لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۲:۰۹

«سه گزینه ایران» در قبال خروج آمریکا از برجام


پس از خروج آمریکا از توافق هسته‌ای ایران، مقام‌های اروپایی بر تعهد خود به اجرای کامل برجام و نیز اهمیت حفظ این توافق تأکید کرده‌اند.

در مقابل مقام‌های ایران نیز می‌گویند که تصمیم خود در مورد نحوه مواجهه با خروج آمریکا از برجام را پس از چند هفته رایزنی با اتحادیه اروپا و دیگر طرف‌های برجام یعنی چین و روسیه اعلام خواهند کرد. در این زمینه حسن روحانی گفته است که رایزنی‌ها با اتحادیه اروپا مشخص خواهد کرد که آیا باقی ماندن در برجام منافع ایران را تضمین می‌کند و همزمان دولت ایران از اتحادیه اروپا خواسته است که تعهدات خود درباره برجام را بدون قید و شرط اجرا کند.

در این میان برخی از کارشناسان و تحلیلگران اقتصادی می‌گویند باز شدن بازار ایران بر روی چین و روسیه می‌تواند در نگرش اتحادیه اروپا به ایران تغییراتی ایجاد کند. مهرداد عمادی، اقتصاددان و کارشناس و مشاور امور تحریم‌های اقتصادی و مالی در لندن، در گفت‌وگو با رادیو فردا به پرسش‌هایی در این زمینه پاسخ داده است.

او از جمله به رادیوفردا می‌گوید که ایران سه گزینه در قبال خروج آمریکا از برجام دارد که یکی از این گزینه‌ها می‌تواند تعیین فرصتی سه ساله برای محک زدن همراهی اتحادیه اروپا با برجام باشد.

آقای عمادی، تغییر نگرش اتحادیه اروپا نسبت به ایران تا چه حد محتمل می‌تواند باشد؟

نگاه کنید به ابتدایی‌ترین اینها که برای گروگان‌گیری دیپلمات‌های آمریکایی بود. تحریم‌های بعدی که تحریم‌های جدی‌تر بود و در لایحه پیشنهادی کاخ سفید بنام قانون تحریم ایران و لیبی بود، که بعد به قانون تحریم ایران تبدیل شد و مربوط به سرمایه‌گذاری در پروژه‌های نفتی و گازی ایران بود، با سقف ۲۰ میلیون دلار، و هر شرکتی، نه فقط شرکت‌های آمریکایی، بیش از ۲۰ میلیون دلار سرمایه‌گذاری می‌کردند، شامل تحریم می‌شدند.

بعد آمریکا دو بخش دیگر به اینها اضافه کرد. یک بخش لیست بزرگی بود که شامل سپاه پاسداران و تمام پروژه‌های نظامی-صنعتی ایران، و آنچه مربوط به توانمندی سپاه پاسداران و سخت افزارهایی بود که می‌توانستند حامل سلاح‌های کشتار جمعی باشند؛ پس از این یک چیز دیگر هم اضافه شد، ظرف سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ بود که تمام فعالیت‌های مالی و بانکی سازمان‌ها و نهادهایی که پیوند مستقیم یا غیرمستقیم با نهادهای نظامی-امنیتی ایران داشتند تحریم شدند، که باز مرکز این دایره، سپاه پاسداران بود. آنها هم شامل این تحریم‌ها شدند.

پس از آن، آخرین مرحله‌اش که بر می‌گردد به ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ که اروپایی‌ها با آن همراهی کردند، این بود که در مورد تمام خریدهای صنعتی که ایران می‌کند، و تأمین منابع خریدهای صنعتی، باید نشان داده می‌شد که این پول‌ها به منابع سپاه ربطی ندارد یا مورد استفاده دوگانه، که سپاه هم ممکن است از اینها در صنایعش استفاده کند، مورد تأیید قرار نمی‌گرفت.

در این راستا، این پاراگراف آخر تحریم‌ها بود که دیگر همه کانال‌های مالی را برای خریدهای خارجی ایران بست. آنها برای پروژه‌های عادی بود، اینها تمامش زیر لیست بزرگی رفت و آن لیست بزرگ به تحریم‌های تأیید شده آمریکا در مورد محدود کردن توان نظامی و پولشویی نهادهای مربوط به سپاه پاسداران مربوط می‌شد .

سخنرانی آقای ترامپ را که نگاه می‌کنیم، و پس از آن، بر می‌گردیم به آن چیزی که هفته پیش در کنگره آمریکا مشخص بود چه صحبت‌هایی می‌شود و می‌بینیم دو بخش دیگر هم تا پایان ماه ژوئن به اینها اضافه خواهد شد که اینها هزینه کار شرکت‌های اروپایی با ایران را خیلی بالاتر می‌برد و ریسک کارشان را به شدت افزایش خواهد داد.

و من تصور می‌کنم گزندگی اصلی اینجاست. چون تنها قرارداد بزرگی که ایران با آمریکا دارد همان بوئینگ است و کار دیگری در پروژه‌های نفتی که برای هر دو کشور مثبت باشد، متأسفانه انجام نشد. ولیکن ایران با اروپا پروژه‌های متعددی دارد، و این دو بخشی که اضافه خواهد شد، کار شرکت‌های اروپایی را بسیار سنگین می‌کند.

آقای عمادی، اتحادیه اروپا بیانیه‌ای را منتشر کرده و در آن تأکید کرده اجازه نمی‌دهد تحریم‌های لغو شده قبل از سال ۲۰۱۵ یک بار دیگر در مورد ایران اِعمال بشوند. چه تحریم‌هایی در طول برجام لغو شدند که حالا اتحادیه اروپا می‌خواهد از آنها حفاظت کند؟

مهم‌ترین تحریم‌ها برای ایران، اینها بودند: مرحله اول تحریم‌های فروش نفت ایران، هم فروش و هم حمل اینها از طریق کشتی‌های نفتکش و هم بیمه این کشتی‌ها، که این خیلی خیلی بُرد عمیقی داشت در فروش نفت ایران. اینها دیگر برداشته شد. بخش دیگرش سرمایه گذاری‌های صنعتیِ غیرنظامی در ایران آزاد شد، که مثلاً آن پروژه‌هایی که الان ایتالیا برای راه آهن دارد، یا پروژه‌ای که مرسدس بنز برای کامیون‌های سنگین در ایران و مونتاژ و تولید بعد از پنج سال دارد، و حتی پروژه‌ای که موقعی صحبتش می‌شد که ممکن است ایرباس کارگاه تعمیربخشی از هواپیماهایش را در ساحل شمالی خلیج فارس ایجاد کند، نزدیک چاه بهار، اینها دیگر نمی‌توانست شامل تحریم‌ها باشد.

بعد، بخش سوم اینکه در کوتاه مدت، مهم‌ترین اینها بود، چون داشت ایران را از نظر اقتصادی فلج می‌کرد، بخش تحریم‌های بانکی بود. بازکردن اعتبار برای کار با ایران، و حمل سپرده‌های ایران. مقدار قابل توجهی از سپرده‌های ایران در یک زمانی، نزدیک به ۵۰ میلیارد دلاردر بانک‌ها و مؤسسات مربوط به اروپا منجمد شده بودند. آن تحریم هم برداشته شد.

بخش‌های دیگری که برداشته شد، این بود که همکاری‌های فرهنگی و دانشگاهی با ایران بود که یک زمانی دانشگاه‌های لندن دیگر اجازه نمی‌دادند دانشجویان دوره عالی از ایران بیایند و مثلاً در دوره‌های مهندسی در دانشگاه‌های خوب بریتانیا ثبت نام کنند. این خیلی برای ما مشکل شده بود. تمام اینها را که شما کنار می‌گذارید، تبادل تکنولوژی با ایران که در حقیقت ورود تکنولوژی به ایران است، چون این طوری نیست که ایران بخواهد به اروپا تکنولوژی بدهد. ولی برای ایران مهم بود که به تکنولوژی‌های موجود در آلمان و اتریش و سوئد و دانمارک دسترسی داشته باشد، از پمپ‌های نفتی تا خودروسازی و غیره. اینها تمام باز شد.

آن چیزی که در ایران می‌گفتند برجام کاری نکرد، برجام اتفاقاً خیلی از این درها را باز کرد. اینها را اتحادیه اروپا، آن سه مرحله اول که من اشاره کردم، آنها را حتماً می‌خواهد حفظ کند. چون برای شرکت‌های اروپایی که می‌خواهند با ایران کار کنند یا در حال کار کردن هستند یا توافق کرده‌اند، اهمیت مستقیم دارند.

در مورد تبادل‌های فرهنگی و دانشگاهی هم اتحادیه اروپا یک نگاه درازمدت به ایران دارد که می‌تواند به عنوان یک کارگاه تولیدی، شریک مهمی برای شرکت‌های اروپایی باشد، اگر آقایانی که در نهادهای امنیتی ایران هستند، بگذارند این اتفاق بیفتد. فعلاً که نشده.

اما آقای عمادی، بسیاری از این مواردی که شما به آن اشاره کردید، در واقع قرارداد بین شرکت‌های غیردولتی با ایران است. اتحادیه اروپا چطور می‌خواهد امنیت این قراردادها را تضمین کند که تحریم‌هایی که آمریکا قرار است اِعمال کند، روی این قراردادها تأثیری نگذارد؟

این سؤال شما، پرهزینه‌ترین بُعد این پروژه آمریکا را مطرح می‌کند. چون در حقیقت آمریکا نمی‌تواند به دولت آلمان بگوید شما با هم قرارداد تجاری بین دو دولت نبندید. این را مثلاً شرکت کنتیننتال که در ساخت قطار، لوکوموتیو و راه آهن، دومین شرکت بزرگ اروپاست، این کار را می‌تواند بکند. خب شما این را به دولت آلمان نمی‌توانید بگویید چون می‌گوید نه خیر، قرارداد بسته‌ام و امضا کرده‌ام. ولی در چارچوب حقوقی خودش می‌شود، اگر به این صورت مطرح شود که دولت فدرال در آمریکا بگوید که اگر کنتینانتال با ایران قرارداد ببندد، دیگر نمی‌تواند وارد بازار آمریکا بشود.

این بخشی از صحبت آقای ترامپ بود که زیاد به آن نگاه نشد، که نه تنها ما ایران را تحریم خواهیم کرد، حتی کسانی را هم که همراهی کنند تحریم می‌کنیم. در چشم ما این پروژه‌ها، پروژه‌های قابل قبولی نیست، آنها هم خودشان را وارد تحریم می‌کنند! این آن گزندگی و آن نیشی است که در پیام آقای ترامپ بود. دولت آلمان گفته ما این روابط را حفظ خواهیم کرد. اما یک بانک دولت آلمان، در آمریکا هم هست این بانک، بانک صادرات و واردات که کار شرکت‌های آمریکایی را در کشورهایی که کار می‌کنند، مثل عربستان سعودی یا پاکستان و ...، تضمین می‌کند. در آلمان هست، در بریتانیا هم هست، اما این طور نیست که از نظر مالی، این بانک بتواند پروژه‌های خیلی خیلی سنگین را صد در صد پوشش بدهد. از نظر مالی یک مقداری می‌تواند.

اروپا، خودش یک صندوق دارد که این صندوق، صندوق همراهی یا توان‌افزایی برای صادرات اتحادیه اروپاست. حالا این اگر بخواهد در مورد ایران استفاده شود اگر برجام حفظ شود، اساسنامه این صندوق باید یک مقداری بازنویسی شود. چون خیلی از قراردادهایی که آلمان و فرانسه با ایران بستند، اینها صادرات نیست، قرارداد همکاری‌های صنعتی است. مثل قرارداد پژوسیتروئن ، پی اس اِی، یا مثل قرارداد فولکس واگن آ.جی.، اینها فروش فولکس واگن به ایران نیست؛ قطعات و تکنولوژی را به ایران دادن است و تولید شامل آن صندوق به طور مستقیم نمی‌شود.

این احتیاج دارد بازنویسی شود، که این هم یک مقدار زمان می‌برد و هم کشورهای داخل اتحادیه اروپا را که خواهان رودررویی با آمریکا نیستند، که من می توانم لهستان را اسم ببرم، که لهستان اصلاً نظر مثبتی ندارد که بخواهد خود را در چالش جدید رودررویی با آمریکا بگذارد، خب در آن جا با توجه به قانون اساسی اتحادیه اروپا در مورد بازنویسی اساسنامه سازمان‌های اتحادیه، همه باید همراهی کنند و مسئله رأی اکثریت نیست. این است که می‌تواند کار را دچار اشکال کند.

اما از نظر توان مالی، باید این را اضافه کنم که اتحادیه اروپا اگر نگاه کنیم، چیزی نزدیک به نیم تریلون یورو بودجه‌های مختلف در اختیارش هست و اگر بخواهد می‌تواند یک کاری کند. حتی از نظر قانونی هم اگر یک دادستان عمومی در نیویورک یا خزانه‌داری آمریکا بخواهد مثلاً کنتینانتال یا توتال فرانسه را تحت فشار بگذارد، می‌تواند از نظر حقوقی این را کاملاً پوشش بدهد. اما مشخصاً به این برمی‌گردد که سودی که اتحادیه اروپا برای کار با ایران می‌بیند در دراز مدت چه قدر خواهد بود. تصور و ارزیابی این سود مهم است.

اگر اتحادیه اروپا ببیند ایران به جای این که اقتصادش را که دارد روز به روز بازتر کند، آن را روسی‌تر و چینی‌تر می‌کند، انگیزه هم در داخل اتحادیه اروپا طوری خواهد بود که شاید بهتر باشد بگذاریم برخی از این تحریم‌ها معرفی بشوند که هم هزینه رودررویی با آمریکا کاهش پیدا کند، هم این که دیگر به آن صورت سودی در کار با ایران نمی‌بینیم. البته چرا ما باید خودمان را زیر این ریسک ببریم.

رفتار درون ایران، به ویژه من اشاره می‌کنم این برنامه سوزاندن سمبولیک برجام در مجلس که همین الان که شما با من صحبت می‌کنید در سه پایتخت اروپایی، این دیده شده و بررسی شده که این یعنی چه، آیا مجلس می‌گوید این توافق کلاً باید از بین برود، اینها خودکشی‌های سیاسی است که متأسفانه در این دهه‌ها در ایران بسیار نمونه‌هایش را دیده ایم و چنین حرکاتی است که می‌تواند باعث شود انگیزه در بروکسل برای حمایت درازمدت از این توافق بسیار کم‌توان و کم‌انرژی بشود.

آقای عمادی، چشم‌انداز اقتصادی اتحادیه اروپا به چه شکل است؟ شما گفتید ممکن است بازشدن بازار ایران یا چینی و روسی شدن بازار ایران، در اتحادیه اروپا تغییر نگرش ایجاد کند؛ چقدر ممکن است این در ماه‌های پیش رو خودش را نشان بدهد و تأثیرگذارباشد؟

من تصور می‌کنم که این مقداری شروع شده و به آن توجه نشان داده‌اند. اگر ما نگاه کنیم، از هفته اول نوامبر، آذرماه ما، من فکر می‌کنم آقای پوتین به تهران رفتند و قبل از آن آقای لاوروف که در تهران بودند، روس‌ها موفق شدند که در ۱۰ پروژه بزرگ نفتی ایران، جای پا پیداکنند. شش تا از آن قراردادها ترک مناقصه بود و مستقیم داده شد. یعنی بدون هیچ رقابتی با شرکت‌های کشورهای دیگر، اینها مستقیماً به شرکت‌های روسی داده شد.

ما نگاه می‌کنیم، گاسپروم، روس اویل، بدون هیچ رقابتی پروژه‌های خیلی بزرگ در پارس جنوبی و کانون‌های غربی به اینها داده شد. این کار اتحادیه اروپا را یک مقدار تکان داد. به خاطر اینکه مسئله امنیت انرژی اتحادیه اروپا یکی از کارت‌هایی بود که ایران در اختیار قرار داشت که ایران را برای اتحادیه اروپا بسیار با ارزش کرد. چون نیازهای گازی اتحادیه اروپا و منابع گازی ایران که الان از دوسال پیش بزرگترین منابع گازی را داشته‌اند، می‌توانست صدمه‌ای را که اتحادیه اروپا در این ۱۱ ساله از مسئله قطع شدن گازش از سوی روس‌ها، هم در ایتالیا و هم در اتریش دیده، بسیار کم کند و صدمه‌پذیری اتحادیه را پایین بیاورد.

این چیزی است که من می‌گویم روسی شدن و روسی کردن قراردادهای نفت و گاز؛ این هم ارزش و هم اهمیت ایران را بسیار بسیار کم کرد. اینها قراردادهای کوتاه‌مدت هم نیستند. کوتاه‌ترین این قراردادها ۱۵ ساله و طولانی‌ترینش ۲۵ ساله است. این فقط بخشی از آن است. سه هفته پیش وزارت نفت ایران اعلام کرد حتی در پروژه‌های نفت و گازی که اروپایی‌ها شرکت دارند، ما دوست داریم روس‌ها هم آن جا باشند. یعنی در حقیقت دارند به شرکت‌های اروپایی می‌گویند شما باید یک سهمی به روس‌ها بدهید . این نه تنها فقط کوچک شدن جای پای اروپاست از نظر مشارکت و سرمایه‌گذاری‌شان در بخش نفتی، بلکه باز کردن در برای خروج این شرکت هاست.

ما نگاه می‌کنیم رویال داچ شل که قرار بود به جای بریتیش پترولیوم در پروژه‌ای بیاید، آنها خیلی الان اشتیاق‌شان را از دست داده‌اند. زیر یک ذره‌بین بزرگتر این را به بخش‌های دیگر توسعه بدهیم، می‌بینیم بخش راه آهن هم همین الان که شما با من صحبت می‌کنید، بیش از سه هزار واگن از روس‌ها خریده‌ایم. راه آهن روس‌ها هم از نظر استانداردهای اندازه که این خیلی مهم است و مهندسین ترابری متوجه اشاره من می‌شوند، و هم از نظر فشار حمل کالا متناسب با نیازهای روسی هستند. اینها باعث شد که این هفته‌ها در اتحادیه اروپا یک نگاه جدیدی نسبت به ایران در حال تولد باشد، که اینهایی که واقعاً در ایران پرقدرت‌تر و پرتوان‌ترند و حرف نهایت را آنها می‌زنند، آنها هیچ تمایلی به توسعه روابط و همکاری های صنعتی با اتحادیه اروپا ندارند.

در کنار این هم می‌بینند که قراردادهای بزرگ یکی پس از دیگری اگر به روسیه داده نشود، به چین داده می‌شود. این، در را باز کردن برای انحصارهای جدید است. در این چارچوب من فکر می‌کنم که ما انعکاس این را خواهیم دید، که یک مقداری در خود اتحادیه این صدا بلندتر و بلندتر بشود که ایرانی‌ها تمایلی به کار ندارند و بلکه اینها تمایل به همین بسته نگهداشتن اقتصاد و کدر نگهداشتن حساب‌های تجاری خودشان دارند. چون یکی از دلایلی هم که در این سال‌ها ایران خیلی تمایل به کار به ویژه با چین و بعد با هند و روسیه داشته، این است که وقتی شما با اینها قراردادهای تجاری می‌بندید، در حساب‌ها خیلی راحت می‌شود دست برد. ولی شما وقتی با استات اویل نروژ کار می‌کنید قراردادهای ضد پولشویی و شفافیت در نروژ این طوری است که شما کوچکترین تخطی بکنید، مدیران به زندان می‌روند.

در خود آلمان ما دیده‌ایم مدیران فولکس واگن و زیمنس جریمه‌های سنگین داده‌اند و در عین حال، برخی‌شان به خاطر رشوه‌پردازی به زندان رفته‌اند. اینها را که کنار همدیگر می‌گذاریم، در حقیقت یک مقدار جذابیت کار با ایران در این دو سال کمتر شده.

آقای عمادی، اگر از منظر ایران به ماجرا نگاه کنیم، چطور؟ این طور که آقای روحانی گفته‌اند و آقای ظریف تأکید کرده‌اند، ایران در حال بررسی است که چقدر ممکن است تحریم‌های لغوشده قبل از ۲۰۱۵ متوقف بماند و در آن صورت اعلام می‌کند که در برجام خواهد ماند یا ایران هم برجام را ترک می‌کند. فکر می‌کنید ایران چه راهبردی می‌تواند داشته باشد و چه سناریوهای محتملی پیش رو دارد؟

الان من تصور می‌کنم اینجا شاید کم‌بهره‌ترین سناریو، این سناریوی تهدید به خروج از برجام باشد. نگاه من ممکن است کاملاً اشتباه باشد ولی در نگاه من مورد پسندترین گزینه ایران برای کاخ سفید این است که ایران خارج شود. چون دقیقاً در را برای واشینگتن باز می‌کند که تمام گفت‌وگوها از صفر شروع بشود. یعنی از تولید کردن تانک و موشک تا تمام پروژه‌های صنعتی و بازرسی تمام مجتمع‌های نظامی ایران، یعنی تمام اینها را می‌شود روی میز گذاشت. درحقیقت الان واشینگتن، هرچند آقای ترامپ بخواهد، این را نمی‌تواند در سطح جهانی مطرح کند و بقبولاند. ولی اگر ایران خارج شد، آن توافق دیگر وجود خارجی ندارد.

اما اینکه چه استراتژی و چه گزینه‌ای برای ایران می‌تواند مطرح باشد، یک جانشینش این است که، دیروز هم مطرح شد در ایران، آقای روحانی مطرح کردند که ما در برجام خواهیم ماند، منتها طرف‌های اروپایی باید ضمانت بدهند. اینکه ضمانت بدهند در چه حدی است؟ اگر این ضمانت این است که ما حمایت می‌کنیم از برجام و توافقی که شده، و حاضر نیستیم بازرسی‌های جدید معرفی بشود و بازدیدهای جدید و پارامترهای جدید معرفی بشود، این همواره در امتداد و همسو با منافع ملی، و نه فقط منافع جمهوری اسلامی یا سیاسی است، که ایران حضور خارجی‌اش هر چه کمتر باشد، حالا این خارجی‌اش چه آمریکایی باشد، چه روسی، چه چینی.

اما بخش دیگر این است که اگر این ضمانت را شما می‌خواهید بگیرید به این صورت، که ما می‌خواهیم به دوران ۱۰ سال پیش برگردیم که پولشویی بکنیم، این کار را بکنیم، آن کار را بکنیم، هیچ کس ما را جریمه نکند، از بانک‌های اروپایی برای پولشویی استفاده کنیم ولی وقتی حساب‌ها گرفته می‌شود، جلو پول ما را نبندید، هیچ کس حاضر نخواهد بود چنین ضمانت‌هایی بدهد. چه برجام باشد، چه نباشد.

اما اگر ایران حاضر باشد و رفتار ایران در چارچوب برجام باشد، شفافیت روابط مالی و بانکی در آن زمان بهتر خواهد بود که در برجام بماند، چون نشان می‌دهد علی رغم این که یکی از امضاکنندگان و در حقیقت مهم‌ترین امضاکننده این قرارداد که بیشتر سر دعوا هم با او بود، خارج شده ولی ما حاضریم به این تعهد ادامه بدهیم. بازرس‌ها باشند، دوربین‌ها باشند، نظارت‌ها باشد، در آنجا شما هزینه را برای تحریم‌های بیشتر و تحریکات بیشتر از سوی واشینگتن افزایش می‌دهید. ولیکن برعکس، شما که خارج شوید، در را برای خیلی رفتارهای دیگر علیه کشور باز می‌کنید.

یک گزینه بین این دوتا هم هست، بین خروج و بین ماندن. این که ایران یک دوره مابین معرفی کند که بگوید ما برای سه سال می‌مانیم و این به معنای آن نیست که برجام همواره خواهد بود. این سه سال مایه راستی‌آزمایی ما از اروپاست. تا ببینیم اتحادیه اروپا چقدر حاضر است در این میان همکاری کند و انتظارات خارج از قانون و خارج از این توافق را که آمریکا می‌خواهد به ایران و تمام امضاکنندگان تحمیل کند، در برابر آن مقاومت نشان بدهد.

این شاید از لحاظ سیاسی، پذیرفته‌ترین گزینه برای تهران باشد. چون در تهران این نگاه هم هست که نگویند تسلیم شدیم و می‌ترسیم و ... از این حرف‌ها که متأسفانه دوستان می‌زنند بدون آنکه واقعاً متوجه باشند چه می‌گویند. اما این گزینه مابین، که سه سال می‌مانیم، این سه سال آزمایش است که اگر ببینیم علی رغم خروج آمریکا، اتحادیه اروپا حاضر است در کنار ما بماند، و به ما برای بازسازی اقتصادی و ادامه فروش نفت و استفاده از منابع مالی حاصل از صادرات نفت کمک کند، آن موقع ما بعد از سه سال اگر دیدیم کار مثبت است، به صورت همیشگی، حتی لایحه می‌دهیم که این برجام دیگر همیشگی شد تا پایان دوره قرارداد.

ولی من باز این را اضافه می‌کنم که خروج ایران، دقیقاً آن چیزی است که واشینگتن می‌خواهد، و به نظر من خطرناک‌ترین است و در داخل متأسفانه متوجه نیستند آقایان، که خروج از برجام دقیقاً در را باز کردن برای تمام چیزهایی است که شما می‌خواهید از آنها گریزان باشید خارج از این سه، من گزینه دیگری برای ایران نمی‌بینم.

  • 16x9 Image

    رویا کریمی مجد

    رویا کریمی مجد روزنامه‌نگاری را در سال ۱۳۷۱ در ایران آغاز کرد و اردیبهشت ۱۳۸۷ به رادیو فردا پبوست. او تهیه‌کنندگی برنامه هفتگی صدایی دیگر را که به بررسی مسایل زنان اختصاص دارد، برعهده دارد.  در سال ۲۰۱۵ میکروفن طلایی جشنواره رادیویی نیویورک به  برنامه رادیویی «سنت تیغ» که رویا کریمی مجد آن را تهیه کرده بود تعلق یافت. 

در همین زمینه

XS
SM
MD
LG