محوری که جمهوری اسلامی ایران با استفاده از دولتهای متحد و گروههای نیابتیاش تحت عنوان «محور مقاومت» تشکیل داده بود، طی ماههای اخیر بهویژه از زمان آغاز جنگ در نوار غزه در ۱۵ مهر سال گذشته ضربههای سنگینی خورد.
جمهوری اسلامی ایران دلیل حمایتش از گروههای نیابتی را تلاش برای مقابله با «سیاستهای اسرائیل» عنوان میکرد؛ کشوری که آن را «اشغالگر» و «تهدیدی برای امنیت» خود میداند.
اما اکنون، با تحولات اخیر، شکل و ساختار شبکهٔ این نیروهای متحد جمهوری اسلامی نیز تغییر کرده است.
ایهود یاری، همکار انستیتوی بینالمللی واشینگتن و سردبیر پیشین روزنامه اسرائیلی جروزالم پست که مقیم تلآویو است، دربارهٔ شرایط کنونی گروههای نیابتی حکومت ایران به رادیوفردا میگوید:
«بهنظرم ایران تا حد زیادی شبکهٔ نیابتیاش را از دست داده است. حزبالله بسیار تضعیف شده، گروههای شیعهٔ عراقی تحت حمایت ایران تصمیم به عقبنشینی گرفتند و حماس و جهاد اسلامی ضربههای سختی در نوار غزه خوردند. از این رو، آتش آشوبی که انقلاب اسلامی ایران سعی در شعلهور کردنش در اطراف اسرائیل داشت، از میان رفت.»
در این شرایط، بهگفتهٔ علی مهتدی، کارشناس مسائل خاورمیانه که مقیم لندن است، برای جمهوری اسلامی تنها یک گروه نیابتی باقی مانده که «شبهنظامیان حوثی یمن» هستند و «ایران تنها با تکیه بر یک گروه بتواند هژمونی سابق را در منطقه ایجاد کند، بسیار دور از انتظار به نظر میرسد».
نحوه تعامل اسرائیل با جمهوری اسلامی پس از آتشبس غزه
جنگ غزه پس از آن آغاز شد که گروه افراطی حماس، که در فهرست گروههای تروریستی آمریکا و اروپا قرار دارد، در اقدامی غافلگیرکننده شهرها و شهرکهای اسرائیلی را هدف حمله قرار داد؛ حملهای که در آن حدود ۱۲۰۰ نفر، اکثراً غیرنظامی کشته و بیش از ۲۵۰ نفر به گروگان گرفته شدند.
در پی این رویداد، اسرائیل عملیاتی نظامی با هدف اعلامشدهٔ «نابودی حماس» در نوار غزه آغاز کرد که در نتیجه آن، دستکم ۴۶ هزار نفر، اغلب غیرنظامی، کشته و بیش از دو میلیون نفر آواره شدند و نوار غزه را به یک ویرانه تبدیل کرد.
این جنگ در مقاطعی گستردهتر شد؛ شلیک گاهوبیگاه موشک، راکت و پهپاد توسط حزبالله لبنان به سوی اسرائیل به آغاز عملیات نظامی اسرائیل در لبنان هم انجامید.
در این جنگ، بسیاری از زیرساختهای حزبالله در لبنان منهدم شد. این گروه همچنین، بسیاری از فرماندهان و رهبرانش و در رأس آنها دبیرکل خود حسن نصرالله را از دست داد. همزمان حماس هم بسیاری از فرماندهان از جمله رهبران ارشدش را از دست.
از روز یکشنبه ۳۰ دی، پس از مذاکراتی طولانی با میانجیگری آمریکا و مصر و قطر، اجرای توافق آتشبس میان اسرائیل و حماس به اجرا در آمد.
اما این توافق چه تأثیری بر سیاستهای اسرائیل در قبال ایران خواهد گذاشت؟
علی مهتدی، کارشناس مسائل خاورمیانه، بر این باور است که با توجه به تغییر تدریجی اهداف استراتژیک اسرائیل طی ماههای گذشته که مرکز ثقل عملیاتش بنا به شرایط تغییر کرد، اکنون میتواند بر روی مقابله با آنچه تهدید ایران مینامد، بیشتر تمرکز کند.
آقای مهتدی به رادیوفردا میگوید: «بسیاری از تحلیلگران اسرائیلی در ماههای اخیر در مصاحبهها و یادداشتهایشان تأکید کردند که دولت اسرائیل مصمم است با استفاده از ضعف منطقهای ایران، یک بار برای همیشه تهدیدی را که از سوی جمهوری اسلامی احساس میکند، یا از بین ببرد و یا به شکل برگشتناپذیری تضعیف کند.»
اما ایهود یاری که تحلیلگر مسائل خاورمیانه نیز هست، معتقد است که اسرائیل فشار جهانی بر ایران را ترجیح میدهد، چرا که عقیده دارد ایران این توانایی را دارد که نیروگاههای اتمیاش را در صورت قرار گرفتن در معرض حمله بازسازی کند.
آقای یاری به رادیوفردا میگوید: «بهنظرم اظهارنظرها در اسرائیل هرچه باشد، اسرائیل ترجیح میدهد که ایالات متحده و تروئیکای اروپایی به توافقی بهتر و مستکمتر از برجام سال ۲۰۱۵ با حکومت ایران دست یابند.»
«برجام» همان «برنامه جامع اقدام مشترک» است که به توافق هستهای میان ایران، پنج عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد، به علاوه آلمان منعقد شد، اما دونالد ترامپ در دولت نخستش یکطرفه از این توافق خارج شد با این استدلال که توافقی «ضعیف» است و نمیتواند فعالیتهای هستهای ایران را کنترل کند.
گزینههای جمهوری اسلامی چیست؟
علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در سخنرانیهای اخیر خود تأکید دارد که آنچه مقاومت مینامد، شکست نخورده است. او همچنین وعدهٔ پیروزی نهایی میدهد.
این در شرایطی است که دونالد ترامپ بار دیگر به ریاستجمهوری آمریکا رسیده است؛ شخصیتی که در دورهٔ پیشین ریاستجمهوریاش سیاست حداکثری فشار بر ایران را در پیش گرفته بود.
آقای ترامپ همچنین در روز تحلیف خود، به شماری از خانوادههای گروگانهای آمریکایی- اسرائیلی، گفت که «فاجعۀ» اتفاق افتاده برای اسرائیل در حملۀ گروه افراطی حماس به این کشور و به گروگان بردن شهروندان آن نتیجۀ «حمایت مالی» جمهوری اسلامی ایران از گروههای نیابتی تهران مانند حماس و حزبالله و کسب دوبارۀ درآمد نفتی از سوی ایران در معامله با کشورها بوده است.
ایهود یاری تأکید میکند که جمهوری اسلامی اکنون پولی برای ادامه جبران هزینههایی که در سالهای گذشته در لبنان، سوریه و غزه کرده، ندارد.
آقای یاری میگوید از این رو «اکنون بحث بزرگی در تهران در جریان است که آیا باید در سیاستهای منطقهای خود بازنگری کنند یا همان سیاست پیشین را ادامه دهند. نشانههایی وجود دارد که ایرانیها بهدنبال توافق با رئیسجمهور ترامپ خواهند بود که البته چنین چیزی ساده و در دسترس سریع نیست.»
تغییر سیاستهای تهران در دوران خامنهای؟
در دورهٔ پیشین ریاستجمهوری آقای ترامپ، شماری از کشورهای عربی منطقه و در رأس آنها امارات و بحرین، با میانجیگری آمریکا، به توافق عادیسازی روابط با اسرائیل دست یافتند.
علی مهتدی، با اشاره به احتمال برقرای چنین روابطی میان اسرائیل و عربستان سعودی و افزایش فشار بر تهران، میگوید در حال حاضر بعید است که سیاستهای جمهوری اسلامی شاهد تغییر ریشهای باشد. او میگوید: «حداقل تحت رهبری آقای خامنهای بعید به نظر میرسد چرخش ۱۸۰ درجهای در سیاست خارجی و منطقهای جمهوری اسلامی ایران ایجاد شود.»