روزنامه اعتماد ضمن انتشار عکسی از وزرای خارجه ايران، کشورهای ۵+۱ و کاترين اشتون در صفحه يک، در گزارشی با تيتر «تمديد ديپلماسی»، نوشته است: «ايران و ۵+۱ با تمديد توافق ژنو به گفت وگوها برای رسيدن به توافق جامع ادامه می دهند.»
روزنامه ايران، واکنش حسن روحانی به پايان مذاکرات وين را در تيتر يک شماره سه شنبه خود منتشر کرده و از قول رئيس جمهوری اسلامی نوشته است: «راهی جز توافق و پايان تحريم وجود ندارد»، و در سرمقاله خود ضمن پيشبينی افزايش فعاليت تندروها در داخل، از «روشن نگاه داشتن چراغ مذاکره»،«دور کردن غول تحريم ها» و تبديل وضعيت ايران و غرب از «در آستانه جنگ به در آستانه صلح به عنوان سه دستاورد اصلی ۱۶ ماه مذاکره ياد کرده است.
روزنامه های آفتاب يزد و شرق نتيجه هفت روز مذاکره در وين با تيتر ها مشابه، «تمديد اميد» توصيف کرده اند.
روزنامه شهروند در گزارشی با تيتر «تمام نشد»، نوشته است: « پيشرفت،تمديد و اميد؛ ديپلماسی شکست نمیخورد.» روزنامه آؤمان هم تيتر «هفت روزمذاکره هفت روزمذاکره، هفت ماه تمدی هفت ماه تمديد» را برای گزارش پايانی مذاکرات وين برگزيده است.
روزنامه کيهان تيتر يک شماره سه شنبه به جای عنوان «تمديد مذاکرات» از عنوان «تمديد تحريم ها» استفاده کرده و نوشته است: « نتيجه يک سال مذاکره با ۵+۱» اين است که «کدخدا قابل اعتماد نبود، تحريم ها تمديد شد.»
روزنامه وطن امروز،نزديک به جبهه پايداری جز دو ستون يادداشت و تيتر يک خود با عنوان «هيچ»، بخشی از صفحه يک خود سفيد چاپ کرده و نوشته است: «يکسال از توافق ژنو گذشت؛ مذاکرات هستهای برای لغو تحريمها به نتيجه نرسيد؛ توافق ژنو ۷ ماه ديگر تمديد شد.»
روزنامه جوان، نزديک به سپاه پاسداران، نيز در تيتر يک خود نتيجه مذاکرات وين را « استمرار قطعی تحريمها تا تابستان» و «هفت ماه تنفس مصنوعی به ديپلماسی هستهای» توصيف کرده است.
اين روزنامه همرمان عکس يک خود را به حضور محمدعلی جعفری فرمانده سپاه پاسداران و محمدرضا نقدی فرمانده بسيج در مراسم «افتتاح ۲۰ هزار پروژه بسيج» اختصاص داده و از قول فرمانده سپاه نوشته است: «تمام اسرائيل در تيررس موشکهای مقاومت است» و « ترس و تسليم را در وجود امريکا احساس می کنيم.»
روزنامه جهان صنعت ضمن انتشار گزارشی از «مراسم تشييع پيکر محسن خشخاش» دبير فيزيک دبيرستان خافظه بروجرد که با ضربات چاوقی دانش پازنده ساله ای کشته شده است، از قول کورش محمدی، رييس انجمن آسيبشناسی اجتماعی ايران ناتوانی سيستم آموزش و پرورش ايران يکی مقصران اين رخداد معرفی کرده است.
روزنامه کسب و کار در گزارشی با تيتر «سونامی سرطان؛ شايعه يا واقعيت»، اظهارات متفاوت کارشناسان و مقام های رسمی درباره «سونامی سرطان» در ايران را مورد بررسی قرار داده و نوشته است: «هر چقدر هم مسئولان بگويند وجود سونامی سرطان در ايران واقعيت ندارد اما خبرها حرف ديگری میزنند. همين هفته گذشته بود که غلامحسين مظلومی، مرتضی پاشايی و مجيد بهرامی بهدليل سرطان جان سپردند.»
روزنامه ابرار تيتر يک شماره سه شنبه خود را به «صدور قرار کفالت دو ميلياردی برای سعيد مرتضوی» اختصاص داده و از قول مصطفی ترک همدانی وکيلمدافع تعدادی از کارگران شاکی در پرونده تأمين اجتماعی نوشته است: «در جلسه روز دوشنبه بازپرسی پس از تفهيم اتهام به سعيد مرتضوی رئيس سابق سازمان تأمين اجتماعی، بازپرس شعبه ۱۵ دادسرای کارکنان دولت» برای برای جلوگيری از فرار و امکان دسترسی به متهم قرار دو ميليارد تومانی کفالت صادر کرد.
به نوشته روزنامه ابرار در جلسه بازپرسی «اتهامات خيانت در امانت، اختلاس و تصرف غيرقانونی در اموال دولتی» به سعيد مرتضوی رييس سابق سازمان تامين اجتماعی تفهيم شد.»
«تمديد ديپلماسی»
روزنامه اعتماد ضمن انتشار عکسی از وزرای خارجه ايران، کشورهای ۵+۱ و کاترين اشتون در صفحه يک، در گزارشی با تيتر «تمديد ديپلماسی»، نوشته است: «ايران و ۵+۱ با تمديد توافق ژنو به گفت وگوها برای رسيدن به توافق جامع ادامه می دهند.»
اين روزنامه با تاکيد براينکه « هفت ماه ديگر به تقويم مذاکرات هستهيی ايران و ١+٥ اضافه شد»، نوشته است: «مهلت جديد برای توافق جامع، ۱۰ تير ۹۴ است» و «ايران ماهانه ۷۰۰ ميليون دلار از پول های بلوکه شده خود را دريافت می گند.»
سارا معصومی خبرنگار اعزامی اعتماد به وين در گزارش آخرين روز مذاکرات نوشته است: «در شرايطی که تا ظهر روز دوشنبه تمام گمانه زنیها در خصوص تمرکز طرفين بر توافق جامع هستهيی بود، از غروب اين روز ورق در پله کوبرگ برگشت و زمزمههای تمديد مذاکرات شدت گرفت. با توجه به آنکه هفت کشور در يک سال گذشته تمام توان سياسی و ابتکار فنی خود را برای به نتيجه رسيدن اين پرونده به کار گرفته بودند گزينه شکست کامل مذاکرات از روی ميز کنار گذاشته شد و همگان به شکل و شمايل تمديدی فکر میکردند که میتواند ابزاری برای نجات جان مذاکرات باشد.»
خبرنگار اين روزنامه درعين حال تاکيد کرده است که «تمديد مذاکرات هسته ای تا ماه جولای نشان میدهد که ايران و ۵+۱ نتوانستند در اين بازه زمانی از حجم اختلافها کاسته و به نوعی اراده سياسی برای توافق را بر اختلافهای سياسی ارجحيت بخشند.»
روزنامه اعتماد نوشته است: «درحالی که فضای داخلی در ايران در چند روز گذشته خود را مهيای امضای توافقنامه جامع کرده بود و در بسياری از شبکههای مجازی، ايرانيان انتظار توافق جامع هسته ای را میکشيدند، تمديد اين مذاکرات در قالب تمديد برنامه موقت ژنو تا ماه جولای میتواند با عکس العملهای فراوان داخلی روبه رو شود.»
اين روزنامه همچنين يادآوری کرده است که «امضای توافقنامه جامع در حالی به آيندهيی نامعلوم در هفت ماه آتی موکول شد که تمديد توافقنامه موقت ژنو و چگونگی اجرايی شدن مفاد آن تا لحظه تنظيم اين خبر در هالهيی از ابهام قرار دارد» چرا که «برنامه اقدام مشترک ژنو که در نوامبر ۲۰۱۳ در ژنو ميان ايران و ۵+۱ به امضا رسيد تنها پشتوانه حقوقی بود که دو طرف میتوانستند با تمديد دوباره آن اقدام به ادامه مذاکرات کنند، و اکنون سوال اينجاست که آيا نسخه ماه جولای دوباره پيچيده خواهد شد؟»
دستاورد ۱۶ ماه مذاکره؛تغيير وضعيت از «درآستانه جنگ» به «در آستانه صلح»
روزنامه ايران، واکنش حسن روحانی به پايان مذاکرات وين را در تيتر يک شماره سه شنبه خود منتشر کرده و از قول رئيس جمهوری اسلامی نوشته است: «راهی جز توافق و پايان تحريم وجود ندارد»، و در سرمقاله خود ضمن پيشبينی افزايش فعاليت تندروها در داخل، از «روشن نگاه داشتن چراغ مذاکره»،«دور کردن غول تحريم ها» و تبديل وضعيت ايران و غرب از «در آستانه جنگ به در آستانه صلح به عنوان سه دستاورداصلی ۱۶ ماه مذاکره ياد کرده است.
به نوشته اين روزنامه، روز دوشنبه پس از پايان مذاکرات ژنو، حسن روحانی در يک گفتوگوی تلويزيونی تأکيد کرد که «آينده روشن است و پيروزی نهايی در مذاکرات هستهای با ملت ايران خواهد بود» و گفت: «ما بايد مذاکرات را ادامه دهيم و اين مذاکرات را با جديت ادامه خواهيم داد. منطق ما منطق مذاکره و تعامل و اين است که حق ما بايد گرفته شود، ما تحريم را ظالمانه میدانيم و بايد قدم به قدم تحريم را برداريم، ما بايد حقوق هستهای مان مورد اذعان و اعتراف جهانيان باشد که امروز بحمدالله چنين است.»
محمد نوری، سردبير روزنامه ايران در سرمقاله ای با تيتر «ارمغان مسافران وين» نوشته است: «فتر هفت روزه مذاکره هستهای وين به پايان آمد. مذاکرات وين آغازی پرهيجان اما پايانی ملايم و آرام داشت. اجلاس وين به مسابقه شورانگيزی شباهت يافته بود که جهانی به تماشای آن نشسته بود. اما فرجام اين مسابقه پرهيجان يک نتيجه تساوی بود که گرچه تماشاگران را راضی نساخت اما همه تيمهای شرکتکننده از اين نتيجه اظهار رضايت کردند.»
سرمقاله نويس روزنامه ايران نتيجه مذاکرات وين را «نتيجه واقع بينانه» توصيف کرده و نوشته است: «برخلاف ذائقه عامه مردم، دنيای ديپلماسی ميانهای با اتفاقهای معجزه آسا ندارد»، نوشته است: «در قضيه مذاکرات هستهای وين، ظريف يا کری میتوانستند همه آموزهها و اصول حرفهای ديپلماسی را کنار نهند و با امضای يک ورق مقابل دوربينها ۳۶ سال جدايی ايران و آمريکا را خاتمه يافته اعلام کنند. اما آيا براستی همه موانع پيدا و پنهانی که در مناسبات دو کشور وجود دارد با اين حرکت سمبليک فرو میريزد.»
روزنامه ايران با اشاره به اينکه «مسأله هستهای ايران رشته در هم پيچيدهای را میماند که ديپلماتهای دو طرف میبايست با طمأنينه و تدبير برای گشودن يکايک اين گرهها تلاش کنند»ف نوشته است: «کار بزرگ ديپلماتها در ۱۶ ماه گذشته از جمله در هفت روز مذاکره وين اين بود که چراغ مذاکره ميان ايران و غرب را فروزان نگه داشتهاند.»
سرمقاله نويس روزنامه ايران همچنين جلوگيری از تحريم های بيشتر و تغيير وضعيت ايران و غرب از «آستانه جنگ به آستانه صلح» را يکی دستاوردهای اين مذاکرات توصيف کرده و نوشته است: ديپلمات ها «با تکيه بر توان و تجربه خويش در امر ديپلماسی موفق شدهاند غول بیرحم تحريم را از معرکه هستهای دور سازند، نکتهای که مخالفان از اقرار به آن میگريزند اين است که ظرف يک سال اخير روابط ايران و غرب از آستانه جنگ به آستانه صلح و همکاری کشيده شده است و هر گامی از ژنو تا نيويورک و از مسقط تا وين طرفين را به اين هدف نزديکتر ساخته است، اجلاس وين مهر تأييد تازهای بر اين مسير انتخابی زد و طرفين همپيمان شدند تا اين مناقشه را جز از راه مذاکره دنبال نکنند.»
روزنامه ايران درعين حال با پيشبينی افزايش فعاليت «تندورها» در ايران، نوشته است: «میتوان انتظار داشت از امروز بازار تحليلها و تفسيرهای وارونه بويژه در محفل تندروها رواج يابد. برخی قرائن نشان از اين دارد که يک جريان در تلاش است تا در پايان مذاکره وين خود را پيروز ميدان وانمود کند.اين گروه از هر فرصتی برای زير سؤال بردن برنامه مذاکرات و تضعيف تيم ديپلماسی دولت اعتدال بهره میجويد، اين جريان از چند روز قبل در رسانههای خود دو سناريو برای وين ساخته و پرداخته کرد و حتی تيتر جرايد خويش را نيز از قبل مهيا ساخته است. سناريو اول آنها اين بود که چنان که طرفين به توافق نهايی دست يافتند اين اتفاق را نوعی سازش و عقب نشينی از اصول انقلاب معرفی کند، در سناريو دوم که امروز محور مطالب رسانه تندروها قرار گرفته است ادعا میشود که امضا نشدن توافق نهايی نشانه ادامه دشمنی طرف مقابل و حجتی است بر تعطيلی مذاکره.»
سرمقاله نويس روزنامه ايران تاکيد کرده است که «جريان تندرو در فردای وين تلاش خواهد کرد تا با اين تصوير وارونه دوباره توجه بخشی از افراد ساده انديش را به سياستهای هشت سال گذشته جلب کند و مدعی آن شود که در آستين خويش راه حلهايی برای پرونده هستهای دارد.»
اين روزنامه البته نوشته است که «تندروها در اين عمليات تبليغاتی خويش با يک مانع غير قابل عبور مواجه هستند، اينکه ظرف ۱۶ ماه همه حقايق مربوط به عواقب خسارت بار انديشه تندروها در سياست خارجی برای افکارعمومی ايران عيان شد و در همان حال شهروندان ايرانی دريافتند که میتوان با همه قدرتهايی که هشت سال در جبهه تحريم ايران بودند، با زبان منطق و عقلانيت مذاکره و همکاری کرد و بهجای تلاش بیحاصل برای زوال و شکست حريف بهبازی برد-برد دست زد که شکست و ناکامی بهآن راهی ندارد و اين شايد مهمترين آموزه ۷ روز مذاکره در وين باشد.»
ارزيابی روزنامه نزديک به جبهه پايداری نتيجه مذاکرات وين؛ «هيچ»
روزنامه وطن امروز، به صاحب امتيازی مهرداد بذرپاش نماينده نزديک به جبهه پايداری جز دو ستون يادداشت و تيتر يک خود با عنوان «هيچ»، تمام صفحه را سفيد چاپ کرده و نوشته است: «يکسال از توافق ژنو گذشت؛ مذاکرات هستهای برای لغو تحريمها به نتيجه نرسيد؛ توافق ژنو ۷ ماه ديگر تمديد شد.»
عابدين نورالدينی در گزارش روزنامه وطن امروز نوشته است: «توافق سياسی هم تنها يک گمانهزنی بود. وين اين بار نيز همانند ۴ ماه قبل آبستن يک خبر بزرگ نبود. شايد اگر در ميان مذاکرهکنندگان کسی به خرافات اعتقاد داشته باشد؛ پيشنهاد برگزاری مجدد مذاکرات در ژنو را مطرح کند. وين طلسم شده است.»
اين روزنامه با تاکيد براينکه «هم تيم مذاکرهکننده دولت ايران و هم تيم مذاکرهکننده دولت اوباما به شدت با اعلام شکست مذاکرات مخالفند و به همين دليل شايد تمديد تنها راه چاره طرفين برای تداوم مذاکرات باشد»، بارديگر توافق ژنو را مورد انتقاد قرار داده و از قول «منتقدان نحوه رفتار تيم مذاکرهکننده در مذاکرات هستهای» نوشته است: «درباره توافق ژنو بارها اعلام شد عدم رعايت توازن در اين توافق ضعيف، قطعا برای ايران هزينهساز خواهد شد» و اکنون «تمديد» مذاکرات «باز هم خسارتبار است و مهمتر از همه اينکه نمودار محاسباتی طرف مقابل درباره رفتار تيم ايرانی را تقويت میکند.»
اين روزنامه درعين حال نوشته است که «تمديد، يک سناريوی بسيار پرسود و منفعت برای طرف آمريکايی و شرکای آنها» از جمله «اسرائيل» است.
مهدی محمدی از اعضای دبيرخانه شورای عالی امنيت ملی در دوره دبيری سعيد جليلی، نيز در سرمقاله روزنامه وطن امروز با عنوان «پس صحنه وين» نوشته است: «مذاکرات هستهای ايران و ۱+۵ تقريبا بدون نتيجه پايان يافت. دو طرف نه توانستند به يک تفاهم سياسی کلی برسند و نه نهايی کردن جزئيات توافق نهايی امکانپذير شد. تنها چيزی که اجمالا میدانيم رخ داده اين است که دو طرف برای زمانی حدود ۷ ماه مذاکرات را در قالب يک توافق موقت جديد تمديد کردهاند.»
سرمقاله نويس اين روزنامه با تاکيد براينکه «مهمترين بخش مساله، يعنی بدهبستانی که منجر به يک توافق موقت جديد شده، مبهم است»، «تمديد» مذاکرات را «يک تاکتيک مذاکراتی» توصيف کرده و نوشته است: «اين تاکتيک مذاکراتی دو هدف اصلی داشته است:يک.پوشاندن اين موضوع که مذاکرات به دليل زيادهخواهی آمريکا در واقع شکست خورده است، و دو. بازگشتناپذير کردن روند آينده برای دوطرف بهگونهای که مجبور باشند تا ماه مارس درباره کليات مساله تفاهم کنند و تا ژوئيه به يک متن مشروح قابل اجرا برسند.»
روزنامه وطن امروز تاکيد کرده است که «با موضع فعلی آمريکا، نه در ۷ ماه آينده و نه حتی در زمانی بسيار بيشتر از آن، امکان تفاهم و رسيدن به توافقی که دو طرف در بلندمدت به آن پايبند باشند، بسيار دشوار خواهد بود.»
نگاه کيهان به پايان مذاکرات وين: «تحريم ها تمديد شد»
روزنامه کيهان تيتر يک شماره سه شنبه به جای عنوان «تمديد مذاکرات» از عنوان «تمديد تحريم ها» استفاده کرده و نوشته است: « نتيجه يک سال مذاکره با ۵+۱» اين است که «کدخدا قابل اعتماد نبود، تحريم ها تمديد شد.»
اين روزنامه همچنين نوشته است: «عدم دستيابی به يک توافق جامع پس از يکسال مذاکره و البته اعتمادسازی يک طرفه ايران، موجب شده است تا طرفين عملا به سمت تمديد غيررسمی توافق پيشين در قالب يک توافقنامه کلی حرکت کنند؛ توافقی که باعث توقف برنامه هستهای ايران بدون هزينهای خاص از سوی غرب منجر شده است.»
کيهان درعين حال به نشست خبری وزير خارجه آمريکا در وين اشاره کرده و نوشته است: « ايران فعاليت هستهای خود را کندتر کرده و دنيا امنتر شده است. سال گذشته بحث غنیسازی ۲۰ درصد بود اما الان در ايران غنیسازی بين صفر تا ۵ درصد انجام میشود. ايران در واقع تعليق فعاليتها را پذيرفته است.»
اين روزنامه همچنين نوشته که جان کری،وزير خارجه آمريکا، در پاسخ به سوال «خبرنگار ايرانی مبنی بر اينکه شما میخواهيد همهچيز را از جمله پلوتونيوم، غنیسازی و غيره صفر کنيد پس کی تحريمها را صفر میکنيد؟» گفته است: «هنوز که توافق جامع امضا نشده است و ايران به سمت توافق حرکت کرده است و ما هم مقداری از تحريمها را برداشتهايم. اگر ايران توافق جامع را امضا کند، ما هم نگرانیهای ايران را درباره تحريمها رفع میکنيم» اما «ما هنوز سوالهای بزرگی درباره برنامه هستهای ايران داريم.»
کيهان همچنين در سرمقاله ای با تيتر «از ژنو آرزو تا وين واقعيت»، با تاکيد براينکه «تعهدات جديد ما هنوز معلوم نيست»، نوشته است:« آيا نام چنين کاری تمديد مذاکرات است؟در پاسخ برخی ديپلماتهای حاضر در مذاکره میگويند چون بخشی از توافقات درباره کليات صورت گرفته و برخی جزئيات در پرانتز مانده، در واقع مسئله فراتر از تمديد مذاکره نوعی تفاهم سياسی نانوشته،شفاهی، است.»
محمد ايمانی در سرمقاله کيهان نوشته است: «برخی کلمات در مذاکرات، مبهم و تعريف ناشده و بعضاً غلطانداز و تحريفآميز ادا میشوند. از جمله اينکه گفته شده در کليات توافق حاصل شده و در جزئيات اختلافاتی وجود دارد. درباره اهميت فناوری هستهای و نسبت آن با اقتصاد کشور و اينکه ساختار اين فناوری (به عنوان سمبل عزت و استقلال ملی و نه حتی صرف فناوری) قابل معامله هست يا نه، بحثهايی در ميان برخی محافل بوده است اما اينکه در مذاکرات بايد تحريمها لغو شود، حداقل توقع از مذاکرات» بوده است.
روزنامه جوان، نزديک به سپاه پاسداران، نيز در تيتر يک خود نتيجه مذاکرات وين را « استمرار قطعی تحريمها تا تابستان» و «هفت ماه تنفس مصنوعی به ديپلماسی هستهای» توصيف کرده و نوشته است: « همانطور که پيشبينی میشد، مذاکرات هستهای ايران با ۱+۵ به توافق جامع ختم نشد و دو طرف فقط برای دومين بار توافق ژنو را وين تمديد کردند.طرفين به توافق سياسی که چند روز است در وين درباره آن بحث میشود نيز دست نيافتند و آن را به مذاکرات آتی طی ماههای آينده موکول کردند.»
دخالت ماموران در تشييع پيکر محسن خشخاشی
روزنامه جهان صنعت ضمن انتشار گزارشی از «مراسم تشييع پيکر محسن خشخاش» دبير فيزيک دبيرستان خافظه بروجرد که با ضربات چاوقی دانش پازنده ساله ای کشته شده است، از قول کورش محمدی، رييس انجمن آسيبشناسی اجتماعی ايران ناتوانی سيستم آموزش و پرورش ايران يکی مقصران اين رخداد معرفی کرده است.
به نوشته اين روزنامه، صبح دوشنبه «حدود سه هزار نفر از مردم بروجرد در مراسم تشييع پيکر محسن خشخاشی، دبير فيزيک دبيرستان پسرانه حافظی که دو روز پيش توسط يکی از دانشآموزان به قتل رسيده بود، شرکت کردند.»
جهان صنعت با اشاره به «حضور پرشمار پليس و ماموران نهادهای نظارتی» در اين مراسم، نوشته است: «جنازه اين معلم با حضور پليس به صورت مستقيم از خانه به آرامگاه دارالسلام منتقل شد» و «هنگامی که مردم حاضر مقابل اداره آموزش و پرورش از انتقال جنازه به دارالسلام مطلع شدند، به سمت اين آرامگاه که در شمال شهر بروجرد و بالای منطقه رودکی واقع شده است، حرکت کردند.»
اين روزنامه همچنين خبر داده است که پس از مراسم تشييع و خاکسپاری محسن خشخاشی، «بيش از يکصد معلم که در مراسم تشييع جنازه شرکت کرده بودند در اعتراض به نحوه برگزاری مراسم به مقابل اداره آموزش و پرورش» تجمع کردند و يکی از معلمان حاضر در تجمع با انتقاد از محدوديتهای ايجاد شده برای شرکتکنندگان در مراسم تشييع جنازه مرحوم خشخاشی گفت: «حتی يک بلندگو هم در اختيار صنف معلمان قرار ندادند تا مطالب خود را بيان کنيم يا برای معلم کشته شده مداحی کنيم» و در مراسم تشييع «فردی از جانب فرمانداری پشت بلندگو قرار گرفته بود که متنهای از پيش آماده شده را میخواند.»
روزنامه جهان صنعت با مروری بر چگونگی کشته شدن محسن خشخاشی، دبير فيزيک دبيرستان حافظيه بروجرد بر اثر ضربات چاقوی يک دانش آموز، از قول کورش محمدی، استاد دانشگاه و رييس انجمن آسيبشناسی اجتماعی ايران درباره علل و انگيزههای اين «فاجعه در مدرسه»، نوشته است: « در نظام تعليم و تربيت ما، پرورش چندان کاربردی نشده و يک نظام آموزشی داريم که اصطلاح "پرورش" را با خود به يدک میکشد. آموزش و پرورش ارتباط آنچنانی با خانوادهها ندارد و يک نظام آموزشی آرمانگراست که افراد را به قصد کسب مدرک تربيت میکند و هدف غايی آن بيشتر مدرک است تا کارايیها و قابليت پرورشی دانشآموز.»
رييس انجمن آسيبشناسی اجتماعی ايران با بيان اينکه بررسیها درباره دانشآموزی که معلم خود را به قتل رسانده، مشخص کرده است که «وی به کرات غيبت داشته و در مدرسه حاضر نمیشده است» و حالا «بايد ديد نقش مشاوران در اين مدرسه چگونه بوده است» چرا که «مدرسه بايد از وضعيت روحی و روانی و خانوادگی دانشآموزانش مطلع باشد.متاسفانه امروز مشاوره يک حلقه مفقوده در آموزش و پرورش است.»
کورش محمدی ضمن تاکيد براينکه «اظهاراتش نافی مسووليت خانواده نيست»، گفته است: «بايد پذيرفت که اين دانشآموز با انگيزه قتل معلم به مدرسه نرفته است. صحيح است که چاقو به همراه داشته اما اين موضوع دليل بر اين نيست که وی انگيزه قتل داشته است» و بايد بررسی شود که «چرا يک دانشآموز بايد سلاح سرد با خود حمل کند؟»، و «آيا خانواده مقصر است؟ يا آموزشوپرورش مقصر است و يا جامعه؟ »
روزنامه جهان صنعت همچنين از قول رييس انجمن آسيبشناسی اجتماعی ايران نوشته است: «احتمال نخست اين است که اين فرد شايد از اختلال روانی رنج برده و دچار افسردگی، پرخاشگری و تبعات آن بوده باشد»، در احتمال دوم ممکن است « فرد تحت فشارهای تربيتی خانواده قرار داشته و تحت تاثير الگويی که پرخاشگری و جسارت به بزرگترها را القا میکند قرار گرفته باشد»، و در حالت سوم «ممکن است اين دانشآموز تحت فشارها و استرسهای ناشی از شرايط موجود در مدرسه قرار گرفته باشد. روشهای ناصحيح تربيتی، برخوردهای تند و شکننده، ارايه الگوهای تند، ديکتاتور مآبانه و پرخاشگرانه از سوی اوليای مدرسه بیتاثير نيستند»، ضمن اينکه «نبايد از الگوهای پرخاشگری ارايه شده توسط جامعه، محيط و رسانههايی چون ماهواره غفلت کرد.»
رييس انجمن آسيبشناسی اجتماعی ايران تاکيد کرده است که در همه اين حالت ها «چيزی از بار مسوليت نظام تربيتی و پرورشی در خانه دوم دانشآموز که مدرسه است کم نمیشود»، چرا که مدارس در ايران «با دانشآموز دارای اختلال روانی يا سطحی از پرخاشگری آزار دهنده با رويکرد رفع تکليفی برخورد میکنند و برنامهای برای دانشآموزان پرخاشگر ندارند، اين دانشآموزان يا طرد میشوند يا اخراج و نظامی وجود ندارد که وی تحت مراقبت باشد.»
به نوشته جهان صنعت، کورش محمدی درعين حال گفته است: «اين موارد نافی حرکت زشت، تخريبی، ضدارزش و فاجعه بار اين دانشآموز نيست و نبايد با آن احساسی برخورد کرد. اين حادثه به لحاظ قضايی و انتظامی يک شيوه برخورد میطلبد اما يک هشدار جدی برای نظام تعليم و تربيت ماست.»
سونامی سرطان؛ شايعه يا واقعيت
روزنامه کسب و کار در گزارشی با تيتر «سونامی سرطان؛ شايعه يا واقعيت»، اظهارات متفاوت کارشناسان و مقام های رسمی درباره «سونامی سرطان» در ايران را مورد بررسی قرار داده و نوشته است: «هر چقدر هم مسئولان بگويند وجود سونامی سرطان در ايران واقعيت ندارد اما خبرها حرف ديگری میزنند. همين هفته گذشته بود که غلامحسين مظلومی، مرتضی پاشايی و مجيد بهرامی بهدليل سرطان جان سپردند.»
سارا غصنفری گزارش نويس روزنامه کسب و کار نوشته است: «وقتی سری به داروخانههای پايتخت میزنيد مسئولانشان میگويند بيشترين ميزان مراجعه برای خريد داروهای سرطانی است اما باز هم مسئولان وجود سونامی سرطان را انکار میکنند»، و از جمله رسول ديناروند، معاون وزير بهداشت و رييس سازمان غذا و دارو در حاشيه گردهمايی معاونان غذا و داروی دانشگاههای علوم پزشکی در پاسخ به سوالی درباره روند بروز سرطان در ايران گفته است: «آنچه که برخی رسانهها به عنوان سونامی سرطان مطرح میکنند، درست نيست و ارزيابیهای ما اين موضوع را تاييد نمیکند. سونامی به معنای آن است که سرطان در کشور چند برابر شده است که چنين چيزی نيست. سالهاست که نظام ثبت سرطان را در کشور داريم. پيشبينی ما آن است که در سال ۹۳ حدود ۸۵ هزار مورد جديد سرطان داشته باشيم.»
روزنامه کسب و کار همچنين بحث های جاری ميان «سازمان حفاظت محيط زيست و نمايندگان مجلس» در اين خصوص اشاره کرده و نوشته است: «محيطزيستیها دليل توقف توليد بنزين پتروشيمیها را سرطانزا بودن "بنزن" موجود در بنزين پتروشيمیها میدانند و با ارائه مستنداتی به مجلس سعی دارند تا بگويند سونامی سرطان فعلی در ايران ناشی از آلودگی هوا بهدليل بنزينهای توليدی است.»
اين روزنامه با اشاره به اظهارات حسين آذين،سخنگوی کميسيون اصل ۹۰ مجلس، نوشته است: سازمان محيط زيست «آمارهايی ارائه میکرد مبنی بر اينکه سرطان در سالهای اخير افزايش يافته است و بهگونهای اين موضوع را به استفاده از ريفرميت پتروشيمی ربط میداد اما وزارت بهداشت اعلام کرد که ۱۰ تا ۱۵ سال طول میکشد تا موج سرطان جديد وارد شود.»
محمداسماعيل اکبری، رئيس مرکز تحقيقات سرطان به روزنامه کسب و کار گفته است: «هر عاملی که سرطانزا باشد حداقل بيش از ده سال زمان میبرد تا خودش را بروز دهد. اين موج سرطان که درحال حاضر در ايران وجود دارد به آلودگی هوا مرتبط نيست. آلودگی هوا يا بنزن سرطانزا هستند اما عمر توليد سرطان با بنزن حداقل پانزده سال است و بهدليل آلودگی هوا ۲۰ سال زمان میبرد تا سرطان آشکار شود. متاسفانه فرزندان ما در آينده به سرطان مبتلا خواهند شد و نمیشود وجود موج سرطان درحال حاضر را به بنزن موجود در بنزينها مرتبط کرد.»
روزنامه کسب و کار با تاکيد براينکه «بحثها بر سر افزايش آلودگی هوای تهران و سرطانزايی بنزينهای پتروشيمی داغ است اما کارشناسان در اين بحث اتفاق نظر ندارند»، جنانکه حسن ابوالقاسمی، رئيس انجمن خون و سرطان کودکان ايران با اشاره به «نبود آمارها و اطلاعات کافی» درباره وجود سرطان ناشی از وجود بنزن در بنزين، به اين روزنامه گفته است: «نمیتوان در اين مورد اظهارنظر کرد زيرا هنوز آزمايشهای دقيقی در اين خصوص انجام نشده است. بنزن مادهای سرطانزاست اما درباره اينکه آيا بنزن موجود در بنزينهای توليدی عامل سرطانهای فعلی در ايران است آمار دقيقی وجود ندارد. متاسفانه حلقه مفقوده علت وقوع بیشمار سرطان در ايران، نبود آمار دقيق يا آمارهايی است که به درستی اعلام نمیشوند.»
اين روزنامه اظهارات حسن قاضی زاده هاشمی، وزير بهداشت، درباره «هزينههای درمان سرطان» را يادآوری کرده و از قول وی نوشته است: «هر سال ۸۰۰ ميليارد تومان برای درمان سرطانهای مختلف در ايران هزينه میشود.»
به گزارش روزنامه کسب و کار «افزايش هزينههای درمانی طی چند سال اخير به جايی رسيده است که هماکنون ۱۴ درصد از بيماران مراجعهکننده به مراکز درمانی با يکبار مراجعه به زير خط فقر سقوط میکنند از ديگر سو فقط هزينههای درمان اين بيماری معضل نيست، چه بسا افراد زيادی از شهرستانهای دور به اين بيماری مبتلا شدهاند و بايد هزينه رفت و آمد، اسکان و موارد ديگر را هم به اين ليست اضافه کرد» و علاوه بر اين «برای درمان بيماری سرطان يک بيمار يا همراهانش برای تهيه دارو بايد مسافرت يک روزهای در پايتخت داشته باشند.»
رسول ديناروند رئيس سازمان غذا و دارو نيز چندی پيش گفته بود: «سالانه بيش از ۱۰۰ هزار بيمار نيازمند شيمیدرمانی داريم. حدود ۹۰۰ ميليارد تومان برای اين بيماران هزينه میشود که تقريبا ۱۰ درصد اين مبلغ را خود اين بيماران و مابقی را بيمهها و وزارت بهداشت میپردازند. »
گزارش نويس روزنامه کسب و کار تاکيد کرده است که «اگر پای صحبت يک بيمار مبتلا به سرطان بنشينيد، برايتان خواهد گفت که برای خريد هر آمپول شيمیدرمانی بايد در حدود ۴ ميليون تومان پرداخت کند که در مجموع بايد در حدود ۲۰ ميليون تومان دارو بخرد که پرداخت درصدی توسط بيمه اصلا به چشم نمیآيد.»