لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۶:۵۴

وبلاگ انتخابات آمریکا

Sorry! No content for ۱۴ فروردین. See content from before

جمعه ۱۳ فروردین ۱۳۹۵

به دلیل تفاوتهای سیاستهای جمهوریخواهان و دموکراتها، اینکه چه کسی در آمریکا رئیس جمهور شود برای شهروندان بسیاری از کشورهای جهان اهمیت دارد.
به دلیل تفاوتهای سیاستهای جمهوریخواهان و دموکراتها، اینکه چه کسی در آمریکا رئیس جمهور شود برای شهروندان بسیاری از کشورهای جهان اهمیت دارد.

خبرهای انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا به دلیل حضور نامزدهایی غیرمتعارف که توانسته‌اند نظر گروه بزرگی از آمریکایی‌ها را جلب کنند، بیش از هر زمانی دیگری در رسانه‌های جهان بازتاب پیدا کرده است. و همزمان با این بازتاب گسترده، برخی باورهای عمومی که ردی در واقعیت ندارند نیز بیشتر از گذشته تکرار می‌شوند.

در میان فارسی زبان‌ها، سه افسانه مهم درباره انتخابات آمریکا وجود دارد که در بحثهای مربوط به این انتخابات، گاهی تکرار می‌شود. هر سه این نکات گاهی به عنوان حقیقت انتخابات و سیاست آمریکا تکرار می‌شوند و معمولا به نتیجه‌گیری‌هایی غلط نیز می‌انجامند. این مطلب، بررسی این باورعمومی است:

افسانه اول: در آمریکا، هر هشت سال قدرت بین جمهوریخواهان و دموکراتها جابه‌جا می‌شود.

این یکی از رایج‌ترین افسانه‌های انتخابات آمریکاست. چنین نیست. و بارها یکی از دو حزب، بیش از هشت سال کاخ سفید را را دست داشته. آخرین نمونه، پیروزی جرج بوش پدر در پایان هشت ریاست جمهوری رونالد ریگان است. هم ریگان و هم بوش جمهوریخواه بودند و عملا این حزب، ۱۲ سال کاخ سفید را در دست داشت.

برخی این جمله را بدین شکل اصلاح می‌کنند که بعد از جنگ جهانی دوم چنین بوده است. دوباره نمونه جرج بوش پدر ناقض این جمله است. هر چند که از پایان جنگ و ریاست جمهوری هری ترومن تا پایان ریاست جمهوری جرالد فورد این اتفاق رخ داد. اما بعد از فورد که جمهوریخواه بود و به دلیل استعفای نیکسون رئیس جمهور شده بود، دموکراتها با جیمی کارتر موفق شدند کاخ سفید را به دست بگیرند. اما در پایان دوره اول ریاست جمهوری کارتر،وضعیت اقتصادی، بحران گروگانگیری در سفارت آمریکا در تهران و به گفته برخی عدم حمله نظامی کارتر به ایران موجب شد تا او ریاست جمهوری را به ریگان جمهوریخواه ببازد. به بیان دیگر در این مقطع هم دموکراتها فقط چهار سال کاخ سفید را در دست داشتند.

خبرهای انتخابات آمریکا را می‌توانید در تلگرام نیز با ما دنبال کنید. از اینجا: telegram.me/kayvanhosseini1

پیش از جنگ جهانی دوم هم اساسا دست به دست شدن کاخ سفید بین دو حزب هیچ نظمی نداشته و حتی مواردی در تاریخ ریاست جمهوری آمریکا هست که شاید برای بسیاری که این جمله را تکرار می‌کنند، حیرت انگیز باشد. از جمله اینکه به عنوان مثال، جمهوریخواهان در فاصله سالهای ۱۸۶۹ تا ۱۸۸۵، با چهار رئیس جمهور به مدت ۱۶ سال به طور مداوم کاخ سفید را دست داشتند. یا دموکراتها در فاصله سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۵۳، با دو رئیس جمهور، ۲۰ سال ریاست قوه مجریه را به عهده داشتند.

در واقع این جمله برای ۲۳ سال اخیر صادق است، نه برای کل تاریخ آمریکا. در این دوره، از ریاست جمهوری بیل کلینتون (دموکرات، دو دوره) و بعد جرج بوش پسر (جمهوریخواه، دو دوره) و سرآخر باراک اوباما (دموکرات، دو دوره) ریاست جمهوری هر هشت سال بین دو حزب دست به دست شده است.

اما در انتخابات سال ۲۰۱۶ بر اساس نظرسنجی‌های فعلی این احتمال که دوباره یک دموکرات رئیس جمهور شود و مدت حضور این حزب در کاخ سفید به ۱۲ سال افزایش یابد، بسیار جدی است.

افسانه دوم: در آمریکا فقط دو حزب وجود دارد و آنها به هیچ حزب دیگری اجازه فعالیت نمی‌دهند.

در آمریکا تعداد بیشماری حزب سیاسی فعال و رسمی وجود دارد که تعدادشان مانند باقی نقاط دنیا کم و زیاد می‌شود. بر اساس وضعیت آرا در سال ۲۰۱۵، تعداد احزابی که به دلیل داشتن حداقل رای مورد نیاز دستکم در یک ایالت در آمریکا به رسمیت شناخته شده‌اند، ۲۲۱ حزب بوده است.

مساله اصلی در فعالیت احزاب در آمریکا این است که هر ایالت، قوانین مخصوص خود را برای فعالیت احزاب دارد. ضمن اینکه حضور در ۵۰ ایالت آمریکا هزینه بسیار زیادی دارد که بدون داشتن آرای بالا و حمایت مردمی جدی، تامین آن بسیار دشوار است. به همین دلیل دو حزب دموکرات و جموریخواه، تنها احزابی هستند که به دلیل محبوبیت‌شان عملا در هر ۵۰ ایالت حضور جدی دارند.

مهمترین نکته برای رسمیت یافتن یک حزب در بسیاری از ایالت‌ها و سپس بهره بردن از مزایای مالی فعالیت سیاسی (از معافیت‌های مالیاتی گرفته تا کمکهای دولت فدرال) این است که آن حزب در بین مردم طرفدار داشته باشد. ایالتها قوانین مختلفی برای تایید یا رد این حمایت مردمی دارند. برخی آرایی را که حزب در یک انتخابات (مثلا انتخابات شوراها) به دست می‌آورد، ملاک قرار می‌دهند. برخی از حزب جدید می‌خواهند که تعداد کافی از شهروندان را برای ثبت نام به عنوان هوادار معرفی کند.

به جز خیل بسیار احزاب محلی که در سطح شوراها یا پارلمانهای محلی فعالیت می‌کنند، سه حزب هم هستند که در کنار احزاب دموکرات و جمهوریخواه، حضور ملی دارند: حزب لیبرترین، حزب سبز و حزب قانون اساسی.

افسانه سوم: در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تنها دو نامزد حضور دارند.

در آمریکا هر کس دلش بخواهد می‌تواند نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود. نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا تنها سه شرط دارد:

اول اینکه شخص باید آمریکایی به دنیا آمده باشد. تنها کسانی آمریکایی به دنیا می‌آیند که یا در خاک آمریکا متولد شده‌ باشند یا اینکه پدر یا مادرشان یا هر دو آمریکایی باشند.

شرط دوم این است که نامزد ریاست جمهوری باید در ۱۴ سال گذشته، ساکن این کشور بوده باشد.

و آخرین شرط هم این است که سن دواطلب ریاست جمهوری باید بالای ۳۵ سال باشد.

ژیل استاین، کسی که به احتمال زیاد موفق خواهد شد در انتخابات درون حزبی سبزها پیروز شود و در انتخابات نامزد شود
ژیل استاین، کسی که به احتمال زیاد موفق خواهد شد در انتخابات درون حزبی سبزها پیروز شود و در انتخابات نامزد شود

در تمامی انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا نامزدها بیش از دو نفرند. اما بسیاری‌شان به دلیل عدم شهرت و نداشتن حمایت مردمی، به خبرهای رسانه‌ها راه پیدا نمی‌کنند.

در انتخابات سال ۲۰۱۶ نیز نامزدهای انتخابات بیشتر از دو نامزد اصلی حزبهای دموکرات و جمهوریخواه است.

هم‌اکنون حزب سبز آمریکا (از احزاب چپ‌گرای این کشور) در حال برگزاری انتخابات درون حزبی برای انتخاب نامزدش در انتخابات سال ۲۰۱۶ است و ژیل استاین، بخت اصلی نامزدی این حزب است. این حزب در سال ۲۰۰۰ با نامزد کردن رالف نیدر، به یکی از احزاب مهمی تبدیل شد که در نگاه برخی، در نتیجه فعالیتش ال‌گور شکست خورد و جرج بوش رئیس جمهور شد.

در حزب لیبرترین نیز انتخابات مقدماتی در حال برگزاری است و سه نفر برای نامزدی این حزب رقابت می‌کنند. در این حزب هم کسی به نام گری جانسون احتمالا نامزد نهایی خواهد بود.

حزب آزادی آمریکا (راست افراطی) با باب ویتکر، حزب آمریکا (محافظه‌کار) و حزب قانون اساسی با تام هلفینگ و حزب آمریکای مستقل (پلیو کانسروتیو، انشعابی از نومحافظه‌کاران) با فیرلی اندرسون در انتخابات سال ۲۰۱۶ حضور دارند.

حزب سوسیالیست، حزب آزادی و صلح، حزب ممنوعیت و حزب کهنه سربازان آمریکایی، دیگر احزابی هستند که همه برای انتخابات سال ۲۰۱۶، نامزد معرفی کرده‌اند. بسیاری از احزاب دیگر هم هستند که اگر رای مردم را داشته باشند می‌توانند کاخ سفید را فتح کنند. مثلا حزب تعذیه که توسط یک رستوران‌دار در نیوجرسی راه افتاده است.

مشکل اصلی این احزاب و نامزدهایشان این است که محبوبیتی در بین مردم آمریکا ندارند و به همین دلیل معمولا بسیاری حتی از حضورشان هم مطلع نمی‌شود.

(خبرهای انتخابات آمریکا را می‌توانید در تلگرام نیز با ما دنبال کنید. از اینجا: telegram.me/kayvanhosseini1)

کلینتون در بسیاری از نظرسنجی‌ها از رقیبش جلو است.
کلینتون در بسیاری از نظرسنجی‌ها از رقیبش جلو است.

سرانجام روزی که سندرز از مدت‌ها پیش وعده داده بود از راه رسید و گذر پوست کمپین هیلاری کلینتون به دباغ‌خانه ایالت‌های غربی افتاد!

در روزهای سوم و هفتم فروردین، انتخابات درون حزبی دموکرات‌ها در شش ایالت غربی برگزار شد و کلینتون در پنج ایالت از این شش تا، به سختی شکست خورد. «به سختی» یعنی اینکه به طور متوسط در این پنج ایالت، حدود ۷۰ درصد شرکت‌کنندگان به سندرز رای دادند!

به بیان دیگر، سندرز به آنچه در فردای شکست‌های دنباله‌دار در ایالت‌های جنوبی گفته بود عمل کرد و در غرب آمریکا، پشت حریف را به آسانی به خاک مالید. مشاوران سندرز می‌گویند این همان جرقه‌ای است که در نهایت به انفجار سیاسی مهیبی در ایالت‌های بزرگ مانند نیویورک و کالیفرنیا تبدیل خواهد شد و «انقلاب سیاسی» سندرز را به ثمر می‌نشاند.

و درست در زمانی که به نظر می‌رسد همه چیز برای پیروزی بزرگ سندرز آماده است، کمپین کلینتون جوری رفتار می‌کند که گویی هیچ اتفاقی نیافتاده. مشاوران کلینتون هنوز او را پیروز نهایی معرفی می‌کنند. و حتی خود او نیز مانند نامزدی صحبت می‌کند که برای رقابت اصلی با جمهوریخواهان آماده است و چندان وقتی برای رقابت درون حزبی ندارد.

چگونه است که به رغم پیروزی‌های خیره‌کننده سندرز در ایالت‌های غربی، کمپین کلینتون کماکان خود را بخت اصلی پیروزی نهایی می‌داند؟

پیروزی کلینتون

در کمپین کلینتون وقتی صحبت از نتیجه نهایی است، مشاوران او ابتدا به آمار و ارقام ارجاع می‌دهند. او هنوز با فاصله قابل توجهی از رقیب خود جلوتر است و میزان آرایی که تا امروز به دست آورده، از میزان آرایی که باراک اوباما در مدت زمان مشابه در رقابت‌های سال ۲۰۰۸ به دست آورد، بیشتر است.

کلینتون رقابت را در پنج ایالتی باخت که تنها یکی از آنها یعنی ایالت واشنگتن، هم‌وزن ایالت‌های پرجمعیت جنوبی بودند و باقی ایالت‌هایی بودند که سهم چندانی در تعداد فرستادگان حزبی (delegate) در کنوانسیون سراسری دموکرات‌ها ندارند. به همین دلیل کلینتون از این نظر نیز فاصله خود را با سندرز حفظ کرده است.

اگر نظرسنجی‌های فعلی راست بگویند، اصولا کار این انتخابات به نفع کلینتون تمام است. او که برای ادامه رقابت تنها به چیزی حدود یک سوم آرای باقی‌مانده نیاز دارد، در تمامی ایالت‌های مهم از جمله نیویورک، پنسیلوانیا، مریلند و کالیفرنیا از سندرز جلو است.

نکته مهم بعدی که می‌تواند کمپین کلینتون را امیدوار نگاه دارد، پایان رقابت در زمین حریف است. در ادامه رقابت، ایالت‌هایی با اکثریت سفیدپوست و تمایلات پیشرو، جایشان را به ایالت‌هایی با جمعیتی متکثر خواهند داد؛ یعنی جایی که میدان بازی کلینتون است و به واسطه محبوبیتش میان غیرسفیدپوستان، کارت برنده بیشتری در دست دارد.

ضمن اینکه در حزب دموکرات، در تمامی ایالت‌ها، فرستادگان حزبی به شکل متناسب و بر اساس آرا میان نامزدها تقسیم می‌شود و در هر حالت در ادامه به تعداد فرستادگان حزبی کلینتون اضافه خواهد شد.

شکل رأی‌گیری هم یکی دیگر از امیدواری‌های کلینتون است. تا اینجای کار، سندرز در ایالت‌هایی که انتخابات به شکل گردهمایی حزبی (caucus) برگزار می‌شد و از صندوق و رأی‌گیری مخفی خبری نبود، موفق‌تر عمل کرده و در مقابل در ایالت‌هایی که انتخابات (primary) برگزار شده٬ نتیجه خوبی نگرفته است.

همزمان سندرز در میان رأی‌دهندگان مستقل محبوبیت قابل توجهی دارد و به همین دلیل در ایالت‌هایی که انتخابات درون‌حزبی‌شان به ثبت‌نام شدگان حزب دموکرات محدود است، وضعیتش تعریفی ندارد. از اینجای کار به بعد کمابیش در تمامی ایالت‌های اصلی (به جز کالیفرنیا)، انتخابات به شکل رأی‌گیری از ثبت‌نام شدگان دموکرات برگزار خواهد شد.

و از همه اینها مهم‌تر، اگر نظرسنجی‌های فعلی راست بگویند، اصولاً کار این انتخابات به نفع کلینتون تمام است. او که برای ادامه رقابت تنها به چیزی حدود یک سوم آرای باقی‌مانده نیاز دارد، در تمامی ایالت‌های مهم از جمله نیویورک، پنسیلوانیا، مریلند و کالیفرنیا از سندرز جلو است.

مجموعه این عوامل موجب شده تا نه تنها کلینتون و هوادارنش از پیروزی‌های سندرز خم به ابرو نیاورند، بلکه بی‌وقفه به جای صحبت درباره انتخابات درون حزبی، از خطرات دونالد ترامپ حرف بزنند. در واقع آنها در تلاشند تا ژست نامزد پیروز را از دست ندهند.

پیروزی سندرز

در اردوگاه رقیب، نخستین و مهم‌ترین هدف، در هم شکستن همین «ژست نامزد پیروز» است. مشاوران سندرز معتقدند که قبل از هر چیز باید این روایت را که بازی تمام است، در هم بشکنند.

هواداران سندرز برای این‌کار ابزار کافی هم در دست دارند. پیروزی‌های پیاپی اخیر و مهم‌تر، اعداد و ارقام این پیروزی‌ها و فاصله چشمگیر سندرز با کلینتون، مهم‌ترین وسیله‌ای است که آنها در اختیار دارند تا نشان بدهند بازی تمام نشده است. که اگر تمام شده بود، دیگر چرا ۷۲ درصد در ایالت واشنگتن، ۷۰ درصد در هاوایی، ۷۹ درصد در یوتا، ۷۸ درصد در آیداهو و ۸۲ درصد در آلاسکا به سندرز رأی دادند؟

اگر سندرز موفق شود در ایالت نیویورک با آرایی حدود ۶۰ درصد پیروز شود، فارغ از تعداد فرستادگان حزبی که دو نفر جمع کرده‌اند، به بخت اصلی پیروزی در رقابت نهایی تبدیل خواهد شد.

این آرا شاید نتوانند ضربه‌ای که سندرز در جنوب خورد را جبران کنند، اما می‌توانند همان جرقه‌ای باشند که بشکه باروت انقلاب سندرز به آن نیاز دارد. چگونه؟ بدین شکل:

انتخابات بعدی دموکرات‌ها در روز ۱۷ فروردین در ایالت ویسکانسین برگزار می‌شود. این ایالت، آخرین جایی است که تعداد فرستادگان حزبی قابل توجهی دارد (۹۶ تا) و شکل برگزاری انتخابات در آن، رأی‌گیری آزاد است. یعنی همه – از جمله مستقل‌ها – می‌توانند در رأی‌گیری شرکت کنند؛ شبیه به ایالت میشیگان. بر اساس نظرسنجی‌ها هر چند که کلینتون از سندرز جلو است، اما رقابت بسیار نزدیک است؛ باز هم شبیه به میشیگان.

این موضوعات در کنار هیجان به وجود آمده بعد از پیروزی‌های اخیر به این گمانه دامن می‌زند که سندرز بتواند مانند میشیگان، در ویسکانسین هم پیروز شود. بعد از این ایالت و پیروزی احتمالی، یک انتخابات تا اندازه‌ای بی‌اهمیت در ایالت زیبا ولی کم‌جمعیت وایومینگ برگزار می‌شود و بعد از آن، رقابت سرنوشت‌ساز از راه می‌رسد: نیویورک!

بر اساس سناریوی خوشبینانه کمپین سندرز، انتخابات در ایالت نیویورک که در روز ۳۱ فروردین برگزار خواهد، سرنوشت نهایی را رقم خواهد زد. این ایالت، با ۲۹۱ فرستاده حزبی، خوان نعمت است برای نامزدی که در آنجا محبوب باشد.

و نیویورک در سال ۲۰۱۶ به وضوح بر سر دو راهی غریبی گیر افتاده: در یک سو برنی سندرز ایستاده که اهل نیویورک است و مواضع سیاسی‌اش جوان‌های همیشه پیشروی این شهر را به مرز پرواز رسانده. و در دیگر سو هیلاری کلینتون که هشت سال سناتور این ایالت بوده و هر چند زاده این ایالت نیست، اما همه جوره خودش را نیویورکی می‌داند و پیوند عمیقی با این شهر دارد. حتی دفتر مرکزی کمپین کلینتون هم در نیویورک قرار دارد. (در حالی که دفتر مرکزی کمپین سندرز در ایالت ورمانت قرار دارد.)

اگر آنطور که سندرز می‌گوید، «انقلابی سیاسی» در راه است، نقطه آغاز این انقلاب در روز ۳۱ فروردین در نیویورک خواهد بود. او برای پیروزی نهایی باید در انتخابات این ایالت که کماکان بر اساس تمامی نظرسنجی‌ها، کلینتون در آن پیشتاز است، او را شکست بدهد. و البته این شکست هم باید به شکلی باشد که بر روی فرستادگان حزبی دو نفر تأثیر جدی بگذارد؛ چیزی مانند پیروزی در ایالت‌های غربی با دستکم ۶۰ درصد آرا.

هواداران سندرز معتقدند که این کار شدنی است. و اگر این اتفاق رخ بدهد، موجی سهمگین باقی رقابت را چنان تحت تأثیر قرار خواهد داد که سندرز بتواند دو سوم آرای باقی مانده را از آن خود کند و کلینتون را کنار بزند.

اگر سندرز موفق شود در ایالت نیویورک با آرایی حدود ۶۰ درصد پیروز شود، فارغ از تعداد فرستادگان حزبی که دو نفر جمع کرده‌اند، به بخت اصلی پیروزی در رقابت نهایی تبدیل خواهد شد.

اینکه آیا چنین اتفاقی ممکن است یا نه، یک سؤال چندین میلیون دلاری است که پاسخ به آن، بیشتر تمایل سیاسی گوینده را افشا می‌کند تا ردی در حقیقت موجود داشته باشد! طرفداران کلینتون می‌گویند این اتفاق غیرممکن است و طرفداران سندرز می‌گویند برای تحققش تا آخرین نفس تلاش خواهند کرد...

بیشتر

XS
SM
MD
LG