عنوان عضو و غلامرضا مهرعبداللهی به عنوان «بازرس» برای عضويت در شورای مرکزی خانه احزاب انتخاب شدند.
از «مستقلها» هم به نوشته اين روزنامه « قدرتعلی حشمتيان، غلامعلی دهقان، امير اسلاميتبار، محمد تبرايی، احمد شريف، محمد ميرمحمدی، محمد نيشابوری» به عنوان عضو و صابر ميرعطايی به عنوان «بازرس» در شورای مرکزی خانه احزاب حضور دارند.
اين روزنامه با اشاره به اينکه در جريان برگزاری مجمع عمومی عادی خانه احزاب به رغم تلاش های اصولگرايان برای سپردن رياست موقت خانه احزاب به حسن بيادی، علیمحمد غريبانی از چهره های اصلاح طلب با اکثريت آرا به رياست موقت هيات رييسه خانه احزاب رسيد، خبر داده که قرار است «اعضای هيات رييسه خانه احزاب در نخستين جلسه شورای مرکزی انتخاب شوند.»
مسئوليت هيات رييسه خانه احزاب در دوره سه ساله اين تشکل صنفی به صورت نوبتی ميان سه جريان اصولگرا، اصلاحطلب و مستقل طی هر سال تقسيم خواهد شد.
روزنامه اعتماد تاکيد کرده است که مجمع روز پنج شنبه خانه احزاب و انتخاب اعضای شورای مرکزی آن «يش از همه حسن روحانی را خشنود» می کند چرا که حسن روحانی در تبليغات انتخاباتی چندباری درباره آن سخن گفته بود و بازگشايی خانه احزاب «يکی از وعدههای انتخاباتی او در حوزه سياست داخلی» بود.
مرتضی بانک: کسانی که میگفتند «بگم بگم» امروز می گويند «نگو نگو»
روزنامه آرمان عکس يک خود را به مرتضی بانک، معاون کل نهاد رياستجمهوری دولت حسن روحانی اختصاص داده و از قول وی نوشته است: کسانی که میگفتند «بگم بگم» امروز میگويند «نگو نگو.»
معاون کل نهاد رياستجمهوری در پاسخ به پرسش احسان انصاری خبرنگار روزنامه آرمان درباره دليل شکايت محمود احمدی نژاد از اسحاق جهانگيری گفته است: آقای احمدینژاد از «بگم بگم» به «نگو نگو» رسيده است و گويا فراموش کرده است که ۸ سال، بیوقفه و بهت آور، همه دولتهای گذشته را تخطئه میکرد.»
مرتضی بانک با اشاره به اينکه «طی سه سال در دولت قبل، ۷۹ هزار عدد سکه به مبلغ ۴۶ ميليارد تومان توزيع کردهاند يا يکی از دوستان هنری و سينمايی دولت قبل کمکهای مالی فراوانی دريافت کردهاند و معلوم نيست چگونه و کجا هزينه شده»، گفته است: «بیانضباطی و ريخت و پاشهای آن دوره گسترده بود، از مواردی که اشاره شد تا موضوع دکل خريداریشده به مبلغ حدود ۸۰ميليون دلار که اساسا وارد ايران نشده است يا مساله بابک زنجانی که حدود ۲.۶ ميليارد دلار بدهکار است و سوال اينکه چرا با وجود همه اينها، پرونده ايشان که به جريان افتاد. فرار به جلو میکنند اما اکنون میخواهند قوه قضائيه به شکايت احمدینژاد رسيدگی کند. اين يک بام و دو هوا غيرقابل تفسير است.».
اين مقام دولت حسن روحانی با تاکيد براينکه «جريان تندرو حيات خود را در شعارهای دستنيافتنی و عامهپسند قرار داده»، به روزنامه آرمان گفته است: «اين جريان در گذشته تا حدودی خود را تثبيت کرده و با استفاده از رانتهای اقتصادی به فعاليت خود ادامه داده است. آنان در برخی رسانهها نفوذ پيدا کرده و در برخی از مناسبات قدرت حضور موثر دارند. نگرانی عمده جريان تندرو؛ موفقيت راهبردی دولت تدبير و اميد است» اما حالا «در مساله موفقيت هستهای مشاهده کردند که تندروی در عرصه سياست خارجی، فرياد زدن بر سر ديگران و بیتوجهی به منافع کشور محلی از اعراب ندارد و نمیتواند ارمغان مناسبی برای مردم داشته باشد.»
مرتضی بانک با اشاره به اينکه ««تندروهای سياسی همواره نشان دادهاند برای باقی ماندن در عرصه سياسی، حاضرند منافع ملی و سرمايههای مهم کشور را به بازی بگيرند»، گفته است: «اين گروه آرزوهای دور و دراز و عوام پسندانهای را برای خود انتخاب کرده است. با اين وجود هنگامی که مردم متوجه میشوند که میتوان از راههای علمی و منطقی به اين آرمانها دست پيدا کرد تمامی برنامههای تندروها نقش برآب میشود و مبانی آنها دچار تزلزل میشود.»
وی همچنی همچنين گفته است: «خروجی اتاق فکر اين گروه در مقاطع مختلف و در نقاط گوناگون خود را نشان داده است. به عنوان مثال فعاليت لباس شخصیها در برخی ميتينگهای سياسی و دانشگاهها همگی با برنامهريزی قبلی صورت میگيرد و به صورت خودجوش نيست.»
مرتضی بانک در گفت و گو با روزنامه آرمان گفته است که من «يک سوال اساسی از اين گروه که به برخی محدوديتها در توافق هستهای انتقاد میکنند، دارم؛ اين عده در زمانی که شش قطعنامه عليه ايران توسط شورای امنيت سازمان ملل صادر شد و محدوديتهای بیشماری را در بخشهای نظامی، هستهای، موشکی، اقتصادی، مالی، نفتی و... ايجاد کردکجا بودند و چرا هيچ کدام از آن قطعنامهها را بررسی نکردند و نسبت به پيامدهای آن حساسيت نشان ندادند و دولت قبل را به چالش نکشيدند.»
سرمقاله روزنامه نزديک به سپاه؛ بازگشت به احمدی نژاد برای راست آزمايی اصلاح طلبان
روزنامه جوان، نزديک به سپاه پاسداران، در سرمقاله شماره شنبه خود با عنوان «احمدینژاد و راستآزمايی انتخابات آزاد» از رئيس دولت سابق به عنوان کسی نامبرده که «هماکنون نيز در هر شهر و ديار از وی استقبال میکنند» و به طور ضمنی نوشته است که در صورت کانديداتوری وی در انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۹۶ يا سال ۱۴۰۰ کسانی که همواره شورای نگهبان را به خاطر نظارت استصوابی و رد صلاحيت ها مورد انتقاد قرار داده اند، خواهان ردصلاحيت وی توسط اين شورا می شوند.
عبدالله گنجی مديرمسئول اين روزنامه افشاگری مقام های دولتی و روزنامه ها به ويژه درباره فسادمالی دولت های اول و دوم محمود احمدی نژاد را «حملات بیوقفه و بیرحمانه و کاناليزه تجديدنظرطلبان به دولت و شخص احمدینژاد» توصيف کرده و نوشته است که اين حملات «در طول دوران پس از انقلاب بیسابقه است» و «دولت هاشمی با دولت موسوی و دولت خاتمی با دولت هاشمی و دولت احمدینژاد با دولت خاتمی چنين نکرده است. ممکن است برخی ناکامیها را به دولت پيش ارجاع داده باشند يا قياس کارآمدی را تأکيد کرده باشند اما حجم آن بسيار اندک است.
سرمقاله نويس روزنامه جوان نوشته است که «تجديدنظرطلبان دو هدف عمده را در اين مسير دنبال میکنند؛ اول اينکه در جلسات محفلی و منزلی خود به اين نتيجه رسيدهاند که بايد با عملکرد احمدینژاد و برجستهسازی آن جريان انقلابی کشور را به محاق ببرند و در انتخابات آنان را ذيل پرچم احمدینژاد معرفی نمايند تا فسادآلوده جلوه نمايند» و «دوم اينکه هر قدر به سر و صورت احمدینژاد میکوبند و متعاقب آن سنجش اجتماعی انجام میدهند، جايگاه اجتماعی وی را تنزل يافته نمیبينند.»
اين روزنامه نوشته است: «آنان مرتب احمدینژاد را سنجش میکنند و اضطراب ناشی از آن سنجش در بيان و رسانههای آنان کاملاً هويداست و از طرف ديگر وقتی احمدینژاد وارد شهری میشود، استقبال مردمی بيشتر از سفرهای رسمی و اعلام شده ديگران است. اينجا عينک روشنفکری از ديدن عاجر، گيجکننده و متحير است که چگونه مردم از ما نمیپذيرند که ايشان رئيس يک دولت فاسد است.»
روزنامه جوان با تاکيد براينکه «آنچه باعث شد احمدینژاد از چشم نيروهای انقلاب بيفتد، اداره کشور نبود. در اداره کشور ممکن است دولتها اشتباهات زيادی بکنند و قابل نقد است»، نوشته «آنچه احمدینژاد را در چشم خواص انقلاب اسلامی کوچک کرد، ورود به عرصه تئوريک و افکار توليدی و ناهمسو با انديشه امام]آيت الله خمينی[ بود و اين دقيقاً همان نقطهای است که مطلوب اصلاحطلبان است و هرگز به نقد آن نمیپردازند.»
سرمقاله نويس روزنامه جوان با تاکيد براينکه «اساسیترين محور مبارزه تجديدنظرطلبان با نظام جمهوری اسلامی، مطالبه برگزاری انتخابات آزاد و دموکراسیخواهی است» و «آنان نظارت شورای نگهبان را ناقض اين دو مطالبه میدانند»، در بخشی از يادداشت خود نوشته است: «فرض نماييد احمدینژاد در سال ۱۳۹۶ يا ۱۴۰۰ عزم ورود به انتخابات رياست جمهوری را دارد. توقع تجديدنظرطلبان از شورای نگهبان چيست؟ آيا میتوانند برخلاف جبههای که در ۱۸ سال گذشته گرفتهاند، عمل نمايند؟ آيا حاضرند انتخابات آزاد با همان شاخصهای مدنظر خود را از شورای نگهبان بخواهند؟ آيا میپذيرند که رد احتمالی احمدینژاد توهين به شعور مردمی است که هماکنون نيز در هر شهر و ديار از وی استقبال میکنند؟»
اين روزنامه با تاکيد براينکه «احمدینژاد هنوز در هيچ دادگاه محکوم نشده است. بنابراين اگر تأييد صلاحيت شود طبق چارچوب فکری و مدعايی تجديدنظرطلبان نبايد به آن اعتراض کنند.اگر رد صلاحيت شود بايد مورد اعتراض تجديدنظرطلبان قرار گيرد»، نوشته است: «منتظر راستآزمايی اين مدعيات خواهيم ماند. احمدینژاد میتواند محکی برای سنجش سياستها و شعارهای يک بام و دو هوای مدعيان مردم باشد. اميد است زمينه اين راستآزمايی فراهم شود.»
صدها هکتار جنگل خاکستر شد
روزنامه های قانون و ايران گزارشی درباره ابعاد گسترده آتش سوزی چند روز گذشته در جنگل ها به ويژه در جنگل های لرستان منتشر کرده اند، روزنامه قانون از ادامه « انتظار برای رسيدن هواپيمای آب پاش به محل آتش سوزی در لرستان» خبر داده و روزنامه ايران نوشته است: «منابع طبيعی و محيط زيست ايران اين روزها به بودجه کافی و توجهات عملی سازمان مديريت و برنامهريزی کشور نياز دارد تا حداقل ناوگان اطفای حريق خود را به جای بيل و دبه، به بالگرد و هواپيمای آتشنشان مجهز کند.»
به گزارش روزنامه قانون «روزهای پايانی هفته گذشته با هجوم دوباره آتش به جنگلهای ايران همراه بود. تنها در يک مورد، آتش سوزی در جنگلها و مراتع منطقه دالاب کش ماهور کوهدشت در استان لرستان تاکنون باعث نابودی ۶ هزار هکتار از عرصههای طبيعی اين منطقه شده است.»
اين روزنامه با اشاره به اينکه «پيشتر فرمانده عمليات هوايی نيروی هوا فضای سپاه از عملياتی شدن سيستم اطفای حريق کاملا بومی روی هواپيمای ايلوشين ۷۶ در مهار آتشسوزی جنگلهای سيروان در استان ايلام خبر داده بود»، نوشته است با وجود انتشار چنين اخباری در جريان اتش سوزی در جنگل های کوهدشت لرستان محمد هادی رستمی، مدير روابط عمومی محيط زيست استان لرستان همچنان «از انتظار برای رسيدن هواپيمای آب پاش به محل آتش سوزی در لرستان» خبر داده و گفته است: «درخواست اعزام هواپيمای آب پاش با ظرفيت ۱۸ هزار ليتر آب را از تهران داشتيم که با وجودی که خبر اعزام اين هواپيما به ما رسيده اما تا اين لحظه خبری از ورود آن به آسمان منطقه و شرکتش در عمليات اطفا به ما نرسيده است.»
روزنامه قانون همچنين از قول محمدهادی سمتی درباره امکانات هوايی مهار اين آتش سوزی بزرگ نوشته است: «در مهار اين آتش سوزی که در نزديکی مرز لرستان با استان کرمانشاه روی داده از هليکوپتر استفاده شد، البته اين هليکوپتر مجهز به سبد آب نبود و فقط برای انتقال نيرو و تجهيزات، مورد استفاده قرار گرفت.»
اين روزنامه با اشاره به اينکه «مسئولان بارها اعلام کردهاند که به دليل تحريمهای غرب عليه ايران نمیتوانند هواپيماها و تجهيزات اطفای حريق پيشرفته خريداری کنند»، نوشته است: «حالا بايد ديد سهم جنگلهای ايران از توافق هستهای و رفع تحريمها چه خواهد بود؟ آيا دولت بااستفاده از فرصت ايجاد شده، ناوگان اطفای حريق جنگلها و مراتع کشور را از بيل و سرشاخه و گالن آب به بالگرد و هواپيماهای آتش نشان و سيستمهای ماهوارهای پايش و کنترل آتش در جنگلها و مراتع تغيير میدهد يا همچنان اولويت با توسعه ناپايدار خواهد بود.»
روزنامه ايران هم نوشته است: «جنگلهای ايران در هفته گذشته يکی از بدترين روزهای تاريخ حيات خود را تجربه کرد. آتشسوزیهای وسيعی که در بيشتر موارد مسبب آن، گردشگری غير مسئولانه است، موجب شد بهترين و غنیترين رويشگاههای جنگلی از ارسباران تا سراب و مريوان و کوهدشت و ايلام طعمه حريق شده و به تلی از خاکستر تبديل شود.»
مژگان جمشيدی در گزارش روزنامه ايران تاکيد کرده است که در ميان آتش سوزی چند روز گذشته در جنگل ها «حريق ۳.۵ روزه در جنگلهای بلوط کوهدشت لرستان بیشک يکی از تراژيکترين رخدادهای غمبار طبيعت ايران بود که در نتيجه آن بيش از ۸۱۰ هکتار جنگل بلوط بی آنکه بالگردی برای اطفای حريق به پرواز درآيد، از بين رفت تا اين پرسش بار ديگر مطرح شود که براستی نتيجه برگزاری اين همه مانورهای اطفای حريق در جنگلها و مراتع چه بوده» است.
روزنامه ايران نوشته است: «در کشوری که کمتر از ۷ درصد مساحتاش را جنگل تشکيل داده و بيش از ۹۰ درصد خاک آن در معرض بيابانزايی قرار دارد، همين اندک سبزينگی باقيمانده را تنها به دليل نبود بودجه کافی در حفظ و حراست از جنگلها زير آتش و اره و شخمزنیهای پی در پی از دست میدهيم.»
اين روزنامه از «گرمای شديد، نبود مديريت واحد، کمبود تجهيزات و نيرو» به عنوان عوامل اصلی تداوم آتشسوزی در جنگل ها ياد کرده و نوشته است: « دو سازمان حفاظت محيط زيست و سازمان جنگلها و مراتع کشور که مسئوليت حفظ و حراست از ۹۰ درصد خاک کشور را برعهده دارند، با اين بودجههای قطره چکانی هرگز نمیتوانند تجديد حيات و بقای تنوع زيستی ايران را در بلندمدت تضمين کنند. در جايی که بودجه اين دو سازمان تنها دو برابر بودجه يک سد کوچک در جنوب پارک ملی گلستان است، چگونه میتوان بيش از ۱۴۵ ميليون هکتار از خاک ايران را که ۱۱ ميليون آن جنگلها و ۱۶ ميليون هکتارش را مناطق حفاطت شده تشکيل میدهند، حراست و پاسداری کرد؟»، و «تا چه زمانی اين دو نهاد متولی بايد برای يک بالگرد چشمشان به هلال احمر و مديريت بحران و نهادهای نظامی باشد آن هم در شرايطی که بسياری از کشورهای جهان برای حفاظت از مناطق حفاظت شدهشان مجهز به يگان هوايی هستند؟»
روزنامه ايران خواهان افزايش بودجه اين نهادها شده و نوشته است: «منابع طبيعی و محيط زيست ايران اين روزها به بودجه کافی و توجهات عملی سازمان مديريت و برنامهريزی کشور نياز دارد تا حداقل ناوگان اطفای حريق خود را به جای بيل و دبه، به بالگرد و هواپيمای آتشنشان مجهز کند.»
اين روزنامه با اشاره به اينکه «حريق در جنگل امری طبيعی است و در همه جای دنيا اتفاق میافتد»، يادآوری کرده است که «اگر در روسيه، آمريکا، استراليا و برزيل هر ساله هزاران مورد حريق اتفاق میافتد، شرايط اکولوژيک سرزمينشان به شکنندگی ايران نيست. مساحت جنگلهای آمريکا بيش از دو برابر وسعت ايران و مساحت جنگلهای روسيه نيز نزديک به ۶ برابر کل خاک کشورما است. بنابراين سوختن جنگل در کشورهايی که متوسط بارندگیشان حداقل ۵ برابر ايران است، چندان جای نگرانی ندارد. اما در ايران که متوسط بارندگیاش يک سوم متوسط دنيا است و يک سوم جنگلهايش را در ۴۰ سال اخير از دست داده و تنها در مدت ۶ سال اخير يک ميليون و ۲۰۰ هزار هکتار از جنگلهای بلوط اش را به خاطر پديده زوال اکوسيستمی از کف داده، سوختن حتی يک پايه درخت بلوط را بايد به مثابه يک تراژدی قلمداد کرد.»
«خبرنگاران؛ روز دارند، حال و روز ندارند»
داوود محمدی طی يادداشتی در روزنامه ايران درباره «مشکلات روزنامهنگاری در ايران» ضمن اشاره ابعاد و انواع مشکلات روزنامه نگاری از رقابت رسانه های مجازی و تکنولوژی های جديد ارتباطی با روزنامه ها و خبرنگارن تا عمر کوتاه مطبوعات و عدم سرمايه گذاری بلند مدت در اين بخش، نوشته است: «نبود تشکل خبرنگاری مشخص نيز از ديگر مشکلات صنفی خبرنگاران است.»
يادداشت نويس روزنامه ايران با اشاره به ادامه ممنوعيت ها برای فعاليت انجمن صنفی روزنامه نگاران ايران که از سال ۸۸ آغاز شده نوشته است: «انجمن صنفی روزنامهنگاران که نهادی اصلی در اين زمينه بوده بنابه دلايلی نمیتواند به کارش ادامه دهد پس در نبود اين نهاد نيز هيچ تشکلی پيگير حقوق خبرنگاران نيست.
حال آنکه در کشور ما همه اصناف ديگر از جمله تاکسيرانی و بنگاهداران و ... دارای انجمنهای صنفی قدرتمندی هستند اما خبرنگاران که هميشه پيگير اخبار نهادهای صنفی ديگر هستند و با قلمشان از تضييع حقوق ساير اصناف دفاع میکنند و به سنگرسازان بیسنگر شباهت دارند، خودشان از داشتن يک صنف محروم ماندهاند.»
داوود محمدی با اشاره به اينکه «امروزه بسياری از خبرنگاران باتجربه و قديمی يا بازنشسته و از کشور خارج شدهاند يا به علت درآمد کم و نبود امنيت شغلی در اين حرفه سخت ترجيح دادهاند به سراغ کار ديگری بروند چون اين مسائل در کيفيت توليد محتوای روزنامه تأثير جدی دارد» نوشته است: «هرچند نيروهای جوان و تازهکار وارد اين حرفه شدهاند اما اين موضوع زمانی ارزش دارد که خبرنگاران جوان در کنار حرفهای های باتجربه قرار گيرند و از تجربيات آنها استفاده کنند در غير اين صورت توازن به هم میخورد.»
يادداشت نويس روزنامه ايران همچنين اشاره کرده که «مشکل ديگر اين است که نيروهای جوان و کمتجربه قدرت چانهزنی زيادی برای احقاق حقوق ندارند و چون تعدادشان زياد است کارفرما احساس میکند به علت حضور نيروهای آماده به کاری که حاضرند با حقوق اندک کار بيشتری ارائه کنند، میتواند از موضع بالا و قدرت با آنها برخورد کند پس خواستههای آنها را مورد توجه قرار نمیدهد.»
وی با اشاره به اينکه برای پيگيری مشکلات صنفی خبرنگاران «يک راهکار رؤيايی و آرمانی وجود دارد و آن اين که منتظر بمانيم تا انجمن صنفی بازشود و با رويکردی کاملاً صنفی و همراهی و همکاری ساير نهادها مشکلات حل شود»، نوشته است: «اما راهکاری که میتوان به عنوان کوتاه مدت و ميان مدت ارائه کرد اين است که حق و حقوق خبرنگاران با توجه به تحصيلات و زحماتی که میکشند با استانداردهای جامعه همخوانی بيشتری يابد. پس بايد برای تحقق اهداف مربوط با گامهای کوچک شروع کرد.
به عنوان مثال روزنامهنگاران يک سايت صنفی تخصصی راهاندازی کنند و در آن چند کار انجام دهند. نخست ارائه آموزشهای حقوقی و سپس اعلام مواردی است که به تضييع حقوق خبرنگاران برمیگردد. يعنی اگر در رسانهای مديرمسئولی حقی از خبرنگارش ضايع کرد با اعلام به مسئولان سايت، آنها به او گوشزد کنند. چرا که متأسفانه امروزه غير از چند مديرمسئول متعهد و و حرفهای در کشور، بقيه مديران مسئول به خود اجازه میدهند هرگونه اجحافی در حق خبرنگاران بنمايند و خيالشان هم راحت است که نه خبرنگار از حقوقش آگاه است و نه نهاد صنفی وجود دارد که به تخلف او رسيدگی کند و تاوانی بپردازد.»
به نظر نويسنده اين روزنامه «انتخاب چند نفر در تحريريههای روزنامهها برای پيگيری مطالبات جمعی خبرنگاران نيز حائز اهميت است چرا که در اين صورت آنها نماينده جمعی محسوب میشوند که حرفشان تأثير بيشتری دارد. همچنين رساندن حرف خبرنگاران به گوش مسئولان از ديگر راهکارهای کاهش و حل مشکلات خبرنگاران خواهد بود.»
روزنامه قانون هم در تيتر يک خود به مناسبت روز خبرنگار در ايران نوشته است: «خبرنگاران؛ روزدارند، حال و روز ندارند.»
اين روزنامه نوشته است که در اين روز «مقامات کشوری پيام تبريک می دهند، وزارت ارشاد همايش قدردانی برگزار می کند و روزنامه نگاران به هم تبريک می گويند. اما شايد شايسته تر اين است که ۱۷ مرداد به جای تقدير و تشکر به زمانی برای توجه به قشر بی پناه و بی آينده روزنامهنگاران تبديل شود.روزنامه نگاری سوای اينکه چه کسی را خوشحال و چه کسی را ناراحت می کند در هر صورت يک صنف است. افرادی اين شغل را حساب شده انتخاب کرده وعده ای حسب اتفاق وارد اين شغل شده اند. روزنامه نگاران چپ باشند يا راست فرقی نمی کند. انسان هستند ، زندگی دارند ،همسر و فرزند دارند و آينده خانواده ای به حقوق و دستمزد و آينده شغلی آنان متصل شده است.»