مجید محمدی جامعهشناس ایرانی مقیم آمریکاست.
مجید محمدی- یک کارکرد بخش اداری در ایران فراهم کردن زمينههای دستيابی حکومت به ابزارهای کنترل و اداره ايدئولوژيک و امنيتی جامعه و بسط سبک زندگی روحانيت به همگان بوده است. با حجاب کردن زنان از ادارات شروع شد و بعدا به همه جامعه بسط يافت. طرح پوشاندن مانتو با رنگ های تيره بر زنان با توزيع آنها در ادارات دولتی انجام شد.
مجید محمدی: دروس خارج فقه آیتالله خامنهای چهار کارکرد مشخص را دنبال می کردهاند. کارکرد اول تربیت نسلی از طلاب کم سواد، اما مطیع و ارادتمند به ولی فقیه. کارکرد دوم، انتقال آموزههای اسلامگرایی مثل تقدم قدرت قاهره بر آموزه های فقهی به نسلی از روحانیون است. کارکرد سوم طرح او به عنوان یک مرجع جهانی برای شیعیان است. و کارکرد چهارم ایجاد رونق در بیت رهبری است. پروژه اصلی در راه اندازی درس خارج فقه خامنهای، رونق زدایی از حوزههای سنتی (بالاخص درس خارج مرحوم منتظری) و اعطای این امر به فقه حکومتی ولایت فقیه بود.
ورشکستگی ایدئولوژیک حکومت جمهوری اسلامی و فقدان نیروهای اهل نظر برای تحکیم پایههای رژیم و مخالفت با انتقادات وارده بر حکومت و روشهایش، هسته اصلی حاکمیت یعنی نیروهای امنیتی و نظامی را به آنجا کشانده است که به روشی تازه برای پر کردن صفحات روزنامهها و سایتهای اقتدارگرا از مطالب انتقادی علیه مخالفانشان دست یازند.
مهم ترين محروميت کارگران ايرانی محروميت آنها از داشتن تشکلهای مستقل است. هنر جمهوری اسلامی همواره درست کردن نمونه های قلابی تشکلها در برابر نهادهای مدنی و مستقل بوده است.
مجید محمدی: نگاه کردن به جهان از دریچه نگاه دو قطبی و تقلیل همه امور عالم به تقابل خیر و شر بار دیگر نیروهای ضد امپریالیسم را به انحرافی بزرگ در تحلیل اتفاقات جاری در جهان کشاند. این نیروها که دنیا را به امپریالیستها (شر) و ضد امپریالیستها (خیر) تقسیم می کنند به ناچار باید احمدی نژاد و حکومت پلیسی آیتالله خامنهای را به علت مخالفت با سیاستهای ایالات متحده در جمع نیروهای مترقی و پیشرو قرار دهند، سرکوبها و نقض گسترده حقوق بشر را نادیده بگیرند و از پیشرفت های ایران در حوزه آزادی و مردمسالاری تمجید کنند.
روحانيون عموم اديان ابراهيمی بلايای طبيعی را فرصتی طلايی برای تبليغات مذهبی خود و نفی افراد غير ديندار و بالاخص سرکوب زنان، دگر انديشان و دگر باشان يافتهاند. آنها با استفاده از فلاکت و ياس انسانها در شرايطی بسيار دشوار و قطع اميد از امکانات دنيوی برای پاسخ گويی به ابتدايی ترين نيازهای خود، افراد را به تن دادن در برابر نمايندگان خدای قهار و خشم آلود از بيدينیها و گناهها فرا می خوانند.
عادت رسانههای اقتدارگرا در ایران آن است که تصمیم گیری در ایالات متحده یا دیگر کشورهای دموکراتیک را بدون توجه به تأثیر سنت سیاسی، افکار عمومی، رسانهها، نهادهای مدنی، و محافل علمی و دانشگاهی به عده معدودی از سیاستمداران (تحت تأثیر صهیونیستها و فراماسونهای پشت پرده) نسبت دهند.
نخستين كنفرانس بينالمللى خلع سلاح اتمی كه توسط جمهورى اسلامى در عكس العمل به نشست امنيت هستهاى در ايالات متحده برگزار مى شود اين فرصت را براى حكومت ولايت فقيه فراهم كرده است كه با صدور بيانيه و تبليغات سياسى به صلح آميز جلوه دادن برنامه اتمى خود بپردازد. يكى از اقدامات اين كنفرانس ارائه متنى شبيه به فتوا از آیتالله خامنهاى جهت حرمت استفاده از سلاح اتمى است. اما آيا چنين فتوايى صادر شده است؟ و اگر چنين است محتوا و مبانى آن كدام است؟ آيا اصولا مى توان در اين زمينه فتوايى صادر كرد؟ آيا چنين نظرى مانع از دست يابى جمهورى اسلامى به سلاح هستهاى است؟
رهبران و مديران جمهورى اسلامى كه اكنون متوسط سطح سوادشان از فرهنگ ايرانى و اسلامى و غربى زير متوسط جامعه است (اگر مدارك قلابى و سهميهاى (بسيجى) و تطبيقى و فرمايشى و رانتى و غير حضورى را كنار بگذاريم) هر روز هزاران جملهى بى ربط و بى حساب و كتاب و ناسزا و دشنام و ياوه به هم مى بافند و به جامعه عرضه مى كنند. اين سطح از هرزه و دشنام گويى و مهمل بافى در تاريخ معاصر ايران بى سابقه بوده و به شدت منافع و امنيت كشور را مورد مخاطره قرار داده است.
جنبشهای دمکراسی خواهانه در ایران امروز بر سه واقعیت اجتماعی تکیه دارند: جمعیت حدود هفتاد درصدی شهرها، جمعیت سه و نیم میلیونی دانشجویان دانشگاهها که عمدتا در شهرهای بزرگ مستقر هستند، و اقشاری که می توانند معیشت خود را رفع و رجوع کنند و قدرت به چالش کشیدن حکومت را دارند. مطالبات سیاسی و اجتماعی مثل جریان آزاد اطلاعات، گردش نخبگان، حکومت پاسخگو، گسترش جامعه مدنی، استقلال قوه قضاییه و حاکمیت قانون عمدتا از جانب همین اقشار عرضه شده و بر آنها اصرار می شود. حکومت پس از اعتراضات سال ۱۳۸۸ به این واقعیات به خوبی واقف است.
اظهاراتى که پس از سرکوب جنبش سبز از سوى مقامات ایران در مورد روابط بینالملل صورت مى گیرد نمایانگر این نکته هستند که مقامات ایران چه تصورى از نظم ایدهال در منطقه و جهان دارند، چه جایگاهى براى خود در عرضه بین الملل قائل هستند، چگونه مى خواهند اهداف خود را به پیش ببرند و رسالت خود را در سطح بین المللى چه مى دانند. این اظهارات گسترش طلبانه تاکتیکى و واکنشىاند یا در باورهاى ایدئولوژیک حاکمان ریشه دارند؟
مجید محمدی- کاری که رسانههای دولتی و وفادار به حکومت و دفتر وی در ايام نوروز ۱۳۸۹ کردند تلاش برای باز سازی چهره وی در مقام الهی و پيامبری بوده است تا حدی که تريبون مستقيم رهبری میگويد: «پيروزی حماسی مردم در فتنه همه جانبه ۸۸ بيش از همه و پيش از همه مديون مديريت الهی و پيامبرگونه رهبرمعظم انقلاب بوده است.»
مجید محمدی- هنگامی که اداره نهادهای رسانهای و بالاخص راديو و تلويزيون دولتی به نيروهای امنيتی و نظامی سپرده شود و کارکنان اين نهادها را نيروهای اطلاعاتی و امنيتی تشکيل دهند نتيجه آن شکلگيری قالب و تيپی است که در ساختار سياسی و ايدئولوژيک ايران از او انتظار میرود کارهای دیگر و از جمله خردی اسلحه و خبرچینی نیز هم انجام دهد.
موارد متعدد آزار جنسی کودکان در ایالات متحده، ایرلند و آلمان توسط کشیشان کلیسای کاتولیک همواره مورد بی توجهی پاپها و دیگر مسئولان عالی رتبهی این نهاد دینی واقع شده است. علی رغم گزارش خانوادهها، برخی کشیشان، و راهبهها به مسئولان کلیسا، این موارد بلافاصله پس از وقوع و گزارش از دید عموم پنهان نگاه داشته شده و کشیشان مورد اتهام از یک کلیسا به کلیسای دیگر انتقال می یافتهاند تا به اعمال خلاف خود ادامه دهند.
مجید محمدی- در جنبش سبز از ظرفیت شادی و عشق برای به چالش کشیدن رژیم کمتر استفاده شده است. فعالان سبز هنوز به ظرفیت شادی و عشق برای به چالش کشیدن رژیم پی نبردهاند. سرکوب و خشونت شدید رژیم فضای سرخوشی و زندگی را از فعالان سبز در ماههای پس از انتخابات گرفت و غم و غصه را جایگزین آن کرد. اما چهار شنبه سوری سال ۱۳۸۸ تجربه خوبی از این حیث بود.
پرسش اساسی برای بسیاری از فعالان جنبش سبز آن بوده که در صورت پیروزی جنبش سبز یا مقابله دراز مدت حکومت و جنبش چه بر سر دین در ایران خواهد آمد: آیا پیشروان و فعالان این جنبش که عموما سکولار هستند (مذهبی یا غیر مذهبی) به تفکیک نهادهای دینی و سیاسی وفادار مانده و بدان عمل خواهند کرد؟ آیا جامعه با توجه به مصیبتهایی که از نهادهای دینی کشیده آنها را نابود نخواهد کرد؟ آیا گروه دیگری از دینداران سیاسی حکومت را به دست گرفته و جمهوری اسلامی به شکلی دیگر ادامه پیدا خواهد کرد؟ آیا سی سال تجربه اسفناک حکومت دینی مردم را به حرکتهایی از همان نوع که در انقلاب فرانسه رخ داد سوق نمی دهد؟ چه سناریوهایی برای دین و نهادهای دینی محتمل است؟
سال ۱۳۸۸ سال دستگيرى هزاران مخالف و كشتن دهها معترض، سال شكنجه و تجاوز، سال كاهش رشد اقتصادى تا حد زير دو درصد، سال شكست ديپلماسى جمهورى اسلامى در حل منازعهى اتمى، سال نقض فزاينده و شديد حقوق بشر، سال رو به قهقرا رفتن فرهنگ و هنر دولتى، سال كوچك تر شدن كاست حكومتى، و سال يك تقلب انتخاباتى بى سابقه در جمهورى اسلامى بود. اما رهبر جمهورى اسلامى از اين سال به عنوان سال انجام كارهاى بزرگ در عرصهى علمى و صنعتى، در فعاليت هاى اجتماعى، و در سياست خارجى سخن گفت (الف، ۲۹ اسفند ۱۳۸۸).
هنر و ادبیات جنبش سبز پس از حدود نه ماه که از ابتدای آن می گذرد همچنان سرزنده و پویاست. لحظهها و احساسات و عواطف و حیرتهای به جای مانده از رخدادها و برنامههای جنبش و سرکوب حکومتی آن قدر قدرتمند و تاثیر گذار بودهاند که حتی پس از سال ها بیان آنها در قالبهای مختلف هنری به جامعه عرضه خواهند شد. در این میان ملتی که با ادبیات و کلام زندگی کرده و تاریخ فرهنگ آن مملو از انواع شعر و نثر است از این قالب برای بیان ما فی الضمیرش بهره گرفته و خواهد گرفت. ادبیات جنبش سبز تا کنون در کدام مسیرها حرکت کرده و دستاوردهای آن چه بوده است؟
مجید محمدی--از نهادهايی که در تحولات سياسی سال ۱۳۸۸ و تقابل جنبش سبز با حکومت جمهوری اسلامی در افکار عمومی بسيار آسيب ديد نهاد روحانيت شيعه است. اکثر روحانيون با سکوت يا جانبداری حکومت به نظارهی نقض گسترده و شديد حقوق مدنی و اساسی شهروندان پرداختند.
پس از راهپیمایی نمایشی و مهندسیشده ۲۲ بهمن رسانههای جمهوری اسلامی اعلام کردند که ۵۰ میلیون نفر در تظاهرات دولتی شرکت کردهاند و طومار جنبش سبز بسته شده است. اعتماد به نفس حکومت پس از اعدام دو جوان و سرکوب تظاهرات مخالفان در ۲۲ بهمن تا حدی بود که رژیم آزادی برخی از زندانیان سیاسی را آغاز کرد تا نشان دهد کنترل کامل شرایط را در دست دارد. اما مراسم چهارشنبهسوری معترضان نشان داد که جنبش زنده است و نهضت ادامه دارد.
بیشتر