لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ تهران ۰۷:۵۹

میلانی: این بار همه هستند، تیزهوش‌تر از ۳۰ سال پیش



به دنبال درخواست میرحسین موسوی، نامزد اصلاح طلب از هوادارانش برای برگزاری مراسم سوگواری به یاد شماری از افرادی که چند روز قبل با شلیک نیروهای بسیجی در تهران کشته شدند، روز پنجشنبه روز سوگواری اعلام کرد.

در همین حال محمود احمدی نژاد، برگزاری انتخابات اخیر را تاییدی بر چهار سال ریاست جمهوری خود توصیف کرده است.

عباس میلانی، رییس مرکز مطالعات ایران در دانشگاه استنفورد کالیفرنیا، در باره تحولات مربوط به انتخابات ریاست جمهوری دهم با رادیو فردا گفت و گو کرده است.

رادیو فردا: اگر به هر طریقی، اعتراض های عمومی در ایران خاتمه یابد و محمود احمدی نژاد رسما دوره دوم ریاست جمهوری اش را آغاز کند، بروز چه وقایعی قابل انتظار است؟

عباس میلانی: اگر دولت چهار سال دوم آقای احمدی نژاد سر کار بماند، دوران بسيار پر تنشی را در سياست داخلی ايران می توان انتظار داشت. مشکل اصلی جامعه ايران اين است که مردم دموکراسی می خواهند و رژيم ولايت فقيه جوابگوی اين دموکراسی نيست و مانع آن است.

مردم تيزهوش تر شده اند و جوانان ايرانی بسيار باهوش تر از ۳۰ سال قبل هستند و اينترنت را می شناسند. همان طور که از اينترنت يک سال و نيم پيش برای ايجاد موسيقی زيرزمينی در ايران استفاده کردند، اکنون از اين شبکه برای سياست استفاده می کنند.

عباس میلانی
اين مشکل در مراحل مختلف مصاديق گوناگونی پيدا می کند؛ يک روز آقای اسانلو گره اين مسئله می شود، يک روز حبس آقای گنجی، يک روز جنبش دانشجويان و يا ضرب و شتم خانم عبادی. هر کدام از اين گره ها به انحای مختلف مصاديق مشکل بنيادی کشور است و اين بار نيز انتخابات گره ظاهری آن است.

ولی اين بار يک تفاوت با گذشته وجود دارد، تعداد کسانی که اين بار به صحنه آمده اند و خواستار احترام به حق بديهی دموکراتيک خود يعنی حق رأی هستند، بی سابقه است و محدود به کارمندان دانشگاه، کارگران اتوبوسرانی و دانشجويان نيست بلکه از همه سطوح و طبقات اعم از زن و مرد و فقير و غنی در آن شرکت دارند.

به علاوه بخش مهمی از رژيم هم احساس خطر می کند و متوجه اجتناب ناپذيری شناسايی حق دموکراتيک مردم شده است.

اگر دولت کودتایی آقای احمدی نژاد بتواند سر کار بماند، از يک طرف با مقاومت مردم روبه‌رو می شود و از طرف ديگر در درون خود تضادهای جدی خواهد داشت. من بعيد می دانم بعد از اين که سپاه و بسيج به طور علنی تر به صحنه ضرب و شتم آمدند، قدرت را برای آقای خامنه ای پس بگيرند و آب رفته را به جوی او باز گردانند، (همچنان) بخواهند کماکان در درجه دوم قدرت باشند.

آقای خامنه ای درست يک روز بعد از انتخابات با انتشار پيامی به طور صريح به محمود احمدی نژاد تبريک گفت و از همه مردم ايران خواست نتيجه اين انتخابات را بپذيرند، ولی ديديم که بر خلاف موارد گذشته به اين اظهارات تمکين نشد. به نظر شما چه اتفاقی روی داده است؟

آقای خامنه ای هميشه سعی می کرد جانب احتياط را رعايت کند و خودش را در مواضع دشوار بدون راه گريز قرار ندهد و سعی می کرد دست خود را در اين سرکوب ها پنهان کند و خود را جدای عوامل سرکوب نشان دهد.

او تا حدی در اين امر موفق بود و توانست اين واقعيت که سر نخ تمام وقايع از ميکونوس گرفته تا سرکوبی دانشجويان و آزادی رکسانا صابری به بيت او بر می گردد، پنهان کند.

يا کار را سپاه و طرفداران آقای احمدی نژاد انجام داده اند و آقای خامنه ای را در مقابل عمل انجام شده قرار داده اند که يا بايد در مقابل کودتای انتخاباتی سپاه سر تعظيم فرود آورد و يا در مقابل سپاه بايستد ويا اين که از اول گرداننده اين بازی خود آقای خامنه ای بوده است. در هر دو حالت، در آينده تکرار ساختاری که همه به حرف او تمکين می کردند هرگز متصور نيست.

عباس میلانی
ولی اين بار بر خلاف ۲۰ سال گذشته، آقای خامنه ای قبل از اين که فرصت قانونی طی شود و صحت انتخابات تاييد شود، صراحتا پيام داد و اين نتيجه را تاييد کرد و حالا پس گرفتن اين حرف ها بسيار دشوار شده است و اين که دستور داده چند تا صندوق را دوباره بشمارند مسئله ای را حل نمی کند.

مقالاتی که دانشجويان و محققين خارجی و ايرانی نوشته اند و از طريق مطالعات نمونه ای برخی شهرها و از طريق قانون آماری، نشان می دهد اين ارقام ساختگی است و اين ارقام را چنان ساخته اند که يک طرف را ۳۰ درصد جلو نشان بدهند. شما اگر تمام صندوق های تهران را بشماريد و آنها را به حساب آقای موسوی ثبت کنيد باز هم اين تفاوت را حل نمی کند.

اين که گفته اند صندوق ها را باز شماری خواهيم کرد، مغاير خواست آقای موسوی و کروبی است و حتی ممکن است از اين به بعد مغاير خواست آقای رضايی هم باشد. بازخوانی آرای چند صندوق در انتخاباتی که يک نفر ارقام را به دلخواه نوشته است چيزی را اصلاح نمی کند.

به نظر من از دو حالت خارج نيست يا کار را سپاه و طرفداران آقای احمدی نژاد انجام داده اند و آقای خامنه ای را در مقابل عمل انجام شده قرار داده اند که يا بايد در مقابل کودتای انتخاباتی سپاه سر تعظيم فرود آورد و يا در مقابل سپاه بايستد ويا اين که از اول گرداننده اين بازی خود آقای خامنه ای بوده است. در هر دو حالت، در آينده تکرار ساختاری که همه به حرف او تمکين می کردند هرگز متصور نيست.

اکنون می بينيم که آقايان موسوی، کروبی، رضايی، رفسنجانی و خاتمی و همچنين آيت الله صانعی، آيت الله زنجانی و آيت الله منتظری همه می گويند که انتخابات مخدوش است و بايد انتخابات تازه ای برگزار شود.

برگزاری انتخابات تازه هم لطمه شديدی به آقای خامنه ای می زند و بنابراين می بينيم که اين بار کار آقای خامنه ای بی تدبيرانه بوده است.

اکنون سانسور شديدی بر عملکرد رسانه های داخلی و آن دسته از رسانه ای خارجی که درايران نماينده داشتند اعمال می شود. از تعداد زيادی از خبرنگاران خارجی خواسته اند ايران راترک کنند و بخش باقيمانده به شدت تحت نظر هستند که خبر و گزارشی به طور مستقيم تهيه نکنند و در اين شرايط تنها شبکه اطلاع رسانی اينترنت است. شما اخير در گفت وگويی با شبکه «ان بی سی» گفته ايد حتی اگر حکومت ايران بتواند جنبش اخير را سرکوب کند نمی تواند جريان اينترنت را به طور کامل درايران قطع کند. چرا؟

چون همان قدر که سيستم اينترنت و تلفن مورد نياز مردم است، مورد نياز دستگاه های سرکوب هم هست و سپاه، بسيج و دستگاه های اطلاعاتی متعدد نياز دارند با هم تماس داشته باشند. اگر تلفن کشور را مختل کنند، تجارت کشور هم مختل می شود.

ما با تکرار يک پديده جالب تاريخی روبرو هستيم؛ در انقلاب مشروطه دستگاه های استبدادی می توانستند محله ها و آخوندها را کنترل کنند و اجازه ندهند در کشور چاپخانه راه بيفتد، اما مردم از چاپخانه های ترکيه و روسيه استفاده کرده و با انتشار روزنامه ها يک حرکت انقلابی ايجاد کردند.

در دوران انقلاب ۵۷ هم رژيم شاه می توانست مطبوعات را کنترل کند و راديو تلويزيون را در اختيار داشت، ولی آيت الله خمينی از نوار استفاده کرد. رژيم های سانسورگر و استبدادی هميشه يک قدم از مردم عقب تر هستند، چون عقل مشترک عام مردم همواره تيزبين تر از عقل سرکوبگر است.

اينها تمام تلاش خود را کردند و بيشتر سايت ها را بستند اما مردم باز هم در هر تظاهرات يک ميليون نفر را به خيابان آوردند و به هم اطلاع رسانی کردند و اينها متوجه نيستند که مردم جلوترند.

شگفت انگيز است که خود آقايان، کسانی بودند که ۳۰ سال پيش با استفاده از عقل و درايت توده مردم رژيمی به قدرت شاه را برانداختند اما حالا فکر می کنند چون خودشان سر کار هستند، ديگر مردم تيزهوشی ۳۰ سال پيش را ندارند.

اما مردم تيزهوش تر شده اند و جوانان ايرانی بسيار باهوش تر از ۳۰ سال قبل هستند و اينترنت را می شناسند. همان طور که از اينترنت يک سال و نيم پيش برای ايجاد موسيقی زيرزمينی در ايران استفاده کردند، اکنون از اين شبکه برای سياست استفاده می کنند.

يک سال و نيم پيش بعضی از متخصصين می گفتند سياست در ايران تمام شده و جوانان به سياست اهميت نمی دهند و همه فکر موسيقی راک و جاز و خوشگذرانی هستند.

اما ديديم شبکه هايی که برای توسعه موسيقی آقای نامجو يا گروه کيوسک و برای پخش فيلم هايی که اجازه پخش نمی گرفت ايجاد شد، اکنون همان شبکه ها استفاده می شود که رژيم سرکوب و فضای خفقان را بشکند و من ترديد ندارم اين تضاد به نفع عقل مشترک آزاديخواه مردم تمام می شود.
XS
SM
MD
LG