مجید محمدی جامعهشناس ایرانی مقیم آمریکاست.
علی خامنهای، خبره در فرافکنی، چرخش، فروکاهی و تجاهل آيت الله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در سفر به خراسان شمالی مشغول به رفع و رجوع انتقادات و مخالفتها عليه خود وی و حکومتش شد. او در اين رفع و رجوعها چهار تاکتيک را به کار گرفت: فرافکنی مشکلات و انداختن آنها به گردن ديگران، چرخش و تغيير موضوعات به سمت به کرسی نشاندن ايدهها و قدرت خويش، تواضع برای پوشاندن خصلتهای سلطه جويانهی رهبر کشور و منصوبان وی، و فروکاهيدن واقعيات به برساختههای شخصی خود يا موضوعاتی ديگر. فرافکنی به دشمنان آيت الله خامنهای همهی ويژگیهای حکومت دينی يعنی "سبک زندگی مادی شهوت آلود گناه آفرين هويت زدای ضد معنويت" (کيهان، ۲۴ مهر ۱۳۹۱) را به غرب نسبت می دهد. او در پشت تريبون و به هنگام فرافکنی فراموش می کند که حکومتش از فاسد ترين حکومتهای دنياست و رهبرانش در ماديات غصب شده از مردم غرق هستند؛ حاکمان غرق در رياکاری و پنهانکاریاند؛ حکومت در پی زدودن هويت ايرانی از شهروندان ايرانی و جايگزين کردن آن با هويت ظاهرا اسلامی برساختهی روحانيت شيعه بوده است. او با نظريهی توطئه همهی مشکلات کشور را به گردن "دشمنان" می اندازد. در بحث از سبک زندگی نيز وی کاملا به فرافکنی مشغول است. او از تحميل زندگی غربی بر ديگر ملل سخن می گويد تا مخاطبان فراموش کنند يا متوجه نشوند حکومت دينی سبک زندگی روحانيت را بر همهی اقشار جامعهی ايران تحميل کرده است. غربيان ارزشها و ايدههايشان را با ادبيات و هنر و فن آوری و دانش و پيشرفت به ديگران عرضه کردهاند و اسلامگرايانی مثل علی خامنهای اين را تحميل معرفی می کنند اما ترويج تفکيک جنسيتی و تبعيض عليه زنان، تماميت خواهی ايدئولوژيک، نفی حقوق آدميان، ارعاب و ترويج تنفر از نظر اسلامگرايان انجام وظيفهی الهی و عين خواستهی خود آدمهاست، خواستهای که خود آنها نمی دانند و بايد به زور به خورد آنها داد. چرخش: انتقاد از خودِ استالينی به جای پاسخگويی آيت الله خامنهای در موضوع سخت گيری بر زنان و دختران از بسيجيان و نيروی انتظامی (به خاطر اجرای دستورات خود وی و با هدف رفع مسئوليت از خود) و نيز در کاهش رشد جمعيت از خود انتقاد می کند. اين انتقادها اولا به محدودهی سياستهای جاری رژيم در تحميل سبک زندگی روحانيت بر جامعه وارد نمی شود. او هيچگاه نمی گويد سياستها چه بودهاند و چه کسی اين سياست ها را به اجرا درآورده و مسئول کيست؛ ثانيا متوجه است به تعديل فضای سياسی که شديدا عليه وی است (منصور ارضی: "جامعه مريض شده. همه پشت کردند به رهبری"، سايت بازتاب، ۱۳ مهر ۱۳۹۱) چون پس از سرکوبهای سال ۱۳۸۸ انتقادها مستقيما متوجه به خود وی شده است؛ و ثالثا انتقادها ربطی به مطالبات اصلی عمومی در حوزههای سياسی و اقتصادی ندارد. ايشان در هشت سال گذشته حامی سياستهای دولت احمدی نژاد بوده و به راحتی نمی تواند از آنها انتقاد کند و توپ را به زمين ديگران بيندازد. فراموش کردن جايگاه خود او گفته است: "مدارا کنيد. ممکن است ظاهر زنندهای داشته باشد؛ داشته باشد. بعضی از همينهايی که در استقبالِ امروز بودند و شما- هم جناب آقای مهماننواز، هم بقيهی آقايان - الان در اين تريبون از آنها تعريف کرديد، خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها ميگويند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد ميريزد. حالا چه کار کنيم؟ ردش کنيد؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به اين جبهه است؛ جان، دلباختهی به اين اهداف و آرمانهاست. او يک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهای اين حقير باطن است؛ نمیبينند. «گفتا شيخا هر آنچه گوئی هستم / آيا تو چنان که می نمايی هستی؟» ما هم يک نقص داريم، او هم يک نقص دارد. با اين نگاه و با اين روحيه برخورد کنيد. البته انسان نهی از منکر هم می کند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ايجاد نفرت. بنابراين با قشر دانشجو ارتباط پيدا کنيد." (رجا نيوز ۲۲ مهر ۱۳۹۱) اول آن که ايشان ظاهرا نمی داند که بسيج و نيروی انتظامی که در خيابان مزاحم زنان و دختران می شوند تحت نظر خود وی و بر اساس دستورت وی عمل می کنند و ايشان فرماندهی نيروهای مسلح است. دوم آن که به فرض نقص بودن "بدحجابی" (عبارت من در آوردی اسلامگرايان که تعقيب بر اساس آن هيچ مبنای شرعی و قانونی ندارد و البته نقص نيست و حق زنان است که هر طور خواستند لباس بپوشند) هر روز اين امر را در تريبونها و رسانهها داد می زنند اما آيا کسی حق دارد نقصهای "آقا" را بگويد بدون آن که سالها در کنج زندان بخوابد؟ و تجاهل سوم ابراز نادانی از عدم تساوی بی حجابی با ظاهر زننده است، تجاهلی که در همهی طرفداران حجاب اجباری به چشم می خورد. چهرهی طبيعی زنان نمی تواند زننده باشد. با آرايش چهره، زنان زيبات
آيت الله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در واکنش به تظاهرات بازار تهران در تاريخ ۱۲ مهر ۱۳۹۱ در پی کاهش شديد ارزش پول ملی تحريمها را وحشيانه و در عين حال بزرگنمايی شده و بی نتيجه خواند.
جامعه ایران در دو دهه اخیر شاهد تحولی زیرپوستی و تدریجی اما بنیادین در حوزه روابط صمیمی و جنسی بودهاست تا آن حد که گروهی این تحول را تا حد یک انقلاب نیز ارتقا دادهاند.
افراد غیرمذهبی به احتمال زیاد با استدلالهای معرفتی علیه دین و دینداری و نفی وجود خداوند آشنا هستند. این استدلالها علوم جدید را در سمت خود و دینداری و خداپرستی را در تضاد با علم تلقی میکنند. از نمونههای روشن این گونه استدلال، معرفی معجزه در تضاد با قوانین طبیعی، ایمان به امر مقدس در تضاد با درک علمی و باور به آفرینش انسان توسط خدا در تضاد با نظریهٔ تکامل است.
جمهوری اسلامی و نظامهای تصميم گيری و سياستگزاریاش به گونهای رفتار می کنند که به نظر می رسد ذخيرهی عقلانی و عقل جمعی نظام در طی ۳۳ سال مرتبا رو به کاهش بوده و امروز اثر چندانی از آن به چشم نمی خورد. کافی است به چند مورد که برای نظام جديت داشته- يا به جديت آنها وانمود می کرده- نگاه کنيم و رفتار مقامات را در پيرامون آنها بسنجيم.
آیت الله علی خامنهای در واکنش زودهنگام به انتشار فيلم "معصوميت مسلمانان" اطلاعيهای صادر کرده و در اين اطلاعيه که ريختن نفت بر آتشی بی ثمر و مخرب است، دستکم مرتکب دو اتهام زنی بيمورد شده است.
در دو دهه گذشته علی خامنهای و همراهان نظامی و امنیتی وی به تحقیر، توهین، تخفیف و زجر اصلاحطلبان مذهبی پرداختهاند اما هنوز بخش قابلتوجهی از آنها به نظام، ولایت فقیه و ولایت خامنهای وفادار ماندهاند یا چنین مینمایند تا کمتر به تیر کینه و خشم علی خامنهای گرفتار آیند.
علی خامنهای دغدغهها و نگرانیهایش را معمولا در دیدار با مدیران جمهوری اسلامی بیان میکند. در دیدگاه دولتمحور وی نقشی برای مردم و نهادهای مدنی در این قلمرو وجود ندارد. از همین جهت، برای ورود به دنیای مقامات جمهوری اسلامی و نگرش آنها به خود و عالم پیرامونشان باید این دغدغهها را از لابهلای سخنان خامنهای استخراج کرد. این دغدغهها و نگرانیها روندها و تحولات درون قشر حاکم را نیز بیان میکنند، چون علی خامنهای در بیان این دغدغهها در واقع آسیبهای این مدیران را (از نگاه اسلامگرایان) متذکر میشود.
قدرت در دههی اول جمهوری اسلامی براساس پيوندهای دوران دانشجويی و طلبگی، نظام خويشاوندی بالاخص در ميان روحانيت، و سوابق هستههای مبارزاتی با تاکيد بر گرايشهای مکتبی جا به جا و تقسيم می شد؛ در دهههای دوم و سوم سوابق مبارزاتی و مکتبی کم رنگ تر شده و روابط خويشاوندی و آقا زادگی پر رنگ تر شد. پيوندهای دوران دانشجويی نيز با به حاشيه رفتن دانشگاهيان در قدرت کم اثر شد.
اعلام يکشنبه ۲۹ مرداد به عنوان عيد فطر در سال ۱۳۹۱ يک بار ديگر به عدم تسليم کامل مراجع دينی شيعه در ايران در برابر گسترش نفوذ حکومت در حوزههای دينی علی رغم اتکای همهی آنها به منابع مالی حکومت و برخورداری آنها از حکومت مذهبی از يک سو و اندرکنش ميان علی خامنهای و علمای عربستان و رقابت آنها بر سر ام القرايی جهان اسلام از سوی ديگر گواهی داد.
غير از ورزشکاران ملی، کارگزاران دولت جمهوری اسلامی بر گردن چه کسانی در فرودگاه پس از ورود به کشور گل انداختهاند؟
حدود دو دهه است که سعيد مرتضوی در صحنهی سياسی ايران به بازيگری مشغول بوده است: از رياست دادگاههای مطبوعات تا قتل زهرا کاظمی، و از کهريزک تا انتصاب وی به رياست مرکز مبارزه با قاچاق کالا و ارز و بعد رياست سازمان تامين اجتماعی توسط دولت احمدی نژاد.
جناحها و گروههای سياسی در ايران رايزنیها، سفرها، گردهمايیها و تبليغات زود هنگام خود را برای انتخابات رياست جمهوری سال ۱۳۹۲ آغازکردهاند.
بر اساس نتايج سرشماری سال ۱۳۹۰ جمعيت کشور در اين سال ۷۵ ميليون و ۱۴۹ هزار و ۶۶۹ نفر بوده و نرخ رشد سالانه جمعيت از ۱.۶۲ درصد در دوره ۱۳۷۵-۱۳۸۵ به ۱.۲۹ درصد در دوره ۱۳۸۵ – ۱۳۹۰ رسيده است.
روحانيت شيعه خود را تمام کنندهی مکارم اخلاق و الگوی جامعهی انسانی می داند و در همين موضع به داوری در مورد ديگران می پردازد. اين قشر نظام سياسی مورد نظر خود را تجسم اخلاق می داند در حالی که اخلاق را به شريعت و شريعت را به سبک زندگی خود تقليل داده است.
رسيدن قيمت گوشت مرغ به کيلويی هشت هزار تومان موجب بيان سيلی از اظهار نظرها توسط مقامات جمهوری اسلامی شده است.
بومرنگ را همه می شناسند. وقتی به سمتی پرتاب می کنی به سوی خودت باز می گردد. رخدادهای اجتماعی و سياسی نيز در جهان به هم پيوستهی امروز چنين حالتی پيدا کردهاند.
وزارت اطلاعات و نيروهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی نه تنها رسانهها، اقتصاد، نهادهای دينی و سياست داخلی و خارجی کشور را کنترل می کنند بلکه تاريخ نويسی را نيز با موسساتی مثل مرکز اسناد انقلاب اسلامی و موسسهی مطالعات و پژوهشهای سياسی تحت کنترل خويش قرار دادهاند.
برای حکومت ایران، حجاب اجباری بخشی از سیاست کنترل فضای عمومی و ارعاب مردم برای رعایت منویات حاکمان است. حکومت دینی فضای عمومی را ملک طلق خود میداند و به هر ترتیب که بخواهد با استفاده از قوای قهریه آن را دستکاری و کنترل میکند.
در مقایسهٔ میان کشورها در موضوع اعدام دو شاخص وجود دارد: میزان اعدامشدهها و تعداد محکومان به اعدام که حکم قطعی اعدام خود را پس از طی همهٔ مراحل قانونی دریافت کرده و منتظر اجرای حکم هستند.
بیشتر